تاریخ انتشار:
در اهمیت نقش سیاستمداران در توسعه سریع و رشد ماندگار
چگونه کشورها توسعه مییابند؟
کشور چین که در دوره مائو و سیاستهای نامناسب اقتصادی او درگیر فقر و گرسنگی بود بعد از به حکومت رسیدن دنگ شیائوپنگ مسیر توسعه را به سرعت پیمود؛ مسیری که اگرچه اکنون سرعتش کاسته شده اما دست از آن برنداشته است تا تبدیل به یکی از غولهای اقتصاد و توسعه در دنیا شود.
کشورهای توسعهیافته، بازارهای نوظهور یا کشورهایی که از وضعیت ناگوار اقتصادی توانستند با یک جهش خود را به مملکتی در حال توسعه بدل کنند، جهش توسعهای خود را وامدار چه عواملی هستند؟ به عبارتی چه عامل یا عواملی توانسته یک کشور را در یک دوره زمانی نهچندان بلندمدت از یک روند نسبتاً سریع از رشد برخوردار سازد. رشدی که بعدها حتی اگر از سرعت آن کاسته شود، که البته طبیعی است، اما دوام و ماندگاری آن بالاست و تنها عواملی غیرمنتظره و عمیق چون یک بحران منطقهای و جهانی میتواند آن را متوقف یا منفی کند. نمونههایی از این دست در تاریخ کم نیستند. کشور چین که در دوره مائو و سیاستهای نامناسب اقتصادی او درگیر فقر و گرسنگی بود بعد از به حکومت رسیدن دنگ شیائوپنگ مسیر توسعه را به سرعت پیمود؛ مسیری که اگرچه اکنون سرعتش کاسته شده اما دست از آن برنداشته است تا تبدیل به یکی از غولهای اقتصاد و توسعه در دنیا شود. کره جنوبی که مردمش در فقر شدیدی گرفتار بودند و حسرت زندگی در کره شمالی! را بر دل داشتند، طی سه الی چهار دهه پایانی قرن بیستم به ویژه در دوران رهبری پارک چونگ هی، موفق شدند به سطحی از توسعه دست یابند که حالا شانه به شانه
ممالک اروپایی گام بردارند و در برخی صنایع چون کشتیسازی تمامی آنها را پشت سر بگذارند. اما تا چه اندازه میتوان این موفقیتهای چشمگیر را به حاکمان این کشورها نسبت داد؟ هنوز چندان مشخص نیست که مثلاً نقش ژنرال سوهارتو در رشد و توسعه اندونزی چقدر است یا مالزی تا چه اندازه توسعه خود را مدیون ماهاتیر محمد است. در این باره هیچ شاخص کمی دقیقی وجود ندارد اما نمیتوان از حضور این سیاستمداران در این دورههای رشد به راحتی چشم پوشید. سوهارتو اگرچه با کودتایی خونین برسر کار آمد اما سیاستهای اقتصادی خود را به تیمی از تکنوکراتها سپرد که راه اصلاحات گسترده منجر به رشد را باز کردند. کمال درویش در دورانی که دیگر هیچ راهی برای ترکیه باقی نمانده بود، توانست با اعمال سیاستها و تصویب قوانینی در پارلمان، این کشور را به مسیری هدایت کند که بعد از او به رشد اقتصادی قابل توجه و توسعه بینجامد.
البته اغلب این اتفاقات در دورانی رخ داده که جامعه نیز آمادگی پذیرش سیاستهای اصلاح ساختاری را داشته است. یا مثل هند و ترکیه دچار بحرانهای متعدد اقتصادی بوده است یا چون چین در آستانه مرگ از گرسنگی. در نهایت این کشورها تصمیم گرفتند که توسعه پیدا کنند. و این مهم را در سایه حاکمیت هوشمندانه و اعتماد مردم به نتیجه نهایی جراحی دردناک تعدیل اقتصادی به دست آوردند. تجارت فردا در شمارههای آتی به طور مشخص سراغ کشورهایی خواهد رفت که در برههای از تاریخ خود توسعه سریع و رشد پایدار را تجربه کردهاند.
دیدگاه تان را بنویسید