ایرانیان همیشه در طول تاریخ تعاملگرا بودهاند
تعاملِ ایرانی
نگاهی گذرا به سابقه تعامل و رابطه مردم ایران در چند سده گذشته با مردم دیگر کشورها از همسایگان همجوار کشور گرفته تا مردم سرزمینهای دوردست یک حقیقت را به خوبی نشان میدهد و آن علاقه ایرانیها به ایجاد یک تعامل سازنده و دوستی پایدار با دیگر کشورهاست.
نگاهی گذرا به سابقه تعامل و رابطه مردم ایران در چند سده گذشته با مردم دیگر کشورها از همسایگان همجوار کشور گرفته تا مردم سرزمینهای دوردست یک حقیقت را به خوبی نشان میدهد و آن علاقه ایرانیها به ایجاد یک تعامل سازنده و دوستی پایدار با دیگر کشورهاست. کشوری که دههها از آخرین سابقه حملهاش به دیگر کشورها میگذرد و تا مجبور نشده هیچ نبردی را تجربه نکرده است، بیش از آنکه هر ویژگی دیگری داشته باشد میتواند به عنوان یک دوستدار تعامل در سطح بینالمللی شناخته شود. فرهنگ و تمدن جامعه ما بر اساس تعامل و خرد بنا شده و ساختاری مسالمتآمیز دارد.
سخن گفتن از نحوه برخورد ایرانیها با فضای اجتماعی و اقتصادی پس از تحریم نیز در همین چارچوب طبقهبندی میشود. شور و اشتیاق موجود در سطح نخبگان و مردم عادی در طول تمام ماههای مذاکرات هستهای برای رسیدن به یک توافق قطعی و باز شدن دوباره راه ارتباط با جهان به خوبی این موضوع را نشان میدهد. شادی مردم از به نتیجه رسیدن مذاکرات نیز بیش از آنکه ریشه در منفعتهای اقتصادی و اجتماعی داشته باشد، به همین روح نوعدوستی ایرانیها مربوط است.
از این رو نهتنها نمیتوان سخن از نحوه سازگاری جامعه ایران با ارتباطهای اقتصادی، سیاسی و اجتماعی در روزهای پس از توافق گفت که باید اعلام کرد تحریمها و عارضههای مربوط به آن جنبه ناسازگاری بوده که به اقتصاد ایران و مردم این کشور تحمیل شده و شرایط را برای کاهش نقش آنها در جامعه بینالملل فراهم کرده است. حجم مراودات تجاری، علمی و اقتصادی ایران در سالهای قبل از تحریمهای هستهای به خوبی ثابت میکند تا چه میزان مردم ایران مشتاق به ایجاد یک تعامل مستقیم با دیگر کشورها هستند. البته این موضوع پیششرطها و مقدمات بسیار مهمی دارد که باید قبل از آن پایبندی تمام طرفها به آن روشن شود. اگر فضای لازم برای یک تعامل همهجانبه، دوطرفه و بر پایه احترام و مشارکت متقابل وجود داشته باشد چه این اتفاق در عرصه سیاست باشد چه فرهنگ و چه اقتصاد، حتماً تعداد قابل توجهی از مردم ایران نسبت به آن اقبال ویژهای نشان خواهند داد.
برای فرهنگ ایرانی تحمیل نوعی بیماری است که باعث میشود جامعه روح اصلی خود را فراموش کرده و در عرصه عمل وارد نکند. از این رو وقتی صحبت از لغو تحریمهای ناجوانمردانه سالهای پیش مطرح میشود، در میان اقشار مختلف ایرانیان با استقبالی ویژه از آن یاد میشود. البته برای ایجاد یک رابطه تعاملی مثبت و طولانیمدت با کشورهای مختلف جهان بایدها و نبایدهای مختلفی نیز وجود دارد که در صورت رعایت نشدن آنها قدری کار دشوار خواهد شد. شاید بهتر باشد بگوییم در کنار لازم بودن فرهنگ تعامل، شاخصهای دیگری نیز وجود دارد که باید در کنار آن قرار گیرد. در غیر این صورت با غالب شدن هیجانات زودگذر احتمال اینکه فضای مثبت حاصل از توافق و تفاهم بینالمللی از بین برود و ویژگیهای منفی جایگزین آن شود، وجود خواهد داشت. باید در راستای شکل دادن به نوع تعامل ایرانیها با دیگر کشورهای جهان سیاستها و برنامههای مختلفی تدوین و اجرایی شود. بیماریهای حاصل از یک تعامل غلط گاهی اوقات میتواند اساس یک جامعه را به خطر بیندازد همانطور که در گذشته نیز این اتفاق برای تعداد قابل توجهی از کشورهای جهان افتاده و خسارات فراوانی به بار آمده است. در ایران نیز در
زمانهایی که درآمد نفتی کشور افزایش یافت و این موضوع به بالا رفتن قابل توجه آمار واردات از دیگر کشورهای خارجی انجامید، بعضی از زنگ خطرها به صدا درآمد که در صورت تداوم این روند میتواند مشکلات جدی برای کشور به وجود آید. اگر نتوانیم سطح واردات را با نیازها و توان داخلی همسان کنیم، آن وقت باید انتظار داشته باشیم که بحرانهای اجتماعی و فرهنگی از دل این واردات بیرویه سر برآورد و در نتیجه آن بخشی از فرهنگ و هویت جامعه دستخوش دگرگونیهای بزرگ شود اما در روی دیگر سکه اگر کارها طوری پیش رود که این تعامل با یک واردات معقول و البته استفاده مفید از توان اقتصادی جامعه همراه شود، آنگاه میتوان اعلام کرد فرهنگ تعاملگرای ایرانی در بهترین شکل ممکن با اقتصادهای روز جهان به تعاملات مثبت رسیده است. از دیگر مسائلی که نمیتوان در چارچوب روزهای پساتحریم آن را فراموش کرد ایجاد مقدمات و زیرساختهای لازم در حوزههای مختلف اقتصادی برای بهره بردن داخلی از منفعتهای بینالمللی است. اگر توافقات ایجادشده در مذاکرات هستهای که با مراودات تجاری و بینالمللی ترکیب میشود، تنها جنبه واردات با نگاهی کوتاهمدت داشته باشد، نمیتوان انتظار
داشت در سالهای آینده فضای اقتصاد ایران تغییر و تحولات جدی داشته باشد بلکه باید هدف اصلی در این زمینه کمک به رشد یافتن و توسعه صنایع داخلی و بومیسازی تکنولوژیهای پیشرفته جهانی باشد. سابقه فعالیت مجموعههای داخلی در سالهای اوج تحریم به خوبی نشان میدهد ایرانیها پتانسیل لازم برای یادگیری، استفاده و بومی کردن بهروزترین فناوریهای جهان را دارند و تنها برای رسیدن به آنها به یک بستر مناسب احتیاج دارند. ما باید تلاش کنیم این روحیه یادگیری ایرانیها را در آینده قراردادهای اقتصادی کشور به خوبی لحاظ کنیم تا اگر هم بناست واردات یا تعاملی با کشورهای خارجی در دستور کار قرار گیرد، بومیسازی و داخلی کردن فناوریهای جدید در راس آنها جا گیرد.
یکی دیگر از مسائل مهمی که در طول سالهای گذشته سخنان زیادی درباره آن مطرح شده اما تحریمها و دیگر محدودیتهای اقتصادی نگذاشته در عرصه عمل نتیجهای محسوس از آن به جا بماند، بحث تاسیس شرکتهای فراملیتی و بینالمللی با مشارکت فعال طرفهای ایرانی است. با توجه به سابقه درخشانی که حضور ایرانیها در پروژههای بزرگ جهانی از خود به جا گذاشته بسیاری از کشورها نسبت به این موضوع که بار دیگر ایران را به عنوان شریک تجاری خود مطرح کنند، دیدگاهی مثبت از خود نشان دادهاند که این موضوع با توجه به علاقه و اهمیتی که در داخل کشور به آن وجود دارد میتواند در قالب یک برنامه دوطرفه و اساسی دنبال شود. در جامعه ما قطعاً نگاه به تعاملات همسان و برابر با کشورهای مختلف جهان کاملاً مثبت ارزیابی شده و چشماندازی که از این شرایط وجود دارد، مثبت است. البته برای ایجاد شرکتهای فراملیتی و بزرگ که بتوانند در عرصه جهانی اثرگذار باشند، به یک چشمانداز و استراتژی قوی احتیاج است.
در طول سالهای گذشته یکی از اصلیترین عواملی که کار را برای سرمایهگذاران داخلی و خارجی در ایران دشوار کرده، نبود یک نگاه بلندمدت، همهجانبه و بالادستی به عرصههای مختلف اقتصادی، اجتماعی، سیاسی و فرهنگی بوده است. برای اینکه در روزهای پس از تحریم ایرانیها بتوانند دوش به دوش دیگر کشورها و شرکتهای تاثیرگذار در عرصه بینالملل فعالیت کنند و البته راه را برای تعاملهای گسترده در آینده نزدیک و دور باز کنند، قطعاً قبل از هر چیز نیازمند به یک استراتژی همهجانبه با تایید حاکمیت در تمام این حوزهها خواهیم بود. تا زمانی که افق یک سرمایهگذاری به طور مشخص روشن نشود، نمیتوان انتظار داشت چه خارجیها و چه سرمایهگذاران داخلی، برای حضور در آن ابراز آمادگی کنند اما از لحظهای که شرایط عمل مشخص شود، سیاستها و قوانین بازی روشن شوند و بازیگران بتوانند به درستی یکدیگر را شناخته و نحوه تعامل با دیگران را بشناسند، کار به خوبی پیش خواهد رفت. آنچه نمیتوان به ایرانیها نسبت داد، قطعاً ناسازگاری با فضای بینالملل است همانطور که در تاریخ ایران وجود دارد هرکجا که بستر لازم وجود داشته، ایرانیها سعی کردند با تمام توان روحیه
تعاملگرای خود را نشان دهند. حالا میتوان انتظار داشت با توافق هستهای و باز شدن دوباره دریچههای تعامل با کشورهای مختلف جهان، این روحیه یک بار دیگر در عرصه جهانی خود را نشان دهد تا در کنار سیاستها و استراتژیهای کلان کشور، بتوان از این موضوع نیز بهرههای لازم را برد.
دیدگاه تان را بنویسید