تاریخ انتشار:
خدمات باکیفیت و کمهزینه، ایرانیها را به سفر خارجی فرامیخواند
راهی برای تراز برابر
پرداختن به آمار گردشگران خروجی و سخن گفتن از بیش و کم بودن آن، بیتوجه به تعداد گردشگران ورودی و بررسی وضعیت گردشگری داخلی، فعلی فاقد معنا و بیاعتبار است.
پرداختن به آمار گردشگران خروجی و سخن گفتن از بیش و کم بودن آن، بیتوجه به تعداد گردشگران ورودی و بررسی وضعیت گردشگری داخلی، فعلی فاقد معنا و بیاعتبار است. در واقع، اشاره صرف به تعداد کسانی که کشور را به قصد مقاصد خارجی ترک میکنند، مبین وضعیت گردشگری کشور نیست. همچنین بالا بودن این رقم به تنهایی نمیتواند موضوعی منفی، ضد توسعه و علیه منافع اقتصادی به شمار رود و برای دست یافتن به تحلیلهای واقعبینانه در این خصوص، در نظر گرفتن تراز گردشگری، گویا و معرف وضعیت کشورها در حوزه کسب درآمد از محل این صنعت خواهد بود.
به معنای دیگر، مقایسه تعداد گردشگران خروجی و ورودی با یکدیگر و میزان هزینهکرد مسافران خارجی در ایران و ایرانیها در کشورهای خارجی، جایگاه اقتصادی ما را در میان دیگر کشورها و به عبارت بهتر، مناطقی که به عنوان مقاصد گردشگری مورد توجه ایرانیان هستند، مشخص میکند؛ عدد و رقمهایی که البته نتیجه مطلوبتری را در عینیت بخشیدن به واقعیتهای گردشگری ایران به تصویر نمیکشند. به این معنا که تراز گردشگری ایران در حیطه مراودات گردشگری تقریباً با تمام کشورها منفی است و این دقیقاً همان موضوعی است که به طرح بیشتر توسعه گردشگری داخلی و جایگزین کردن آن با سفر به دیگر کشورها دامن میزند؛ غافل از اینکه گرایش ایرانیان برای سفر به کشورهای خارجی بیش از تمایل شهروندان دیگر کشورها برای داشتن مسافرت به مقاصد خارجی نیست.
چرا مقصد خارجی جایگزین مقصد داخلی میشود؟
در این میان البته باید تاکید کرد که ترویج فرهنگ سفرهای داخلی و فراهم کردن زمینههای آن به خودی خود از اهمیت بسیاری برخوردار است اما آنچه میتواند این مهم را از مسیر واقعیاش خارج کند در مقابل هم قرار دادن دو حوزه گردشگری داخلی و خروجی است. هر چند فراهم نبودن زیرساختهای گردشگری در کشور سبب میشود مردم به فکر انتخاب مقاصد جایگزین در کشورهای دیگر افتاده و به این ترتیب شمار خروجیها از کشور از محل این کاستی افزایش یابد، اما در یک شرایط برابر و با توسعه گردشگری داخلی، نمیتوان ادعا کرد که آمار خروجیها به نفع مقاصد داخلی کاهش مییابد و افزایش تقاضا برای سفرهای داخلی لزوماً به معنای تعداد گردشگران خروجی نیست.
اما اکنون و در شرایطی که گردشگری داخلی ایران فاصله معناداری با استانداردهای جهانی دارد، بالطبع بخشی از افرادی که به صورت بالقوه میتوانند در شمار گردشگران داخلی قرار بگیرند، با مقایسه قیمت و کیفیت خدمات در دیگر کشورها ترجیح میدهند سفرهای خود را به سمت مقاصدی خارج از ایران برنامهریزی و به بیان دیگر این مناطق را جایگزین مقاصد داخلی کنند. پایین بودن کیفیت ارائه خدمات گردشگری ایران در مقایسه با کشورهای همسایه که در چند سال اخیر در این صنعت جهش قابل توجهی داشته و بر بازار ایران به عنوان یک بازار مستعد تمرکز کردهاند، آنگاه که یکی از زمانهای پررونق سفر در ایران یعنی نوروز با ایام غیر پیک سفر در این کشورها مقارن میشود، به افزایش قابل ملاحظه تقاضا برای سفر به این مقاصد میانجامد. در واقع با افزایش یکباره قیمت خدمات گردشگری در ایران به دلیل رشد سفرهای داخلی و در مقابل پایین بودن نرخ سفر در کشورهایی چون ارمنستان، گرجستان و ترکیه، بسیاری از مردم ترجیح میدهند با هزینهای کمتر و البته در مواردی بیشتر، از خدماتی به مراتب باکیفیتتر بهرهمند شوند.
راهکار
بالا بودن هزینه سفر در ایران اما تنها به دلیل جهش طبیعی قیمتها در اثر افزایش تقاضا نیست و بخشی از آن کاذب و خارج از مکانیسم عرضه و تقاضا در بازارهای اقتصادی است. فصلی بودن گردشگری در ایران و رونق آن در زمانهای محدودی از سال، فعالان این صنعت را بر آن میدارد که برای جبران ضرر و زیان خود در باقی ایام سال و در دورههای کسادی، خدمات خود را گرانتر از نرخ رقابتی در این زمانها ارائه کنند و به این ترتیب عدم مدیریت در سطح کلان، در سطوح مختلف و به گونهای تکثریافته به ایجاد مشکلات کمک خواهد کرد. این در حالی است که با سیاستگذاریهای صحیح و حسابشده از سوی مقامات تصمیمساز در حوزه گردشگری کشور، با همهزمانی کردن سفر میتوان از دو سوی عرضه و تقاضا مشکلات موجود در عرصه گردشگری حال حاضر کشور را با تدبر حل کرد. تشویق گروههایی که زمان سفر آنها به تعطیلات رسمی و نوروز وابسته نیست و در دیگر ایام سال نیز زمان کافی را برای ترتیب دادن مسافرتهای طولانی در اختیار دارند، از جمله این سیاستهاست.
قائلشدن تخفیف در ارائه امکانات اقامتی و تفریحی برای گروههای بازنشسته، سالمندان و دانشجویان در ایام غیر پیک سفرهای داخلی، با زنده نگهداشتن کسبوکارهای گردشگری در تمام ماههای سال، از تراکم تقاضا برای سفر در محدوده زمانهای اوج سفر در کشور خواهد کاست و به این ترتیب نرخ ارائه خدمات گردشگری نیز بر همین اساس تعدیل میشود. اینها البته تنها بخشی از اقداماتی است که باید در راستای توسعه گردشگری داخلی صورت گیرد. افزایش تعداد واحدهای اقامتی متناسب با توان مالی طبقات مختلف جامعه و آموزش نیروی انسانی کارآمد که خلأ آن از عمده مشکلات موجود در گردشگری امروز ایران است، از دیگر مواردی به شمار میرود که باید به صورت موازی مورد توجه قرار گیرد.
اما علاوه بر اینها، دلایل دیگری نیز وجود دارد که مقاصد خارجی و داخلی را در مقام مقایسه با یکدیگر قرار میدهند و ایرانیان را به صرافت جایگزینی سفر به کشورهای خارجی که غالباً در همسایگی ایران قرار گرفتهاند میاندازند. امکان برنامهریزیهای بلندمدتتر در سفرهای خارجی، یعنی موضوعی که در ایران وجود ندارد، یکی از این موارد است. برای مثال در کشور ما، حتی در مورد برهه زمانی مهمی چون نوروز که برنامهریزی برای سفر عمده برنامه غالب خانوادههای ایرانی است، امکان خرید بلیت وسایل حملونقل عمومی در زمانی نزدیکتر از دو ماه مانده به سال جدید وجود ندارد؛ این در حالی است که در کشورهای موفق در حوزه گردشگری، خرید بلیت و رزرو هتل و دیگر اماکن اقامتی از ماهها قبلتر وجود دارد و گردشگران به راحتی میتوانند برای سفرهای خود برنامهریزی کنند.
تعهد به خدمات، مساله دیگری است که گردشگری داخلی ایران را در مقابل خدمات گردشگری دیگر کشورهای همسایه آسیبپذیر میکند. توافق برای دریافت خدماتی مشخص در قراردادهای آژانسهای گردشگری و دریافت خدمات با کیفیت نازلتر یا حتی متفاوت از جمله مواردی است که گردشگران ایرانی بارها با آن مواجه شدهاند و به این ترتیب اعتماد خود را به بازار گردشگری ایران از دست دادهاند.
تحلیل اجتماعی
اما نکته دیگری که از حیث اجتماعی توضیحدهنده گرایش ایرانیها برای سفر به مقاصد خارجی به جای مقاصد داخلی است، محدودیتهای موجود در فضای تفریحات اجتماعی است. در واقع عملکردهای بعضاً سلیقهای در پارهای از موارد و این احساس که ممکن است حریم خانوادهها در دورهمیهای خارج از فضای خانه مورد تعرض قرار گیرد، آنها را به سوی تصمیمگیری برای سفر به کشورهای خارجی همسایه که در بسیاری از موارد از جاذبههای گردشگری بسیار کمتری در مقایسه با ایران برخوردارند، متمایل میکند.
با همه این احوالات باید تاکید کنم که رونق گردشگری داخلی اگر چه میتواند تا اندازهای آمارهای مربوط به سفرهای خارجی را متاثر کند و همچنین از میزان تقاضا برای مقاصد خارجی متاثر شود، اما خود موضوعی جداگانه و نیازمند توجهات بیشتر است و آنچه در عرصه بررسی میزان مسافران خروجی از ایران و تاثیرات اقتصادی آن باید مورد توجه قرار گیرد، شمار گردشگران ورودی است. بنابراین اینکه هر سال و درست پس از پایان یافتن تعطیلات نوروزی، فضای رسانهها و مسوولان به سمت مقایسه آمار گردشگران داخلی و گردشگران خروجی متمایل میشود، بیراههای است که اذهان را از حل حقیقی مسائل موجود دور میکند؛ حال آنکه طرح سیاستهای جذب گردشگر خارجی و شناسایی و تمرکز بر بازارهای هدف، سازندهترین اقدام برای جبران ارزهای خروجی در نتیجه سفرهای خارجی است؛ سفرهایی که بهرغم بالا نبودن آمارشان در مقایسه با متوسط جهانی، به دلیل کم بودن تعداد گردشگران ورودی، همواره مورد توجه فعالان اقتصادی و رسانهای قرار میگیرند و البته قرار گرفتن هزینهکرد هر کدام از این نوع سفرها در دو کفه ترازو، نگرانیها را نیز بیشتر میکند.
دیدگاه تان را بنویسید