گفتوگو با حمید صافدل درباره فرصتهای تجارت پس از تحریم
تقدم رقابت بر تجارت
ایرانیها در شرایط سختتری به بازارهای بینالمللی دسترسی داشتهاند. نه اینکه دسترسی آنها به بازارهای جهانی صفر بوده است. بلکه شرایط برای حضور و فعالیت آنها دشوار بوده و امیدوارم در شرایط جدید و پس از تحریمها با شرایط تسهیلشدهای بتوانند به بازارهای جدید دسترسی پیدا کنند.
در حالی که به اعتقاد بسیاری از کارشناسان اقتصادی پس از لغو تحریمها باید فضا کاملاً رقابتی شود و بازار انحصاری در داخل کشور را از دست تولیدکنندگان داخلی گرفت، حمید صافدل معتقد است نمیتوان با شعار رقابتی کردن بازار، از دولت خواست بنگاههای بخش خصوصی را به حال خود رها کند. همانطور که آثار تحریمها رفتهرفته از اقتصاد ما محو میشود باید در بلندمدت درصدد تقویت بخش خصوصی برآمد.
ایران در انتظار انجام توافقات نهایی با 1+5 در دهم تیرماه است و اکنون فعالان بخش خصوصی در پی برنامهریزی و شناسایی بازارهای جهانی برای توسعه حضور خود پس از لغو تحریمها هستند. از نظر شما لازمه مهیا کردن شرایط و بسترسازی برای حضور گسترده ایرانیها در خارج از کشور چیست؟
با فرض دوران پس از تحریم در مورد وضعیت تجارت خارجی ایران و اینکه تاجران ایرانی در دوران پساتحریم چه رویکردی باید داشته باشند، باید اول به موضوع تحریمها و امیدواری نسبت به رفع آنها و محدودیتهای ناشی از آن اشاره کرد. همچنین امیدواریم رفع ابهام از برنامه هستهای ایران که در طول سالهای گذشته مورد توجه دولت بوده است به نتیجه برسد و محدودیتها در حوزههای بانکی، نفت، حمل و نقل و بیمه هر چه سریعتر رفع شود. اگر این اتفاق که پدیده بسیار خوب و مثبتی است رخ دهد آنگاه میتوانیم شاهد تحول و رویکرد جدیدی در حوزههای اقتصادی کشور باشیم. با این نگاه، لازم میدانم که صرفاً با دید خوشبینانه به این موضوع ننگریم و نگاهمان به تاثیر رفع تحریمها بر اقتصاد توام با نگاه تدبیر و مدیریتشده و همچنین توام با نگاه به تجربه سالهای گذشته باشد. من
فکر میکنم حتی پس از لغو تحریمها مقوله اقتصاد مقاومتی به معنای امنیت در استمرار تولید، حمایت از اشتغال و سرمایهگذاریهای جدید باید در اولویت برنامهریزیها قرار گیرد. بنابراین بهتر است در سیاستها بنا بر این باشد که با نگاه به اقتصاد مقاومتی برای برنامههای بعد از تحریم برنامهریزی دقیقی صورت بگیرد. به این جهت بر موضوع اقتصاد مقاومتی تاکید میکنم زیرا تعریف اقتصاد مقاومتی به ظن من اقتصادی است که تامینکننده فرصتهای باثبات و پایدار شغلی در اقتصاد ملی باشد. برای رسیدن به چنین رویکردی بایستی دوری از اقتصاد تکمحصولی، تولید برای صادرات، مدیریت هوشمند واردات در یک تعامل بینالمللی، ایجاد تنوع در بازارهای هدف خارجی، توسعه روابط بینالمللی، جذب هرچه بیشتر مشارکتهای خارجی در تولید ملی، جلوگیری از شکلگیری انحصارهای جدید و تلاش برای تحقق فضای رقابتی در سطح ملی ناشی از بهبود فضای کسب و کار را در دستور کار خود قرار دهیم.
ایران برای توسعه روابط تجاری خود با کشورهای منطقهای و بینالمللی چه امکاناتی در اختیار دارد و چگونه میتواند از این امکانات بهره ببرد؟ همچنین در اولین قدم برقراری روابط و هدفگذاری روی کشورهای اروپایی و آمریکایی برای تجار ایرانی ریسک کمتری دارد یا کشورهای همسایه؟
من فکر میکنم همزمان با این فرصتی که در پیش داریم ایران در شرایطی قرار دارد که میتواند امکانات باارزشی را به بازارهای جهانی عرضه کند. از جمله مهمترین امکانات و مزیتهای ایران میتوان به موقعیت جغرافیایی ایران، داشتن نیروهای متخصص و جوان، مواد اولیه فراوان و دسترسی به بازارهای پیرامونی و کشورهای همسایه اشاره کرد که همگی به عنوان آوردهها و داشتههای طرف ایرانی محسوب میشود. از این فرصت میتوانیم برای جذب سرمایهگذاران حرفهای در حوزههای مختلف استفاده کنیم. در بازارهای پیرامونی و در کشورهای همسایه نظیر عراق، افغانستان، سوریه، یمن و... هر کدام به دلیل شرایط خاصی که دارند پروژههای بزرگی را برای بازسازی دارند که در همه این بازارها ایران امکان اعزام نیروی ماهر و متخصص با دسترسی به مواد اولیه را دارد که با شکلگیری شرکتهایی با
سرمایهگذاری مشترک بین ایران و طرفهای خارجی، میتوانیم در حوزههای انرژی، ساخت و ساز، اجرای طرح امنیت غذایی برای زیر کشت بردن سطح قابل توجهی از خاک کشورهای همسایه در حوزه کشاورزی زمینههای ایجاد اشتغال در منطقه را گسترش دهیم. بدیهی است که این اقدامات در دوران پساتحریم از جمله اولین قدمهایی است که ایرانیها باید آن را برداشته و به طور قطع میتواند زمینهساز برداشتن قدمهای بزرگتر در بلندمدت باشد.
تجار و سرمایهگذاران ایرانی با حضور در این بازارها میتوانند موفق عمل کنند و آسیب کمتری به آنها وارد میشود زیرا مناسبات در بازار کشورهای همسایه تغییر چندان متفاوتی نداشته است. بدیهی است که زمینه ایجاد اشتغال بیشتر در منطقه و پیمانهای منطقهای میتواند به رفاه، امنیت، ثبات و پایداری در منطقه بینجامد. فکر میکنم اینها فرصتهایی است که در دوره پس از تحریم پیش روی ما قرار میگیرد و باید همزمان با مذاکراتی که در جهت رفع ابهام از برنامههای هستهای صورت میگیرد مذاکرات برای توسعه همکاری در سطح ملی و منطقهای و انعقاد پیمانهای چندجانبه انجام گیرد.
با لغو تحریمها زمینه برای حضور تجار ایرانی در بازارهای جهانی فراهم میشود. اما قطع به یقین در طول چند سال اخیر که ایران در تحریمها به سر برده است مناسبات در بازارهای جهانی هم تغییر کرده است، با ورود گستردهتر ایرانیان به عرصه رقابت جهانی چه سرنوشتی در انتظار آنهاست؟ آیا احتمال دارد این قافله جامانده با حضور در بازارهای بینالمللی دچار آسیب شود؟
اینکه تجار ما از بازارهای بینالمللی دور بودند را به شکل دیگری مطرح میکنم. نمیتوان به صراحت گفت ایران از بازارهای جهانی دور بوده یا در پشت دیوارهای بازار بینالملل ایستاده بوده است. بهتر است در مورد نحوه حضور ایرانیها در بازارهای بینالملل بگوییم که ایرانیها در شرایط سختتری به این بازارها دسترسی داشتهاند. نه اینکه دسترسی آنها به بازارهای جهانی صفر بوده است. بلکه شرایط برای حضور و فعالیت آنها دشوار بوده و امیدوارم در شرایط جدید و پس از تحریمها با شرایط تسهیلشدهای بتوانند به بازارهای جدید دسترسی پیدا کنند. قاعدتاً در این حوزه باید نقشی را برای دولت متصور باشیم. نقش دولت میتواند توانمندسازی تولید داخل، تامین نقدینگی مورد نیاز تولید با
شرایط تسهیل شده، فراهم کردن، جذب و مشارکت سرمایهگذاران خارجی در پروژههای ملی و نیز به کارگیری دیپلماسی دولتی برای بازارگشاییهای جدید باشد. اما بخش خصوصی هم با توسعه فعالیتهای منطقهای در قالب مشارکتهای تعریفشده با شرکای جدید میتواند زمینههای جدیدی را برای حضور در بازارهای منطقهای و بلکه فراتر از آن ایجاد کند. بسیاری از کشورهایی که در حوزه بلوک غرب و شرق قرار دارند طی سالهای گذشته به همان میزان که ما برای دسترسی به بازارهای آنان محدودیت داشتهایم، در دسترسی به بازارهای ما در ایران و حتی بازارهای منطقهای و پیرامونی ما محدودیت داشتهاند. من فکر میکنم لغو تحریمها رابطه دوطرفه ایجاد میکند. هم ما میتوانیم سهمی از بازارهای بینالمللی به دست آوریم و هم آنها میتوانند با توجه به توانمندی نیروهای متخصص و ماهر ایرانی و دسترسی آسان ایرانیها به بازارهای پیرامونی امکان اجرای پروژههای فنی و مهندسی و همچنین ایجاد مشارکتهای جدید در قالب سرمایهگذاری و تولیدهای فرامنطقهای را رقم بزنند. برای نمونه این کشورها میتوانند در حوزه خودروسازی با توجه به قابلیتهایی که ما در ایران به لحاظ بنگاههای تولیدی و
کارگاهها و کارخانههای قطعهسازی که در این زمینه در اطراف تهران، تبریز، مشهد، خوزستان و اصفهان داریم نهایت استفاده را از طریق سرمایهگذاری مشترک ببرند. پیگیری مشارکتهای جدید در قالب خودروسازان بزرگی که هدف خود را فراتر از بازارهای محدود ایران بدانند یکی از فصلهای جدیدی است که در این رابطه میتواند شکل بگیرد. همچنین در حوزههای نفت و انرژی با توجه به کارهای بزرگی که ایرانیان در طول سالهای اخیر انجام دادهاند و اجرای این تجربهها در بازارهای بینالمللی این قابلیت را به وجود آورده که با تاسیس شرکتهای جدید به سمت بازارهای جدید حرکت کنیم. بنابراین نمیتوان صراحتاً گفت ایران در طول سالهای اخیر از بازارهای جهانی دور بوده و با ورود به این بازارها ممکن است آسیبپذیر شود. بلکه در طول سالهای اخیر تجربیاتی کسب کرده است که با بهرهگیری از آنها میتواند برای حضور در بازارهای منطقهای و بینالمللی در قالب سرمایهگذاریهای مشترک اقدام کند و رفتهرفته بر تواناییهای خود بیفزاید. البته هیچ تجارتی بدون زیان نیست که همین زیانها خود به کسب تجربههای جدید میانجامد.
به طور قطع یکی از راههای تسهیل در مراودات تجاری و گسترش سرمایهگذاریهای خارجی حضور در پیمانهای دو و چندجانبه و همچنین حضور در سازمانهای بینالمللی است. ایران در طول سالهای اخیر برای فعالتر کردن این بخش از تجارت خارجی خود چه اقداماتی انجام داده و چه دستاوردهایی داشته است؟ همچنین از نظر شما پس از لغو تحریمها برای توسعه این بخش چه باید کرد؟
ایجاد اطمینان در روابط بینالمللی، توسعه همکاریهای منطقهای و بینالمللی، ایجاد تعریف مشخص از رابطه برد-برد در مبادلات طرفینی بین ایران و شرکای خارجیاش از اولین الزامات زمینهساز در تجارت بینالمللی است. همچنین اینکه ما چقدر در حوزه دیپلماسی خارجی خود قویتر عمل کنیم هم از مهمترین الزامات حضور در بازارهای جهانی است زیرا در سایه دیپلماسی مثبت و فعال بخش خصوصی میتواند با تضمین بیشتر، با ثبات بیشتر و با اطمینان بیشتر در بازارهای بینالملل حضور پیدا کند. بنابراین بخشی از کارهایی که باید پس از لغو تحریمها انجام شود به دیپلماسی سیاسی و بخش دیگر آن به پیمانهای منطقهای و بینالمللی بازمیگردد.
خب در سالهای اخیر ایران شاید نتوانسته است به خوبی در مورد عضویت در سازمانهای بینالمللی و منطقهای اقدام کند یا در انعقاد قراردادهای دو و چندجانبه دستاوردهای آنچنان چشمگیری داشته باشد اما با لغو تحریمها و گسترش دیپلماسی خارجی این شرایط بیش از پیش فراهم میشود و امیدواریم با فعالتر شدن حضور ایران در سازمانهای منطقهای و بینالمللی شرایط سهلتری برای تجار ما فراهم شود.
به نقش دولتها در تسهیل روابط تجاری بینالمللی اشاره کردید. به باور بسیاری از کارشناسان اقتصادی معتقد به شکلگیری بازار رقابتی دولت باید به طور کامل شرایط را برای رقابتی شدن بازار در ایران فراهم کند و اجازه دهد بنگاههای تولیدی در داخل کشور توان رقابتی خود را افزایش داده و به دنبال جذب سرمایهگذار خارجی برای خود باشد. از نظر شما امکان کمرنگ کردن نقش دولتها در تجارت بینالملل و در اقتصاد ایران تا چه حد ممکن است؟
فکر میکنم که شکلگیری چنین بازاری در نهایت بسیار مطلوب و ایدهآل است، اما از طرف دیگر بسیار خوشبینانه است که بگوییم حداقل تا چند سال آینده میتوانیم شاهد شکلگیری بازار رقابتی و عدم دخالت دولت در اقتصاد و تنها ایفای نقش نظارتی از سوی آن باشیم. ما حداقل طی یک تا دو دهه آینده کماکان شاهد ترکیبی از رویکرد حمایت و رقابتهای دولت در راستای توانمندسازی بخش خصوصی خواهیم بود و قطعاً به آن نیاز هم داریم. در شرایط پس از تحریمها دولت نمیتواند بسیاری از بنگاهها را به حال خود بگذارد و بگوید در بازار رقابت خود راهی برای نجات خود پیدا کنید بلکه دولت باید درصدد ایجاد راهکارهایی برای
توانمندسازی بخش خصوصی برآید.
فکر میکنید بنگاههای تولیدی که سالیان سال در ایران بازار داخلی را در اختیار داشتهاند و بیشترین هدف آنها تولید کالا با هدف رفع نیاز داخلی بوده است نه تولید کالا با هدف صادراتی توان حضور در بازارهای بینالمللی و رقابت با کالاهای مشابه خارجی را دارند؟ آن هم در شرایطی که عمده آنها تنها با ظرفیت 50 درصد کار میکنند.
تمام کشورهایی که امروز شعار آزادسازی و ایجاد فضای رقابتی میدهند در دوران گذار خود متکی به روشهایی بودهاند که این روشها همگی در راستای توانمندسازی بخش خصوصی برای رقابت بوده است. به این معنی که فضای رقابتی نباید به معنای رهاسازی تلقی شود. نمیتوان از دولتها توقع داشت که بنگاههای اقتصادی و بخش خصوصی را به بهانه آزادسازی رها کنند. دولت باید در راستای شکلگیری فضای رقابتی اقداماتی را در وهله اول انجام دهد که در راستای توانمندسازی بخش خصوصی برای حضور در بازار بینالملل باشد. توانمندسازی که به آن اشاره میکنم میتواند در راستای شفافسازی، در جهت رفع بوروکراسیهای اداری مضاعف، در جهت حذف قوانین و مقررات دست و پاگیر، در جهت شفافسازی در مزایدهها و مناقصههای دولتی و غیره باشد.
همه این اقدامات به بخش خصوصی کمک میکند که وارد یک فضای رقابتی شود. بنابراین در یک فضای رقابتی از انحصارات بازار داخلی دور میشویم و میبایستی نگاه ما به سمت تولیداتی باشد که بازار هدف آنها صرفاً بازارهای محدود داخلی نباشد بلکه به بازارهای پیرامونی و فراتر از آن به بازارهای بینالمللی باشد. اما در شرایطی که بخش خصوصی ما در ایران به سر میبرد نمیتوان به طور مطلق و به یکباره شعار آزادسازی را سر داد. آثار تحریمها پس از لغو آنها رفتهرفته و در بلندمدت خود را نمایان میسازد و در همین پروسه و جریان باید قدمهایی در راستای تقویت بخش خصوصی برداشت و در بلندمدت به بازار رقابتی دست یافت.
اما آنچه اکنون در دسترسی به بازارهای بینالمللی پیش رو خواهیم داشت، چیست. با توجه به روند مذاکراتی که دولت در راستای لغو تحریمها در حال پیش بردن است، امیدواریم با رفع محدودیتها در حوزههای بانک و حمل و نقل و غیره فضایی ایجاد شود که در آن شاهد حذف واسطهها، افزایش تعاملات، کاهش هزینههای تمامشده تولید و ایجاد فضای جدید در جلب سرمایهگذاریهای مشترک باشیم. تحقق مجموع این عوامل میتواند تحرکپذیری و توسعه فضای رقابتی را دامن بزند. در کنار این شرایط نقش دیپلماسی دولت بسیار پررنگ است. ما در حالی که کالای داخلی را رقابتپذیرتر میکنیم و در دسترسی به بازارهای داخلی بهبود میبخشیم باید فرصتی را برای دیگران ایجاد کنیم. به این معنی که فرصتی برای ما ایجاد میشود و در مقابل ما هم فرصتی برای سرمایهگذاران خارجی فراهم میکنیم. ما باید نقشه راه خود را برای تعامل در آینده مشخص کنیم، به این معنی که در ازای بخشی از فرصتهایی که در اختیار کشورهایی قرار میگیرد که طی چند سال اخیر در رفت و آمدهای خود نشان دادند که امیدواری به بازار ایران دارند، در مقابل سهمی از بازارهای کشورهای مقابل را در اختیار بگیریم.
از نظر شما سرمایهگذاری در کدام یک از صنایع و حوزههای اقتصادی میتواند برای ایرانیها ریسک کمتری داشته باشد؟
در صنایعی که مربوط به انرژی است ما توانمندیهای زیادی داریم. چه در حوزههای آب و برق و چه در حوزههای نفت، گاز و پتروشیمی. ارسال گاز ایران به شرق آسیا و ارسال خطوط لوله نفت و گاز ایران از مسیر کشورهای پیرامون به مرکزیت اروپا از پروژههایی است که میتواند با مشارکت خارجیها به نتایج بسیار مطلوبی برسد. در کنار این، پروژههای زیرساختی نظیر تامین زیرساختهای احداث راهآهن شمال تا جنوب آسیا و همچنین موقعیت ترانزیتی ویژه ایران در حوزه حمل و نقل هوایی و دریایی فرصتهایی را برای سرمایهگذاری ایجاد میکند. در زمینه تولید هم باید گفت ایران در حوزه تولید مواد غذایی به دلیل مقبولیتی که در تولید کالاهای باکیفیت حلال دارد در بین کشورهای پیرامونی است و میتواند در این زمینه با ریسک کمتر در بازارهای جهانی حضور یابد. همچنین در حوزه مواد و صنایع شوینده ایران یکی از کشورهای شناختهشده است. در حوزه صنایع پایین دستی نفت، گاز و پتروشیمی و قطعهسازی ایران توانسته است در دو دهه گذشته پیشرفتهای خوبی
داشته باشد. فکر میکنم با توجه به اینکه منطقه ما یکی از حوزههای محوری در حوزه نفت، گاز و پتروشیمی است زمینههای سرمایهگذاریهای مشترک با اتکا به تامین مواد اولیه و نیروی متخصص از ایران و تامین سرمایه مورد نیاز از سوی شرکای خارجی بسیار فراهم باشد.
برای جمعبندی، مقایسهای داشته باشید از نحوه حضور تجار ایرانی در 10 سال اخیر و اینکه پیشبینی شما از آینده تجاری ایران چیست؟
شرایط سختی که در طول دو دهه اخیر در اقتصادمان داشتیم تجربههای خوبی را برای پیشکسوتان تولید و تجارت در ایران ایجاد کرد. از آنجا که در این شرایط سخت بسیاری از پیشکسوتان ما توانستند در بازارهای بینالمللی حضور پیدا کنند، بدیهی است که اگر شرایط به سمت آسان شدن حرکت کند با تلفیقی از همکاریهای ایرانیان مقیم خارج کشور و ایرانیهایی که تاکنون در این حوزهها فعالیت داشتهاند، میتوانیم به توسعه هرچه بیشتر همکاریها امیدوار باشیم.
دیدگاه تان را بنویسید