شناسه خبر : 18312 لینک کوتاه
تاریخ انتشار:

ارزیابی نخستین مدیرعامل فولاد مبارکه از دخالت‌های دولت در صنعت فولاد

دخالت ایمیدرو اشتباه بود

هر گاه صحبت از صنعت فولاد می‌شود نا‌خودآگاه برخی نام‌های بزرگ این صنعت که یادآور شکل‌گیری و انسجام تولید فولاد در ایران است از ذهن می‌گذرد، افرادی که به این صنعت کمک شایان توجه کرده و نام آنها با تاریخ صنعت فولاد ایران گره خورده است. یکی از شاخص‌ترین این افراد مهندس محمدحسن عرفانیان مجری طرح فولاد مبارکه و اولین مدیرعامل این شرکت است.

آزاده حسینی
هر گاه صحبت از صنعت فولاد می‌شود نا‌خودآگاه برخی نام‌های بزرگ این صنعت که یادآور شکل‌گیری و انسجام تولید فولاد در ایران است از ذهن می‌گذرد، افرادی که به بارور شدن این صنعت کمک شایان توجه کرده و نام آنها با تاریخ صنعت فولاد ایران گره خورده است. یکی از شاخص‌ترین این افراد مهندس محمدحسن عرفانیان مجری طرح فولاد مبارکه و اولین مدیرعامل این شرکت است. مردی که در طول سال‌های سخت دفاع مقدس، دفاعی جانانه از هویت صنعتی این مرز و بوم داشت و بزرگ‌ترین کارخانه صنعتی بعد از انقلاب را پایه‌گذاری کرد، مدیری شایسته، مهربان و فروتن که خوش‌کلامی که خاطرات بسیارش از صنعت فولاد او را به مردی جذاب برای گفت‌وگو بدل کرده است، مردی که هنوز معتقد است تاسیس فولاد مبارکه را نه از منظر سود اقتصادی کوتاه‌مدت بلکه از دریچه فنی کشور باید نگریست، کارخانه‌ای که احداث شده تا مسیر کشور در راه صنعتی شدن و رسیدن به توسعه پایدار را هموار کند و صنعتی که در حال حاضر دچار چنان مصائبی شده که گویی پای این صنعت در این مسیر لنگ می‌زند هرچند شرکت فولاد مبارکه با افزایش ظرفیت تولید خود از دوران عرفانیان تا‌کنون امروز طلایه‌دار صنعت فولاد است اما عرفانیان معتقد است: حال صنعت فولاد ما خوب نیست؛ و بیشتر از سر درد دل می‌گوید: دلم نمی‌خواهد به فولاد مبارکه بازگردم اما آرزو دارم فرصتی دست دهد تا فولاد مبارکه دیگری بسازم. این گفت‌وگو به بهانه برگزاری سومین همایش چشم‌انداز صنعت فولاد و معدن ایران با نگاهی به بازار و مروری بر تاریخ صنعت فولاد بین محمد‌حسن عرفانیان و محسن پروان دبیر این همایش انجام شده است.

  چرا توسعه‌یافتگی کشورها را در گرو رشد صنعت فولاد می‌دانید؟
گرایش جهانی به صنعت فولاد دارای نوسانات سینوسی است. علت آن این است که هنوز کشورهای صنعتی بزرگ‌ترین تولیدکنندگان هستند و اثرات اقتصادی آن -‌که این محصول در ردیف بزرگ‌ترین سهم‌ها در اقتصاد جهانی است- بیشتر از افزایش و نوع استفاده مورد نظر است. ولی این فرا‌صنعت در کشورهای در حال توسعه بر حسب نظام سیاسی آن کشور سه نقش را شامل «صنعتی شدن»، «رشد پایدار» و «عدالت اقتصادی» می‌تواند ایفا کند. من معتقدم فولاد صنعتی ‌شدن را در ذات خود دارد و همچنین معتقدم هیچ کشوری در طول تاریخ نمی‌تواند به رشد پایدار برسد مگر اینکه به رشد در صنعت فولاد دست پیدا کند. کشورهایی مانند آمریکا، آلمان، روسیه به این دلیل به رشد اقتصادی رسیدند که صنعت فولاد در کشورشان شکوفا بوده، اهمیت این موضوع تا جایی است که حتی وزیر فولاد روسیه بعد از فروپاشی روسیه گفت ما از فولاد به درستی برای رشد صنعتی و جامعه استفاده نکردیم. در حال حاضر کشور چین که می‌شود گفت هر سال رشد اقتصادی بیشتری را در کارنامه خود ثبت می‌کند سالانه 30 میلیون تن بر میزان تولید فولادش می‌افزاید. اما برگردیم به پاسخ سوال شما همان‌طور که گفتم صنعتی شدن در ماهیت فولاد است چرا که این صنعت زیاده‌خواه است و همه مواردی را که در امور زیر‌بنایی اهمیت دارد می‌خواهد، زیاد هم می‌خواهد از جمله این موارد گاز، برق، آب و جاده و سایر امکانات حمل و نقل است به تبع این زیاده‌خواهی هر جا که واحد فولادی باشد اقتصادی می‌شود.

با توجه به مواردی که ذکر کردید این‌چنین برداشت می‌شود که هر جا واحد فولادی باشد امکانات هم فراهم می‌شود اما این می‌تواند بالعکس هم باشد؟
من چنین اعتقادی ندارم، اغلب واحد‌های فولادی در مناطقی راه‌اندازی شده‌اند که هیچ‌گونه امکانات زندگی در آن مناطق وجود نداشته اما با راه‌اندازی واحد مردم منطقه علاوه بر اشتغال‌زایی ایجاد‌شده از امکاناتی که با راه‌اندازی واحد فولادی ایجاد شده، بهره‌مند شده‌اند.

با این توصیف جنابعالی، چرا طرح‌های فولادی با گذشت چندین سال هنوز پیشرفت چندانی نداشتند در حالی که اگر با راه‌اندازی این واحدها مناطق هشت طرح فولادی از رونق اقتصادی بهره می‌بردند انگیزه بیشتری برای اتمام طرح‌ها وجود داشت؟
مدیریت یک نگاه خردمندانه است که من ضعف و تاخیر در اجرای پروژه طرح‌های هشت‌گانه فولاد را در مدیریت می‌دانم چرا که معتقدم برای راه‌اندازی واحد فولادی نباید با دید تجاری وارد شد بلکه برای دست یافتن به فولاد یا به تعبیر من آهن، که در قرآن نیز به عنوان ابزاری برای اقامه قسط از آن یاد شده باید دیدی معنوی داشت. این واحدها باید توسط بخش خصوصی و با نظارت و حمایت دولت انجام می‌شد، من معتقدم ایمیدرو نباید در امر ساخت این واحدها دخالت می‌کرد حتی این نکته را به آقای هراتی‌نیک رئیس هیات عامل وقت ایمیدرو متذکر شدم. به هر حال باید این نکته را در نظر داشت که فولاد می‌تواند علت‌العلل رشد پایدار و تعادل اقتصادی (ابزار اقامه قسط) باشد. برای این کار، قوای سه‌گانه باید از پنجره واحد به این ماموریت توجه کنند تا این اتفاق میمون که خواست انقلاب است، اقامه شود. از این رو، پیشنهاد می‌شود طرح جامع فولاد در ایران، فولاد را پازل کند و به گونه‌ای روی نقشه گربه‌سان ایران چیدمان کند که زیربنای ایران به بهانه آن ساخته شود. واقعیت این است که با «آهن» باید با نگاه فراصنعتی برخورد شود. زیرا شأن آهن به عنوان ابزار اقامه قسط است و نه تولید تیرآهن یا ورق. همچنین، باید اهلیت برپاکنندگان این فرا‌صنعت اثبات شود.

به نظر شما مزیت‌های نسبی تولید فولاد در ایران چیست؟ و آیا اساس تولید فولاد با توجه به شرایط پیش‌رو یعنی حذف یارانه‌های حامل‌های انرژی و تمایل تولید‌کنندگان سنگ به صادرات آن به خاطر تفاوت بالای قیمت سنگ‌آهن با خارج از کشور هنوز یک مزیت محسوب می‌شود؟ و از طرف دیگر صنعت فولاد می‌تواند دستورات تحمیل‌شده‌ای از جمله استخدام‌های بی‌رویه را تحمل کند و همچنان سود‌آور باقی بماند یا خیر؟
در کشور ما فولاد سه مزیت دارد: مواد اولیه، انرژی و نیروی انسانی که در بخش مواد اولیه الان بر همه مکشوف است که برای تولید فولاد تا 50 میلیون تن در سال مشکلی وجود ندارد و اگر در بحث بهره‌برداری از معادن و زیر‌بناها و حمل و نقل کار کند پیش می‌رود، مشکل از نگاهی است که ما داریم و همین موضوع در طرح‌های هشت‌گانه نیز صادق است. در مورد انرژی که دیگر مولفه رشد صنعت فولاد است باید گفت در مورد گاز به صورت نامحدود از این ذخیره خدادادی بهره‌مند هستیم، حتی من در گذشته پیشنهاد دادم به جای صادرات گاز با قیمت ناچیز آن را به بریکت یا آهن اسفنجی تبدیل کرده و سپس با ارزش افزوده ایجاد‌شده اقدام به صادرات کنیم. همچنین طرح سوآپ سنگ‌آهن از دیگر مواردی بود که طرح آن را پیشنهاد دادم و با این اقدام می‌خواستم ایران کانون صنعت فولاد منطقه باشد. همچنین در خصوص دیگر مزیتی که ما در بحث صنعت فولاد داریم؛ نیروی انسانی، ما در این زمینه هم استفاده لازم را از نیروی انسانی که داریم نمی‌بریم، به نظر من ما می‌توانیم تا سالی 300 میلیون تن فولاد تولید کنیم. آرمان‌هایی که ما برای راه‌اندازی واحد‌های فولادی در اوایل انقلاب و زمان جنگ داشتیم چیز دیگری بود، نگاه ما انقلابی بود و می‌خواستیم در بحث فولاد نیز شاهد دگرگونی باشیم درحالی‌که هم‌اکنون این نگاه وجود ندارد. قرار نبود ما اقتصاد کینزی و یا شخص دیگری را پیاده کنیم، اقتصاد قرار بود اسلامی باشد.
آهن در دنیا با توجه به نوع حکومت‌ها و سیاست‌ها، سه نقش اساسی شامل صنعتی شدن، رشد پایدار و عدالت اقتصادی را می‌تواند بازی کند. هرچه کشور صنعتی‌تر شود، نفوذ آهن گسترش یافته و ارزش افزوده ناشی از آن بالا می‌رود. چرا که انعطاف‌پذیری آهن در پذیرش دانش بسیار بالاتر از سایر فلزات و حتی سایر عناصر طبیعت در شکل و کاربرد است.
  صحبت‌های شما به شعار نزدیک‌تر است تا واقعیت چون شما هم در آن زمان فولاد مبارکه را در 13 سال با صرف هزینه بیش از 400 میلیون دلار ساختید و حتی در مواردی به حیف و میل بیت‌المال متهم شدید؟
نه، اتفاقاً فولاد مبارکه بر اساس نگاه انقلابی ساخته شد و باید این موضوع را مد نظر داشت که در آن زمان اولویت اصلی جنگ بود اما از دل این فولاد مبارکه، فولاد خراسان در مدت زمان کمتر و با صرف هزینه کمتر ساخته شد. ما در مبارکه 150 هزار استاندارد را تعریف کردیم. موتور مبارکه دیر روشن شد اما در هر شرایطی به تولید آن هم با توجیه اقتصادی ادامه می‌دهد. من در این مدت بارها محکوم شدم اما شاهد من فولاد مبارکه‌ای است که بدون هیچ‌گونه دانش فنی در آن زمان راه‌اندازی شد اما امروز بزرگ‌ترین واحد‌های فولادی خاورمیانه است. جالب است خاطره‌ای برایتان تعریف کنم. برای راه‌اندازی واحد فولادی از دولت به دنبال وام بودم، مسوول مربوطه از من توجیه فنی اقتصادی طرح را خواست، من گفتم «به ازای هر تن 700 دلار سرمایه‌گذاری لازم است.» از من میزان سرمایه‌گذاری در فولاد مبارکه را پرسیدند، من گفتم «‌1500 دلار به ازای هر تن» به من گفتند، پس چطور الان می‌گویی 700 دلار؛ من در مقابل گفتم «در آن زمان هیچ‌گونه دانش فنی قبلی وجود نداشت. واحد فولادی با این روش ساخته نشده بود و بخشی از این هزینه‌ها برای تجربه‌ای است که کسب شده و برای همین الان هزینه لازم برای سرمایه‌گذاری نصف هزینه قبلی است.» برای راه‌اندازی فولاد مبارکه از چهار دانشگاه و 100 استاد و 100 دانشجو برای اینکه کار را به صورت علمی و فنی پیش ببریم و تکنولوژی را ایرانیزه کنیم بهره گرفتیم. در بدو راه‌اندازی فولاد مبارکه به ازای هر تن 8/4 نفر ساعت فعالیت را برای تولید 3/2 میلیون تن آغاز کردند اما در ادامه راه با افزایش ظرفیت نیز این امکان وجود داشت که با همین تعداد واحد به ظرفیت 6/5 میلیون‌تنی برسد.
  به نظر شما فولاد مبارکه در حال حاضر خصوصی شده است؟ اصلاً امکان خصوصی شدن در صنعت فولاد ما وجود دارد؟
فولاد مبارکه به نظر من خصوصی نشده است. اما در مورد قسمت دوم سوال می‌توانیم تا 300 میلیون تن فولاد در کشور تولید کنیم. متاسفانه در حال حاضر کسانی واحد‌های فولادی را اداره می‌کنند که تاکنون فولاد را ندیده‌اند و اهل فولاد نیستند و تجارت عمده هدف آنهاست. فولاد تنها می‌تواند به دست افراد فولادی اقتصادی شود.
  شما می‌گویید ما توان تولید تا 300 میلیون تن را داریم پس چرا هنوز با توجه به افق‌هایی که برای 1404 ترسیم شده نسبت به برنامه عقب هستیم؟ یا به بیانی دیگر چه زمانی آرزویی که برای آینده فولاد داشتیم، محقق می‌شود؟
دو نکته در این بحث مغفول مانده، یکی اینکه ما یاد نگرفتیم خواندن و یاد گرفتن به معنی اقامه قسط نیست و ما از انفال بهره می‌بریم و باید این قرض خدا را روزی پس دهیم. اگر با این دید پیش برویم و اقامه قسط را در صنعت فولاد مد نظر قرار دهیم به 300 میلیون تن در سال نیز می‌رسیم. اما با این دید تجاری که ما داریم امور پیش نمی‌رود.
  با توجه به تجربه شما در ساخت واحد‌های فولادی تکنولوژی کوره بلند را بهترین گزینه می‌دانید یا احیای مستقیم؟
مهم رسیدن به فولاد یا آهن است، اینکه از چه راهی و با چه تکنولوژی این امر صورت گیرد در اولویت نیست. تکنولوژی هنر به کار‌گیری علم است و صنعت ابزار اعتلای فرهنگ. اما در پاسخ به سوال شما باید گفت با سنگ‌آهن زیر عیار 50 درصد نمی‌توانیم در احیای مستقیم فولاد به دست بیاوریم و با سنگ‌آهن بالای عیار 60 درصد از نظر من حرام است که از روش کوره بلند استفاده کنیم.

با صادرات سنگ‌آهن موافق هستید؟
خیر.

دوست دارید دوباره یک فولاد مبارکه دیگر بسازید؟
بله، من بارها اعلام کرده‌ام حاضرم تمامی این تجربیاتی را که با صرف هزینه گزاف به دست آمده در اختیار دولت قرار دهم، اما گوش شنوایی وجود ندارد.

به نظر شما بهترین مدیر فولادی کشور کیست؟
باید نگاه بالاسری به مدیران فولاد اصلاح شود. در زمان آقای آیت‌اللهی او از من خواست تا مدیر شرکت ملی فولاد شوم اما نپذیرفتم. ایشان در مورد تعیین مدیر‌عامل از من مشورت خواستند من گفتم تا زمانی که شما دید سیاسی به مدیران فولاد داشته باشید یک سیاستمدار بهترین گزینه برای این پست است. این در حالی است که کسانی که توانایی انجام این کار را دارند کم نیستند که متاسفانه در اغلب اوقات از توانایی آنها بهره برده نمی‌شود.

نقش همایش فولاد را در صنعت فولاد کشور چگونه ارزیابی می‌کنید؟
آهن در دنیا با توجه به نوع حکومت‌ها و سیاست‌ها، سه نقش اساسی شامل صنعتی شدن، رشد پایدار و عدالت اقتصادی را می‌تواند بازی کند. هرچه کشور صنعتی‌تر شود، نفوذ آهن گسترش یافته و ارزش افزوده ناشی از آن بالا می‌رود. چرا که انعطاف‌پذیری آهن در پذیرش دانش بسیار بالاتر از سایر فلزات و حتی سایر عناصر طبیعت در شکل و کاربرد است. هرچه جمعیت جهان بیشتر شود وابستگی به این فلز افزایش می‌یابد؛ چرا که سهم این فلز در وزن کره‌زمین دو‌سوم است. با توجه به مواردی که ذکر شد رسالت شما نیز سنگین‌تر می‌شود. اگر هدف شما از برگزاری این چنین همایش‌هایی مشخص شود نتیجه نیز مطلوب‌تر است. از روزنامه‌های اقتصادی انتظار می‌رود با ایجاد محیط‌های چالشی، نقدها را طوری منعکس کنند که سروشی به جامعه دهد و این روند نیز هدفمند باشد.

ما در حال حاضر بیش از 43 سال در صنعت فولاد تجربه داریم اما در زمان احداث ذوب‌آهن اصفهان تجربه‌ای در فولاد نداشتیم، اما موضوع این است که ذوب‌آهن اصفهان در زمانی که هیچ امکاناتی در ایران نبود و کوچک‌ترین آشنایی با ساخت ماشین‌آلات صنعتی در ایران وجود نداشت، از زمان کلنگ‌زنی تا اولین چدن خروجی از کوره بلند شماره یک تنها سه سال به طول انجامید بعد از آن فولاد مبارکه را 10‌ساله می‌سازیم اما امروز شاهد پروژه‌های فراوانی چون توازن هستیم که بیش از 12 سال به طول انجامید و یا پروژه‌های هشت‌گانه استانی که پس از نزدیک به هشت سال هنوز به نیمه هم نرسیده و این در حالی است که در دنیا نرم‌ ساخت کارخانه فولاد از سنگ‌آهن تا محصول نهایی 36 ماه است، و طرح‌هایی چون پروژه‌های استانی و یا نوردها تنها 18 ماه. به نظر شما چه اتفاقی برای صنعت فولاد ما افتاده که به جای پیشرفت عقب رفته‌ایم؟
در حال حاضر ما در جایی هستیم که بیش از 50 درصد تجهیزات کارخانه فولاد را در داخل می‌توانیم بسازیم و کاملاً بر بهره‌برداری فولاد مسلط هستیم و می‌توانیم کارخانه را به صورت کامل بهره‌برداری کنیم اما ببینید وقتی من فولاد مبارکه را می‌ساختم همه می‌گفتند از این کارخانه ورق بیرون نمی‌آید چون ما دانش این کار را نداریم اما دیدید که شد ولی این سوال مطرح است که به چه قیمتی؟ این واقعیت است که امثال من هزینه زیادی برای کسب تجربه داده‌ایم، هزینه تمام‌شده فولاد مبارکه برای ما 1500 دلار در تن بود اما 800 دلار آن مربوط به بی‌تجربگی ماست. ما می‌توانستیم پروژه‌های بعدی را حداکثر با 700 دلار در تن تمام کنیم اما پس از پایان فولاد مبارکه چه اتفاقی افتاد. به جای اینکه 10 طرح دیگر به من بدهند که بسازم گفتند خسته نباشید. حقیقت این است که ما در صنعت فولاد 43 سال تجربه نداریم بلکه 43 تا یک سال تجربه داریم و نمی‌دانم چرا از تجاربی که به هر حال مثل همه دنیا گران به دست آمده، استفاده نمی‌کنیم.

دراین پرونده بخوانید ...

دیدگاه تان را بنویسید

 

پربیننده ترین اخبار این شماره

پربیننده ترین اخبار تمام شماره ها