تاریخ انتشار:
پاسخ منفی مردم سوئیس به پرداخت حقوق چه مفهومی دارد؟
شکست رویاهای پوپولیستی
مناعت طبع مردم سوئیس، همه را شگفتزده کرده است. رسانههای خارجی، اقتصاددانان و تحلیلگران حدود دو هفته است که درحال تحلیل تصمیم تاریخی سوئیسیها برای تصویب طرحی که به عنوان «درآمد پایه مشروط» نامیده میشود، هستند. دولت سوئیس، 5 ژوئن، مقارن با 16 خردادماه، طرح پرداخت بدون قید و شرط ماهانه 2500 فرانک سوئیس به شهروندان خود را به همهپرسی گذاشت. برآوردها نشان میدهد که چنانچه این طرح به تصویب میرسید، هزینههای دولت سوئیس در سال به حدود 208 میلیارد فرانک میرسید. اما با پاسخ عقلایی شهروندان این کشور، این خطر 208 میلیاردفرانکی از بیخ گوش دولت سوئیس گذشت. البته از نظر مخالفان طرح «یارانه بدون قید و شرط» این تنها مخاطرهای نیست که از ناحیه اجرای این طرح، کشور سوئیس را در معرض تهدید قرار میدهد. باور مخالفان این بود که این شیوه حمایت، انگیزه کار و نوآوری را در افراد سرکوب میکند و اقتصاد این کشور را به مخاطره میاندازد. روزنامه نیویورک تایمز در این باره نوشته است: «برخی از مخالفان این طرح با عنوان بازگشت اقتصاد مارکسیستی به انتقاد از این طرح پرداختند و هزینههای بالا و ترک کار از سوی مردم را خسارت اجرای آن
دانستند. به عقیده یکی از استادان اقتصاد دانشگاه ژنو، اگر به مردم برای انجام ندادن کاری درآمد پرداخت شود، آنها هیچ کاری انجام نخواهند داد.»
اما روشنفکرانی که ایدهپرداز این طرح جنجالی هستند، چنین استدلال میکنند که مردم این کشور با وجود دریافت این مستمری، همچنان به فعالیت و اشتغال تمایل خواهند داشت. آنها با طرح این ایده، به دنبال آن بودند که شهروندان سوئیس، فارغ از اینکه دارای شغل باشند یا نباشند، حقوق تضمینشدهای را دریافت کنند. دولت سوئیس نیز البته مخالف اجرای این طرح بوده و از مردم خواسته است به چنین طرحی رای مثبت ندهند. مردم سوئیس نیز ظاهراً به این پند دولت عمل کرده و از دریافت یارانه امتناع کردهاند.
اما مردم ایران به چه دلیل نسبت به خواسته دولت یازدهم که خواهان انصراف از دریافت یارانه بود، بیاعتنا نشان دادند؟ آن هم نه برای یارانه سخاوتمندانهای که قرار بود به مردم سوئیس پرداخت شود. بلکه برای مبلغی که به اندازه یکهجدهم حداقل حقوقی که برای سال 1395 تعیین کردهاند، ارزش دارد.
دولت یازدهم از اواخر سال 1392 زمانی که درصدد برنامهریزی برای اجرای فاز دوم هدفمندی یارانهها بود، تبلیغات گستردهای را برای ترغیب مردم به انصراف از دریافت یارانهها به انجام رساند اما هنگامی که ثبتنامها به پایان رسید، مشخص شد بیش از 73 میلیون نفر خواهان دریافت یارانه نقدی هستند و فقط دو میلیون و 400 هزار نفر از دریافت یارانه انصراف دادهاند. مردمی که حدود پنج سال، با تبعات توزیع نقدی پول، دست به گریبان بودهاند به چه دلیل حاضر نشدند به درخواست دولتی که خود برگزیده بودند، پاسخ مثبت دهند؟
یک سال پیش بود که وزارت امور اقتصادی و دارایی نتایج ارزیابیهای خود را از اثرات توزیع نقدی یارانهها منتشر کرد: «آخرین اطلاعاتی که از اجرای طرح هدفمندی یارانهها به دست آمده، نشان میدهد که مردم ایران پس از اجرای این طرح، فقیرتر شدهاند. براساس این بررسی، میزان قدرت خرید خانوارهای ایرانی طی دوره اجرای مرحله اول طرح هدفمندی یارانهها به میزان 5 /1 درصد کاهش یافته است.» در عین حال بررسیهای وزارت راه و شهرسازی در مورد اجرای طرحهای مسکن نیز از کاهش 25درصدی قدرت اقتصادی خانوادهها طی دوره نخست اجرای طرح هدفمندی یارانهها حکایت داشت. در پرنده پیش رو به تحلیل رفتار مردم ایران و سوئیس در مواجهه با یک طرح اقتصادی مشابه میپردازیم.
دیدگاه تان را بنویسید