کارنامه دولت احمدینژاد در شاخص اشتغال
شاغلان به بیکاری
در سالهای گذشته پیرامون این شاخص و ارقام اعلامشده در مورد آن، بحثهای زیادی درگرفته است. از سویی رئیس دولت و برخی از مسوولان دولتی از اشتغالزایی میلیونی در هر سال از فعالیت دولت سخن گفتهاند و از سویی برخی از کارشناسان، گفتهاند در تمام این بازه هشتساله، بیش از صد هزار نفر بر جمعیت شاغل ایران افزوده نشده است. بر اساس گزارشهای رسمی بانک مرکزی، در دوره اصلاحات سالانه برای 618 هزار نفر در ایران اشتغال ایجاد شده است، حال آنکه طی دوره هشتساله دولت اصولگرایی احمدینژاد، سه آمار متفاوت از سوی مراجع رسمی دولتی برای اشتغالزایی ارائه شده است که بر اساس آمار سرشماری سالی 14 هزار نفر، بر اساس «گزارش بازار کار» سالی 77 هزار نفر و بر اساس اطلاعات «طرح آمارگیری از نیروی کار» سالی منفی 18 هزار نفر اشتغالزایی در این مدت صورت گرفته است.
سه آمار از مرکز آمار
بخش عمدهای از بحثهای فعلی رسانهای در خصوص ادعاهای اشتغالزایی دولت، پس از آن آغاز شد که مسعود نیلی، استاد اقتصاد دانشگاه صنعتی شریف در یک برنامه تلویزیونی، با اعلام اینکه در چند سال فعالیت دولت تنها 70 هزار نفر به آمار شاغلان ایران افزوده شده، تعداد اشتغالزایی دولت را «سالی 14 هزار نفر» عنوان کرد. استناد این اقتصاددان به دو سرشماری عمومی انجامشده در مدت فعالیت دولت بود که در سالهای 1385 و 1390 صورت گرفته بود. مطابق این سرشماریها، در سال 1385 تعداد «جمعیت شاغل» کشور 20 میلیون و 480 هزار نفر بوده که در سال 1390 به تعداد 20 میلیون و 550 هزار نفر رسیده است. آماری که نشان میدهد طی پنج سال، تنها 70 هزار نفر به تعداد افراد شاغل در ایران افزوده شده که به معنی اشتغالزایی خالص به میزان 14 هزار نفر در سال (به طور متوسط) است. البته دادههای دیگری که مرکز آمار ایران از «آمارگیری نیروی کار» منتشر کرده بود، روندهای حتی منفیتری را نشان میداد. بر اساس این آمارها جمعیت شاغل کشور در سال 1384 به میزان 20 میلیون و 620 هزار نفر بوده و در سال 1390 به 20 میلیون و
510 هزار نفر کاهش یافته است. که به معنای این است که در این مدت نهتنها بر تعداد افراد شاغل در کشور افزوده نشده، بلکه مجموعاً در این بازه ششساله، 110 هزار نفر از این تعداد کاسته شده که معادل اشتغالزایی خالصی به میزان حدوداً منفی 18 نفر در سال است. با این حال پس از بحثهای بسیاری که در خصوص کارنامه اشتغالزایی دولت احمدینژاد خصوصاً در دوره انتخابات اخیر درگرفت، مرکز آمار ایران اخیراً گزارشی را تحت عنوان «شاخصهای بازار کار در ایران در دوره 1384 تا 1391» منتشر کرد تا به زعم خود، به حرف و حدیثها در خصوص آمارها از یک سو و عملکرد دولت از سویی دیگر خاتمه دهد.
بر اساس این گزارش، در سال 1384 تعداد افراد شاغل (از جمعیت فعال اقتصادی با سن 10 سال و بیشتر) در ایران، 20 میلیون و 618 هزار و 579 نفر بوده و این تعداد در سال 1391، به رقم 21 میلیون و 161 هزار و 348 نفر رسیده است. در صورتی که این آمار جدید مبنا قرار داده شود، در بازه هفتساله 1384 تا 1391، به میزان 542 هزار و 769 نفر بر جمعیت شاغل کشور افزوده شده که حتی استفاده از این آمار (که از سوی برخی از کارشناسان مورد سوال قرار گرفته و بر تناقض آن با دادههای قبلی تاکید شده)، میزان اشتغالزایی سالانه دولت احمدینژاد را در حدود سالی 77 هزار نفر عنوان میکند که به هیچ عنوان با ادعاهای اشتغالزایی میلیونی مسوولان دولتی همخوانی ندارد. اما بر اساس همین دادههای مرکز آمار، به طور متوسط در سالهای اخیر سالانه بیش از 900 هزار نفر بر تعداد جمعیت در سن فعالیت اقتصادی در ایران اضافه شده است. بنابراین حتی در صورتی که آمارهای بحثبرانگیز جدید مبنی بر اشتغالزایی 77 هزار نفری استفاده شود، به این معناست که سیاستهای دولت توانسته هر سال برای تقریباً 5/8 درصد کسانی که وارد سن فعالیت اقتصادی میشوند، شغل ایجاد کند.
اشتغالزایی در دوره اصلاحات
این در حالی است که طبق دادههای بانک اطلاعاتی سریهای زمانی بانک مرکزی، در سال 1376 تعداد جمعیت فعال اقتصادی در ایران تقریباً 17 میلیون و 40 هزار نفر و نرخ بیکاری نیز در حدود 1/13 درصد بوده که به این معناست که از این تعداد، در حدود 14 میلیون و 808 هزار نفر شاغل بودهاند. این مرجع اطلاعاتی که تا سال 1384 به روز شده، میگوید تعداد جمعیت فعال اقتصادی در سال 1384 به عدد 22 میلیون و 318 هزار نفر و نرخ بیکاری نیز به رقم 5/11 درصد رسیده که به معنی جمعیت شاغل 19 میلیون و 751 هزار نفری است. بنابراین میتوان گفت طی دوره هشت ساله اصلاحات، مجموعاً چهار میلیون و 944 هزار نفر بر تعداد افراد شاغل در ایران اضافه شده که معادل با اشتغالزایی خالص سالانه 618 هزار نفری است. در این خصوص البته توجه به این نکته نیز جالب خواهد بود که پس از روی کار آمدن دولت احمدینژاد، مرکز آمار تعریف جدیدی از اشتغال و بیکاری ارائه داد، به نحوی که تا سال 1384، فرد شاغل به کسی گفته میشد که «حداقل سه روز در هفته» کار داشته باشد، حال آنکه در سال 1384 این تعریف عوض شد و به کسی که «حداقل یک
ساعت در هفته» کار داشته باشد، شاغل گفته شد. به این ترتیب به نظر میرسد در صورتی که کارنامه اشتغالزایی دولت احمدینژاد با تعریف سابق مورد ارزیابی قرار بگیرد، آمار به مراتب منفیتری در خصوص عملکرد دولت در حوزه اشتغالزایی به دست آید.
بحران بیکاری بزرگ
سوالی که ممکن است با ملاحظه آمارهای تعداد شاغلان و نیز نرخ بیکاری ملاحظه شود این است که چرا با وجود اشتغالزایی اندک ایجادشده، نرخ بیکاری تغییر عمدهای نکرده است. در این خصوص گفته میشود تعداد زیادی از افرادی که در این سالها وارد سن کار شدهاند، به دلیل وضع نامناسب بازار کار وارد «تحصیلات آموزش عالی» شده و ورود خود را به بازار کار به تعویق انداختهاند. بر این اساس گفته میشود تا سالهای آینده، حدود پنج میلیون نفر از این افراد از دانشگاه وارد بازار کار خواهند شد. اهمیت این مساله چنان است که برخی از اقتصاددانان مطرح کشور آن را بزرگترین چالش پیش روی دولت آینده و حتی کشور میدانند و از آن تحت عنوان «بحران بیکاری بزرگ» یاد میکنند.
دیدگاه تان را بنویسید