تاریخ انتشار:
معیار دیپلماسی برتر چیست؟
دیپلماسی مبتنی بر اقتصاد
نهتنها از منظر اقتصاددانان که از منظر بسیاری از کارشناسان حوزههای دیگر، قدرت یک کشور بیش از همه در قدرت اقتصادی جامعه نهفته است.
دیپلماسی بروننگر
در دنیایی که رفاه انسانها به واسطه تجارت تامین میشود؛ در دنیایی که اقتصادهای ملی تنها به واسطه نزدیک شدن به دیگر اقتصادها و نقش بازی کردن در بازار جهانی میتوانند رشد یابند، دیپلماسی حفظ منافع ملی، میبایست در جهت محافظت و افزایش حوزه نفوذ کشور نقش ایفا کند. اگر میشد دنیایی را متصور بود که کشورها بدون نیاز به دیگر جوامع میتوانستند رشد مطلوب را داشته باشند، دیگر نیازی به چنین دیپلماسیای نبود. دیپلماسیای نیاز بود که در آن با تاکید بیش از پیش بر ارزشهای جامعه و با نگاهی درونی، تنها بر انتقال این ارزشها به مردمان دیگر متمرکز شویم، حال چه آنان را خوش آید و چه بد آید. در چنین دنیایی بود که میتوانستیم طرف مقابل و اصولاً تمامی دنیا را دشمن فرض کنیم و به فکر دیپلماسی پیروزی و فائق شدن بر آنها باشیم. اما دنیای امروز این گونه نیست. دنیای مبتنی بر مراودات هر چه بیشتر مردمان، دنیایی که در آنها بازارهای محلی روز به روز رنگ خود را میبازند و اقتصادها بیشتر و بیشتر به هم وابسته میشوند، دیگر نمیتوان دیگران را در جبهه مقابل دید و به جنگ آنان رفت. آن دیگران نیز از جنس ما هستند و همان قدری که آنها به ما وابستهاند ما نیز به آنان وابسته هستیم. دیپلمات در چنین دنیایی وظیفهای ندارد، جز اینکه با پذیرش این پارادایم، بتواند کانالها و ارتباط بین مردم کشورش را با دیگر کشورها حفظ کند.
اگر نفس مبادلات در جهان امروزی آن چنان است که شهروندان کشورهای مختلف خود به خود با هم تجارت کنند و فلان لباس در روستایی در تایلند توسط خود خیاط و با کمک بازارهای مجازی به فلان شهروند در ایالات متحده فروخته شود، حداقل کاری که دیپلماسی میتواند انجام دهد آن است که خود مانعی برای تجارت نشود. دیپلماسی دروننگر با فراموشی اسلوب دنیای مدرن، نهتنها کمکی به توسعه روابط میان شهروندان کشورش با دیگران نمیکند که خود تبدیل به مانعی بزرگ بر سر راه آن میشود. از این روی برای بازی در جهان امروز دیپلماسی بروننگری نیاز است که با درک نیاز به روابط گسترده و ایمان به این مساله که بدون باز بودن درهای اقتصاد نمیتوان به توسعهیافتگی رسید، ابزار دیپلماتیک خود را در این جهت تقویت کند. آری نیاز به دیپلماسی است که باور کند، هر چه گذشته است، روابط بین کشورها انسانی و دوستانهتر شده و با دست یازیدن به تاریخ دشمنیها، نخواهد که جهان را به جبهه تخاصم تفسیر کند.
دیپلماسی دروننگر
اگرچه در دورهای رویکرد ایرانیان بر تنشزدایی در سطح منطقه و جهان گذاشته شد و در پی آن همچنان که میشد حدس زد، اقتصاد شکوفا شد، اما قریب یک دهه است که آنچه روی داده بر خلاف یک دیپلماسی متناسب با دنیای روز، بیشتر به تنشزایی شباهت داشته است و محوریترین تز این دیپلماسی آن بوده است که هر چه ما بیشتر پیش رویم طرف مقابل که در جبهه روبهروست بیشتر پس میرود. دیپلماسی ما مبتنی بر آن بود که تا میتوانیم صحنههایی را برای خود فراهم آوریم تا از مطلوبهایمان بگوییم؛ از تفکرمان؛ از رویکردمان به جهان هستی! صحنهای میخواستیم تا به دیگران بگوییم چقدر هستی را خوبتر و بهتر میبینیم. اما نتیجه این دیپلماسی به جای پذیرش بیشتر از سوی جامعه بینالملل، بستهتر شدن اقتصاد و انزوای بیشتر بود. البته مجریان این دیپلماسی که به تمامی دیدگاهی دروننگر داشتند، این انزوای بیشتر را به معنی قدرتنمایی دستگاه دیپلماسی تعبیر میکردند و چون معیار آنان از دیپلماسی برتر، آن بود که خود تعریف میکردند و فارغ از تعریف فراگیری که همگان بدان باور دارند، هیچگاه نمیتوانستند مشکلات این نوع از دیپلماسی را درک کنند.
انتخابات 24 خرداد نشان داد ایرانیان چنین دیپلماسی را برنمیتابند. گویی آنان میخواهند مانند دیگر انسانهای این کره خاکی باشند، قصد آن ندارند که بگویند جهانبینی ما، تفکر ما، اندیشه ما برتر است؛ میخواهند مانند شهروندان همه کشورها زندگی کنند، بتوانند مثل آنها از نعمات دنیای مدرن بدون هیچ محدودیت غیرمنطقی و غیرانسانی بهره برند. اگر این پیام را بپذیریم، باید بر این امر تاکید کنیم که رایدهندگان ایرانی بیش از گذشته آشنا به جهان امروز هستند. آنان میخواهند تصویری عادی، مانند شهروندان دیگر کشورها را برای خود نقاشی کنند. آنان میخواهند مانند همه فقط عادی و معمولی به نظر رسند و زندگی خود را کنند. آنان نمیخواهند دگرگون کنند، آنان میخواهند که اگر هم قرار است چیزی را تغییر دهند، دست در دست دیگران باشند. آنان به نگاه دوستانه جهان امروز باور و امید بستهاند.
معیار اقتصادی دیپلماسی
اگر قرار بر این است که با نظر و رای مردم دیپلماسی دولت تدبیر و امید تغییر کند، کدام معیار باید برای دستگاه دیپلماسی تازه، اصل قرار گیرد؟ هم منشاء قدرت، هم خواست معیشتی رایدهندگان و هم مبانی دنیای امروز بر این امر تاکید دارد که اقتصاد میبایست معیار اصلی برای دیپلماسی مناسب باشد. دیپلماسی که بتواند درهای اقتصاد را به بازارهای جهانی باز کند، ریسکها را کاهش دهد و اعتماد را به سرمایهگذاران بازگرداند و در عین حال با ارائه تصویری بهتر از ایران موجب شود سرمایهگذاران خارجی جذب بازارهای ایران شوند، این دیپلماسی موفقیتآمیز خواهد بود. دیپلماسی که خود را نه منفک از تیم اقتصادی بل خود را یکی از بازیگران اصلی مدیریت اقتصاد ایران در شرایط فعلی بداند.
وقتی نقش منفی عوامل خارجی و بینالمللی بر شرایط اقتصادی بیشتر و بیشتر شود، وظیفه دیپلماسی برای تغییر وضعیت نیز سنگینتر میشود. حال که گویی قرار بر این است تا دیپلماسی بروننگر بار دیگر مورد استفاده قرار گیرد، این بروننگری باید معطوف به این باشد که تا چه حد میتواند بر روندهای اقتصادی موجود تاثیر گذارد. البته همین تغییر دیدگاه خود میتواند منشاء خیر بزرگی برای اقتصاد باشد، لیکن اگر برای هر تصمیم و رفتار دیپلماتیک بر مبنای تحلیل هزینه-منفعت عمل شود، این خیر ایبسا بیش از این شود و به نظر میرسد که دولت تدبیر و امید و مجریان دستگاه دیپلماسی در این دولت برآنند تا با چنین دیدی روابط دیپلماتیک خود را با دیگر کشورها سامان بخشند و این میتواند خبری خوش برای فعالان اقتصادی باشد.
دیدگاه تان را بنویسید