فعالیت اقتصادی خبرنگاران در گفتوگو با محمدمهدی فرقانی
کمبودها، فعالیت اقتصادی را مجاز نمیکند
محمدمهدی فرقانی، استاد روزنامهنگاری با وجود پذیرفتن مشکلات مالی و نبود امنیت شغلی خبرنگاران و روزنامهنگاران اما میگوید این مساله باعثنمیشود مجوز فعالیت اقتصادی به آنها داده شود. چرا که از نگاه این عضو هیات علمی دانشگاه علامه طباطبایی تا زمانی به یک فرد روزنامهنگار حرفهای اطلاق میشود که محل اصلی تامین معیشت او کار روزنامهنگاری باشد.
محمدمهدی فرقانی، استاد روزنامهنگاری با وجود پذیرفتن مشکلات مالی و نبود امنیت شغلی خبرنگاران و روزنامهنگاران اما میگوید این مساله باعث نمیشود مجوز فعالیت اقتصادی به آنها داده شود. چرا که از نگاه این عضو هیات علمی دانشگاه علامه طباطبایی تا زمانی به یک فرد روزنامهنگار حرفهای اطلاق میشود که محل اصلی تامین معیشت او کار روزنامهنگاری باشد. به همین دلیل او تصریح میکند به کسی که در کنار کار روزنامهنگاری به شغل دیگری مشغول باشد و از طریق آن کار نیازهای مالی زندگی خود را تامین کند حتی اگر در کنار این، کار روزنامهنگاری هم انجام دهد به او روزنامهنگار حرفهای نمیتوان گفت. به اعتقاد این استاد دانشگاه که سالها تجربه حضور در تحریریه روزنامههایی از جمله کیهان در دهه 60 را دارد، اساس کار در روزنامهنگاری و فعالیت در رسانهها این است که خبرنگار باید مستقل باشد و فعالیت اقتصادی این افراد ممکن است استقلال آنها را زیر سوال ببرد. او در مورد پیامد این اتفاق متذکر میشود: فعالیت اقتصادی هر روزنامهنگاری، به او آسیب میزند و وابستگی او را به حرفه روزنامهنگاری کم میکند. همچنین ممکن است اتفاقاتی مانند کتمان
حقیقت رخ دهد و تحریف حقیقت اتفاق بیفتد یا اینکه بخشهایی از حقیقت مسکوت بماند. فرقانی در این مورد به ضعف قانونی و نبود یک نظام جامع حقوقی اشاره میکند که از نگاه او، همین موارد باعث شده حقوق روزنامهنگاران تضمین و رعایت نشود و امنیت شغلی آنها هم تامین نباشد. به همین دلیل او پیشنهاد میدهد: باید یک نظام جامع حقوقی تدوین و تصویب و به قانون تبدیل شود که در آن آگاهیها و حقوق روزنامهنگاران را تضمین کنند، همچنین باید توجه کرد که در همین نظام جامع حقوقی مدنظر باید استقلال و امنیت شغلی خبرنگاران و روزنامهنگاران تامین شود. در کنار اینها، باید تشکل صنفی خبرنگاران یا روزنامهنگاران هم پا بگیرد تا از طریق این تشکل بتوان از حقوق آنها و همچنین معیشت و زندگی خبرنگاران یا روزنامهنگاران حمایت کند.
هرچند در برخی از کشورهای اروپایی و رسانههای بینالمللی مثل بیبیسی و رویترز این تعهد برای خبرنگاران پذیرفته شده است که همزمان با کار روزنامهنگاری، فعالیت اقتصادی نداشته باشند اما در برخی از کشورهای کمترتوسعهیافته نهتنها این وضعیت پذیرفته نشده بلکه برخی مقامات مسوول این کشورها به خبرنگاران و روزنامهنگاران توصیه میکنند برای استقلال بیشتر در کار خود، منبع اصلی تامین معیشت آنها یک فعالیت اقتصادی غیر از کار روزنامهنگاری باشد. با این وضعیت، فکر میکنید در کشور ما خبرنگاران و روزنامهنگاران باید در این مورد چگونه عمل کنند و اصلاً اخلاق حرفهای این عرصه چه انتظاری در این مورد دارد؟
ببینید اساس کار در روزنامهنگاری و فعالیت در رسانهها این است که خبرنگار باید مستقل باشد. در واقع اگر بخواهیم بگوییم که یک روزنامهنگار چه ویژگی باید داشته باشد که به او روزنامهنگار حرفهای بگوییم، بنده پاسخ میدهم که باید استقلال داشته باشد. تعریف روزنامهنگار حرفهای این است که درآمد حاصل از شغل روزنامهنگاری باید منبع اصلی تامین درآمدش باشد. در غیر این صورت اگر خبرنگار از کارهای دیگر
درآمدهای حتی بالایی هم داشته باشد و حالا در کنار آن، کار روزنامهنگاری هم انجام دهد، روزنامهنگار حرفهای تلقی نمیشود. در عرف روزنامهنگاری حرفهای وضعیت این طور است. بنابراین اساساً پذیرفته نیست که کسی شغل اقتصادی دیگری داشته باشد و درآمدش از آن کار هم بالا باشد و کار خبرنگاری هم در کنار آن انجام دهد و آن وقت به او روزنامهنگار اطلاق شود. این موضوع در کار حرفهای روزنامهنگاری اساساً پذیرفته شده نیست. در هر جای دنیا هم که باشد وضعیت این طور است. اما اینکه در بعضی از کشورها حتی رسماً این موضوع پذیرفته شده باشد نمیدانم چرا این طور است، من که این موضوع را خیلی با عرف روزنامهنگاری موافق نمیبینم.
چرا فکر میکنید این طور است و با این موضوع موافق نیستید؟ اصلاً فکر میکنید فعالیت اقتصادی یک روزنامهنگار یا خبرنگار چه آسیبی برای او و رسانهاش دارد؟
اول اینکه فعالیت اقتصادی هر روزنامهنگاری، به او آسیب میزند و دوم اینکه وابستگی او را به حرفه روزنامهنگاری کم میکند. در واقع با این کار دیگر نمیشود به این خبرنگار یا روزنامهنگار، یک روزنامهنگار حرفهای گفت. درست است که درآمد حاصل از روزنامهنگاری در کشور ما معمولاً نسبت به مشاغل دیگر پایین است و امکان دارد که این درآمد پایین، معیشت او و خانوادهاش را تامین نکند اما باید فکری برای آن جنبه این موضوع کرد. والا اگر قرار باشد که فعالیت اقتصادی برای خبرنگاران و روزنامهنگاران مجاز شمرده شود دیگر این کار حد توقفی نخواهد داشت. معلوم نیست که چه اتفاقی پس از آن رخ خواهد داد. چرا که ممکن است روزنامهنگار یا خبرنگار به هر کس یا نهادی وابسته شده و به تدریج وابستگی او حتی به منبع خبر بیشتر شود. آن وقت این موضوع ممکن است حتی باعث شود که اتفاقاتی مانند کتمان حقیقت رخ دهد و تحریف حقیقت اتفاق بیفتد یا اینکه بخشهایی از حقیقت مسکوت بماند و هر اتفاق
دیگری رخ دهد.
با این سخنان شما به نظر میرسد در مجموع شما فعالیت اقتصادی را برای خبرنگاران و روزنامهنگاران منع میکنید. آن وقت فکر میکنید که این ممانعت باید قانونی باشد و در قوانین کشور به صراحت به آن اشاره شود یا اینکه مانند برخی رسانههای بینالمللی به خبرنگاران آن توصیه یا حتی تکلیف شود که طبق تعهد اخلاق حرفهای وارد فعالیتهای اقتصادی نشوند؟
این موضوع جزیی از اخلاق حرفهای روزنامهنگاری است. در حوزه اصول اخلاق حرفهای است که خبرنگاران نباید به منابع خبری خود وابسته باشند و نباید هیچ پاداش و حتی هدیه غیرمشروعی دریافت کنند و ممر اصلی تامین معیشت خبرنگاران یا روزنامهنگاران باید درآمد حاصل از روزنامهنگاری و تولید محتوایی باشد که توسط آنها انجام میشود. اگر اینگونه نبود دیگر روزنامهنگار حرفهای به این افراد تلقی نمیشود بلکه شاید ممکن است به او روزنامهنگار آزاد یا روزنامهنگار پارهوقت یا هر شکل دیگر از انواع روزنامهنگار تلقی شود.
تعریف شما از روزنامهنگار آزاد چیست و اساساً وجه تمایز روزنامهنگار آزاد با روزنامهنگار حرفهای در چه مواردی است؟
ببینید روزنامهنگار آزاد تعهدی به یک سازمان رسانهای مشخص ندارد و وابستگی استخدامی هم به جایی ندارد که از او انتظار تعهد به یک رسانه را داشته باشیم. بلکه این چنین روزنامهنگاری میتواند آزادانهتر نسبت به دیگر روزنامهنگاران تولید محتوا کند و محتوای تولیدشده خود را به هر رسانهای که میخواهد تحویل دهد. در واقع او میتواند مطالب خود را به هر رسانهای که فکر میکند بازار بهتری نسبت به دیگر رسانهها دارد بفروشد. آن هم تازه در محدوده تولید محتوای رسانهای که در تعریف کار روزنامهنگاری پذیرفته شده است، نه اینکه مثلاً گاوداری یا شرکتی داشته باشد یا اینکه از طرق دیگر و با انجام دادن شغلهای دیگر کاری انجام دهد و پولی از قِبل آن دریافت کند. اگر این کارها را انجام دهد و از طرق دیگر معیشت خود را تامین کند دیگر به او روزنامهنگار نمیتوان اطلاق کرد.
مسالهای که اینجا پیش میآید این است که وقتی یک خبرنگار یا روزنامهنگار نتواند با کار کردن در یک رسانه حداقل میزان مورد نیاز را برای تامین معیشت خود تامین کند و از سوی دیگر متعهد شده که فعالیت اقتصادی انجام دهد و تنها به تولید محتوای رسانهای بپردازد آن وقت باید به فکر این باشد که همزمان در خدمت چندرسانه باشد و در حوزههای مختلفی با رسانههای مختلفی کار کند که خود همین موضوع ممکن است باعث کاهش کیفیت کارهای او شود.
بله، درست است. مشکل کار همزمان یک خبرنگار یا روزنامهنگار در چند رسانه هم همین حکم را در اصول اخلاق حرفهای مطبوعات دارد. باز در اصول اخلاق حرفهای مدنظر است که بالاخره تعهد یک روزنامهنگار به موسسه رسانهای مهم محسوب میشود. طبق این اصول اگر قرار باشد که خبرنگار یا روزنامهنگاری به صورت همزمان در چند رسانه کار کند باید با اطلاع و کسب اجازه مدیر یا صاحب اصلی آن رسانه یا موسسه مطبوعاتی این کار را انجام دهد. اینها جزو اصول حرفهای در روزنامهنگاری است.
فکر نمیکنید این موضوع تا حدی آرمانی است؟ چرا که الان در عالم واقعیت خیلی از روزنامهنگاران ما میتوانند در هر لحظه از شبانهروز پس از توقیف رسانهای که در آن مشغول به کار هستند بیکار شوند. یا از سوی دیگر چون برخی از آنها قراردادهای محکم و قانونی ندارند ممکن است به راحتی بیکار شوند.
بله، منتها باید این مشکل و مشکلاتی از این جنس را حل کرد و بیشتر از آن موضوع قبلی که مطرح کردید، به این مسالهای که الان اشاره کردید فکر کنیم. به هر ترتیب نمیشود به فعالیت اقتصادی خبرنگاران و روزنامهنگاران همزمان با انجام کار روزنامهنگاری آنها مجوز داد، با این استدلال که چون امنیت حرفهای و امنیت شغلی ندارند مجازند که در واقع به حرفههای دیگر وارد شوند و از آن راهها کسب درآمد کنند و همزمان با آن به کار روزنامهنگاری هم بپردازند و ما آنها را روزنامهنگار تلقی کنیم. خب آن وقت دیگر این افراد صاحب آن حرفه غیر از روزنامهنگاری میشوند که محل اصلی تامین معیشت آنها شده است. منظورم آن حرفه اقتصادی است که میتواند نیازهای فرد را تامین کند. به عبارتی آن وقت آنها صاحب آن حرفه میشوند و باید آنها را به تصدیگری آن حرفه شناخت
نه یک روزنامهنگار که از طریق روزنامهنگاری زندگی خود را میگذراند.
با این وضعیت فکر میکنید برای رسانههای کشور ما باید چه اتفاقی رخ دهد که روزنامهنگار طبق اصول و اخلاق حرفهای پذیرفتهشده و مورد اشاره شما متعهد شود که به فعالیتهای اقتصادی در کنار کار روزنامهنگاری خود نپردازد؟
به نظر بنده در واقع باید یک نظام جامع حقوقی برای رسانهها داشته باشیم و در کنار این، امنیت شغلی را برای خبرنگاران و روزنامهنگاران در کشور ارتقا دهیم. همزمان با اینها باید استقلال حرفهای رسانهها و خبرنگاران یا روزنامهنگاران را ارتقا دهیم. علاوه بر این، باید فضا به گونهای شود که موسسههای رسانهای شکل بگیرند که توانایی قابل قبول مالی داشته باشند. در واقع بحث مهم، داشتن بالاخره یک استمرار در فعالیت حرفهای و عدم توقفها و توقیفهای مکرر مطبوعات و رسانههاست که باید این رویه اصلاح شود تا هر روزنامهنگاری بتواند زندگی خود را به یک موسسه رسانهای پیوند بزند و به آن موسسه رسانهای تعهد اخلاقی داشته باشد. در غیر این صورت روزنامهنگار یا خبرنگار تعهدی نسبت به کار و رسانهای که در آن مشغول به کار است نخواهد داشت و وقتی که تعهدی برای روزنامهنگار یا خبرنگار نسبت به کار یا موسسه رسانهای که
در آن فعالیت میکند نباشد همه این موارد میتواند نفی شود.
با توجه به این توصیههای شما فکر میکنید چه اصلاحات قانونی نیاز است انجام شود تا روزنامهنگاران با استقلال بیشتری بتوانند کار کنند و امنیت شغلی آنها به گونهای شود که بتوانند پیوند مالی با موسسات رسانهای خود داشته باشند و در نهایت اصلاً نیازی نداشته باشند که به سمت انجام فعالیت اقتصادی گام بردارند؟
به نظر بنده باید یک نظام جامع حقوقی تدوین و تصویب و به قانون تبدیل شود که در آن حقوق روزنامهنگاران تضمین شود. باید توجه کرد که در همین نظام جامع حقوقی مدنظر باید استقلال و امنیت شغلی خبرنگاران و روزنامهنگاران تامین شود. به عبارتی امنیت شغلی خبرنگاران و روزنامهنگاران باید تابع این چنین قانونی شود و نظام پرداخت حقوق و دستمزد، بیمه و بیمه بیکاری برای خبرنگاران یا روزنامهنگاران پیشبینی شود. آن وقت دیگر خیلی از موارد باید در چارچوب اصول اخلاق حرفهای تدوین شود و روزنامهنگاران باید نسبت به آن متعهد شوند. یک مجموعه حقوقی است که اینها باید در کنار هم شکل بگیرد تا آن نظام حرفهای به وجود آید که مدنظر ماست. در کنار اینها، باید تشکل صنفی هم پا بگیرد تا از طریق این تشکل بتوان از حقوق آنها و همچنین
معیشت و زندگی خبرنگاران یا روزنامهنگاران حمایت کرد. این چنین نظام حرفهای و حقوقی باید شکل بگیرد تا آن مشکلاتی که شما به آن اشاره کردید وجود نداشته باشد، وگرنه به نظر من اینکه مجوز بدهیم تا روزنامهنگار فعالیت مستقل اقتصادی خود را داشته باشد و در عین حال روزنامهنگار باقی بماند به میزانی قابل تشکیک است.
این مواردی که شما به آن اشاره کردید درست، اما آیا اکنون قانون مطبوعات ما موارد مورد اشاره شما را تحت پوشش قرار میدهد؟
نه، در حال حاضر قانون مطبوعات ما هیچکدام از این مواردی را که به آن اشاره کردم پوشش نمیدهد.
به همین دلیل است که میگویم وقتی قانون مطبوعات کشور ما این موارد را پوشش نمیدهد شاید انتظار چندان بجایی نباشد که از خبرنگار یا روزنامهنگار بخواهیم فعالیت اقتصادی نداشته باشد.
ببینید در مورد این موضوع که شما مطرح کردید اصول حرفهای آن، مواردی است که من به آنها اشاره کردم. حالا اگر از این اصول تخطی میشود، معنایش این نیست که ما مهر تایید بر فعالیت اقتصادی خبرنگاران یا روزنامهنگاران بزنیم و بگوییم این کار درست است که مجوز فعالیت اقتصادی خبرنگاران یا روزنامهنگاران صادر شود. حداقل به لحاظ نظری ما نمیتوانیم این کار را انجام دهیم. اما اینکه در عمل چنین اتفاقی رخ میدهد آن دیگر به اصطلاح به لحاظ حقوقی قابل توجیه نیست. حالا در عمل ممکن است این اتفاق رخ دهد و خبرنگار یا روزنامهنگاری فعالیت اقتصادی در کنار کار روزنامهنگاری خود داشته باشد و چارهای هم نیست.
در جمعبندی سخنان شما میتوان گفت که نواقص قانونی و نبود مواردی مثل تشکلات مطبوعات است که منجر میشود که گاهی خبرنگاران یا روزنامهنگاران به سمت فعالیت اقتصادی حرکت کنند؟
آن نظام جامعی که بنده مورد اشاره قرار دادم همه موارد مورد نیاز را برای جلوگیری از این اقدام در خود پیشبینی میکند. حقوق و آزادیهای روزنامهنگاران و رسانهها باید در چنین نظام جامعی مدنظر و مورد حمایت قرار گیرد. به اضافه اینکه در کنار این موارد باید پیمان دستهجمعی کار و تشکلهای صنفی را داشته باشیم تا این موارد محکمتر شود. با تدوین چنین نظام جامعی، میتوان مواردی مربوط به اخلاق حرفهای و استقلال حرفهای و امنیت شغلی روزنامهنگاران را پیشبینی و به نوعی در واقع آن را تضمین کرد.
دیدگاه تان را بنویسید