شناسه خبر : 3785 لینک کوتاه
تاریخ انتشار:

نگاهی به رابطه قدرت و ثروت و تاثیر آن بر موازنه‌های سیاسی

هراس از فساد

اظهارات وزیر کشور در روزهای اخیر در مورد تهدید ورود پول کثیف به انتخابات یک بار دیگر دغدغه همپوشانی منابع قدرت و ثروت را به یاد همگان آورد. تاریخچه نزدیکی زر و زور و قدرت به خصوص تاثیر این اتحاد در معادلات سیاسی در تمامی کشورها و در تمامی دوران‌ها دیده می‌شود.

index:1|width:50|height:50|align:right نوذر شفیعی / استاد دانشگاه و نماینده مجلس
اظهارات وزیر کشور در روزهای اخیر در مورد تهدید ورود پول کثیف به انتخابات یک بار دیگر دغدغه همپوشانی منابع قدرت و ثروت را به یاد همگان آورد. تاریخچه نزدیکی زر و زور و قدرت به خصوص تاثیر این اتحاد در معادلات سیاسی در تمامی کشورها و در تمامی دوران‌ها دیده می‌شود. اگر چه این موضوع در روزهای اخیر در ایران بیشتر وسیله‌ای برای بازی جریان‌های سیاسی شد تا توجه به هشداری که باید در تمامی دوران‌ها و در تمامی انتخابات جدی گرفته شود. طبیعی است که در هر انتخاباتی، هزینه‌های تبلیغاتی امری غیرقابل‌انکار است اما مساله اصلی سازماندهی مساله‌ای است که صاحبان ثروت بتوانند بدون صلاحیت لازم به عرصه‌های انتخاباتی ورود کنند یا بتوانند با حمایت از افراد مورد نظر خود بر اساس روابط یا منافع تضمینی، عرصه سیاسی را آرایش‌بندی کنند. در این بین انحصارگرایی در عرصه سیاسی هر کشور می‌تواند این موضوع را تشدید کند. به بیان دیگر انحصار یکی از مهم‌ترین دلایل درهم تنیدگی قدرت و ثروت شده است. انحصار در تمام اشکال و فرم‌های آن و در تمامی کشورها اعم از توسعه‌یافته یا نیافته فسادآور است و دقیقاً همین فسادآور بودن است که در اینجا نیز موجب ورود پول کثیف به مباحث سیاسی و بعضاً انتخاباتی و تبلیغاتی است. انحصار البته تنها مفهوم انحصار سیاسی را تداعی نمی‌کند به این معنی که رابطه انحصار در سیاست و انحصار در اقتصاد رابطه‌ای متقابل و دوسویه است به این معنی که انحصار در اقتصاد موجب انحصار در سیاست و بالعکس است. در این بین گرفتاری سیاست و عرصه سیاسی یک کشور در انحصار، مرگ مفهوم عدالت را در جامعه به همراه دارد. رویکرد ایده‌آلی در خصوص اینکه قدرت باید به دور از ثروت حرکت کند، امری پسندیده است اما تجربه سالیان دراز نشان می‌دهد تنها معصوم بوده که در این خصوص به میزان ایده‌آل حرکت کرده است. حضرت امیر می‌فرمایند: «حکومت از آب بینی بز برای من بی‌ارزش‌تر است و اگر نبود تعهد و مسوولیت اجتماعی و شرعی، هیچ‌گاه خلافت را نمی‌پذیرفتم.» اصلی در علوم سیاسی در تشریح و تبیین رابطه و مرز بین ثروت و قدرت وجود دارد که تاکید می‌کند قدرت مفهومی است که جاذبه فراوانی دارد؛ اما قرین و ملازم بودن قدرت سیاسی با ثروت‌اندوزی عامل بسیار موثری در جذب افراد رفاه‌طلب به این وادی است. افرادی که شاید انگیزه سیاسی و اجتماعی و توانایی لازم در حوزه سیاست و مدیریت را ندارند؛ اما به‌واسطه ثروت و رفاهی که در قدرت سیاسی نهفته است به این طرف گرایش پیدا می‌کنند. اما این سوال اساسی وجود دارد که چه زمانی قدرت و ثروت راه بر ورود فساد باز می‌کنند؟ قدرت سیاسی به خودی خود می‌تواند فسادآور باشد اما بیش از آن زمانی که قدرت در خدمت کسب درآمد قرار می‌گیرد، سیاست و حکومت به فساد کشیده خواهد شد؛ خصوصاً اگر حکومت از منابع و درآمدهای سرشاری برخوردار باشد.
در این بین موثرترین موضوع برای از بین بردن این زمینه چرخش متداوم قدرت است. اصلی که انحصارگرایی را به عنوان کلید اصلی رابطه فسادآور قدرت و ثروت می‌شناسد. چرخش مدام قدرت و حاکمیت بین افراد ذی‌صلاح و نظارت مستمر و مجازات بدون اغماض خاطیان در پرتو قوانین مدنی از جمله راه‌های موثر برای جلوگیری از فساد مالی ناشی از کسب قدرت سیاسی، شناخته می‌شود.
محدود کردن و کنترل معادله قدرت سیاسی با کسب ثروت -که بعضاً فرم رانتی و انتسابی و توارثی می‌گیرد، از آن به رانت نیز تعبیر می‌شود- از اهمیت زیادی برخوردار است.
در بسیاری از کشورهای توسعه‌نیافته بعضاً این اتحاد و نزدیکی فساد قابل توجهی را در عرصه سیاسی و اداری برای یک کشور به ارمغان می‌آورد. این کشورها مملو از گروه قابل توجهی از افرادی هستند که با کوره سواد سیاسی و اجتماعی وارد عرصه انتخابات می‌شوند تا سوار بر موج سیاست به قصر ثروت برسند. اگر تاریخچه سیاسی این کشورها را مرور کنیم انتخابات‌های متعدد و حضور افراد با مشخصات کاملاً غیرسیاسی و غیرتخصصی به شدت دیده می‌شود. نگاهی به اختلاس‌های متعدد و رانت‌خواری در کشورهای مختلف نشان از این نزدیکی هر چه بیشتر این موارد با یکدیگر دارد. مساله اصلی دیگر در این بین واقع‌بینی است چرا که نکوهش مداوم و شعاروار قدرت و ثروت نه‌تنها راه به جایی نبرده بلکه سوءاستفاده از قدرت سیاسی به‌منظور کسب ثروت نامطلوب را نیز به دنبال دارد، چیزی که در دنیای امروز به امری رایج مبدل شده است. در تمامی جوامع زمانی که عرصه سیاست در شاکله قبیله‌ای مدیریت شود به طور طبیعی به سوءاستفاده‌های بی‌شمار گرفتار می‌شود و این تنها مشکل موضوع نیست چرا که انحصار در سیاست تنها به حذف رقبایی که بعضاً افرادی کارآمد و صلاحیت‌دار هستند، منجر نمی‌شود بلکه در این بین کوتوله‌های سیاسی عرصه مناسبی برای رشد می‌یابند و تکرار این چرخه در دراز‌مدت به نهادینه‌سازی پیوند ثروت و قدرت می‌انجامد. در این بین با تمییز صورت مساله راهکار می‌تواند عرض‌اندام کند: «نظارت» بدون شک در تمامی کشورها فارغ از سیستم حاکمیتی آنها و بی‌توجهی نهادهای ناظر به نزدیکی و هم‌اندیشی که منابع قدرت و ثروت با یکدیگر پیدا می‌کنند بر تشدید این چرخه و ایجاد اتحادی غیرگسستنی کمک می‌کند. بالطبع این اتحاد احزاب فعال از بین می‌رود و یک یا دو حزب مدیحه‌گوی حاکمیت متولد می‌شود. جریان سیاسی حاکم در دولت و پارلمان در طی سالیان متمادی و دهه‌های مختلف ثابت می‌ماند و از اساس آزادی به مسلخ می‌رود.
آزادی‌های مدنی و اجتماعی فرمی نمایشی به خود می‌گیرد و کانون‌های قدرت و ثروت تا به جایی به هم نزدیک می‌شوند که در برهه‌ای از زمان دیگر به یک همپوشانی کامل می‌رسند.
در این راستا بعضاً قوانین حاکمیتی برای ممانعت از ایجاد و تقویت این اتحاد نامیمون تدابیری در نظر گرفته است. در قانون اساسی فعلی کشور ما علاوه بر موارد و موادی که به طور غیرمستقیم تدابیر لازم برای ممانعت از بروز این اتحاد را در نظر می‌گیرد، اصول ۴۳، ۴۹ و ۱۴۲ قانون اساسی به منظور ممانعت از پیوندهای نامشروع قدرت و ثروت صریحاً تدابیری را در این خصوص نظر گرفته است. نباید از یاد برد یکی از زمینه‌های ایجاد همدلی و همزبانی که مقام معظم رهبری نیز در سال جاری آن را مورد تایید قرار داده‌اند، گسست پیوند قدرت و ثروت است. نباید از یاد برد که سال جاری، سالی منتهی به یک انتخابات مهم و سرنوشت‌ساز است. در این راستا دستگاه‌های نظارتی باید اهم تلاش خود را به کار گیرند تا پیوندهای نامشروع قدرت و ثروت به نفع عدالت و آرمان‌های انقلاب گسسته شود. نباید از یاد برد که نظارت تنها راه پالایش سیاست است و بدون هوشیاری کامل نهادهای نظارتی سیاست رویکرد اخلاق‌مداری به خود نخواهد گرفت و ثروت به عدالت نزدیک نمی‌شود.

دراین پرونده بخوانید ...

دیدگاه تان را بنویسید

 

پربیننده ترین اخبار این شماره

پربیننده ترین اخبار تمام شماره ها