تاریخ انتشار:
گفتوگو با محمدحسین فرحبخش درباره فروش ۱۶ میلیاردی گیشه نوروزی
باید ممنون ماهوارهها باشند
این روزها بحثاکران نوروز داغ است. از میان فیلمهای در حال اکران چند فیلم پرفروش شدند و چند فیلم هم به رقم بالای فروش دست نیافتند.
این روزها بحث اکران نوروز داغ است. از میان فیلمهای در حال اکران چند فیلم پرفروش شدند و چند فیلم هم به رقم بالای فروش دست نیافتند. بر همین اساس، بحث تاثیر چیدمان یا شیوه اکران فیلمها در تعطیلات نوروز به میان آمد. به گفته شماری از فیلمسازها، اینکه برخی از فیلمها نتوانستند به فروش خوبی دست پیدا کنند به دلیل چیدمان اکران نوروز بود. آیا شیوه چیدمان فیلمها در فروش آنها اثر داشته؟ این چیدمان برچه مبنایی صورت میگیرد؟ گفتوگو با محمدحسین فرحبخش برای دستیابی به پاسخ این سوالات و بررسی کلی چارچوب اکران فیلم در سینمای ایران انجام شد. تهیهکننده فیلمهای «زندگی خصوصی»، «شارلاتان»، «عروس فراری»، «شبهای تهران» و «آواز قو» در کنار کارگردانی و تهیهکنندگی، تجربه سینماداری را هم دارد و با این تجربه مولفه فروش را در اکران نوروز واکاوی میکند که در ادامه میخوانید.
این روزها درباره چیدمان اکران فیلمها در نوروز مباحث زیادی مطرح شده است، شیوه انتخاب فیلمها برای اکران نوروز چگونه است؟
چه کسی انتخاب کرده؟ کسی این فیلمها را انتخاب نکرده. هرکدام از صاحبان فیلمها با سرگروهی قرارداد بستهاند و فیلمشان را اکران کردهاند. هر کسی مدعی است که من این فیلمها را چیدهام، دروغ بزرگی گفته است. نه مدیریتی روی انتخاب فیلمها بوده و نه چیدمانی. نزدیک به 10، 12 تا فیلم برای اکران نوروزی اعلام آمادگی کردند، شش تا سرگروه وجود دارد که با این فیلمها قرارداد بستهاند.
به هیچ شخص یا نهادی ارتباط ندارد که بگوید ما این فیلمها را برای نوروز چیدهایم. این موضوع مهمی است که باید روشن شود که تصور خطا ایجاد نکند. صاحبان سینما که سرگروهها باشند با صاحبان این فیلمها توافق کردهاند، قرارداد بستهاند و تشخیص دادهاند که این فیلمها برای عید نوروز اکران شود و اکران هم کردند.
از جایی دیگر یا فردی دیگر به این فیلمها سالن سینما تعلق نگرفته که این روزها بعضی فیلمسازها این طرف و آن طرف اعتراض میکنند. عدهای مباحث را اشتباه جا میاندازند.
هیچ نوع برنامهریزی و اعمال نظری از طرف هیچ جای خاصی برای اکران نوروز و حتی در بقیه ایام سال وجود ندارد.
پروسه نوبت اکران گرفتن فیلمها چگونه است؟
هنوز خیلی از کارگردانها نمیدانند که نوبت اکران گرفتن به چه شکل است.
اکران که نوبتی نیست، فردی فیلم دارد، فیلم را پیش سرگروه میبرد، قرارداد میبندد و اکران میکنند.
چرا به برخی فیلمها تعداد کمتری سالن تعلق میگیرد؟
هفته گذشته آقای سعدی و سیدی در برنامه هفت اعتراض کردند که به فیلم «خشم و هیاهو» سالن سینما ندادند یا سالنها را به عدالت تقسیم نکردند، برای همین این فیلم کم فروش کرد. مساله اینجاست که سالن سینما را کسی به کسی نمیدهد، فیلم شما در مقابل آن سه فیلم پرفروش، فیلمی نبوده که مخاطب در ایام نوروز برود و ببیند. یا مثلاً فیلم «کفشهایم کو» میگوید در حق ما اجحاف شده است.
به نظر من همین که این فیلم در عید اکران شد از عدالت دور بود، معلوم است وقتی در عید اکران میکنید، بیش از این سینما نصیبتان نمیشود، سینمادار که نمیآید فیلم پرفروش را کنار بگذارد و فیلم شما را اکران کند. برای همین دنبال این نباشید که
بگویید فیلم من را سوزاندهاند و اکران بدی به من دادهاند؛ میخواستید فیلمتان را اکران نکنید.
گفته میشود که نمیتوان تشخیص داد که فیلمهایی که در لیست اکران قرار دارند هر کدام چه میزان فروش میکنند که صاحب فیلم بر اساس آن تصمیم گرفته و فیلمش را کنار باقی فیلمها اکران کند یا نه. اما فیلم «سالوادور» که در اکران بود. فیلمهای دیگر در اکران نبود، تشخیص شما هم این نبود که فیلمها این میزان فروش خواهند داشت، چون فیلمها را ندیده بودید، اما حالا این میزان فروش کردهاند، دیگر بحثی نیست. وقتی فرش تبریز هشتاد رج وجود دارد، کسی فرش کرمان را نمیبرد! باهم تعارف که نداریم! وقتی سه فیلم قوی در حال اکران برای نوروز بود، بدیهی است که کسی حاضر نمیشود فیلمش را اکران کند، برای همین دو تا فیلم معمولی میگذارند. مثلاً اگر به من میگفتند این سه تا فیلم در اکران است و تو هم «آبنبات چوبی» را در اکران نوروز قرار بده، معلوم است که نمیدادم.
وقتی سالوادور فیلمی که آقای عطاران در آن بازی میکند، در حال اکران است، من فیلمم را نمیدهم که هم به فروش سالوادور آسیب بزنم و هم فروش فیلم خودم را پایین بیاورم. بنابراین، فیلم معمولی را انتخاب میکنند، صاحبان این فیلمها خودشان به سینماها میگویند فیلم را اکران کنید. سینماها هم که جا ندارند، همه سانسهایشان متعلق به پرفروشهاست، مجبور میشوند تک سانسی نشان دهند، اصرار میکنند که سانسی نشان دهید. بعد که فروش نمیکنند، مخالفت سر میدهند که فیلم ما را تکسانسی اکران کردند. میخواستند خودشان اکران نکنند. اندازه این فیلمها همینقدر است.
با توضیحات شما یعنی سینمادارها نخواستند سالن بیشتر به دو فیلم کفشهایم کو و خشم و هیاهو داده شود؟
بله، همینطور است. این فیلمسازها هم میدانند اما خودشان را به آن راه میزنند که شلوغ کنند. شرایط اکران فیلم دست صاحب سینماست. همانطور که کسی نمیتواند به شما بگوید از چه سوپرمارکتی خرید کنید یا نکنید، کسی هم نمیتواند به سینمادار بگوید چه فیلمی را اکران کند یا نکند.
به کسی ربطی ندارد که برای سینمادار تعیین تکلیف کند. به ارشاد و صاحب فیلم هم ربطی ندارد. مثلاً من فلان سینما را دارم، خودم تشخیص میدهم که چه فیلمی را اکران کنم، شما نباید تحمیل کنید، چون مالم است- اختیارش را دارم. از طرف دیگر، من فیلم دارم و شما سینما دارید، کسی نمیتواند به من تحمیل کند که در سینمای شما فیلمم را اکران کنم. این هم امکانپذیر نیست.
چه دلیلی باعث فروش بالای من سالوادور نیستم و 50 کیلو آلبالو در نوروز شد؟
این فیلمها تجاری و گیشهای بودند، خیلی هم خوب است، سینما را نجات دادند. حتی اگر این فیلمهای تجاری هم در اکران نبودند، آن دو فیلم دیگر 10 تا 20 درصد بیشتر میفروختند. من معتقدم بیشتر نمیفروختند. چون خودم در سینما «عصر جدید» دیدم که افرادی که پشت در سالن آن فیلمهای تجاری میمانند، میروند این فیلمها را میبینند. یعنی اکران همین فیلمهای تجاری بود که به فروش آن دو فیلم کمک کرد، اگر این فیلمهای پرفروش نبودند، این دو تا فیلم همین رقم هم نمیفروختند.
تبلیغات ماهوارهای فیلمهای «من سالوادور نیستم» و «50 کیلو آلبالو» و تبلیغات تلویزیونی فیلم «بادیگارد» در فروش آنها تاثیر داشت؟
شک نکنید که تبلیغات در فروش نوروز اثرگذار بود. اگر «خشم و هیاهو» و «کفشهایم کو» هم این تبلیغات ماهوارهای را نداشتند، جمع فروش هر دو فیلم به 30، 40 میلیون هم نمیرسید.
من این را بر اساس تجربه 35سالهام میگویم. باید ممنون ماهواره باشند که فیلمشان را نشان داد و این دو فیلم هر کدام 300، 400 میلیون فروخت. سرخودمان را کلاه نگذاریم. گنجایش این فیلمها همین اندازه بود و کاری نمیتوان کرد. اکران نوروزی نشان میدهد پتانسیل سینما رفتن در مردم وجود دارد و ما تماشاگر سینما داریم. اما بیشتر تماشاگرهای ما در ویدئو و ماهواره فیلمها را میبینند.
بعضی فیلمها در سینما فروش معمولی میکنند، اما سوال که میکنیم معلوم میشود همه دیدهاند. کجا دیدهاند؟ یا در ماهواره یا در دیویدی خانگی. چرا؟ چون اطلاعرسانی نمیشود. اگر باز هم اطلاعرسانی شود، همین میزان فروش فیلم «کفشهایم کو» و «خشم و هیاهو» کف سینمای ما میشود.
یعنی اگر این فیلمها هر کدام 300، 400 میلیون فروختند، کف سینما هم همین حدود میشود و سقف سینما رقمهای بالاتری را تجربه میکند. وقتی این اتفاق بیفتد، میتوانیم کاری کنیم که سینمای ایران ضرر ندهد. تلویزیون که آگهی نمیدهد، آگهی هم بدهد، تلویزیون ایران مخاطب زیادی ندارد. علت فروش «بادیگارد» تبلیغات تلویزیونی آن نبود. این فیلم علاوه بر تلویزیون تمام شهر را بیلبورد و بنر زده است. البته این تبلیغات برای فیلم بادیگارد مجانی بود. تهیهکننده بخش خصوصی که نمیتواند از این کارها بکند و از این پولها بدهد.
امکانش برای هر فیلمسازی نیست. مطمئن باشید اگر بادیگارد هم این تلویزیون و این بیلبوردها در اختیارش نبود در تهران چهارصد میلیون هم نمیفروخت. اگر تبلیغات باشد و برای مردم اطلاعرسانی کنند، فروش سینما خوب است، اگر اطلاعرسانی نکنند، سر جای اول خود برمیگردیم.
فیلم تجاری و مردمپسند هم در رقم فروش اثر دارد؟
قطعاً اثر دارد اگر این فیلمها نبودند فروش مثل آن چند تا فیلم بود. اگر این فیلمهای طنز هم نبودند این فیلمها شاید 20 درصد بیشتر میفروختند چون پتانسیل این فیلمها این میزان است و بیشتر نیست.
اگر سطح سلیقه مردم به این شکل باشد که به سمت فیلمهای طنز و کمدی اقبال نشان دهند، تکلیف باقی فیلمها چه میشود؟ به هر حال اقلیتی هم هستند که مخاطب فیلمهای خاص و جدی هستند، اگر این فیلمها ساخته شود و با فروش خوبی مواجه نشود، قطعاً ساخت این نوع فیلمها ادامه پیدا نمیکند و خواسته آن اقلیت تامین نمیشود.
فیلم هنری اگر فیلم خوبی باشد مطمئن باشید که تماشاگر خودش را دارد. قبل از انقلاب هم که در سال 110 فیلم ایرانی تولید میشد و 700 فیلم فرنگی وارد و اکران میشد، باز هم فیلمهای هنری ساخته میشد و هر دو سه تا اندازه خودش فروش میکرد. ما اگر روی هر فیلم ضعیف و غیراستانداردی اسم هنر تجربهای بگذاریم، بحثش فرق میکند.
این روزها درباره چیدمان اکران فیلمها در نوروز مباحث زیادی مطرح شده است، شیوه انتخاب فیلمها برای اکران نوروز چگونه است؟
چه کسی انتخاب کرده؟ کسی این فیلمها را انتخاب نکرده. هرکدام از صاحبان فیلمها با سرگروهی قرارداد بستهاند و فیلمشان را اکران کردهاند. هر کسی مدعی است که من این فیلمها را چیدهام، دروغ بزرگی گفته است. نه مدیریتی روی انتخاب فیلمها بوده و نه چیدمانی. نزدیک به 10، 12 تا فیلم برای اکران نوروزی اعلام آمادگی کردند، شش تا سرگروه وجود دارد که با این فیلمها قرارداد بستهاند.
به هیچ شخص یا نهادی ارتباط ندارد که بگوید ما این فیلمها را برای نوروز چیدهایم. این موضوع مهمی است که باید روشن شود که تصور خطا ایجاد نکند. صاحبان سینما که سرگروهها باشند با صاحبان این فیلمها توافق کردهاند، قرارداد بستهاند و تشخیص دادهاند که این فیلمها برای عید نوروز اکران شود و اکران هم کردند.
از جایی دیگر یا فردی دیگر به این فیلمها سالن سینما تعلق نگرفته که این روزها بعضی فیلمسازها این طرف و آن طرف اعتراض میکنند. عدهای مباحث را اشتباه جا میاندازند.
هیچ نوع برنامهریزی و اعمال نظری از طرف هیچ جای خاصی برای اکران نوروز و حتی در بقیه ایام سال وجود ندارد.
پروسه نوبت اکران گرفتن فیلمها چگونه است؟
هنوز خیلی از کارگردانها نمیدانند که نوبت اکران گرفتن به چه شکل است.
اکران که نوبتی نیست، فردی فیلم دارد، فیلم را پیش سرگروه میبرد، قرارداد میبندد و اکران میکنند.
چرا به برخی فیلمها تعداد کمتری سالن تعلق میگیرد؟
هفته گذشته آقای سعدی و سیدی در برنامه هفت اعتراض کردند که به فیلم «خشم و هیاهو» سالن سینما ندادند یا سالنها را به عدالت تقسیم نکردند، برای همین این فیلم کم فروش کرد. مساله اینجاست که سالن سینما را کسی به کسی نمیدهد، فیلم شما در مقابل آن سه فیلم پرفروش، فیلمی نبوده که مخاطب در ایام نوروز برود و ببیند. یا مثلاً فیلم «کفشهایم کو» میگوید در حق ما اجحاف شده است.
به نظر من همین که این فیلم در عید اکران شد از عدالت دور بود، معلوم است وقتی در عید اکران میکنید، بیش از این سینما نصیبتان نمیشود، سینمادار که نمیآید فیلم پرفروش را کنار بگذارد و فیلم شما را اکران کند. برای همین دنبال این نباشید که
بگویید فیلم من را سوزاندهاند و اکران بدی به من دادهاند؛ میخواستید فیلمتان را اکران نکنید.
گفته میشود که نمیتوان تشخیص داد که فیلمهایی که در لیست اکران قرار دارند هر کدام چه میزان فروش میکنند که صاحب فیلم بر اساس آن تصمیم گرفته و فیلمش را کنار باقی فیلمها اکران کند یا نه. اما فیلم «سالوادور» که در اکران بود. فیلمهای دیگر در اکران نبود، تشخیص شما هم این نبود که فیلمها این میزان فروش خواهند داشت، چون فیلمها را ندیده بودید، اما حالا این میزان فروش کردهاند، دیگر بحثی نیست. وقتی فرش تبریز هشتاد رج وجود دارد، کسی فرش کرمان را نمیبرد! باهم تعارف که نداریم! وقتی سه فیلم قوی در حال اکران برای نوروز بود، بدیهی است که کسی حاضر نمیشود فیلمش را اکران کند، برای همین دو تا فیلم معمولی میگذارند. مثلاً اگر به من میگفتند این سه تا فیلم در اکران است و تو هم «آبنبات چوبی» را در اکران نوروز قرار بده، معلوم است که نمیدادم.
وقتی سالوادور فیلمی که آقای عطاران در آن بازی میکند، در حال اکران است، من فیلمم را نمیدهم که هم به فروش سالوادور آسیب بزنم و هم فروش فیلم خودم را پایین بیاورم. بنابراین، فیلم معمولی را انتخاب میکنند، صاحبان این فیلمها خودشان به سینماها میگویند فیلم را اکران کنید. سینماها هم که جا ندارند، همه سانسهایشان متعلق به پرفروشهاست، مجبور میشوند تک سانسی نشان دهند، اصرار میکنند که سانسی نشان دهید. بعد که فروش نمیکنند، مخالفت سر میدهند که فیلم ما را تکسانسی اکران کردند. میخواستند خودشان اکران نکنند. اندازه این فیلمها همینقدر است.
با توضیحات شما یعنی سینمادارها نخواستند سالن بیشتر به دو فیلم کفشهایم کو و خشم و هیاهو داده شود؟
بله، همینطور است. این فیلمسازها هم میدانند اما خودشان را به آن راه میزنند که شلوغ کنند. شرایط اکران فیلم دست صاحب سینماست. همانطور که کسی نمیتواند به شما بگوید از چه سوپرمارکتی خرید کنید یا نکنید، کسی هم نمیتواند به سینمادار بگوید چه فیلمی را اکران کند یا نکند.
به کسی ربطی ندارد که برای سینمادار تعیین تکلیف کند. به ارشاد و صاحب فیلم هم ربطی ندارد. مثلاً من فلان سینما را دارم، خودم تشخیص میدهم که چه فیلمی را اکران کنم، شما نباید تحمیل کنید، چون مالم است- اختیارش را دارم. از طرف دیگر، من فیلم دارم و شما سینما دارید، کسی نمیتواند به من تحمیل کند که در سینمای شما فیلمم را اکران کنم. این هم امکانپذیر نیست.
چه دلیلی باعث فروش بالای من سالوادور نیستم و 50 کیلو آلبالو در نوروز شد؟
این فیلمها تجاری و گیشهای بودند، خیلی هم خوب است، سینما را نجات دادند. حتی اگر این فیلمهای تجاری هم در اکران نبودند، آن دو فیلم دیگر 10 تا 20 درصد بیشتر میفروختند. من معتقدم بیشتر نمیفروختند. چون خودم در سینما «عصر جدید» دیدم که افرادی که پشت در سالن آن فیلمهای تجاری میمانند، میروند این فیلمها را میبینند. یعنی اکران همین فیلمهای تجاری بود که به فروش آن دو فیلم کمک کرد، اگر این فیلمهای پرفروش نبودند، این دو تا فیلم همین رقم هم نمیفروختند.
تبلیغات ماهوارهای فیلمهای «من سالوادور نیستم» و «50 کیلو آلبالو» و تبلیغات تلویزیونی فیلم «بادیگارد» در فروش آنها تاثیر داشت؟
شک نکنید که تبلیغات در فروش نوروز اثرگذار بود. اگر «خشم و هیاهو» و «کفشهایم کو» هم این تبلیغات ماهوارهای را نداشتند، جمع فروش هر دو فیلم به 30، 40 میلیون هم نمیرسید.
من این را بر اساس تجربه 35سالهام میگویم. باید ممنون ماهواره باشند که فیلمشان را نشان داد و این دو فیلم هر کدام 300، 400 میلیون فروخت. سرخودمان را کلاه نگذاریم. گنجایش این فیلمها همین اندازه بود و کاری نمیتوان کرد. اکران نوروزی نشان میدهد پتانسیل سینما رفتن در مردم وجود دارد و ما تماشاگر سینما داریم. اما بیشتر تماشاگرهای ما در ویدئو و ماهواره فیلمها را میبینند.
بعضی فیلمها در سینما فروش معمولی میکنند، اما سوال که میکنیم معلوم میشود همه دیدهاند. کجا دیدهاند؟ یا در ماهواره یا در دیویدی خانگی. چرا؟ چون اطلاعرسانی نمیشود. اگر باز هم اطلاعرسانی شود، همین میزان فروش فیلم «کفشهایم کو» و «خشم و هیاهو» کف سینمای ما میشود.
یعنی اگر این فیلمها هر کدام 300، 400 میلیون فروختند، کف سینما هم همین حدود میشود و سقف سینما رقمهای بالاتری را تجربه میکند. وقتی این اتفاق بیفتد، میتوانیم کاری کنیم که سینمای ایران ضرر ندهد. تلویزیون که آگهی نمیدهد، آگهی هم بدهد، تلویزیون ایران مخاطب زیادی ندارد. علت فروش «بادیگارد» تبلیغات تلویزیونی آن نبود. این فیلم علاوه بر تلویزیون تمام شهر را بیلبورد و بنر زده است. البته این تبلیغات برای فیلم بادیگارد مجانی بود. تهیهکننده بخش خصوصی که نمیتواند از این کارها بکند و از این پولها بدهد.
امکانش برای هر فیلمسازی نیست. مطمئن باشید اگر بادیگارد هم این تلویزیون و این بیلبوردها در اختیارش نبود در تهران چهارصد میلیون هم نمیفروخت. اگر تبلیغات باشد و برای مردم اطلاعرسانی کنند، فروش سینما خوب است، اگر اطلاعرسانی نکنند، سر جای اول خود برمیگردیم.
فیلم تجاری و مردمپسند هم در رقم فروش اثر دارد؟
قطعاً اثر دارد اگر این فیلمها نبودند فروش مثل آن چند تا فیلم بود. اگر این فیلمهای طنز هم نبودند این فیلمها شاید 20 درصد بیشتر میفروختند چون پتانسیل این فیلمها این میزان است و بیشتر نیست.
اگر سطح سلیقه مردم به این شکل باشد که به سمت فیلمهای طنز و کمدی اقبال نشان دهند، تکلیف باقی فیلمها چه میشود؟ به هر حال اقلیتی هم هستند که مخاطب فیلمهای خاص و جدی هستند، اگر این فیلمها ساخته شود و با فروش خوبی مواجه نشود، قطعاً ساخت این نوع فیلمها ادامه پیدا نمیکند و خواسته آن اقلیت تامین نمیشود.
فیلم هنری اگر فیلم خوبی باشد مطمئن باشید که تماشاگر خودش را دارد. قبل از انقلاب هم که در سال 110 فیلم ایرانی تولید میشد و 700 فیلم فرنگی وارد و اکران میشد، باز هم فیلمهای هنری ساخته میشد و هر دو سه تا اندازه خودش فروش میکرد. ما اگر روی هر فیلم ضعیف و غیراستانداردی اسم هنر تجربهای بگذاریم، بحثش فرق میکند.
دیدگاه تان را بنویسید