تاریخ انتشار:
جایگاه زنان کارآفرین در اقتصاد ایران کجاست؟
نوآفرینی زنانه
از «پرورش تمساح و کروکودیل» و راهاندازی کسب و کار در حوزه «معدن» تا «پخت غذاهای خانگی»؛ دیگر جایی نمانده که زنان ایرانی، بساط کارآفرینی خود را در آن برپا کنند.
از «پرورش تمساح و کروکودیل» و راهاندازی کسب و کار در حوزه «معدن» تا «پخت غذاهای خانگی»؛ دیگر جایی نمانده که زنان ایرانی، بساط کارآفرینی خود را در آن برپا کنند. اگر در گذشته کسب و کار شاق زنان، راهاندازی خیاطخانهها یا شیرینیپزی بود، حالا اما آنان مخاطرات فتح حوزههای جدید را به جان میخرند و از اینکه پا در کفش مردان کنند، هراسی ندارند. البته ایدههایی که زنان وارد فضای کسب و کار میکنند گاه چنان بدیع است که تا پیش از آن به ذهن هیچ مردی خطور نکرده یا دست کم، ترس از شکست، مردان را از اندیشیدن به این نوع کسب و کارها بازداشته است؛ مانند بانویی که در دوردستترین نقطه ایران در حال پرورش تمساحهایش است. «مژگان روستایی» در جزیره «هنگام» که در60 کیلومتری جزیره قشم واقع است با سرمایهای حدود 400 میلیون تومان، مزرعهای برای پرورش هشت راس تمساح که از «مالزی» وارد کرده بود، ایجاد کرد. او عنوان «نخستین پرورشدهنده تمساح در ایران» را به نام خود ثبت کرده است. یا بانویی که تنگناهای مالی و سرپرستی شش فرزند او را به سوی معدنکاری سوق داد و حالا یکی از معدنکاران بزرگ ایران است. کار «منیژه ابن ثابت» مانند کارگران مرد معدن
در ابتدا شکستن و حتی حمل سنگها بود. بعدها پشت فرمان ماشین شش چرخ معدن نیز نشست. اما در مزایده همان معدنی که در آن کار کرده بود، شرکت کرد و برنده مزایده شد. از سال 1367 تا به امروز مدیریت معدن «شیخ معروف» را که در جاده مهاباد - ارومیه واقع است برعهده دارد. حالا چند سالی هست که او به عنوان کارآفرین نمونه بخش صنعت و معدن معرفی میشود. جالب اینکه، داستان سختکوشیهای این بانوی کارآفرین در سال جاری، سوژه یکی از کارگردانها برای ساخت فیلم شده است. موضوع «کارآفرینی و نوآفرینی زنان» البته برای رسانههای مجازی و مکتوب نیز جالب است. روزی نیست که عکس یکی از این بانوان در نشریات به چاپ نرسد و شرح زندگینامه و فعالیتهای آنان روایت نشود. اما از آنجا که تعداد زنان کارآفرین صاحب نام از تعداد انگشتان یک دست فراتر نمیرود، رسانهها نیز از تکرار مکررات ابایی ندارند. البته در شرایطی که نرخ مشارکت اقتصادی زنان براساس آخرین بررسیها حدود 13درصد برآورد شده است، نمیتوان انتظار داشت که تعداد قابل توجهی از زنان به حوزه کارآفرینی راه پیدا کنند. این در حالی است که نیاز به کارآفرینی زنان بیش از هر زمانی مورد توجه قرار گرفته است. از
طرفی کارشناسان با توجه به میزان خروجی زنان دانشآموخته از دانشگاهها و موسسات آموزش عالی، یکی از راههای کاهش نرخ بیکاری زنان را توسعه کارآفرینی در میان آنان دانستهاند. البته اشتغالزایی، تنها رهاورد کارآفرینی برای اقتصاد کشور نخواهد بود. سازمان دیدهبان جهانی کارآفرینی (GEM) در تحقیقات خود به این نتیجه دست یافته است که نرخ رشد اقتصادی کشورها، رابطه معناداری با فعالیتهای کارآفرینانه در این کشورها دارد. اگرچه در ایران آمار قابل استنادی در مورد کارآفرینی زنان وجود ندارد اما دیدهبان جهانی کارآفرینی که سالانه به ارزیابی فعالیتهای کارآفرینانه کشورها میپردازد، در گزارش سال 2012 خود به نسبت جنسیتی کارآفرینان ایرانی نیز اشاره کرده است. در این گزارش که وضعیت کارآفرینی افراد در محدوده سنی 18 تا 64 سال را مورد بررسی قرار داده است، وضعیت هر کشور با کشورهای مشابه آن مقایسه شده است. به این ترتیب وضعیت فعالیتهای کارآفرینانه در ایران نیز در قیاس با برخی کشورهای خاورمیانه همچون الجزایر، مصر، فلسطین و تونس مورد بررسی قرار گرفته است. در این میان شاخص کارآفرینی نوپا برای آن دسته از زنان ایرانی و مردانی که در حال شروع یک
کسب و کار هستند یا کسب و کاری جدید را آغاز کردهاند، شش درصد برای زنان و 16 درصد برای مردان است. در حالی که میانگین این شاخص در خاورمیانه به ترتیب چهار و 12 است. اما در بخش دیگری از این فهرست که به بررسی وضعیت فرصتهای کارآفرینی برای مردان و زنان اختصاص دارد، وضعیت زنان ایرانی نسبت به مردان بهتر است. البته این ارزیابی نسبت به جمعیت زنان و مردانی که میتوانند اقدام به شروع یک کسب و کار کنند صورت گرفته است. در این بررسی، فرصتهای کارآفرینی برای زنان ایرانی، 62 درصد و برای مردان 56 درصد است. در حالی که نرخ میانگین برای هر دو جنس، 58 درصد است. این گزارش نشان میدهد فرصتهای کارآفرینی برای زنان ایرانی دست کم در مقایسه با کشورهای خاورمیانه بیشتر است. اما چه تعداد از زنان ایرانی با وجود برخورداری از این فرصتها به مرحله کارآفرینی وارد میشوند؟ و چه تعداد از آنان که کسب و کاری برای خود دست و پا میکنند، میتوانند بر دخالتهای دولت در بازار ، قوانین دست و پاگیر و در نهایت ناامنیهای اقتصادی فائق بیایند؟ البته ناگفته پیداست که بسیاری از زنان ایرانی با نگاهی به موانعی که برای کارآفرینی و ایجاد ثروت پیشرو دارند به
این فرصتها پشت میکنند. به این دلیل که خانواده، مدرسه و جامعه به دختران و زنان نیاموخته است که ریسکپذیر باشند. تردیدی نیست که بخش قابل توجهی از زنان ایرانی که چنین فرصتهایی را در اختیار دارند به دلیل نگرانی از تعارض نقشی که در خانواده دارند و مسوولیتهای محیط کار، عطای کارآفرینی را به لقایش میبخشند و البته گروهی نیز بر این نگرشها غلبه میکنند. اما شاید زنان و مردانی که مخالف کارآفرینی و اشتغال همسرانشان هستند نمیدانند که حمایت عاطفی به عنوان یکی از ویژگیهای اصلی زنان در خانواده، موفقیت آنان را در محیط کار نیز رقم میزند. تحقیقات نشان میدهد حمایتگری در امور تجاری، همکاری و کمک در زنان کارآفرین قویتر از مردان است. زنان در زمینه شناخت دیگران، درک رفتارها و قضاوت سریع بسیار تواناتر از مردان هستند. صبر زنان و ظرفیت بخشش آنها بسیار بالاست. دنیای تجارت بینالمللی به کسانی تعلق دارد که به دیگران اجازه میدهند شک کنند و دچار سوءتفاهم شوند و برنده نهایی کسی است که لبخند میزند و با حوصله به رفع مشکلات میپردازد. در این حوزه بدون شک زنان از مردان موفقتر هستند و رفتار اجتماعی زنان به سبب دقت آنها در درک
موقعیتهای گوناگون، مناسبتر است. کشورهای توسعهیافته و حتی در حال توسعه نیز برای بهرهمندی از عواید کسب و کار زنان، عرصه اقتصاد را برای فعالیت آنان گشودهاند. آنگونه که آمارها و گزارشهای نهادهای بینالمللی نیز از رشد بیسابقه کارآفرینی زنان در دهه اخیر حکایت دارد. اما پرسش اینجاست که جایگاه زنان ایرانی در این تحولات کجاست؟ و البته اینکه زنان ایرانی چه سهمی از رشد کارآفرینی زنانه را به خود اختصاص دادهاند؟ در این پرونده قصد داریم موانع و ساختارهای موثر بر کارآفرینی زنان را مورد بررسی قرار دهیم.
موانع کارآفرینی زنان
سازمان بینالمللی کار در سال 1998 موانع کارآفرینی زنان را به صورت زیر دستهبندی کرده است.
موانع رفتاری: زنان اعتماد به نفس کمتر و تصوری منفی از خود دارند.
موانع ایفای نقش: تعارض بین وظایف مختلف (از جمله خانوادگی) با محدودیتهای زمانی موانع اجتماعی و فرهنگی، مانند دید منفی نسبت به زنان در کار. این باور که زنان بایستی وظایف دیگری به عهده داشته باشند، محدودیتهایی بر حسب نوع شغل انتخابی، کمبود حمایت خانوادگی، کمبود تغییرپذیری و ... به وجود میآورد.
موانع تحصیلی: زنان معمولاً از سطوح تحصیلی پایینتری نسبت به مردان برخوردارند و اغلب دسترسی محدودتری به فرصتهای شغلی دارند.
موانع شغلی: زنان فرصتهای کمتری در بخش رسمی اقتصاد برای پیشرفت مهارتهای خود دارند.
موانع زیربنایی: دسترسی به اعتبار، فناوری، خدمات حمایتی، زمین و اطلاعات به طور اصولی برای زنان مشکلتر است.
موانع قانونی: فعالیت قانونی مستقل برای زنان محدود است.
دیدگاه تان را بنویسید