تاریخ انتشار:
گفتوگو با مدیر عامل شرکت آلومینیوم المهدی و سرپرست هرمزال:
بدهیهای سنگین بزرگترین مانع بر سر راه توسعه صنعت آلومینیوم است
ظرفیت تولید آلومینیوم کشورهای حاشیه خلیج فارس به پنج میلیون تن رسیده است
علیاکبر گلکار مدیر عامل شرکت آلومینیوم المهدی و سرپرست مجتمع هرمزال معتقد است، توجهی که به صنعت فولاد کشور شده در مورد آلومینیوم تکرار نشد.
علیاکبر گلکار مدیر عامل شرکت آلومینیوم المهدی و سرپرست مجتمع هرمزال معتقد است، توجهی که به صنعت فولاد کشور شده در مورد آلومینیوم تکرار نشد. وی صنعت آلومینیوم را برای کشورهایی نظیر ایران سودآور میداند و دلیل آن را ظرفیت پنج میلیون تنی کشورهای عرب حاشیه جنوبی خلیج فارس ذکر میکند. گلکار میگوید، اشتباهات سبب شد تا صنعت آلومینیوم در ایران از ابتدا مقروض باشد اما این به معنی زیانده بودن صنعت آلومینیوم نیست. وی میگوید: در این سالها به هر سختی که بوده، نیاز کشور به این ماده استراتژیک تامین شده و دولتها باید از چنین صنعت حساسی حمایت کنند. گفتوگو با مدیر عامل مدرنترین و بزرگترین شرکت تولیدکننده شمش آلومینیوم کشور را در ادامه میخوانید.
آقای گلکار، آمارها نشان میدهد آلومینیوم هرمزگان یا همان هرمزال به عنوان مدرنترین کارخانه آلومینیوم کشور در هشت ماه اول سال تنها حدود 36 هزار تن آلومینیوم تولید کرده که با ادامه این روند تا پایان سال تولید این شرکت حدود 40 درصد ظرفیت اعلامشده ابتدایی آن است. چرا هرمزال نتوانسته پس از چند سال، هنوز به جایگاه خود برسد؟
هرمزال طرحی بود که سال 1385 کلنگ خورد و در سال 1388 به بهرهبرداری رسید. این طرح که بزرگترین و مدرنترین طرح آلومینیومی کشور است توانست حتی سریعتر از پیشبینی اولیه به بهرهبرداری برسد. این طرح که در زمان تصدی مهندس هراتینیک در ایمیدرو آغاز شد و به بهرهبرداری رسید، افتخار صنایع معدنی و دغدغه رئیسجمهوری و وزیر وقت نیز بود تا آنجا که این دو مقام کشور، بارها از طرح بازدید کردند و پیشرفت آن را دنبال میکردند. (یک بار رئیسجمهور در اواسط طرح و چندین بار وزیر صنایع و معادن وقت سرزده سراغ طرح آمدند.) بنابراین میخواهم بگویم این طرح دغدغه بخش بزرگی از مقامات کشور بود همانطور که امروز نیز به تولید و ظرفیت رسیدن آن دغدغه است. طرح با 20 دیگ افتتاح شد و قرار بود به سرعت 228 دیگ آن به بهرهبرداری برسد که امروز متاسفانه تنها 91 دیگ قابل بهرهبرداری داریم.
دلیل این عدم بهرهبرداری کامل چه بود؟
یک بخش آن پیشامدهای ناخواسته نظیر تحریم بود و بخش دیگر به خط انتقال برق از عسلویه به بندرعباس بازمیگشت که با اتصال به شبکه برق اصلی میتوانست برق بیشتری را برای ما تامین کند. البته ما تلاش داریم دیگهای باقیمانده را هر چه سریعتر به بهرهبرداری و ظرفیت کارخانه را به 147 هزار تن (پیشبینی اولیه) برسانیم.
آیا سال آینده ما شاهد تولید 147 هزار تن آلومینیوم از هرمزال خواهیم بود؟
باید این اتفاق بیفتد و استراتژی کاری جدید ما این است. هرمزال به زودی سهامداران جدیدی پیدا میکند و حتماً میتواند یک استراتژی جدید داشته باشد. با توجه به مصوبات اخیر دولت مبنی بر واگذاری برخی شرکتهای صنایع معدنی به صندوق بازنشستگی فولاد و واگذاری صندوق مذکور به سازمان تامین اجتماعی، امیدواریم شاهد پیشرفت این شرکتها باشیم.
سازمان تامین اجتماعی با گرفتاریهای متعددی که دارد، قادر به سرمایهگذاری جدید یا افزایش ظرفیت در کارخانهای مانند هرمزال است؟
سازمان تامین اجتماعی شرکتهای زیاد و متنوعی دارد و زمینه کاری آن بسیار گسترده است. چهبسا که حتی سهامدار نیروگاهها نیز باشد و بتواند از آن طریق مشکلات زیربنایی و مالی ما را مرتفع کند. سازمان تامین اجتماعی برای تامین نیازهایش احتیاج به برنامهریزی دارد و طبیعتاً باید شرکتهای زیرمجموعه خود را به سوددهی برساند. این سازمان در بسیاری موارد از امکانات برخی شرکتها برای توسعه سایر شرکتهای خود بهره برده است، در این صورت من فکر میکنم شرکتهای صنایع معدنی واگذارشده، در یک بازه زمانی دو تا سهساله به سوددهی خوبی برسند.
شرکتهای تولیدکننده آلومینیوم کشور در حال حاضر با چه مشکلاتی روبهرو هستند؟ برخی شرایط نظیر گرفتاریهای کلی اقتصادی و تحریم را به هر حال ما میدانیم ایجادکننده مشکلات است اما سایر مسائل نظیر موانع فنی و کمبود انرژی چه نقشی را بازی میکنند؟
صنعت آلومینیوم در کشور مظلوم و مغفول واقع شده. افرادی که میتوانستند در پیشرفت این صنعت موثر واقع شوند نسبت به آن غفلت کردند. ما باید به این اعتقاد رسیده باشیم که صنعت آلومینیوم ما باید پیشرفت کند. این صنعت نهتنها استراتژیک بلکه سودآور است. اگر مسوولی به این حرف اعتقاد نداشته باشد طبیعی است که برای توسعه آن گامهای عملی برنمیدارد. در حال حاضر تولید آلومینیوم در بیشتر نقاط دنیا سودآور است. حتی چین با وجود آنکه از انرژی فراوان (که ضروریترین چیز برای تولید آلومینیوم است) بیبهره است بزرگترین تولیدکننده آلومینیوم دنیا شده و در کشورهای حاشیه خلیج فارس کشورهایی که بسیاری از مزیتهای ما را ندارند پنج میلیون تن ظرفیت تولید آلومینیوم ایجاد کردهاند که قرار است تا سال 2020 این رقم به 13 تا 14 میلیون تن برسد. به عبارت دیگر خلیج فارس در آینده مبدل به قطب تولید آلومینیوم جهان میشود حال آنکه ما سهم قابل توجهی از این تولید نداریم.
دلیل توسعه سریع صنایع آلومینیوم در کشورهایی نظیر امارات متحده، بحرین، عربستان و عمان را چه میدانید؟
سودآوری آن موجب شده تا عالیترین مقامات این کشورها به دنبال توسعه صنعت مذکور بروند. اگر به ترکیب سهامداران شرکتهای آلومینیوم کشورهای عرب دقت کنید، میبینید که مقامات ارشد این کشورها عضو هیاتمدیره و سهامدار کارخانههای آلومینیوم هستند. در دوبال (دوبی آلومینیوم) مقامات درجه اول امارات حضور دارند. صنعت آلومینیوم به طور عمومی صنعتی سودآور و مخصوصاً برای کشورهای با منابع متعدد انرژی نظیر ایران بسیار پرمنفعت است. به جای آنکه یک کشور برای انتقال برق به کشور دیگری صدها میلیون دلار صرف خطوط انتقال برق و نگهداری آنها کند، از برق، آلومینیوم تولید کرده و آن را صادر میکند. یک کیلو آلومینیوم حاوی 15 کیلووات برق است و نه در معرض باد و آفتاب و هوای شرجی خراب میشود و نه نگهداری آن کار سختی است بنابراین کشورهایی نظیر ایران به جای هزینه فراوان برای انتقال هر نوع انرژی میتوانند اقدام به تولید و صادرات آلومینیوم کنند، این در حالی است که این صنعت برطرفکننده مشکل اشتغال نیز میتواند باشد.
پس چرا بهرغم این همه دلیل برای پیشرفت صنعت آلومینیوم، شاهد انحراف از اهداف هستیم؟
من این اشکالات را ناشی از برخی اشتباهات اولیه میدانم. بنیانگذار آلومینیوم در ایران شرکت رینولدز آمریکا بود. آنها در دهه 40 به اراک آمدند و این صنعت را ایجاد کردند اما از همان زمان تدبیر درستی برای پیشرفت این صنعت نبود. پس از انقلاب نیز تا سالها در رشد این صنعت، اهمیت برق دیده نشد حال آنکه این دو لازم و ملزوم یکدیگر هستند. ایرالکو نیز برق خصوصی یا نیروگاه نداشت و همین اشتباه درباره المهدی نیز تکرار شد، مضافاً اینکه المهدی قرار بود از سرمایهگذاری خارجی بهره ببرد که حتی سرمایهگذاران مطرح نیز به ایران آمدند اما عدم تضمین سرمایهگذاری آنها از سوی بانک مرکزی، آنها را از ادامه کار منصرف کرد. بنابراین نهتنها ایرالکو و المهدی بدون در اختیار داشتن برق اختصاصی توسعه یافتند بلکه المهدی به دلیل آنکه از همان ابتدا سرمایهگذار خارجی خود را از دست داد با سرمایههای اندک داخلی و مشکلات مالی کار خود را آغاز کرد. المهدی هنوز از استانداردهای اولیه که برایش در تولید تعریف شده فاصله دارد و ما تا مدتی مقروض بودیم و این قرضها اکنون انباشته شده و صنعت آلومینیوم را صنعتی مقروض کرده است. از طرف دیگر متولیان صنایع معدنی کشور
کمکهایی را که به صنعت مس و فولاد کردند به آلومینیوم نکردند. معادن بزرگی مانندگلگهر، چغارت و سنگان با تولید سالانه میلیونها تن سنگ آهن، صنایع فولاد کشور را پشتیبانی میکنند یا معادن مس سرچشمه مواد اولیه مورد نیاز صنایع مس را تامین میکنند اما صنعت آلومینیوم از چنین پشتیبانی برخوردار نیست. بوکسیت به عنوان ماده اولیه مورد نیاز تولید آلومینیوم تنها در خراسان شمالی (منطقه جاجرم) به میزان نهچندان زیاد یافت میشود که سالانه کارخانه آلومینای آن 200 هزار تن محصول تولید میکند. ذخایر بوکسیت این منطقه نیز قابل اتکا و زیاد نیست. این معادن حداکثر تا 15 سال آینده فعال میمانند. ما متکی به واردات برای تولید 90 درصد از آلومینیوم کشور هستیم.
چندی قبل (سالهای دهه 80) ما قراردادی با گینه کوناکری امضا کردیم تا از معادن بوکسیت آن کشور استفاده کنیم.
من پنج سال مدیر عامل آن شرکت ایرانی -گینهای بودم اما به عقیده من طرح استخراج، انتقال و بهکارگیری بوکسیت از گینه به ایران سودآور نیست چرا که هزینههای سنگین چند میلیارد دلاری باید متقبل شویم تا این پروژه به ثمر برسد و من این کار را ساده نمیدانم. البته هستند مدیرانی که عقیدهای متفاوت با من دارند. فکر میکنم مسافت، مشکلات ارزی و وسعت کار این پروژهها را غیراقتصادی میکند، بنابراین ما برای واردات بوکسیت باید ارز آزاد بدهیم، حال آنکه صنایع مس و فولاد ماده اولیه خود را از داخل و با قیمتهای پایینتر از قیمتهای جهانی تهیه میکنند. رقم دقیق را نمیدانم ولی فکر میکنم مثلاً سنگ آهن را تنی 80 یا 90 هزار تومان میخرند حال آنکه قیمت جهانی آن دو تا سه برابر این رقم است. البته فولاد صنعتی استراتژیک است و باید از آن حمایت شود اما خواسته ما این است که آلومینیوم را نیز اینگونه ببینند و حداقل در یک بخش به آن کمک کنند. اگر فولادسازان مانند ما مجبور بودند نیازهایشان را با دلار سه هزار تومانی از خارج وارد کنند اکنون آنها هم با مسائل پیچیده روبهرو میشدند.
اینکه برخی کارشناسان میگویند صنعت آلومینیوم در ایران به صرفه نیست آیا به همین قیاس آن با فولاد بازمیگردد؟
بله، این صنعت را با فولاد مقایسه میکنند و میگویند، فولاد سودآورتر است، اما اگر کمک به فولاد در مورد آلومینیوم نیز تکرار شود، آلومینیوم همان قدر سودآور است و حتی میتوانم بگویم به سرعت سودآورتر از فولاد نیز میشود.
حال با توجه به شرایط فعلی که مجبورید مواد اولیه را با ارز گران وارد کنید و افزایش شدید و ناگهانی قیمت برق و سایر وابستگیها به خارج هنوز طرحهای آلومینیومی را اقتصادی میدانید؟
اگر صنعت آلومینیوم صد درصد سودده نبود امروز کشورهایی نظیر چین (بدون انرژی) و کشورهای حاشیه خلیج فارس (بدون ماده اولیه) به دنبال آن نمیرفتند. ما که نباید به صنعت به شکل یک مقوله صرفاً مالی نگاه کنیم، مثل بانک که به هیچ چیز کار ندارد و صرفاً به دنبال بالاترین سرمایهگذاری سودآور است. ما باید به دنبال پروژهای برویم که اقتصادی باشد اما نه الزاماً بالاترین سود را به ما بدهد. صنعت آلومینیوم استراتژیک است. این فلز پایه بسیاری از صنایع ماست. اگر به دلیل برخی مشکلات، واردات آلومینیوم کم شود آیا میدانید چه بخشی از اقتصاد ایران با توقف تولید مواجه میشود؟ آیا چنین کالایی نباید در داخل تولید شود؟ مطمئن باشید اگر شمشی که اکنون در داخل تولید میشود نیاز تولیدکننده داخلی را (صنایع پاییندستی) برطرف نمیکرد ما در این سالها به دلیل مشکلات ناشی از کمبود ارز و تحریم تاکنون بارها با کمبود مواجه میشدیم. صنایع فولاد، آلومینیوم و مس ایران در این سالها واقعاً مشکلات و کمبودها را برطرف کردهاند. ممکن است برخی بگویند قیمتها رو به افزایش است اما هیچوقت کسی نگفت فلزات اساسی در ایران نایاب شده است. من میتوانم به جرات
بگویم صنعت آلومینیوم سودآور و ضروری است. اگر ما در جایی اشتباه کردیم یا نواقصی داشتیم این را نباید به پای یک صنعت گذاشت. صنعت آلومینیوم در جنوب ایران با سرعت در حال جلو رفتن است. امارات متحده تا چندی قبل شرکت دوبال (دوبی آلومینیوم) را با ظرفیت یک میلیون تن در سال داشت اما اکنون کارخانه بزرگتری با نام «امال» (امارات آلومینیوم) با ظرفیت 4/1 میلیون تن تولید را شروع کرده که 700 هزار تن آن نیز به بهرهبرداری رسیده است. آلبای بحرین، سوهار عمان، قطالوم قطر و از همه مهمتر عربستان در حال کار بر روی معادن بوکسیت و فرآوری این ماده معدنی برای تولید آلومیناست. چین بدون انرژی به دنبال آلومینیوم است. پس بنابراین مساله به مدیریت ما بازمیگردد. اگر قرار شد مطابق چشمانداز 1404 مبنی بر تولید 5/1 میلیون تن آلومینیوم جلو برویم از هماکنون باید به فکر جبران عقبماندگی باشیم و مطمئن باشید با مدیریت صحیح به آن عدد میرسیم.
همانطور که شما هم اشاره کردید خلیج فارس دارد به قطب تولید آلومینیوم تبدیل میشود (البته تا حدودی شده است). ایران نیز قرار بود جزیی از این قطب باشد، چنان که المهدی و هرمزال با همین اهداف توسعه یافتند. مهندس هراتینیک رئیس هیات عامل ایمیدرو زمانی به من میگفت استراتژی ما پس از این توسعه صنایع آلومینیوم است. بنابراین باز هم به این سوال باید برگردیم که چرا در چهار سال اخیر ما از برنامهها منحرف شدیم؟ آیا مشکلات مالی در این تغییر مسیر موثر بودند یا تحریم و مشکلات فنی و مهندسی؟ آیا عدم خودکفایی مانند صنعت فولاد در ساخت کارخانه موثر بوده است؟
صنعت فولاد در کشور ما عقبه قدرتمندی دارد و بومیسازی و خودکفایی در آن بالاست و طبیعتاً کمتر در مواجهه با اتفاقات ضربه میخورد. صنعت آلومینیوم ما در ابتدای راهاندازی با برخی مشکلات روبهرو بود که به مرور زمان این مشکلات بزرگتر شد. از روزی که وارد صنعت آلومینیوم کشور شدم (من در کلیه بخشهای این صنعت در سالهای اخیر بودهام) در هیچ برههای ندیدم که این صنعت ارز مرجع یا ارز ارزان بگیرد. بالاخره دیگران هم در پیشرفت این صنعت باید نقشی داشته باشند. پیشرفت صنایعی مانند آلومینیوم همراهی همگان را طلب میکند. اگر آلومینیوم را صنعتی اشتغالزا و استراتژیک میدانیم باید آن را لایق دریافت ارز مرجع نیز بدانیم. اگر به ما فقط یک سال کمک میکردند و یا ارز مرجع میدادند، میتوانستیم حداقل بدهی سنگین خود را با شرکت برق تسویه کنیم.
این بدهی چقدر است؟
150 میلیارد تومان. اگر کمبودها را جستوجو کنیم و کنار هم بگذاریم قادر به رفع آن هستیم. این بدهیهای انباشته که اکنون مانع پیشرفت صنایع آلومینیوم شده از کجا آمده است؟ اینها محصول اشتباهات است. تحریم نیز بیتاثیر نبوده اما برخی مسوولان هم گامی برای پرداخت تسهیلات به این بخش برنداشتند.
فکر میکنم بزرگترین مشکل صنعت آلومینیوم کشور فعلاً بدهی به صنعت برق است؟
اتفاقاً باید بگویم صنعت برق بیشترین همراهی را با ما داشته ولی باید قبول کرد که در مقابل سرویسی که به ما داده پولش را میخواهد و ما هم نمیتوانیم بیش از این تاخیر داشته باشیم. مشکل، عدم توان بخش صنعت در جذب نقدینگی است. ما برای جبران مشکلات خود به وامهای سنگین متوسل شدهایم اما اگر من ارز ارزان داشتم دلیلی نمیدیدم برای تامین نیازهای خود به سراغ وامهای سنگین بروم. شرکتهای برق نیز سالهاست که برای دریافت طلب خود از ما با سعهصدر برخورد کردهاند اما ما تا چه زمانی میتوانیم این راه را ادامه دهیم؟ مهندس بهزاد و مدیر برق منطقه هرمزگان با ما همه گونه همکاری داشتهاند اما ما تا چند وقت میتوانیم بدهی خود را ندهیم؟ اینکه میگویم برخی مشکلات از همان ابتدای کار شروع شد همین است. چرا شرکتهایی نظیر ایرالکو، المهدی و هرمزال نباید نیروگاه برق داشته باشند؟ اگر ما برق داشتیم اصولاً نیازی به شبکه سراسری کشور نبود، کارخانه در هر ساعتی میتوانست به هر میزان کار کند. در امارات متحده عربی، دوبال نیروگاه دو هزار مگاواتی دایر کرده که نهتنها نیاز خود را برآورده میکند بلکه در برخی ساعات به شبکه اصلی امارات نیز برقرسانی
میکنند. از 1378 که در المهدی بودم به یاد ندارم که ارز دولتی دریافت کرده باشیم و همین عدم دریافت تسهیلات امروز ما را با بدهیهای سنگین روبهرو کرده است.
آیا افزایش قیمت ارز در ایران نمیتواند موجب افزایش صادرات آلومینیوم شود؟ با توجه به بازار خوب این محصول در جهان صادرات آلومینیوم میتواند سود فراوانی عاید شرکتهای ایرانی کند؟
ترجیح ما به عنوان یک شرکت دولتی، تامین نیاز داخلی و راه انداختن چرخ آلومینیومکاران ایرانی است. این اقدام میتواند مانع خروج ارز برای خرید آلومینیوم از خارج شود.
آیا صنعت آلومینیوم در ایران استراتژی تعریفشدهای دارد؟ ما یک چشمانداز 20ساله در کشور داریم و ایمیدرو نیز اهداف پنجسالهای را برای خود مشخص کرده اما به نظرم جای یک استراتژی مشخص در کشور خالی است.
فکر میکنم حدود 10 سال قبل که من قائم مقام مدیر عامل ایرالکو بودم با همکاری دکتر نوتاش به تدوین یک استراتژی پرداختیم اما وقتی ایرالکو به بخش خصوصی تبدیل شد، شرکتها هر کدام برای خود استراتژیهای کوتاهمدت تعریف کردند. این برنامههای مطالعاتی، محلی بود و نمیشد آنها را استراتژیهای فراگیر دانست. من البته با کمک یک مشاور استراتژی برنامهای برای تدوین استراتژی دارم و باید دید که سهامداران جدید شرکت، یعنی صندوق بازنشستگی فولاد و سازمان تامین اجتماعی چه برنامههایی برای ما دارند چرا که ما دیگر از بخش دولتی منفک شدهایم.
درباره قدرتهای منطقهای و جهانی آلومینیوم اشاراتی کردید. اگر ایران برنامهای برای توسعه صنعت خود و رسیدن تولید به مرز بالای یک میلیون تن داشته باشد با چه رقبایی مواجه است؟
شرایط موجود یک بحث است و توانایی بحث دیگر. اگر بحث توانایی باشد باید بگویم ما نهتنها از کشورهای خلیج فارس کمتر نیستیم بلکه از آنها به مراتب قویتریم. اما اگر درباره شرایط فعلی صحبت میکنیم باید بگویم به دلیل تحریمها و شرایط خاص پیشآمده ما اصولاً قادر به رقابت نیستیم. ما کمتر از کشورهای جنوبی تولید میکنیم و طبیعتاً کشورهایی که میلیونها تن تولید سالانه دارند بر روی تحقیق و توسعه سرمایهگذاری بهتری کرده و بهرهوری و متدهای تولید خود را افزایش میدهند. تولید دو میلیون تنی امارات ایجاب میکند که آنها حضوری فعال در سمینارها و مراکز علمی آلومینیوم جهان داشته باشند. همین حضور سبب میشود که دسترسی آنها به تکنولوژیها هم افزایش یابد و طبیعی است که در این شرایط رقابت با آنها سخت میشود. امروز نمیتوانیم در مسیر رقابت با آنها قرار گیریم اما با تغییر شرایط ما حقیقتاًَ قادر به رقابت با آنها هستیم. این را نه به عنوان یک تعارف یا به خاطر عرق ملی بلکه با توجه به قدرتی که در نیروهای فنی ایرانی و سوابق کشور دیدهام میگویم. با اندکی همکاری و سرمایهگذاری ما قادریم با این کشورها به سادگی رقابت کنیم.
دیدگاه تان را بنویسید