عوامل بروز رشوهخواری در نظام مالیاتی در گفتوگو با یک حسابرس مستقل
نظام جامع مالیاتی میخواهیم
مصطفی باتقوا حسابدار رسمی و حسابرس مستقلی است که اعتقاد دارد، حسابرسی درست از میزان درآمدهای یک بنگاه تولیدی، بستگی به اخلاقیات و امور فردی دارد و نمیتوان از این عامل به عنوان یکی از عوامل تشخیص بیطرفانه درآمدهای یک بنگاه استفاده کرد. از نظر او تا زمان استقرار یک نظام مالیاتی جامع و یکپارچه، امکان بروز مفسده مالیاتی در کشور وجود دارد.
مصطفی باتقوا حسابدار رسمی و حسابرس مستقلی است که اعتقاد دارد، حسابرسی درست از میزان درآمدهای یک بنگاه تولیدی، بستگی به اخلاقیات و امور فردی دارد و نمیتوان از این عامل به عنوان یکی از عوامل تشخیص بیطرفانه درآمدهای یک بنگاه استفاده کرد. از نظر او تا زمان استقرار یک نظام مالیاتی جامع و یکپارچه، امکان بروز مفسده مالیاتی در کشور وجود دارد.
نظام مالیاتی در ایران، متهم به رشوهخواری در برخی از موارد شده است. اگر این اتهام را بتوان با توجه به برخی شواهد و اظهارنظرها تایید کرد؛ به نظر شما ریشه بروز فساد اداری در نظام مالیاتی ایران چیست؟
من موضوع مورد سوال جنابعالی را در خصوص این پدیده در سیستم مالیاتی نه تایید میکنم و نه تکذیب؛ قطعاً وضعیت مالیاتی موجود نیازمند بهبود اساسی است. پیش از هر چیز باید تاکید کنم که مالیات یک موضوع جدا از شرایط اقتصادی کلان یک کشور نیست و باید در همان زنجیرهای تعریف شود که سازمان حسابرسی، گمرک، وزارت اقتصاد، بانک مرکزی و حتی رسانههای مختلف حضور دارند. وقتی نظام اداری کلان یک کشور سالمسازی شده و سلامت اداری رعایت شود؛ حلقههای این زنجیره نیز سالم خواهد شد. بنابراین نباید یک دستگاه یا یک سازمان را متهم به ریزهخواری یا رشوهخواری کرد. این مجموعهای از بروز رفتارهای ناسالم اداری است که به وجودآورنده فساد در اجزا و زیرمجموعههای زنجیره است. اما در مورد مالیات، به دلیل اینکه مشکلات موجود ملموستر است و فساد اداری بیشتر دیده میشود؛ جنجال ایجاد میشود. حال آنکه این مشکل امروز یا دیروز
نیست و ساختار معیوب اداری به وجود آورنده آن است.
اگر ساختار کلان اداری ایران را فعلاً نادیده بگیریم؛ در مورد نظام مالیاتی چه عواملی موجب بروز فساد میشود؟
نخستین و مهمترین عامل، محاسبات «دستی» و غیرمکانیزه درآمد و هزینهها و به تبع آن، بررسی «دستی» دفاتر است. در واقع در سیستم مالی کشور هیچگاه اطلاعات به درستی در یک سیستم جامع ثبت و ضبط نمیشود. وقتی نظام جامع اطلاعاتی وجود ندارد، سازمان امور مالیاتی اشرافی روی خریدها و فروشها و درآمدها و هزینهها ندارد. بنابراین محاسبه مالیات به روش دستی همراه با توافق و چانهزنی است. ضمن اینکه فرآیند حسابرسی نیز دچار مشکل است. الان نگاه کنید، تعدادی از حسابداران رسمی عملیات حسابرسی شرکتهای دو نفره را انجام میدهند که باعث ایجاد مشکلاتی برای کل حسابداران رسمی شده است.
یعنی تمام دلایل بروز فساد اداری در نظام مالیاتی به ثبت دفاتر به صورت دستی خلاصه میشود؟
خیر، دلایل دیگری هم دارد. ببینید در نظام مالیاتی یک طرف عرضه وجود دارد که کارمندان ادارات مالیاتی هستند و طرف دیگر، تقاضاست که مودیان مالیات هستند. قطعاً باید کادر مالیاتی به طور کامل تامین شود. وقتی حقوق ممیز مالیاتی به زور تا یک میلیون تومان در ماه میشود؛ یک ممیز مالیاتی انگیزههای قوی برای پاسخ دادن به تقاضای موجود دارد تا وضع مالی خود را سروسامان ببخشد. چون دخل و خرج این فرد با همدیگر نمیخواند و گاهی اخلاق را هم زیر پا میگذارد. اما اینها را باید به عنوان مسائلی در نظر گرفت که در عوامل «خُرد» به وجود آورنده فساد در نظام مالیاتی مطرح است. بخش عمدهای از این تخلفها معلول شرایطی است که سیستم موجود در به وجود آمدن آن نقش داشته است. ماده 121 قانون برنامه پنجم توسعه به صراحت عنوان میکند که «صندوقهای مکانیزه نرمافزاری» در تمامی واحدهای صنفی تا پایان سال دوم برنامه یعنی سال 91 نصب و بهرهبرداری شود. اما متاسفانه اصناف به دلایل مشخص زیر بار نمیروند. کار این صندوقها، ثبت درست اطلاعات در سامانه
مالیاتی است و از این طریق، ثبت «دستی» درآمدها و هزینهها متوقف میشود و برای سیاستگذار یا اداره مالیات شرایطی را فراهم میکند که بهطور دقیق و بدون هیچ نوع ایرادی، کار بررسی درآمدها و میزان مالیات را مشخص کنند. اما این مشتی از خروار است و تا زمانی که تمامی این حلقهها به درستی کار نکنند؛ نظام مالیاتی مستعد فساد خواهد بود.
اما بخشی از این تکالیف بهطور غیرمستقیم در قالب خرید الکترونیکی و با استفاده از دستگاههای کارتخوان محقق شده است.
بله، اما بهطور موقتی. الان برخی از برندهای بزرگ در فروشگاههای خود از دستگاه کارتخوان استفاده نمیکنند چون اطلاعات حساب آنها نزد بانک مرکزی ثبت میشود و در اختیار سازمانهای مرتبط با امور مالیات قرار میگیرد. وقتی میزان درآمدها در ایران همواره از دیگران مخفی نگه داشته میشود؛ نمیتوان به استقرار یک نظام مالیاتی با چارچوبهای استاندارد حسابداری امیدوار بود. هنوز و باگذشت بیشتر از دو دهه از اتمام جنگ و استقرار سیستمهای نوین مالیاتی، محاسبه مالیات به صورت دستی انجام میگیرد و این ضعف بزرگ نظام مالیاتی ایران بوده و تاکنون نیز باقیمانده است.
گفته میشود در برخی موارد از «حسابسازی» به عنوان راهکاری برای فرار از مالیات استفاده میشود. این روش چگونه و چرا صورت میگیرد؟
در حال حاضر عمده کسانی که دست به حسابسازی و ایجاد دفاتر درآمدی میزنند، فعالان اقتصادی با بدهی بانکی هستند که بانکها به دلیل پایبندی به آییننامهها و بخشنامههای بانک مرکزی قادر به پرداخت وام نیستند. این دسته فعالان اقتصادی، با حسابسازی، بانکها را متقاعد به پرداخت وام میکنند؛ اما به هر حال سازمان امور مالیاتی وظیفه دارد که مالیات یک بنگاه را با تکیه بر اطلاعات درآمدی آن بنگاه وصول کند.
آیا با روشهای کنترلی و قهری میتوان جلوی تخلفات را گرفت؟
ببینید وقتی اقتصاد زیرزمینی به دلیل وجود رانت و اطلاعات و فضای نامساعد کسبوکار، در یک کشور رشد کند؛ سازمان امور مالیاتی اشرافی بر نحوه خرید و فروش و معاملات کلان اقتصادی پیدا نخواهد کرد. اقتصاد ایران در حال حاضر با توجه به ساختار نامناسبی که در هشت سال گذشته بر آن حاکم بوده نیاز به یک نوع بازبینی دارد تا درآمدها در آن شفاف باشد. تا زمان اصلاح این روند، اتفاق خاصی روی نمیدهد. ضمن اینکه هماکنون شاهد هستید که برخوردی نیز با ممیزان مالیاتی متخلف یا حتی حسابرسان متخلف انجام نمیگیرد. در هیچ کجای دنیا، بعد از بازنشستگی، فرد نمیتواند در جایی مشغول به کار شود. بازنشستگی در بیشتر کشورهای توسعهیافته به معنای خروج یک فرد از چرخه کار و ورود یک فرد جدید به این چرخه است. اما در ایران، برخی بازنشستههای فعال در بخش مالیاتی، دوران بازنشستگی خود را در چندین شرکت به عنوان مشاور میگذرانند و در هیاتهای حل اختلاف مالیاتی که محل سابق فعالیتشان است، فعالیت موثر قابل توجهی دارند.
شما از مشکلاتی نظیر بررسی دستی دفاتر درآمدی بنگاههای تولیدی به عنوان پاشنهآشیل نظام مالیاتی ایران سخن گفتید. آیا سپردن کار ممیزی مالیات به دست حسابرسان قسمخورده و مستقل، این معضل را برطرف نمیکند؟
من باز هم معتقدم اخلاق یک مقوله فردی است و هر کس، خود مسوول اخلاقیات است. حسابرس هم یک آدم است و مثل دیگران ممکن است دچار لغزش شود. بنابراین هیچ تضمینی وجود ندارد که حسابرسان بتوانند از پدیده رشوهخواری در نظام مالیاتی ایران جلوگیری کنند. ضمن اینکه وقتی سیستم اطلاعاتی فوق وجود ندارد، از من حسابرس برای شفافسازی هیچ کاری برنمیآید.
اما روند چانهزنی رو در رو با مودیان مالیاتی را میتوانند متوقف کنند.
ببینید، وصول مالیات یک فرمول مشخص دارد. درآمد، منهای هزینه میشود سود. دولت 25 درصد از این سود را باید به عنوان مالیات دریافت کند. این یک فرمول ساده است و اجرای آن کار سختی نیست. چرا اصلاً باید وارد فاز چانهزنی شد؟ مالیات حق تمام مردم است. دولت مالیات میگیرد تا برای آن کارگری که در گرمای 50 درجه کار میکند؛ شغل و خدمات رفاهی ایجاد کند. چانهزنی معنایی ندارد و باید برچیده شود.
برای برچیده شدن این نظام چانهزنی در امور مالیاتی چه راهکاری را میتوان به کار گرفت؟
سیستم یکپارچه مالیاتی. سیستمی جامع که سالهاست قرار است اجرا شود و هر بار به بهانههایی چون نبود زیرساخت، معطل میماند. مالیات قابل بخشودگی نیست و دولت باید چارهای بیندیشد که با سامانههای الکترونیکی و بدون دخالت انسانی بتواند مالیات بستاند. متاسفانه تا استقرار یک نظام جامع مالیاتی فاصله زیادی داریم و به همین دلیل بروز رشوهخواری در نظام مالیاتی کشور امری بدیهی است.
دیدگاه تان را بنویسید