فریدون خاوند پیامدهای الحاق ایران به سازمان تجارت جهانی را بررسی کرد
الحاق به WTO لازم است اما کافی نیست
اتحادیه اروپا خواستار فراهم شدن زمینه ورود ایران به سازمان تجارت جهانی است، زیرا اعضای آن، از آلمان و فرانسه گرفته تا اسلوونی و یونان، «عادی شدن» موقعیت این کشور را در شبکه روابط بینالمللی اقتصادی به سود خود تلقی میکنند.
الحاق ایران به سازمان تجارت جهانی موقعیت استراتژیکی است که یک سوی آن به خروج ایران از اقتصاد جزیرهای منتهی و سوی دیگر تهدیدی جدی برای اقتصاد ایران ترسیم میشود. این دیدگاه طی دو دهه اخیر و از اولین روزهای تلاش ایران برای پیوستن به سازمان تجارت جهانی طرح شده و در نبرد با یکدیگر بودهاند. در این میان اظهارنظر مقامات ارشد اتحادیه اروپا و اعزام هیاتهای متعدد به ایران، فصل جدیدی را در روابط تجاری فی مابین به وجود آورده است. اظهارنظر فدریکا موگرینی مسوول سیاست خارجی اتحادیه اروپا در خصوص حمایت اتحادیه از ایران برای الحاق به WTO هم در این میان مزید بر علت شد و بر آتش تنور رسانهای این موضوع افزود و در محافل داخلی و خارجی مباحثات در این باره از سر گرفته شد. در چنین فضایی فریدون خاوند، استاد دانشگاه رنه دکارت (پاریس) هر دو این شرایط را برای اقتصاد ایران محتمل میداند و میگوید: « ورود به سازمان تجارت جهانی برای ایران مسلماً یک فرصت است. ولی در این زمینه باید واقعبین بود. باید مدام تکرار کرد که ورود به سازمان تجارت جهانی برای ایران به خودی خود معجزه اقتصادی به وجود نمیآورد. ورود به این سازمان منافع
دارد، ولی هزینههایش را هم باید در نظر گرفت.» وی توضیح میدهد: «سازمان تجارت جهانی را ژاندارم بازرگانی بینالمللی توصیف کردهاند. این سازمان ناظر بر آزادسازی داد و ستد بینالمللی است، ولی در چارچوب مذاکراتی طولانی و به صورت چندجانبه.» خاوند عنوان میکند که امروز بعد از چند قرن تجربه، بخش بسیار بزرگی از کشورهای جهان به این نتیجه رسیدهاند که بازرگانی بینالمللی سطح رفاه و ثروت کشورها را بالا میبرد. به اعتقاد خاوند ایران به عنوان یکی از اعضای جامعه جهانی، باید قوانین بازی در نظام بینالمللی اقتصادی را رعایت کند. استاد دانشگاه رنه دکارت همچنین اذعان دارد که سازمان تجارت جهانی، در کنار صندوق بینالمللی پول و بانک جهانی، یکی از سه ستون اصلی این نظام بینالمللی اقتصادی است و این نظام کنونی مسلماً ایرادهای فراوانی دارد، ولی برای رفع این ایرادها، باید از درون تلاش کرد و نه از بیرون، آن هم وقتی صدای یک یا چند کشور به جایی نمیرسد. خاوند عنوان میکند که اقتصادها میتوانند طی یک دوران کوتاه، از راه سیاستهای حمایتی، در یک فضای بسته زندگی کنند. ولی بسته ماندن یک اقتصاد در درازمدت، همیشه به زیان اقتصاد ملی و
شهروندان تمام شدهاست.
علت اصلی استقبال اتحادیه اروپا از پیوستن ایران به سازمان تجارت جهانی را چه میدانید؟
اتحادیه اروپا خواستار فراهم شدن زمینه ورود ایران به سازمان تجارت جهانی است، زیرا اعضای آن، از آلمان و فرانسه گرفته تا اسلوونی و یونان، «عادی شدن» موقعیت این کشور را در شبکه روابط بینالمللی اقتصادی به سود خود تلقی میکنند. میدانیم که در پی انعقاد «برجام» دهها هیات اروپایی به تهران آمدند و موافقتنامههای زیادی میان ایران و اعضای اتحادیه اروپا در زمینههای گوناگون به امضا رسید. با این همه وجود یک سلسلهدشواریها به ویژه در روابط میان تهران و واشنگتن مانع از آن میشود که ایران و اروپا بتوانند از تمام ظرفیتهایی که در روابط میان آنها وجود دارد، استفاده کنند. اتحادیه اروپا، به دلیل اهمیت فراوانی که برای ایران و امکانات بالقوه عظیم آن قائل است، اصرار دارد که ایران هرچه بیشتر در جامعه اقتصادی بینالمللی و نهادهای آن، از جمله همین سازمان تجارت جهانی، ادغام شود. به بیان دیگر، از دیدگاه این مجموعه بزرگ اقتصادی، برقراری روابط تنگاتنگ با ایران در گرو «عادی شدن» جایگاه این کشور در جامعه بینالمللی است. همین
دیدگاه، شرایط مناسبتری را برای از سر گرفتن گفتوگوها میان ایران و سازمان تجارت جهانی به وجود میآورد.
پس شما معتقدید اتحادیه اروپا میتواند در زمینهسازی برای الحاق ایران به سازمان تجارت جهانی موثر باشد. در یک نگاه کلی، آیا پیوستن به این سازمان برای ایران یک فرصت است یا، آنطور که در بعضی از تحلیلها دیده میشود، یک تهدید؟
ایران به عنوان یکی از اعضای جامعه جهانی، باید قوانین بازی در نظام بینالمللی اقتصادی را رعایت کند. سازمان تجارت جهانی، در کنار صندوق بینالمللی پول و بانک جهانی، یکی از سه ستون اصلی این نظام اقتصادی است. نظام بینالمللی اقتصادی کنونی مسلماً ایرادهای فراوان دارد، ولی برای رفع این ایرادها، باید از درون تلاش کرد و نه از بیرون، آن هم وقتی صدای یک یا چند کشور به جایی نمیرسد.
کسانی که سازمان تجارت جهانی را برای ایران یک تهدید تلقی میکنند، باید اول توضیح بدهند که چگونه 164 کشور به این سازمان پیوستهاند؟ آیا همه این کشورها تصمیم گرفتهاند تیشه به ریشه اقتصادشان بزنند؟ چرا چینیها برای ورود به این سازمان رنج یک مذاکره بسیار دشوار 13ساله را به جان خریدند؟ چرا ویتنامیها 9 سال برای ورود به این سازمان مذاکره کردند؟ آیا ایران تافته جدابافته است که باید همچنان خارج از این سازمان بماند؟ بر این نکته اساسی هم باید تاکید کرد که در میان همه اقتصادهای مهم دنیا، ایران تنها اقتصادی است که هنوز خارج از این سازمان قرار دارد. بنابراین، به نظر من، تهدید تلقی کردن سازمان تجارت جهانی با هیچ منطقی نمیخواند.
ورود به سازمان تجارت جهانی برای ایران مسلماً یک فرصت است. ولی در این زمینه باید واقعبین بود. باید مدام تکرار کرد که ورود به سازمان تجارت جهانی برای ایران به خودیخود معجزه اقتصادی به وجود نمیآورد. ورود به این سازمان منافع دارد، ولی هزینههایش را هم باید در نظر گرفت. سازمان تجارت جهانی را ژاندارم بازرگانی بینالمللی توصیف کردهاند. این سازمان ناظر بر آزادسازی داد و ستد بینالمللی است، ولی در چارچوب مذاکراتی طولانی و به صورت چندجانبه. امروز بعد از چند قرن تجربه، بخش بسیار بزرگی از کشورهای جهان به این نتیجه رسیدهاند که بازرگانی بینالمللی سطح رفاه و ثروت کشورها را بالا میبرد. اقتصادها میتوانند طی یک دوران کوتاه، از راه سیاستهای حمایتی، در یک فضای بسته زندگی کنند. ولی بسته ماندن یک اقتصاد در درازمدت، همیشه به زیان اقتصاد ملی و شهروندان تمام شده است. البته در این زمینه نباید سادهاندیش بود. هیچ کشوری نباید به خود اجازه دهد یکباره دروازههایش را بر واردات باز کند و بازارهای خود را تمام و کمال، طی یک دوران کوتاه، به تولیدکنندگان خارجی بسپارد. ولی بستن دروازهها و گریز از رقابت خارجی نیز حاصلی ندارد جز
ایجاد یک فضای گلخانهای برای صنایعی با کیفیت پایین و قیمت بالا. در این شرایط کشور بسته مجبور است هزینههای بسیار سنگین یک بافت صنعتی غیررقابتی را به دوش بکشد و شهروندان این کشور نیز، برای فرار از کالاهای بد داخلی، الزاماً به کالاهای قاچاق پناه میبرند. کشوری که به سازمان تجارت جهانی میپیوندد از شرایط ورود آسانتر به بازارهای خارجی برخوردار میشود، ولی در عوض با کاهش موانع گمرکی و غیرگمرکی خود راه ورود به بازارهای داخلی را نیز برای کالاهای خارجی هموار میکند. مبادله این منافع و هزینهها در چارچوب قوانین سازمان، بر پایه مذاکره و طی یک دوره کم و بیش طولانی انجام میگیرد.
نکته دیگر آن این است که همه کشورها به یک اندازه از ورود به سازمان تجارت جهانی سود نمیبرند. برای شمار زیادی از کشورهای پویای آسیایی، به ویژه چین، ورود به سازمان تجارت جهانی یک نعمت بزرگ بود. در عوض شماری از کشورها هم هستند که هیچ نفعی از عضویت خود در این سازمان نبردهاند. برای کشوری که تنها یکی دو کالای خام را به خارج میفروشد، آزادسازی بازرگانی بینالمللی چه نفعی دارد؟ تنها کشورهایی میتوانند از قوانین بازرگانی بینالمللی استفاده کنند که زیر فشار الزامهای سازمان تجارت جهانی به بازسازی دستگاههای تولید خود و هماهنگ ساختن آنها با نیازهای بازرگانی بینالمللی بپردازند. برای کشوری مانند ایران، هماهنگ شدن با قوانین ناظر بر بازرگانی بینالمللی میتواند به محرکی موثر در راه انجام اصلاحات بنیادی اقتصادی بدل شود.
پیوستن ایران به سازمان تجارت جهانی از یک بعد دیگر نیز برای ایران اهمیت دارد. اینکه ایران، به عنوان کشور برخوردار از یک تولید ناخالص مهم، خارج از یک سازمان اقتصادی مقتدر بینالمللی باقی بماند، مسلماً به چهره کشور لطمه میزند. سرمایهگذار خارجی طبعاً از خودش میپرسد چرا ایران در سازمان تجارت جهانی حضور ندارد و آیا به چنین کشوری میتوان اعتماد کرد. این نکته را باید حتماً در نظر گرفت.
مهمترین موانع پیوستن ایران به سازمان تجارت جهانی چیست؟
موانع موجود بر سر راه عضویت ایران در سازمان تجارت جهانی را میتوان به سه گروه اقتصادی، حقوقی و سیاسی تقسیم کرد.
در عرصه اقتصادی، مهمترین مانع نوع استراتژی صنعتی است که ایران چندین دهه پیش برای خود برگزیده و قصد تغییر آن را هم ندارد. در واقع ایران، همانند بسیاری دیگر از کشورهای در حال توسعه از آغاز فرآیند صنعتی شدن خود به الگوی «صنایع جانشین» روی آورد. در واقع ایران تصمیم گرفت به جای وارد کردن کالاهای خارجی، در زمینههایی که میتواند (نساجی، کفش، لوازم خانگی، خودروسازی و غیره) صنایعی را به وجود بیاورد که در داخل همان کالاها را تولید کنند، البته در چارچوب بازاری فارغ از رقابت و زیر حمایت تعرفهای و غیرتعرفهای. قبول این استراتژی در یک قالب زمانی مشخص کاملاً قابل درک است، ولی به شرط آنکه جنبه موقتی آن فراموش نشود. کشورهایی موفق شدهاند که طی یک دوره معین صنایع داخلی خود را زیر حمایت گرفتهاند، ولی به تدریج این حمایت را رها کرده و امکان رقابت را فراهم آوردهاند تا صنایعشان ورزیده بشوند و بتوانند به بازارهای خارجی کالا صادر کنند. مساله آنجاست که ایران در اعمال این استراتژی در جا زد و صنایعی را به وجود آورد که تنها با تکیه بر انواع حمایتها میتوانند روی پای خود بایستند و توان رقابت با رقیبان خارجی را هم ندارند. صنعت
خودروسازی ایران آشکارترین نمونه همین وضعیت است. دوام اینگونه حمایتها، همراه با یارانههای پنهان و آشکار، مانع بزرگی در راه پیوستن ایران به سازمان تجارت جهانی است.
در زمینه حقوقی، ایران باید یک سلسله از متون حقوقی خود را با استانداردها و قوانین سازمان تجارت جهانی هماهنگ کند از جمله در زمینه گمرکی، مالیاتی، سرمایهگذاری، یارانهها، انتقال تکنولوژی، حقوق مالکیت صنعتی، شرایط مربوط به ثبت و فعالیت شرکتها و غیره.
و سر انجام موانع سیاسی که به نظر من، بیش از همه در راه پیوستن ایران به سازمان تجارت جهانی مشکل ایجاد کردهاند. این موانع را هم در درون کشور میتوان دید و هم در بیرون آن. در درون دستگاههای سیاستگذاری ایران، بر سر پیوستن ایران به سازمان تجارت جهانی وحدت نظر وجود ندارد. ولی از آن مهمتر، موانع بینالمللی بر سر عضویت ایران در این سازمان بینالمللی است. فرآیند الحاق هر کشور مستلزم تشکیل یک کارگروه برای بررسی تقاضای عضویت آن کشور است و همه اعضای سازمان میتوانند در این کارگروه شرکت کنند. گفتوگوهای درون این کارگروه یک دوره طولانی از مذاکرات چندجانبه را دربر میگیرد. ایران چگونه میتواند از این مرحله به سلامت بگذرد اگر تنشهای موجود در روابطش با ایالات متحده آمریکا در سطح کنونی باقی بماند؟ تصمیمگیری در درون سازمان تجارت جهانی، بر پایه یک سنت قدیمی، بر اجماع استوار است، هرچند که اساسنامه سازمان مکانیسمهای رایگیری و اصل اکثریت و اقلیت را پذیرفته است. اگر آمریکا، مهمترین قدرت اقتصادی جهان، با عضویت ایران در این سازمان مخالف باشد، چه میتوان کرد؟ و تا زمانی که این مانع برداشته نشود، عضویت ایران در این سازمان
تحقق نخواهد یافت. به بیان دیگر پشتیبانی اتحادیه اروپا از فرآیند الحاق ایران به سازمان تجارت جهانی بسیار مهم است، ولی مشکل مخالفت آمریکا را حل نخواهد کرد.
با وجودی که بیش از دو دهه است موضوع پیوستن کشورمان به سازمان تجارت جهانی مطرح شده، آیا سیاستگذاریهای مناسبی در این ارتباط صورت گرفته است؟
سازمان تجارت جهانی در سال 1995 به جای «گات» فعالیت خود را آغاز کرد و درست یک سال بعد از آن، در سال 1996، ایران درخواست عضویت خود را به آن سازمان تسلیم کرد. این درخواست ناکام ماند، همانند درخواستهای متعدد بعدی که حدود 9 سال به نتیجه نرسیدند و عامل این شکست نیز مخالفت آمریکا بود. ولی در سال 2005، همانگونه که گفته شد، با توجه به تحولات سیاسی در روابط ایران و اتحادیه اروپا و برداشته شدن وتوی آمریکا، ایران به عنوان عضو ناظر در سازمان تجارت جهانی پذیرفته شد و کارگروهی نیز برای بررسی درخواست عضویت آن ایجاد شد. بعدها، به دلایلی که همه میدانند، این فرآیند متوقف شد.
آیا ایران توانسته است طی 20 سال گذشته اقتصاد خود را برای عضویت در سازمان تجارت جهانی آماده کند؟
پاسخ این پرسش منفی است. اولاً با اوجگیری تنش در روابط بینالمللی کشور و متوقف شدن فرآیند الحاق، ضرورت تلاش برای پیوستن به این سازمان موضوعیت خود را از دست داد یا به عبارت دیگر، سیاست بر اقتصاد غلبه کرد. از طرف دیگر ابتکارهای درونی برای انجام اصلاحات اقتصادی در کشور هم در مجموع به نتیجه نرسیدند و در ماهیت دولتی و نفتی اقتصاد ایران تغییر چشمگیری به وجود نیامد. علاوه بر همه اینها، اختلاف نظر بر سر ضرورت پیوستن ایران به سازمان تجارت جهانی نیز همچنان ادامه دارد. در واقع در درون دستگاههای تصمیمگیری ایران، در این زمینه دوصدایی و حتی چندصدایی وجود دارد.
به نظر شما دولت و بخش خصوصی آمادگی لازم برای پیوستن به سازمان تجارت جهانی را دارند؟
تردیدی نیست که دولت حسن روحانی، از لحاظ نظری، موافق پیوستن ایران به سازمان تجارت جهانی است. هم رئیسجمهوری و هم اعضای تیم اقتصادی و کارشناسی او بارها و بارها تاکید کردهاند که هوادار یک اقتصاد «درونزا و برونگرا» هستند و ضرورت برونگرایی، روی آوردن به بازرگانی بینالمللی و در نتیجه پیوستن به سازمانی است که منتظمات دادوستد میان کشورها را فراهم میآورد. با این حال دولت یازدهم، بهرغم هواداری خود از الحاق به سازمان تجارت جهانی، تاکنون در راه هماهنگ کردن ایران با مقررات این سازمان ابتکار مهمی از خود نشان نداده است. به بیان دیگر طی سه سال گذشته برای بیرون آوردن کشور از گرداب یک اقتصاد دولتی و غیررقابتی، گامی به جلو برداشته نشده است. البته باید پذیرفت که پیشبرد موفقیتآمیز گفتوگوهای هستهای و امضای «برجام»، زمینه مساعدی را برای «عادی شدن» وضعیت ایران و حضور بعدی این کشور در سازمان تجارت جهانی فراهم آورده است.
در مورد بخش خصوصی ایران و رابطهاش با سازمان تجارت جهانی، میتوان از دو منظر سخن گفت. از لحاظ صرفاً نظری، تردید نیست که بخش مهمی از سخنگویان این بخش به آزادسازی هم در مقیاس داخلی و هم در سطح بینالمللی باور دارند. ولی از طرف دیگر، بخش خصوصی ایران بسیار ضعیف است و از شرایط لازم برای دفاع از خود در برابر رقیبان خارجی برخوردار نیست. فضای درونی اقتصاد کشور رقابتی نیست. بنگاههای متعلق به بخش خصوصی همچنان با نرخ تورمی روبهرو هستند که بهرغم پایین آمدن این نرخ، هنوز حدود سه برابر میانگین جهانی است. نظام ارزی ایران، با حفظ مصنوعی ارزش پول کشور در سطحی بالاتر از نرخ واقعی برابری آن، عملاً صادرکنندگان ایرانی را مجازات میکند و به کالاهای وارداتی یارانه میپردازد. در این شرایط تولیدکننده و صادرکننده متعلق به بخش خصوصی ایران چگونه میتواند خود را با قوانین جاری در فضای رقابت بینالمللی منطبق کند؟ به بیان دیگر پیوستن ایران به سازمان تجارت جهانی مستلزم تغییرات بنیادی در کل ساختارهای اقتصادی ایران است.
پیوستن به سازمان تجارت جهانی چه تاثیری بر بازار رقابتی کالاهای ایرانی خواهد گذاشت؟ آیا پیوستن به این سازمان به سهولت تجارت خارجی کشور منجر میشود؟
پیوستن ایران به سازمان تجارت جهانی برای رقابتی شدن کالاهای ایران شرط لازم هست، ولی شرط کافی نیست. خیلی از کشورهای عضو این سازمان، توانایی صدور کالاهای صنعتی را به بازارهای جهانی ندارند. با این حال پیوستن به این سازمان ایران را وادار میکند خود را با الزامات و نیازهای بینالمللی منطبق کند. ایران صاحب سنتهای بسیار قدیمی در عرصه بازرگانی است و از لحاظ صنعتی هم یکی از کشورهای پیشتاز در منطقه خاورمیانه به شمار میرود. برای صنایع ایران، مهمترین عامل بازدارنده در بازارهای منطقهای و جهانی، نبود یک فضای واقعی رقابتی در درون کشور است. عضویت ایران در سازمان تجارت جهانی به این کشور امکان خواهد داد از تسهیلات گمرکی دیگر اعضای این سازمان به سود کالاهای خود استفاده کند. طبعاً این کار بر پایه اصل تقابل انجام خواهد گرفت.
دیدگاه تان را بنویسید