اثر بحران اقتصادی بر شکاف در خانوادهها
کودکان بحران
گزارشی که در ۱۱ سپتامبر سال جاری منتشر شد، نشان از افزایش فاصله طبقاتی بین خانوادههایی با نژاد، سطح تحصیلات، شغل و… متفاوت در ایالات متحده دارد.
گزارشی که در 11 سپتامبر سال جاری منتشر شد، نشان از افزایش فاصله طبقاتی بین خانوادههایی با نژاد، سطح تحصیلات، شغل و... متفاوت در ایالات متحده دارد. گزارش فوق با عنوان «راههای مختلف خانوادههای آمریکایی» نشان میدهد بعد از بحران اقتصادی اخیر، فاصله بین خانوادههای سفیدپوست و تحصیلکرده با خانوادههای اقلیتها، مهاجران و خانوادههایی که سرپرستی با تحصیلات دیپلم و کمتر دارند، در حال افزایش است. بنا به عقیده تهیهکنندگان گزارش البته، مشکل این نیست که خانوادههای آمریکایی راههای متفاوتی را در پیش میگیرند؛ این اتفاق از وقتی که حقوق اجتماعی و استقلال اقتصادی زنان در این کشور ایجاد شد و قانون منع کار کودکان تصویب شد، در حال وقوع است. مشکل اینجاست که نژاد و سطح تحصیلات، تعیینکننده راهی است که این خانوارها طی کرده یا طی خواهند کرد و این شکاف بعد از بحران اقتصادی اخیر، شدیداً عمیقتر شده است. این گزارش با مقایسه آمار سالهای 2000 و 2008 و 2010 با یکدیگر به این نتیجه رسیده که بعد از بحران اقتصادی، خانوادههای با تحصیلات بالاتر، از لحاظ اجتماعی زیان کمتری دیدهاند. طلاق در بین این خانوادهها کمتر بوده و بسیار کمتر از خانوادههای دیگر دچار فقر مالی شدهاند. همچنین ازدواجها و طلاقهای پی در پی نیز بیشتر در بین افراد با تحصیلات دیپلم یا کمتر معمول بوده است. به این ترتیب بچههایی که در خانوادههای با تحصیلات بالا زندگی میکنند چندان تحت تاثیر بحران قرار نگرفتهاند. آنان از ثبات مالی و خانوادگی برخوردار بوده و به منابع لازم دسترسی داشتهاند. همچنین بحران باعث بالا رفتن سن ازدواج و کاهش میزان ازدواج در جامعه شده است. تحلیلگران تاریخنگاری خانواده، اعتقاد دارند ایالات متحده فقط در نیمه دوم قرن بیستم تا حدی همانند یک کل، دارای جمعیت تقریباً همگن و مشابهی بوده است. قبل از آن، بردهداری و نابرابریهای جنسیتی و نژادی باعث تفاوت شدید بین خانوادهها میشد. این وضعیت در نیمه دوم قرن با گذراندن قانون منع کار کودکان و سرمایهگذاری برای آموزش عمومی و... حل شد و خانوادههای آمریکایی تا حد زیادی شبیه شدند. اما بعد از این بحران، مجدداً تفاوتها در حال رخ نمودن است. اما نوع این اختلافها، نسبت به قبل کاملاً متفاوت است، این بار زنان به دلیل حضور در بازار کار و استقلال مالی، امکان ازدواج نکردن یا خارج شدن از ازدواجهای نامطلوب را دارند. وجه تمایز مهم دیگر نسبت به قبل، تفاوت بین متولدین ایالات متحده و مهاجران است که باعث تفاوت بین خانوادهها میشود. طبق این گزارش بیش از نیمی از کودکان سفیدپوست متولد ایالات متحده و زیر 17 سال در خانوادههایی زندگی میکنند که هر دو والدین شاغل و دارای درآمد هستند. اگر والدین مهاجر باشند (با وجود سفیدپوست بودن) این عدد کاهش مییابد. بزرگترین فاصله از این نظر بین کودکان متولد آمریکای آفریقاییتبار است که تنها 25 درصد از آنها شانس زندگی با والدین شاغل را دارند. 37 درصد آنها فقط با مادرشان زندگی میکنند در حالی که تنها 10 درصد کودکان آمریکایی سفیدپوست، 16 درصد از کودکان متولد آمریکای دارای والدین اسپانیایی و تنها پنج درصد از کودکان متولد آمریکا از والدین آسیایی مجبور هستند تنها با مادر خود زندگی کنند. طبق تحقیقات این گروه، اینکه کودکان با چه کسی زندگی میکنند، تاثیر مستقیم در فقر یا دسترسی آنها به منابع اقتصادی دارد. بعد از بحران اقتصادی و بین سالهای 2008 تا 2010 تنها پنج درصد بچههایی که با دو والدین شاغل خود زندگی میکردند دچار فقر مالی شدهاند، در حالی که این عدد در مورد بچههایی که تنها با مادر خود زندگی میکنند حدود 60 درصد است.
دیدگاه تان را بنویسید