حاکمیت شرکتی
متحول شوید و الا…
عصبانیت از تجارتهای بزرگ اوج میگیرد در حالی که تعداد اندکی از روسا به اصلاحات فکر میکنند.
عصبانیت از تجارتهای بزرگ اوج میگیرد در حالی که تعداد اندکی از روسا به اصلاحات فکر میکنند. در گذشته سیاستمداران چپگرا علاقه زیادی به تجارتهای بزرگ داشتند اما در این ماه غولهای شرکتی ایالات متحده حتی از روزنامهها هم رتبهای کمتر داشتند و آن چنان محبوبیت خود را از دست دادند که هم جمهوریخواهان و هم دموکراتها در جلسات این ماه خود به آنها حمله کردند. جامعه تجاری از این دشمنی آشفته است و با بررسی برخی نگرانیهای مربوط به صحت گزارش نتایج عملکرد و ساختار شرکتها و بازارهای عمومی به آن پاسخ میدهد.
به این ترتیب بود که در 21 جولای گزارشی با عنوان «اصول مشترک حاکمیت شرکتی» شامل 77 پیشنهاد انتشار یافت که در طول یک سال جلسات محرمانه به وسیله 13 مدیر ارشد اجرایی برتر آمریکا گردآوری شد. این گروه به وسیله جیمی دایمون از جیپی مورگان و وارن بوفه از برکشایرهاثوی تشکیل شد و شرکتهای جنرال الکتریک و جنرال موتورز و وانگارد و تی رو پرایس، دو صندوق بزرگ مدیریت سرمایه را که به صراحت و بیپروایی شهره بودند، درمیان خود داشت.
همانطور که عنوان گزارش نشان میدهد، توصیههای این افراد فاقد جذابیت سیاستهای عوامفریبانه است. اما آنها با هوشیاری تمام به مسائل مهمی مانند این که چگونه شرکتهای بزرگ باید اداره شوند، چگونه باید با سهامداران خود گفتوگو کنند و چگونه بنگاههای بزرگ سرمایهگذاری باید به تعهدات خود عمل کنند، میپردازند.
مناقشه برانگیزتر این توصیه ساده و بیضرر است: این که حسابهای شرکتها از اصول حسابداری عمومی (GAAP) پیروی کنند. شرکتهای نوپا اغلب از این کار امتناع میکنند چرا که آنها اعتقاد دارند گزارشدهی برمبنای این اصول که هزینههای ثابت اولیه و بسیار بالای آنها را لحاظ میکند به ضررشان تمام میشود. به همین ترتیب، مدیران ارشد مالی یاد گرفتهاند تا تعدیلاتی انجام دهند و از حقههایی استفاده کنند که موفقیتها را برجسته و ناکامیها را پنهان میسازند. به دلایل مشابه، گزارش اصول مشترک حاکمیت شرکتی شرکتها را از تهیه رهنمودهای درآمدی منصرف میسازد چرا که پیشبینی ارقام آینده باعث میشود فشار برای دستکاری نتایج واقعی شدت گیرد.
بخش اعظم این گزارش به نقش مدیران اختصاص یافته است که از لحاظ نظری راس هرم شرکت هستند اما در واقعیت مجموعهای از لامپهای کمنور با نامهای پرفروغ را تشکیل میدهند که اغلب به عنوان دستیار مدیرعامل کار میکنند. گزارش توصیه میکند که مدیران «سهاممحور»، دارای سابقه و مهارتهای متنوع، و رها از تعهدات بیش از حد باشند. باید فرصتهایی وجود داشته باشد که با کارمندان ارشد و مشاوران بیرونی گفتوگو کنند. دستمزد و پاداش اعضای هیاتمدیره و مدیران اجرایی باید از طریق اعطای سهام یا معادل آن به موفقیت شرکت وابسته باشد.
علاوه بر این سهامداران شرکت هم باید مشارکت داده شوند. بر اساس گزارش، آنها باید در مورد آرایی که به اقداماتی به نیابت از آنها دادهاند مسوولیت بپذیرند نه اینکه نقش آرای خود را به بنگاههای مشاور واگذار کنند. آنها باید در مورد مسائلی که به ارزشآفرینی درازمدت منجر میشوند نقش داشته باشند و بتوانند به مدیریت شرکت و اعضای هیاتمدیره دسترسی پیدا کنند. در مجموع آنها باید نقش فعالی در مالکیت خود داشته باشند هر چند ممکن است در مورد صندوقهای شاخصی رویکردی غیرفعال در مالکیت اتخاذ کنند.
هیچکدام از توصیههای این افراد بزرگ استثنایی نیستند. ممکن است این توصیهها برای کسانی که از اصل با تجارت مخالفند آرامکننده نباشند اما هر گونه تلاش برای مقابله با این عقیده که شرکتها بیاحتیاط و غیرقابل اطمینان هستند ارزشمند است. اگر اقدامات بیشتری از این قبیل صورت گیرد میتوان انتظار داشت که چهار سال بعد به جای توفان انتقادها موجی از تحسین به سمت شرکتها جریان یابد.
دیدگاه تان را بنویسید