تاریخ انتشار:
چرا اقتصاد ایران مساعد رشد تیولداری و مرکانتیلیسم است؟
بازسازی سنت منحوس
«اقتصاد ایران گرفتار چه نوع نظام اقتصادی است که بهرغم برخورداری کشور از منابع عظیم اقتصادی، از مواهب طبیعی گرفته تا نیروی انسانی جوان و تحصیلکرده، عملکرد مناسب و مورد انتظار را ندارد؟» این پرسش را موسی غنینژاد در سرمقالهای که برای روزنامه «دنیای اقتصاد» نوشته، مطرح میکند. او ضمن بررسی این پرسش به دیدگاههای عباس آخوندی و علی میرزاخانی درباره وضعیت و ویژگیهای امروز اقتصاد ایران نیز اشاره میکند.
عباس آخوندی، وزیر راه و شهرسازی، که در روزهای پایانی سال قبل در همایش «سیاستهای پولی»، از اینکه «نهتنها رقابت نهادینه نشده، بلکه اقتصاد کشور به سمت رفتارهای مرکانتیلیستی منحرف شده است» اظهار تاسف کرد، اخیراً نیز در میزگردی با موضوع «سوسیالیسم، بازار و سوداگری»، با توصیف مرکانتیلیسم بهعنوان اتحاد «قدرت و بازار سوداگرانه و نه رقابت آزاد»، گفت: «یک بازیگر اقتصادی به جای اینکه کار کند با قدرت متحد میشود و از این طریق امتیاز به دست میآورد و چنین بازاری موجب فساد میشود.»
علی میرزاخانی، سردبیر روزنامه «دنیای اقتصاد» نیز در سرمقالهای اقتصاد ایران را چیزی شبیه «سرمایهداری دولتی» و شاید هم نوعی «تیولداری مدرن» توصیف میکند و مینویسد: «در تیولداری سنتی، مدیریت بخشی از سرزمین مادر، با حفظ حاکمیت و مالکیت دولت مرکزی، به تیولداران واگذار میشد که تقریباً به مفهوم واگذاری اختیار جان و مال رعایای این مناطق بود و تیولداران نیز متقابلاً متعهد به انتقال بخشی از عواید ناشی از باج و خراج دریافتی خود به دولت مرکزی بودند. فقر و فلاکت نتیجه محتوم این فرآیند معیوب است. در «تیولداری مدرن»، بنگاههای دولتی جایگزین این قطعات سرزمینی شدهاند.»
اما مصداقهای مرکانتیلیسمِ مورد اشاره آخوندی و تیولداریِ مورد بحث میرزاخانی در اقتصاد امروز ایران چیست؟ موسی غنینژاد که معتقد است «این هر دو دیدگاه واقعیتهای مهم و اسفناک اقتصاد ایران را آشکار میسازند»، در سرمقاله مذکور، درباره ویژگیهای مرکانتیلیستی مینویسد: «برخی ویژگیهای سیستم قدیمی و منسوخ مرکانتیلیستی در اقتصاد امروزی ایران به وضوح قابل مشاهده است: اکثریت قریب به اتفاق بنگاههای بزرگ اقتصادی یا دولتیاند یا شبهدولتی و در هر صورت تحت امر مستقیم و غیرمستقیم قدرت سیاسی حاکم اعم از دولت به معنای خاص کلمه یا شهرداریها و سایر ارگانهای حکومتی قرار دارند. تلاشهای متعددی که از اواخر دهه 1360 برای آزادسازی و خصوصیسازی اقتصاد ایران صورت گرفت موفقیت چندانی در ایجاد بخش خصوصی قوی و واقعاً مستقل از قدرت سیاسی به دست نیاورد. بهرغم خصوصیسازیهای گستردهای که در دهه 1380 به دنبال ابلاغ سیاستهای کلی اصل44 قانون اساسی صورت گرفت نظام اقتصادی همچنان مرکانتیلیستی و دولتی باقی ماند.»
این اقتصاددان که «تیولداری مدرن» در نظام اقتصادی حاکم بر ایران را «به نوعی بازسازی سنت بسیار عقبمانده و منحوس زمانهای گذشته تاریخ کشور ما» میداند، اقتصاد دولتی را مساعدترین شرایط برای رشد روابط تیولدارانه به اشکال جدید میداند و مینویسد: «زمانی که صاحبمنصبان اداری قدرت اقتصادی پیدا میکنند شرایطی شبیه به روابط تیولدارانه به وجود میآید به ویژه اگر انتصاب مسوولان اداری ضوابط روشن و شفافی نداشته باشد و عمدتاً بر اساس روابط و ملاحظات جناحی و گروهی صورت گیرد. در این شرایط هر صاحبمنصبی میداند که قدرت او موقتی است و هر آن در معرض از دست دادن آن است بنابراین در کوتاهترین زمان ممکن باید بار خود را ببندد. مصداق این ادعا پاداشهای آنچنانی است که برخی مدیران صاحب قدرت اقتصادی به خود دادهاند در حالی که مجموعههای تحت مدیریت آنها عملکرد خوبی نداشته یا حتی بعضاً ورشکسته بودهاند.»
اما اقتصاد ایران چه ویژگیهایی دارد که مساعد رشد ویژگیهای مرکانتیلیستی و بازسازی سنت نادرست تیولداری است؟
دیدگاه تان را بنویسید