تاریخ انتشار:
بایدها و نبایدهای جنبش مدنی علیه تحریم
همه منتظرند تا با استقرار دولت امید و تدبیر و اعتدال مشکلات سیاسی و اقتصادی کشور در کوتاهترین زمان حل و فصل شده و همگان به اهداف و خواسته خود دست یابند. خواستههایی که در بسیاری از اوقات جمع اضدادند و یکی دافع دیگری.
1- همه منتظرند تا با استقرار دولت امید و تدبیر و اعتدال مشکلات سیاسی و اقتصادی کشور در کوتاهترین زمان حل و فصل شده و همگان به اهداف و خواسته خود دست یابند. خواستههایی که در بسیاری از اوقات جمع اضدادند و یکی دافع دیگری. اما هنر دولت با تدبیر و درایت مدیران مدبر آن نزدیک کردن این تقاضاها به یکدیگر و برآورده کردن بخشی از آنهاست تا به روایت رایج در جامعه، نه سیخ بسوزد نه کباب.
2- در میان انبوه مشکلات و کلاف سردرگمی که دولت یازدهم به ارث برده یکی موضوع روابط مخدوش دیپلماتیک ایران با برخی کشورهای جهان است که به همراه آن تحریمهایی که بدون تردید بر اقتصاد ما تاثیر نامطلوب گذاشتهاند بیش از بقیه مباحث تکرار میشود. برخی را تصور این است که اگر معضلات بین ایران و غرب رفع شوند همگی به سر منزل مقصود خواهیم رسید و برای این منظور معتقدند که قدری کوتاه آمدن از خواستهها میتواند غرب را بر سر عقل بیاورد تا تحریمها را لغو کنند. اما بسیاری از سیاستمداران بر این باورند که در شرایط فعلی چنانچه گامی به عقب برداریم، ما را چند قدم دیگر به عقب هل خواهند داد.
3- این گونه جنگ و جدلها خاص تفکرات و رفتارهای دولتیان در جهان است و نه فعالان اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی جوامع. تلاشگران غیردولتی کشورهای جهان، در مذاکرات و مراودات، برای خود و همزمان برای طرف مقابل حق و حد و حدودی قائلند و به تعامل معتقدند. در دنیای امروز آنچه رویه «برد-برد» در تعاملات خوانده میشود فقط در جهان غیردولتی یافت شده و معنا و مفهوم پیدا میکند؛ و آن زمان که در کنشهای بینالمللی با رویه «برد-باخت» روبهرو میشویم، بدون تردید زیرمایهها و تلاشهای پنهانی دولتها را در پس رفتارها میتوان یافت. از این دست است تشکیلاتی که خود را «اتحاد علیه ایران اتمی» میخواند و سعی دارد که فعالان بخش خصوصی دنیا را از معامله با ایران برحذر دارد.
4- با هر زیرساختی، این گروه خود را به عنوان تجمعی غیردولتی به دنیا معرفی میکند و اگر چه به درستی معلوم نیست آبشخور این جمع محدود کجاست اما با نامهپراکنیهای خود سعی در تحدید و تخریب اقتصاد ایران دارند. با اینان نه باید تقابل کرد، چرا که بیدلیل بزرگ جلوه میکنند، و نه تعامل. امروزه زمان آن رسیده و امکان آن به وجود آمده که تشکلهای مردمی و مدنی ایران نیز با همیاری بسیاری از نخبگان، انسانهای فکور و تشکلهای مدنی دیگر کشورها به روشنگری بپردازند و عواقب بهکارگیری تحریمها را که جز نتیجه «باخت - باخت» چیزی بر جای نمیگذارند برای دنیا تبیین کنند.
5- چه کنیم؟ پیشنهاد این است. با گرد هم آوردن تشکلهای مردم نهاد و غیردولتی در ایران و جهان تحت نام «جنبش مدنی علیه تحریم»، یا هر نام دیگری که بر آن خواهیم گذاشت، پوستهای را که سیاستمداران دولتی برای ما تدارک دیدهاند بترکانیم و قید بندهای سیاسی آنان را با رفتارهای خود جایگزین کنیم. چرا که در سیستمهای مردمسالار، مردم نظرات و خواستههای خود را اعلام میکنند و با انتخاب خود دولتی را به کار میگمارند که تامینکننده آن نظرات باشد.
6- باید در دو صحنه خارجی و داخلی تلاش کرد. به دلایل متعددی که در ادامه خواهد آمد، پیشنهاد میکنیم «جنبش مدنی علیه تحریم» در تغییر مسیر مذاکرات 1+5 دولتها و تبدیل آن به مذاکرات ملت ایران و ملل کشورهای 3+1 سعی و اصرار کند. سه کشور اروپایی و ایالات متحده آمریکا. تصور میکنم بهتر است حداکثر تلاش خود را به کار گیریم تا با نخبگان اجتماعی و کنشگران اقتصادی سه کشور آلمان، فرانسه و انگلیس جدا و به دور از آمریکاییان مذاکره کرده و آنان را با خواستههای خود همراه سازیم. چرا؟
1-6- مردم در این کشورها بیش از آمریکاییان بافرهنگ، فهیم و روشنفکر هستند و در تصمیمسازیها و تصمیمگیریها فقط به آنچه از جعبه جادوی تلویزیونهای آنان بیرون میریزد توجه نمیکنند. خود فرصت تحقیق، تفحص و تجزیه و تحلیل مباحث و مسائل را دارند و با دید بازتری به دنیا نگاه میکنند. حتی اگر قصد تاثیرگذاری بر رفتار ملتی را داشته باشند رویه برخورد با فرهنگها را پیش نمیگیرند و به گفتمان تمدنها روی میآورند. بنابراین با آنان راحتتر و کارسازتر میتوان گفتوگو کرد.
6-2- ملل اروپایی، همچون آمریکاییان، تحت نفوذ و سلطه لابی اسرائیل نیستند و سیاست خارجی آنان را اسرائیلیها تدوین نمیکنند. آنان آزادانهتر فکر میکنند. جمع کثیری از این مردم موضوع انرژی هستهای و یا ساخت سلاحهای کشتار جمعی را ساختگی میدانند و آنها را دستمایه دولت آمریکا برای غلبه بیشتر بر جهان به حساب میآورند.
6-3- در حال حاضر وضعیت اقتصادی اروپا بدتر از آمریکاست. شرایطی که آمریکاییان سالها برای رسیدن به آن برنامهریزی و تلاش کردهاند. بنابراین اروپاییان بیش از آمریکاییان به مبادلات اقتصادی با ایران نیاز دارند و به خوبی تشخیص میدهند که ایران میتواند، همانند سالهای قبل از تحریم، یک شریک تجاری خوب، قابل اعتماد و ثروتمند برای آنان باشد.
6-4- آمریکاییان سی و اندی سال است که از بازار ایران دور بودهاند. بنابراین صنایع آمریکا هیچگونه سهمی از تولید خود را برای ایران کنار نگذاشته است که امروزه به علت تحریمها دچار مشکل شوند. آنجا هم که نیاز به بازار ایران دارند دولت آمریکا تحریمها را تحت عنوان رفتارهای انسانی برای صنعتگران خود لغو میکند. در مقابل کشورهای صنعتی اروپا به خاطر تجارتی که طی سالهای گذشته با ایران داشتهاند بخشی از ظرفیت تولید خود را به ایران اختصاص داده بودند و امروز که باید به دستور آمریکا از فروش محصولات خود به ایران خودداری کنند دچار مشکل هستند و تحریم برای آنان مشکلساز شده است. همین چند روز پیش یکی از شرکتهای بزرگ خودروسازی اروپا اعلام کرد به خاطر توقف تجارت با ایران به شدت متضرر شده است. بنابراین آنان مشتاقترند که موانع این تجارت و همکاری را از سر راه بردارند.
6-5- برخی از کشورهای اروپایی نه تجارت چندانی با آمریکا دارند و نه حتی عضو اتحادیه اروپا هستند؛ لذا تحریمهای تحمیلی آمریکا و اتحادیه اروپا را به رسمیت نمیشناسند و تنها برای تحریمهای مصوب شورای امنیت سازمان ملل احترام قائل هستند.
6-6- بسیاری از فعالان اقتصادی اروپا از جریمه شدن توسط آمریکا و پرداخت جرایم سنگین به آن کشور که صرف هزینههای آمریکا میشود بسیار عصبانی هستند و باور دارند که در یک حرکت دستهجمعی، و اگر اتحادی فراگیر برای نادیده گرفتن این تحریمها به وجود آید، آمریکا قادر نخواهد بود عکسالعملی نشان دهد و همه را جریمه کند و رفتهرفته این محدودیتها شکسته خواهند شد. به یاد داشته باشیم که آنچه را آمریکا به عنوان معافیت از تحریمها در مورد چند کشور جهان برای خرید نفت ایران اعلام میدارد نه از روی انساندوستی بلکه به علت عدم توانایی به کنترل فعالان اقتصادی آن کشورهاست که همگی به همکاری با ایران علاقه دارند.
7- بنا بر دلایل پیشگفته باید حساب مردم و کنشگران اقتصاد اروپا از آمریکا را جدا کرد و اولویت مذاکرات و تعامل را به اروپاییان داد. درست برخلاف آنچه امروز عدهای سعی دارند به ما بقبولانند که تنها راه رهایی از معضلات با آمریکا بر سر میز مذاکره نشستن است.
8- اتخاذ رویه پیشنهادی به این معنا نیست که ما در تلاش خود برای رفع تحریمها، آمریکاییان را در مذاکرات تحریم کنیم و با آنان همفکری نکنیم. بلکه در مرحله دوم با کمک تشکلهای مدنی ایرانیان در آمریکا و یارگیری از میان آنانی که قدرت تفکر و تعقل مستقل دارند، باید راهکار جداگانهای را با آنان ترسیم کنیم و پیگیر باشیم. شاید ایده اتاق بازرگانی ایران و آمریکا که از سوی برخی از تلاشگران اقتصادی بیان شده بتواند یکی از این راهکارها باشد اگر چه نمیتواند تنها روش به حساب آید.
9- در «جبهه داخلی» داستان سختتری داریم. در کشور ما گروهی هستند که علاقه دارند تا «جنگ اقتصادی» را به «اقتصاد جنگی» تبدیل کنند تا بتوانند از شرایط آن به نفع خود بهرهبرداری کنند. اینان هرگونه مذاکرهای را نشانه سازش و دون شأن و عزت ایرانیان میدانند و مانند آمریکاییان معتقدند به جای مذاکره فقط باید مقابله کرد. این گروه دارای تریبونها و رسانههای مختلفی هستند و به راحتی میتوانند با این گونه پیشنهادات برخورد کرده و برچسبهای مختلفی به آنها بزنند. اما «جنبش مدنی علیه تحریم» که توسط نهادهای مردمبنیان غیردولتی تشکیل شده و به مذاکره میپردازد شاید تا حدی از این حملات به دور بماند. به هر روی برای تفهیم گفتمان «جنبش مدنی علیه تحریم» نیازمند حمایت و هدایت بزرگان دارای جایگاه و پایگاه هستیم که باید نظر آنان را به این همکاری جلب کرد. شاید بزرگانی چون آیتالله هاشمیرفسنجانی، حجتالاسلام والمسلمین سیدمحمد خاتمی و دکتر حسن روحانی بتوانند کمکهای شایانی به این حرکت کنند.
10- و در آخر در بعد تلاشهای جهانی میتوان از کمکهای افرادی چون کوفی عنان دبیرکل پیشین سازمان ملل (و از ارادتمندان آقای خاتمی)، جک استراو وزیر خارجه پیشین انگلستان (و از ارادتمندان آقای دکتر روحانی) و یوشکا فیشر یکی از رهبران حزب سبز و وزیر خارجه پیشین آلمان (که در گذشته نسبت به رفع مشکلات خاورمیانه علاقه بسیار نشان داده و دارای همسری ایرانی است)، خاویر سولانا دبیر کل پیشین اتحادیه اروپا (که برای مراسم تحلیف دکتر روحانی به ایران آمده بود) و دیگر بزرگانی که میتوانند به هدایت افکار عمومی اروپا و جهان کمک کنند، بهره فراوان گرفت.
2- در میان انبوه مشکلات و کلاف سردرگمی که دولت یازدهم به ارث برده یکی موضوع روابط مخدوش دیپلماتیک ایران با برخی کشورهای جهان است که به همراه آن تحریمهایی که بدون تردید بر اقتصاد ما تاثیر نامطلوب گذاشتهاند بیش از بقیه مباحث تکرار میشود. برخی را تصور این است که اگر معضلات بین ایران و غرب رفع شوند همگی به سر منزل مقصود خواهیم رسید و برای این منظور معتقدند که قدری کوتاه آمدن از خواستهها میتواند غرب را بر سر عقل بیاورد تا تحریمها را لغو کنند. اما بسیاری از سیاستمداران بر این باورند که در شرایط فعلی چنانچه گامی به عقب برداریم، ما را چند قدم دیگر به عقب هل خواهند داد.
3- این گونه جنگ و جدلها خاص تفکرات و رفتارهای دولتیان در جهان است و نه فعالان اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی جوامع. تلاشگران غیردولتی کشورهای جهان، در مذاکرات و مراودات، برای خود و همزمان برای طرف مقابل حق و حد و حدودی قائلند و به تعامل معتقدند. در دنیای امروز آنچه رویه «برد-برد» در تعاملات خوانده میشود فقط در جهان غیردولتی یافت شده و معنا و مفهوم پیدا میکند؛ و آن زمان که در کنشهای بینالمللی با رویه «برد-باخت» روبهرو میشویم، بدون تردید زیرمایهها و تلاشهای پنهانی دولتها را در پس رفتارها میتوان یافت. از این دست است تشکیلاتی که خود را «اتحاد علیه ایران اتمی» میخواند و سعی دارد که فعالان بخش خصوصی دنیا را از معامله با ایران برحذر دارد.
4- با هر زیرساختی، این گروه خود را به عنوان تجمعی غیردولتی به دنیا معرفی میکند و اگر چه به درستی معلوم نیست آبشخور این جمع محدود کجاست اما با نامهپراکنیهای خود سعی در تحدید و تخریب اقتصاد ایران دارند. با اینان نه باید تقابل کرد، چرا که بیدلیل بزرگ جلوه میکنند، و نه تعامل. امروزه زمان آن رسیده و امکان آن به وجود آمده که تشکلهای مردمی و مدنی ایران نیز با همیاری بسیاری از نخبگان، انسانهای فکور و تشکلهای مدنی دیگر کشورها به روشنگری بپردازند و عواقب بهکارگیری تحریمها را که جز نتیجه «باخت - باخت» چیزی بر جای نمیگذارند برای دنیا تبیین کنند.
5- چه کنیم؟ پیشنهاد این است. با گرد هم آوردن تشکلهای مردم نهاد و غیردولتی در ایران و جهان تحت نام «جنبش مدنی علیه تحریم»، یا هر نام دیگری که بر آن خواهیم گذاشت، پوستهای را که سیاستمداران دولتی برای ما تدارک دیدهاند بترکانیم و قید بندهای سیاسی آنان را با رفتارهای خود جایگزین کنیم. چرا که در سیستمهای مردمسالار، مردم نظرات و خواستههای خود را اعلام میکنند و با انتخاب خود دولتی را به کار میگمارند که تامینکننده آن نظرات باشد.
6- باید در دو صحنه خارجی و داخلی تلاش کرد. به دلایل متعددی که در ادامه خواهد آمد، پیشنهاد میکنیم «جنبش مدنی علیه تحریم» در تغییر مسیر مذاکرات 1+5 دولتها و تبدیل آن به مذاکرات ملت ایران و ملل کشورهای 3+1 سعی و اصرار کند. سه کشور اروپایی و ایالات متحده آمریکا. تصور میکنم بهتر است حداکثر تلاش خود را به کار گیریم تا با نخبگان اجتماعی و کنشگران اقتصادی سه کشور آلمان، فرانسه و انگلیس جدا و به دور از آمریکاییان مذاکره کرده و آنان را با خواستههای خود همراه سازیم. چرا؟
1-6- مردم در این کشورها بیش از آمریکاییان بافرهنگ، فهیم و روشنفکر هستند و در تصمیمسازیها و تصمیمگیریها فقط به آنچه از جعبه جادوی تلویزیونهای آنان بیرون میریزد توجه نمیکنند. خود فرصت تحقیق، تفحص و تجزیه و تحلیل مباحث و مسائل را دارند و با دید بازتری به دنیا نگاه میکنند. حتی اگر قصد تاثیرگذاری بر رفتار ملتی را داشته باشند رویه برخورد با فرهنگها را پیش نمیگیرند و به گفتمان تمدنها روی میآورند. بنابراین با آنان راحتتر و کارسازتر میتوان گفتوگو کرد.
6-2- ملل اروپایی، همچون آمریکاییان، تحت نفوذ و سلطه لابی اسرائیل نیستند و سیاست خارجی آنان را اسرائیلیها تدوین نمیکنند. آنان آزادانهتر فکر میکنند. جمع کثیری از این مردم موضوع انرژی هستهای و یا ساخت سلاحهای کشتار جمعی را ساختگی میدانند و آنها را دستمایه دولت آمریکا برای غلبه بیشتر بر جهان به حساب میآورند.
6-3- در حال حاضر وضعیت اقتصادی اروپا بدتر از آمریکاست. شرایطی که آمریکاییان سالها برای رسیدن به آن برنامهریزی و تلاش کردهاند. بنابراین اروپاییان بیش از آمریکاییان به مبادلات اقتصادی با ایران نیاز دارند و به خوبی تشخیص میدهند که ایران میتواند، همانند سالهای قبل از تحریم، یک شریک تجاری خوب، قابل اعتماد و ثروتمند برای آنان باشد.
6-4- آمریکاییان سی و اندی سال است که از بازار ایران دور بودهاند. بنابراین صنایع آمریکا هیچگونه سهمی از تولید خود را برای ایران کنار نگذاشته است که امروزه به علت تحریمها دچار مشکل شوند. آنجا هم که نیاز به بازار ایران دارند دولت آمریکا تحریمها را تحت عنوان رفتارهای انسانی برای صنعتگران خود لغو میکند. در مقابل کشورهای صنعتی اروپا به خاطر تجارتی که طی سالهای گذشته با ایران داشتهاند بخشی از ظرفیت تولید خود را به ایران اختصاص داده بودند و امروز که باید به دستور آمریکا از فروش محصولات خود به ایران خودداری کنند دچار مشکل هستند و تحریم برای آنان مشکلساز شده است. همین چند روز پیش یکی از شرکتهای بزرگ خودروسازی اروپا اعلام کرد به خاطر توقف تجارت با ایران به شدت متضرر شده است. بنابراین آنان مشتاقترند که موانع این تجارت و همکاری را از سر راه بردارند.
6-5- برخی از کشورهای اروپایی نه تجارت چندانی با آمریکا دارند و نه حتی عضو اتحادیه اروپا هستند؛ لذا تحریمهای تحمیلی آمریکا و اتحادیه اروپا را به رسمیت نمیشناسند و تنها برای تحریمهای مصوب شورای امنیت سازمان ملل احترام قائل هستند.
6-6- بسیاری از فعالان اقتصادی اروپا از جریمه شدن توسط آمریکا و پرداخت جرایم سنگین به آن کشور که صرف هزینههای آمریکا میشود بسیار عصبانی هستند و باور دارند که در یک حرکت دستهجمعی، و اگر اتحادی فراگیر برای نادیده گرفتن این تحریمها به وجود آید، آمریکا قادر نخواهد بود عکسالعملی نشان دهد و همه را جریمه کند و رفتهرفته این محدودیتها شکسته خواهند شد. به یاد داشته باشیم که آنچه را آمریکا به عنوان معافیت از تحریمها در مورد چند کشور جهان برای خرید نفت ایران اعلام میدارد نه از روی انساندوستی بلکه به علت عدم توانایی به کنترل فعالان اقتصادی آن کشورهاست که همگی به همکاری با ایران علاقه دارند.
7- بنا بر دلایل پیشگفته باید حساب مردم و کنشگران اقتصاد اروپا از آمریکا را جدا کرد و اولویت مذاکرات و تعامل را به اروپاییان داد. درست برخلاف آنچه امروز عدهای سعی دارند به ما بقبولانند که تنها راه رهایی از معضلات با آمریکا بر سر میز مذاکره نشستن است.
8- اتخاذ رویه پیشنهادی به این معنا نیست که ما در تلاش خود برای رفع تحریمها، آمریکاییان را در مذاکرات تحریم کنیم و با آنان همفکری نکنیم. بلکه در مرحله دوم با کمک تشکلهای مدنی ایرانیان در آمریکا و یارگیری از میان آنانی که قدرت تفکر و تعقل مستقل دارند، باید راهکار جداگانهای را با آنان ترسیم کنیم و پیگیر باشیم. شاید ایده اتاق بازرگانی ایران و آمریکا که از سوی برخی از تلاشگران اقتصادی بیان شده بتواند یکی از این راهکارها باشد اگر چه نمیتواند تنها روش به حساب آید.
9- در «جبهه داخلی» داستان سختتری داریم. در کشور ما گروهی هستند که علاقه دارند تا «جنگ اقتصادی» را به «اقتصاد جنگی» تبدیل کنند تا بتوانند از شرایط آن به نفع خود بهرهبرداری کنند. اینان هرگونه مذاکرهای را نشانه سازش و دون شأن و عزت ایرانیان میدانند و مانند آمریکاییان معتقدند به جای مذاکره فقط باید مقابله کرد. این گروه دارای تریبونها و رسانههای مختلفی هستند و به راحتی میتوانند با این گونه پیشنهادات برخورد کرده و برچسبهای مختلفی به آنها بزنند. اما «جنبش مدنی علیه تحریم» که توسط نهادهای مردمبنیان غیردولتی تشکیل شده و به مذاکره میپردازد شاید تا حدی از این حملات به دور بماند. به هر روی برای تفهیم گفتمان «جنبش مدنی علیه تحریم» نیازمند حمایت و هدایت بزرگان دارای جایگاه و پایگاه هستیم که باید نظر آنان را به این همکاری جلب کرد. شاید بزرگانی چون آیتالله هاشمیرفسنجانی، حجتالاسلام والمسلمین سیدمحمد خاتمی و دکتر حسن روحانی بتوانند کمکهای شایانی به این حرکت کنند.
10- و در آخر در بعد تلاشهای جهانی میتوان از کمکهای افرادی چون کوفی عنان دبیرکل پیشین سازمان ملل (و از ارادتمندان آقای خاتمی)، جک استراو وزیر خارجه پیشین انگلستان (و از ارادتمندان آقای دکتر روحانی) و یوشکا فیشر یکی از رهبران حزب سبز و وزیر خارجه پیشین آلمان (که در گذشته نسبت به رفع مشکلات خاورمیانه علاقه بسیار نشان داده و دارای همسری ایرانی است)، خاویر سولانا دبیر کل پیشین اتحادیه اروپا (که برای مراسم تحلیف دکتر روحانی به ایران آمده بود) و دیگر بزرگانی که میتوانند به هدایت افکار عمومی اروپا و جهان کمک کنند، بهره فراوان گرفت.
دیدگاه تان را بنویسید