مشاور عالی بانک پاسارگاد و موسس جشنواره دامونفر از زیر و بم سرمایهگذاری در عرصه هنر میگویند
سرمایهگذاری امن روی دیوار اتاق نشیمن
مجموعهدارها و کلکسیونرها در رکود اقتصادیهای مقطعی که طی سالهایی در جهان حاکم بوده دست به فروش آثار خود نزدند و حتی به خرید هم روی آوردند.
مجموعهدارها و کلکسیونرها در رکود اقتصادیهای مقطعی که طی سالهایی در جهان حاکم بوده دست به فروش آثار خود نزدند و حتی به خرید هم روی آوردند. در واقع گویا رکود اقتصادی خیلی معادلات سرمایهگذاری در بازار هنری مثل نقاشی یا مجسمه را دستخوش تلاطم نمیکند (مگر روی سرمایهگذاران کوچکتر) مثلاً بانک پاسارگاد که حالا یک مجموعه غنی از آثار هنری کشورمان خصوصاً پیشکسوتان هنر مدرنیسم را دارد، طی تمام این سالها و با وجود تلاطم در بازار اقتصادی تنها پنج اثر خود را فروخته است (و اثر پرسپولیسی که این بانک در حراج کریستی به فروش رساند هنوز رکورددار حراج کریستی دوبی است با قیمت به فروش رفته 8/2 میلیون دلار) و در طول سال میلیونها دلار صرف خرید اثر هنری میکند که نمونهاش در همین سومین حراج تهران که قریب به پنج اثر از گرانترین آثار را خریداری کرد (هر چند از خرید دو تابلوی میلیاردی سهراب سپهری صرف نظر کرد).
رضا نامی، مشاور عالی بانک پاسارگاد در خرید آثار هنری درباره چرایی رشد اقتصاد هنرهای تجسمی در سالهای اخیر در کشورمان میگوید: قبل از انقلاب دوایر دولتی موظف بودند آثار هنری بخرند. مثلاً گروه صنعتی بهشهر یکی از مجموعههای بزرگ آثار هنرمندان را داشت که بعد از انقلاب به یک سازمان تحویل داده شد یا بهترین کارهای کوچک سهراب سپهری الان در اختیار بانک سپه است.
او ادامه میدهد: من از سال 1363 که کارشناس ارزشیابی وزارت ارشاد بودم درگیر مارکتینگ هنر شدم. واقعیت این است که تا برگزاری اولین حراج کریستی در دوبی قیمت آثار ایرانی واقعی نبود. حمایت دولتی هم نبود و بودجه هم در اختیار ارشاد و موزه هنرهای معاصر نبود. تا اینکه به همت دکتر سمیعآذر یک اکسپو برگزار شد تا بلکه این قضیه خرید آثار هنری جا بیفتد. یادم هست در آن اکسپو وزارت صنایع چیزی حدود 600 میلیون تومان خرید کرد اما با تغییر دولت پول را پرداخت نکرد و کارها را نخواست. اما وزارت مسکن و بانک کشاورزی کارها را خریدند. اکسپوهایی که بعدها وزارت ارشاد برگزار کرد هم به دلیل عدم کارشناسی موفق نشد. تا اینکه اولین سری کارهای ایرانی را ایشان بردند انگلستان که با حمایت کریستی این کار صورت گرفت و استقبال خوبی هم شد. ما کمکم داشتیم به قیمت واقعی نزدیک میشدیم. تا بلافاصله اولین سری کارها به حراج کریستی رفت.
نامی معتقد است حراج کریستی در واقعی کردن قیمتها کمک زیادی کرد و حراج تهران در نزدیک کردن این قیمتها در داخل و خارج کمک میکند.
اما رضا نامی برای تمام کسانی که متمول هستند و قصد سرمایهگذاری در بازار هنر را دارند یک پیشنهاد دارد: اینکه حتماً از یک کارشناس برای خرید اثر هنری استفاده کنند که هم قیمت غیر واقعی نپردازند و هم اثر بازاری را به جای اثر هنری نخرند. او میگوید: واقعیت این است که افراد متمول باید بدانند برای این بازار هنر امن است که هیچگاه تحت تاثیر رکود اقتصادی قرار نمیگیرد و هنوز در این شرایط اقتصادی در دنیا آثار هنری 200 میلیوندلاری و 300 میلیوندلاری فروش میرود و حراجیها به کار خود ادامه میدهند. من تمام آثاری را که برای بانک پاسارگاد خریدهام حاضرم الان به پنج برابر قیمت بفروشم.
این همان نکته ظریف ماجراست. جایی که میتوانید میزان ریسک خود را پایین بیاورید و بازار هنر تبدیل به امنترین بازار سرمایهگذاری شود. یک کارشناس هنری (که البته تعدادشان در کشور ما زیاد نیست) میتواند مانند نوستراداموس بازار هنر را تا 100 سال بعد هم برای شما پیشبینی کند.
البته این میان یک جایی هست که شاید ریسکپذیرترین بخش اقتصادی هنر است و آن هم خرید آثار هنرمندان جوانی است که گرچه هنر خود را به دنیای تجسمی ثابت کردهاند اما پیشبینی آینده حرفهای آنها کمی کار پیچیدهای است که البته شاید پرمنفعتترین بخش هم همینجا باشد، چرا که اثر این هنرمندان است که معمولاً قیمت امروز آثارشان با فردا 10 برابر تفاوت دارد و سود خوبی برای سرمایهگذارانی که درست انتخاب میکنند، وجود دارد.
پویا راد، برگزارکننده و موسس جشنواره دامونفر که مهمترین جشنواره تجسمی برای کشف استعدادهای جوان حوزه تجسمی است و خود یک مجموعهدار است، در این باره میگوید: ما در جشنواره دامونفر به دنبال کشف استعدادهای جوان هستیم و برای همین منظور هم کار جوانان برگزیده را خریداری میکنیم. نکته این است که در مورد جوانان با قاطعیت نمیتوان گفت کدام هنرمند آیندهدار است چرا که هرساله تعداد زیادی جوان وارد این حوزه میشوند و انگشتشمار هستند که میمانند. در همه حوزهها همینگونه است. منتها در این جریانات مثل جشنواره دامونفر ما همیشه داوران پیشکسوتی داشتهایم مثل آقای آغداشلو یا آقای احصایی یا خانم اصولی. وقتی آنها هنرمندی را به عنوان برگزیده انتخاب میکنند با شناختی که از هنر دارند قطعاً استعدادی را در او دیدهاند. استفاده از این نظرات ریسک سرمایهگذاری را پایین میآورد.
پویا راد هم معتقد است ما 20 سال است در اقتصاد هنر روبه رشد حرکت کردهایم و آثار از پستوها و زیر پلهها به بزرگترین حراجیها رسیده است. او این را حاصل زحمات کسانی میداند که در این عرصه پیشقدم شدهاند.
در این میان اما نکات دیگری هم در میان است. مثلاً اینکه شاید شما هم از خودتان بپرسید چرا آثار یک هنرمند در زمان حیاتش ارزانتر از زمان مرگ اوست! هر چند معادلات اقتصادی دنیای هنر این روزها همین موضوع را هم به چالش میکشد و یکی از گرانترین هنرمندان حال حاضر دنیا در عرصه هنرهای تجسمی دیمین هرست است که اثرش 100 میلیون دلار فروش رفت و در قید حیات هم هست. اما به هر حال با مرگ یک هنرمند و عدم امکان خلق اثر از جانب او طبیعی است که قیمت آثار آنها افزایش داشته باشد.
خلاصه آنکه معادلات بازار اقتصادی هنر را نمیتوان در این حجم کلمات محدود بسط و توضیح داد و مثلاً فهمید کسانی که امروزه در میان مجموعهداران هنری جزو کلهگندهها به حساب میآیند با چه حسابوکتابی پیش رفتهاند اما بدون شک یک امر در این عرصه جای تردید ندارد: اگر پولی در جیبهایتان هست که امروز و فردا به آن احتیاجی ندارید اثر هنری بخرید که هم فال است و هم تماشا و هم طلا! طلایی که تابع رکود اقتصادی و جریانات سیاسی و ... نمیشود!
دیدگاه تان را بنویسید