شناسه خبر : 15041 لینک کوتاه
تاریخ انتشار:

بررسی مزایا و معایب شهرک‌سازی در کلانشهرها در گفت‌وگو با پیروز حناچی

اکباتان تکرار نمی‌شود

اگر شهرک‌سازی به درستی در پروژه مسکن مهر مدیریت می‌شد، با تراکم کم، متوسط و زیاد، پیامدهای منفی آن از این اتفاقی که در برخی شهرهایمان افتاده، بسیار کمتر بود. در قالب شهرک‌سازی این امکان وجود دارد که به اندازه کافی فضای سبز و خدمات تامین شود تا فضای امن‌تری برای شهروندان به وجود آورد.

در دورانی که بومی‌سازی آپارتمان‌نشینی به عنوان یک الگوی مسکونی جدید کار دشواری بود، اکباتان ساخته شد تا محل تجمیع قشر متوسط جامعه باشد. در حالی که همواره برخی نقدها به این شهرک مسکونی مطرح می‌شود اما برخی پروژه‌های شهرک‌سازی جدید به لحاظ کیفی و خدمات‌دهی موقعیت اکباتان را تکرارنشدنی تلقی می‌کند. اما آیا می‌توان تجربه اکباتان را در صنعت ساختمان بار دیگر تکرار کرد؟ تجارت فردا برای اینکه به پاسخ این سوال برسد، سراغ پیروز حناچی معاون معماری و شهرسازی وزیر راه و شهرسازی رفته تا از زاویه‌های مختلف به این بپردازد که شهرک‌سازی در کلانشهرها چه مزایا و معایبی دارد. دبیر شورای عالی معماری و شهرسازی معتقد است در وهله اول اگر بخواهیم شهرکی به تناسب شهرک اکباتان ایجاد شود، به زمینی بیش از 100 هکتار نیاز داریم. الان در تهران زمینی که مشکل ساخت و ساز نداشته باشد ولی مساحت بزرگی داشته باشد، اصلاً موجود نیست. دوم اینکه در داخل محدوده شهر تهران تکرار اکباتان دیگر امکان‌پذیر نیست. فرصت‌هایی هم که وجود داشته و می‌توانستیم روی آنها متمرکز شویم، متاسفانه با نگاه‌ها و برخوردهای سلیقه‌ای از بین رفته است.



اگر بخواهیم تاریخچه شهرک‌سازی را در کشور مورد بررسی قرار دهیم، متوجه می‌شویم پیش از انقلاب شهرک‌سازی‌ها معمولاً در مناطقی صورت می‌گرفت که مناسب قشر متوسط رو به بالای جامعه باشد. اما پس از انقلاب رویه دیگری مرسوم شد مبنی بر اینکه قشر متوسط رو به پایین جذب این شهرک‌سازی‌ها شوند. با توجه به اینکه در آستانه سالروز آغاز ساخت شهرک اکباتان هستیم، فکر می‌کنید چرا چنین نگاهی در شهرک‌سازی و صنعت ساختمان کشور باید حکمفرما شود؟
به نظرم تغییر این سبک در شهرک‌سازی‌مان نتیجه سرمایه‌گذاری شرکت‌های خارجی در ایران بود. علت آن هم به این برمی‌گردد که از دهه 30 مهاجرت آغاز شده بود و در دهه 50 به اوج رسیده بود. با تشدید میزان مهاجرت که آن زمان الگوی رایج ساخت و ساز در تهران، خانه‌های ویلایی یک و دو طبقه بود، بومی‌سازی آپارتمان به عنوان یک الگوی مسکونی جدید در آن دوران کار سختی بود. آن سال‌ها تصور می‌شد این خانه‌های جدید مناسب قشر متوسط و متوسط رو به پایین است، گرچه در کنار این روش جدید ساخت و سازهایی در کلاس‌های مختلف صورت می‌گرفت. در پروژه اکباتان مقرر شد نوعی از مسکن حمایتی ساخته شود که طبقه متوسط و متوسط رو به بالا تحت پوشش قرار گیرد. آن سال‌ها این مساله همواره مورد نقد قرار می‌گرفت و در مقابل شهرک اکباتان خانه‌هایی با آسایش بیشتر و تراکم کمتر ویلایی قرار داشت. تا قبل از انقلاب خانه‌های اکباتان در مقایسه با واحدهای کم‌تراکم چندان مورد استقبال قرار نمی‌گرفت، این در حالی است که پس از انقلاب، اکباتان بسیار مورد توجه قرار گرفت و خواهان پیدا کرد. در واقع شهرک اکباتان در دهه 60 شکل یک شهرک مسکونی به خود گرفت. تعداد بسیاری از این واحدها را هم پیمانکاران داخلی‌مان بعد از انقلاب ساختند. مسکن مهر می‌توانست مانند اکباتان ساخته شود اما بهتر است فراموش نکنیم یک پروژه با‌کیفیت، و یک پروژه شهرک‌سازی نیازمند کارفرما و بهره‌بردار توانمند است. کارفرما، مشاور و پیمانکار یک پروژه اگر توانایی لازم را نداشته باشند، نتیجه پروژه مطمئناً رضایت‌بخش نخواهد بود. در حقیقت شرکت‌هایی مانند اکباتان، شرکت‌هایی هستند که در آن سال‌ها سهامی خاص بودند اما در هر صورت چون الگوی شرکت‌های سهامی عام آن زمان شکل نگرفته بود، به شکل شرکت‌های سهامی خاص در محدوده 25‌ساله تهران هم ساخت و ساز صورت گرفت. اتفاقاً این شهرک به دلیل مجاورتش با فرودگاه مهرآباد نیز به جهت آلودگی صوتی و ارتفاع ساختمان‌ها بسیار محل نقد هم بود. این به معنای آن است که اگر این پروژه متعلق به دولت و مورد حمایت دولت نبود، شاید اصلاً اکباتان هیچ‌گاه ساخته نمی‌شد. این حکومت بود که باعث شد شهرک مسکونی اکباتان شکل بگیرد. در حقیقت می‌توان گفت ساخت اکباتان تجربه خوبی بود که باز هم می‌توانست در صنعت ساختمان ما تکرار شود. به نظر من از این وضعیتی که در داخل برخی شهرک‌هایمان اتفاق افتاده، می‌توانست عارضه کمتری داشته باشد. چرا که در حال حاضر دسترسی‌ها و خدمات اکباتان به مراتب از شهرک‌های دیگری که پس از انقلاب ساخته شده، بهتر است. گرچه طرح ساخت اکباتان در ابتدا بسیار وسیع بود به عنوان مثال ساخت دریاچه مصنوعی در آن پیش‌بینی شده بود که بعد از انقلاب تغییراتی در آن صورت گرفت و طرح‌های اولیه آن به صورت کامل انجام نشد.

به نظرتان یک شهرک مسکونی به لحاظ فرهنگی، امنیتی، اجتماعی و رفاهی باید چه مزیت‌هایی داشته باشد و معمولاً ساخت شهرک در کلانشهرها چه فضایی را به وجود می‌آورد؟
اکثر شهرک‌هایی که در مقطع فعلی در حال ساخت هستند، در حد خودشان ارائه خدمات دارند. حالا این خدمات می‌تواند وجود فضای سبز باشد و اگر در مدیریت اختلالی وارد نشود، این خدمات به بهترین شکل ادامه پیدا می‌کند. با در نظر گرفتن این موضوع می‌توان متوجه شد شهرک‌هایی که در حال حاضر ساخته می‌شوند هم از این دسته هستند و چنین ایده‌ای در شهرک‌سازی‌مان تعمیم‌یافته است. به این معنا که نسل اول شهرهای جدید به نوعی به این ایده نسبتاً نزدیک بوده‌اند. در شرایطی که در شهرهای جدید هم آن سیاستی که از قبل در خصوص شهرک‌سازی تدوین شده بود و مورد مطالعه قرار گرفته بود به طور کامل ادامه پیدا نکرد. به طور مثال شهرهای جدیدمان که 120 تا 150 هزار نفر افق جمعیتی داشتند تحت تاثیر مسکن مهر تا 500 هزار نفر در اطراف تهران برایشان ظرفیت‌سازی شد و این خارج از ایده و محاسبات و مطالعات اولیه بود. معتقدم نگاه حاکم در پروژه، انتخاب پیمانکاران طراز اول و کارفرمای توانمند در ساخت یک شهرک بسیار حائز اهمیت است و می‌توان هنوز هم در بستر ساختمان‌سازی چنین تجربیاتی را خلق کرد و رواج داد. کمااینکه گاهی‌اوقات در مقیاس‌های کوچک و در اقصی نقاط کشور چنین مواردی را مشاهده می‌کنیم.

طی سال‌های اخیر برخی از مناطق اطراف تهران مانند شهریار و اسلامشهر فضای شهری پیدا کرده‌اند و الان تبدیل به شهرهای کوچکی شده‌اند. اگر پروژه مسکن مهر که در مناطق مختلف کشور سال‌ها مغفول مانده، در این مناطق ساخته و دایر می‌شد، به نظرتان هزینه‌های پروژه ساخت و سازها کاهش نمی‌یافت و نتیجه بهتری حاصل نمی‌شد؟
باید به این نکته توجه داشت اگر شهرک‌سازی به درستی در این پروژه مدیریت می‌شد، با تراکم کم، متوسط و زیاد، پیامدهای منفی آن از این اتفاقی که در برخی شهرهایمان افتاده، بسیار کمتر بود. در قالب شهرک‌سازی این امکان وجود دارد که به اندازه کافی فضای سبز و خدمات تامین شود و مشکلات دسترسی و ترافیکی هم به شکل متناسب برطرف شود تا فضای امن‌تری برای شهروندان به وجود آورد. منتها پس از انقلاب چند عارضه در کشور شکل گرفت که مانع این مزایا شد. یکی، تداوم تورم رسمی سالانه که حدود 20 تا 25 درصد بود. دوم، خود این تورم باعث شده بود که دارایی‌ها و سرمایه‌های مردم ناخودآگاه از سمت بازار مسکن و در پلاک‌های کوچک به سمتی برود که از گزند تورم به دور بماند. از سویی اجرای چنین پروژه‌هایی در درجه اول نیازمند زمین وسیع بود تا ارزش واقعی خود را پیدا کند. زمانی که زمین خرد شود و به قطعات کوچک‌تر و مالکان خردتر تبدیل شود، امکان تجمیع آن هم وجود ندارد. این سیاستی بود که ما پس از انقلاب تحت تاثیر توزیع زمین تجربه کردیم. در واقع اینها امکاناتی بود که از دست رفته بود. اگر بخواهیم شهرکی به تناسب شهرک اکباتان ایجاد شود، به زمینی بیش از 100 هکتار نیاز داریم. الان در تهران زمینی که مشکل ساخت و ساز نداشته باشد ولی مساحت بزرگی داشته باشد، اصلاً موجود نیست. اگر به صورت نادر هم موجود باشد دیگر به صلاح نیست که به زیر بار مسکونی برود بنابراین نکته دیگر این است که به مرور با سیاست خرد کردن زمین‌ها فرصت ساخت شهرک‌های بزرگ از شهر گرفته شد. اگر این تجربه را در اوایل دهه 60 داشتیم، قاعدتاً به جای اینکه زمین شهری توزیع کنیم و زمین‌های داخل شهر را خرد کنیم، باید سیاست اجرای شهرک‌ها را بررسی می‌کردیم و در این زمینه تمرکز پیدا می‌کردیم. اگر نگاهی به دوره پنج‌ساله سوم شهرسازی معاصر ایران یعنی در سال‌های 1352 تا 1357 بیندازیم، متوجه می‌شویم این دوره که با جهش قیمت نفت شروع می‌شود، دورانی بحرانی است و تحولات سریع و عمیق اجتماعی و اقتصادی به وجود می‌آید که حکومت وقت برای مقابله با آن در اقداماتی انفعالی تصمیماتی مختلف و گاهی متضاد را اتخاذ و اجرا می‌کند. نداشتن برنامه در بخش شهرسازی و مسکن و انفعال کامل در مقابله با شرایطی که خود رژیم آن را به وجود آورده بود از مشخصات این دوره است. این دوره به روند سال 1357 و شروع انقلاب و تاسیس جمهوری اسلامی ایران منتهی می‌شود.

در کشورهایی که نظارت دولت بر کلیه فعالیت‌های اقتصادی و اجتماعی حس می‌شود، شهرک‌سازی چه مزایا و معایبی می‌تواند داشته باشد؟
اگر نگاهی به تجارب دنیا داشته باشیم متوجه می‌شویم در نظام‌های بلوک شرق قدیم، مالکیت خیلی اصالت نداشته به همین خاطر در کشورهای بلوک شرق از این تیپ شهرک‌ها که البته خیلی هم به جهت ساخت کیفی نبودند، زیاد هستند. اما در کشورهایی که اصالت به مالکیت خصوصی داده می‌شود، تقریباً اجرای این نوع سیاست‌ها در داخل محدوده‌ها قدری با مشکل مواجه می‌شود. منتها سیاست دیگری هم که هست و امروزه در کلانشهرها تغییر کرده این است که با توسعه حمل و نقل سریع و ریلی، مکان‌های دورتر را برای جمعیت‌پذیری آماده می‌کنند. مثلاً تصور کنید قطاری که قیمت مناسب دارد و شما را از 100کیلومتری تهران با حداکثر طی زمانی معادل نیم ساعت تا 45 دقیقه به تهران برساند، آیا راضی‌تان نمی‌کند که صد کیلومتر دورتر از تهران در یک خانه ویلایی زندگی کنید؟ امروزه از این سیاست در کلانشهرها بسیار استفاده می‌شود و دولت‌ها تلاش می‌کنند با توسعه حمل و نقل ریلی حومه‌ای به این مهم دست یابند. در اروپا این مساله به عنوان یک سیاست رایج، تلاش می‌شود که حتی تعادل منطقه‌ای را به دست بیاورند. مثلاً در فرانسه قطاری وجود دارد که دورترین نقطه را به پاریس حداکثر با دو ساعت و نیم زمان متصل می‌کند. حتی زمانی که می‌خواستند این قطار را جانمایی کنند، دعوا بر سر این موضوع بود که از کجا عبور کنند و تمامی شهرهایی که در مسیر قطار بودند، می‌خواستند که قطار از وسط شهرشان عبور کند. دلیل آن هم این بود که کسی به طور دائمی کاری در پاریس ندارد و هفته‌ای دو روز لازم بود که به پاریس بیایند. ترجیح می‌دادند که صد کیلومتر دورتر از پاریس سکونت یابند اما با یک قطار سریع خودشان را به پاریس برسانند. این سیاست و اجرای چنین سیاستی می‌تواند هنوز هم تاثیرگذار باشد. اما لازمه این کار این است که بالا بردن تراکم در کلانشهرها را کنترل کنیم. تنها راهکار اجرای چنین سیاستی همین است. البته این سیاست لایه‌های اقتصادی هم دارد. یعنی اگر مردم در کلانشهر زندگی می‌کنند و به طور مثال هزینه‌شان دو هزار تومان است با اجرای این سیاست و آشکار شدن لایه‌های اقتصادی، هزینه آن نقطه‌ای که صد کیلومتر دورتر است، هزار تومان می‌شود. با کاهش هزینه‌های زندگی، مردم تشویق می‌شوند که از حالت تمرکز به عدم تمرکز رو بیاورند. در حال حاضر در وزارت راه و شهرسازی روی این بخش‌ها مطالعه داریم و قصد داریم که با توسعه حمل و نقل عمومی مقدمات تحقق این کار را فراهم کنیم.

با توجه به اینکه اکباتان به لحاظ معماری ساختمان‌ها در ایران و حتی خاورمیانه کم‌نظیر است، آیا ممکن است تجربه اکباتان در شهرک‌سازی ما بار دیگر تکرار شود؟ اصلاً به تکرار این شیوه ساخت و ساز شهرک در کشور نیاز داریم؟
در داخل محدوده شهر تهران تکرار اکباتان دیگر امکان‌پذیر نیست. فرصت‌هایی هم که وجود داشت و می‌توانستیم روی آنها متمرکز شویم، متاسفانه با نگاه‌ها و برخوردهای سلیقه‌ای از بین رفته است، مانند منطقه 22. از سویی هویت اکباتان بر اساس اقشار اولیه ساکن شکل گرفت و همین سبب شد تا گروه‌های جدیدی که به آن شهرک وارد شدند اغلب به لحاظ ویژگی‌های فرهنگی و الگوهای رفتاری مشابه ساکنان قبلی و اولیه باشند. گرچه مدتی انتقاد به این شهرک این بود که در دوره کوتاهی از شکل‌گیری اکباتان که شاید به صورت تقریبی 15 سال نخست باشد، به دلیل نبود انسجام اجتماعی، ناهنجاری‌هایی در شهرک به چشم می‌خورد.

طی دهه‌های اخیر اهمیت موضوع پیاده‌مداری، برخی شهرهای دنیا را به تهیه طرح‌های جامع عابر پیاده سوق داده است. از مهم‌ترین اهدافی که این روزها در شهرک‌نشینی مهم به شمار می‌رود، بهبود کیفیت زندگی، دسترسی‌ها و حرکت، کیفیت هوا، آزادی انتخاب مسیر و سفر، سرزندگی اقتصادی، تساوی حقوق برای استفاده یکسان از محیط و... است. به نظر شما شهرک‌سازی در ایران به چه سمتی در حال حرکت است؟ مدلی که برای ساخت و ساز شهرک‌ها انتخاب می‌شود، دارای چه معیارهایی هستند؟
در حال حاضر در حوزه نفوذ کلانشهرها که به عواملی مانند قدرت اقتصادی، میزان جمعیت، فاصله و‌... بستگی دارد، به طور مثال کلانشهری مانند تهران دیگر گفته نمی‌شود که اگر این کار را هم بخواهیم انجام دهیم، در 22 منطقه شهرداری باید انجام دهیم. می‌گویند این سیاست در منطقه کلانشهری انجام شود. منطقه کلانشهری چه معنی دارد؟ یعنی همه آن حوزه نفوذی که امکان تردد روز و برگشت شب برایش فراهم است. مانند کرج که در مقطعی این ویژگی را داشت اما متاسفانه الان ظرفیتش تکمیل شده است. یا نقاطی دورتر از کرج، حدفاصل بین کرج و قزوین مانند منطقه اشتهارد. مناطقی که پتانسیل سکونت دارند و می‌توان با توسعه حمل و نقل ریلی برای اسکان‌پذیری جمعی امکان‌پذیر شوند.

در نظر گرفتن خدمات مورد نیاز ساکنان در فاصله مناسبی از واحدهای مسکونی از اصول اولیه در برنامه‌ریزی و طراحی محلات شهری است. در شهرک‌سازی‌هایی که اخیراً انجام شده و می‌شود، کیفیت خدمات شهری چه میزان مهم است و تا چه اندازه نوع و کیفیت خدمات مدنظر سازندگان قرار می‌گیرد؟
همان‌طور که اشاره کردم، یک پروژه خوب و موفق، حاصل یک فرآیند است؛ کارفرما، مشاور و پیمانکار. پروژه‌هایی که در آن کارفرما توانمند بوده، از مشاور خوبی برخوردار بوده و در مرحله اجرا موفق بوده، نتیجه مناسبی داشته و البته بر این اساس پس از انقلاب پروژه‌های بسیاری داشتیم که می‌توانیم آنها را پروژه‌های موفق تلقی کنیم. مانند شهرک‌های بعثت و شهید چمران در پتروشیمی بندر امام که نمونه‌های ساخته‌شده‌ای هستند که به لحاظ کیفی بسیار قابل قبول هستند. بنابراین اگر در پروژه‌ای کارفرما، مشاور و پیمانکار با کیفیت کار نکنند و این فرآیند به طور کامل طی نشود، به معنی اینکه در مرحله‌ای کارفرما حرفه‌ای باشد اما مشاور به لحاظ کیفی ضعیف باشد و آن کسی که قرار است اجرا کند، به اندازه کافی حرفه‌ای نباشد، یا برعکس، این پروژه به سرانجام خوبی دست نخواهد یافت. تصورم این است که بضاعت مهندسی‌مان در حد پروژه‌های متوسط داخل کشور به اندازه کافی فراهم است. اما اگر بخواهیم پروژه‌هایی با افق جمعیتی بیشتری را طراحی کنیم مانند اکباتان که جمعیتی حدود 50 هزار نفر را در خود جای داده است، نیازمند تجربیات بیشتری در این زمینه هستیم. این تجربیات در کشور را کم داریم و در این صورت باید از تجربیات کسانی که چند بار این تجربه را عملیاتی کرده‌اند یا به صورت حرفه‌ای این کار را دنبال کرده‌اند، استفاده کرد و چرا خودمان را از این مشاوره‌ها محروم کنیم؟ کمااینکه اکباتان هم در زمان ساخت و قبل از آن در ایران تجربه‌ای مشابه را نداشت.

در تجربه اکباتان از معماران آمریکایی هم کمک گرفتیم. آیا به نظرتان الان هم لازم است که سراغ معماران خارجی برویم یا خودمان به آن توانایی رسیدیم که شهرک‌‌هایمان را با بالاترین کیفیت بسازیم و به بهترین شکل هم بهره‌برداری کنیم؟ آیا الان از مشاور خارجی در پروژه‌هایمان استفاده می‌شود؟
برای پروژه‌های خاص به عنوان مشاور عالی استفاده می‌شود اما برای پروژه‌های معمولی ساخت و ساز معمولاً این مشاوره‌ها کمتر دیده می‌شود. اگر وجود مشاوران قوی و متخصص در پروژه‌های ساختمانی پررنگ شود شاید بسیاری از عارضه‌هایی که امروزه در شهرک‌سازی‌مان به وجود آمده از بین برود.

فرسودگی بافت و عدم استحکام ساختمان‌ها در برابر سوانح طبیعی به ویژه زلزله شاید یکی از نکات ضروری در ساخت شهرک‌ها تلقی شود. تا جایی که در مطالعات اکباتان پیش‌بینی شده ساختمان‌های این شهرک در برابر زلزله 9 ریشتری مقاوم است! این مقاوم‌سازی در شهرک‌های دیگر چطور در نظر گرفته می‌شود و وجود این مزیت را در شهرک‌سازی به لحاظ هزینه چطور ارزیابی می‌کنید؟
گرچه در ساخت و سازهای کنونی سعی شده است تا سازه‌های قوی و محکمی به وجود آوریم، اما به این نکته هم باید توجه داشت که ساخت شهرکی با ساختمان‌هایی که در مقابل زلزله 9 ریشتری مقاومت کند، اصلاً اقتصادی نیست و به اندازه‌ای هزینه‌های پروژه سنگین تمام می‌شود که دیگر به صرفه نیست. از سویی زلزله‌ای به بزرگی 9 ریشتر هم همه جا رخ نمی‌دهد و معمولاً در مناطقی رخ می‌دهد که پتانسیل آن بر اساس مطالعات پیش‌بینی‌شده بالا باشد. مثلاً تهران را بر اساس زلزله 7 تا 5 /7 ریشتر محاسبه و طراحی می‌کنند و اگر بیش از این بخواهند مقاوم‌سازی کنند، آنقدر این ساختمان گران تمام می‌شود که اساساً اقتصادی نیست.

دراین پرونده بخوانید ...

دیدگاه تان را بنویسید

 

پربیننده ترین اخبار این شماره

پربیننده ترین اخبار تمام شماره ها