تاریخ انتشار:
سرانجام بانک مرکزی ژاپن کوتاه آمد
تنها تورم است که میتواند ژاپن را نجات دهد
شاید رکود تمام شده است. پنج سال از زمانی که بقیه اقتصادهای جهان به سمت اقتصاد ژاپنی چرخیدند و ۲۰ سال پس از اینکه خود ژاپنیها چنین اقتصادی را در پیش گرفتند، حالا میخواهند خلاف عقربهها حرکت کنند و به دورانی برگردند که رشدشان صفر نبود.
این برنامهای است که ژاپن مدتها منتظر آن بوده است. ژاپن در دهه 1980 قبل از بحران مالی و سقوط ارزش بازار سهام یک اقتصاد مدرن حبابی اختراع کرد. در اوج این دوران تنها زمین کاخ سلطنتی توکیو بیش از تمام املاک کالیفرنیا ارزش داشت. شاخص نیکی به 39 هزار واحد در سال 1989 رسید. این شاخص این روزها حدود 9 هزار و 140 واحد ارزش دارد. قطع نظر از یک تجربه شکستخورده اقدامات ریاضتی در سال 1997 این سقوط تاریخی بازار به لطف کسری بودجه بالا به سقوط تاریخی اشتغال منجر نشد اما به هر حال رشد اقتصادی سقوط کرد. اما این وضعیت جهنم هشدارهاست. «نوا اسمیت» استاد مالی دانشگاه استونی بروک اشاره میکند که بخشی از رکود اقتصادی ژاپن به ویژه با توجه به جمعیت سالخورده این کشور اجتنابناپذیر بود اما «رایان اونت» اقتصاددان به درستی میگوید که این مساله نمیتواند توضیح دهد چه مقدار از اقتصاد ژاپن در دهه 1990 از بین رفته است. «بانک مرکزی را سرزنش کنید.» این چیزی بود که بن برنانکی استاد آن زمان دانشگاه پرینستون در سال 1999 گفت. او بانک مرکزی ژاپن را متهم کرد که با تحلیلهای مندرآوردی اجازه میدهد رکود شکل بگیرد. مصرفکنندگان کاهش قیمتها را دوست دارند اما اقتصادها خیر. رکود میزان بدهی را افزایش میدهد و انگیزه برای طفره رفتن از خرید را بالا میبرد. اینها مقدمات یک فاجعهاند؛ و یک فاجعه کاملاً همان چیزی است که میتوانید در نمودار ببینید. این نمودار تولید ناخالص داخلی اسمی ژاپن را در طول دو دهه اخیر نشان میدهد که برابر با اندازه کل اقتصاد این کشور است. رشد پایین و تورم اندک اقتصاد ژاپن را چهار برابر از آنچه در سال 1994 بوده کوچکتر کرده است. بیایید برای تاکید بیشتر آن را تکرار کنیم. اقتصاد ژاپن در حال حاضر چهار برابر کوچکتر از سال 1994 است. توجه داشته باشید که تولید ناخالص داخلی اسمی معمولاً سالانه در حدود پنج درصد رشد میکند. اگر رشد معمول تولید ناخالص داخلی اسمی را سالانه پنج درصد در نظر بگیرید در طول 19 سال گذشته ژاپن 157 درصد رشد از دست داده است. این کافی است که حتی بانک مرکزی ژاپن هم در طول یک دهه گذشته به تلاش بیفتد تا دوباره اقتصاد را به حرکت وادارد و تلاشهای بدون رغبتی هم برای استفاده از تسهیل مقداری که معمولاً چاپ پول است انجام دهد. ضعف مزمن اقتصادی، کسری بودجه را بالا نگه داشته به طوری که بدهی ملی ژاپن امروز 220 درصد تولید ناخالص داخلی آن است.
سرمایهگذاران، دانشگاهیان و نهادهای رتبهبندی اعتباری همانند یکدیگر و به نوبت، سر توانایی ژاپن برای حل این معضل شرطبندی و هر بار هم اشتباه کردهاند. حتی اگر بدهیها بدتر از تیرهترین کابوسهای شبانه پیت پیترسون (سفیر ایالات متحده در ویتنام در سالهای 1979 تا 2001 که در زمان جنگ به دست ویتنامیها دستگیر و شکنجه شده بود) شود، ژاپن میتواند برای مدت 10 سال مقدار اندک 74/0 درصد قرض بگیرد. البته هزینههای وام پایین نشانه قدرت اقتصاد نیست و برعکس است. پایینترین شاخصهای ژاپن این واقعیتها را نشان میدهد که این کشور عدم پرداخت بدهی ندارد مگر اینکه خودش عمداً چنین چیزی بخواهد. ژاپن بانک مرکزی خودش را دارد و این رشد اسAمی به نظر میآید همین طور پایین بماند. اما ژاپن چگونه بدهی خودش را پس خواهد داد؟ ژاپن چگونه با چاپ پول به خودش بدهکار خواهد شد بدون اینکه اقتصادش را تخریب کند؟ به اروپا نگاه کنید. در واقع سیاستهای ریاضتی نسبت بدهی به تولید ناخالص داخلی کاهنده را بالا برده است. اروپاییها بدهی کمتری دارند اما توانایی کمتری هم برای بازپرداخت این بدهی دارند. سیاستهای ریاضتی کافی نیست، شما به رشد هم نیاز دارید. این همان جایی است که بانک مرکزی ژاپن وارد میشود. همانطور که «گریگ آیپ» اقتصاددان اشاره میکند گزارش اخیر صندوق بینالمللی پول از نسبت داراییها به بدهی خالص بخش عمومی نشان میدهد که سیاست تسهیل پولی یک متغیر کلیدی برای رهایی از بدهی است. نرخهای واقعی پایین بهره بازپرداختها را پایین نگه میدارد و کمک میکند که بدهیها دچار تورم نشود. این همان روشی است که ایالات متحده و بریتانیا بدهیهای پس از جنگ خود را پرداختند و همان کاری است که ژاپن نیاز به انجامش دارد. انتخاب بین تورم و نکول است. تسهیل بیقاعده بانک مرکزی، ژاپن را به دومی بسیار نزدیکتر کرده است. به دخالتهای اخیر آنها در ماه سپتامبر برگردید. بیش از آنکه نرخ ارز مورد هدف باشد، آنها اذعان کردند که ین چاپ میکنند و به مقدار نامحدودی دلار میخرند تا زمانی که ارزش ین به مقداری برسد که آنها میخواهند. آنها اعلام کردند به ارزش 100 میلیارد دلار دیگر پول چاپ خواهند کرد تا ارزش ین کاهش یابد. این اقدام تنها برای چند ساعت جواب داد. پس از آن بازارها به خاطر آوردند که بانک مرکزی به آخرین تعهدات خود عمل نکرده است؛ ین در طول یک روز تمام شد. دیوید کوهان در فایننشالتایمز اشاره میکند احتمالاً بهترین طرح برای ژاپن هدفگذاری سوئیسی نرخ ارز یا به عبارت دیگر تسهیل نامحدود است. البته نرخ ارز هم چیزی جادویی نیست. نقطه کلیدی این است که باید هدف وجود داشته باشد و برای رسیدن به هدف هر کاری انجام شود. این هدف میتواند نرخ ارز باشد و پیشنهاد میشود نرخ رشد اسمی سالانه سه درصد باشد. سیاست پولی نوشدارو نیست. سیاست پولی میتواند خطرناک باشد؛ اگر سیاستگذاران به اقتصاد اجازه دهند که برای دو دهه راکد باشد و از راه درمان آن نیز طفره بروند. سیاست پولی بسیار خطرناک است اگر تسهیل پولی به جای نوشدارو و درمان تمام دردها اشتباه گرفته شود. اما مدیران بانکهای مرکزی بسیار محتاط هستند. آن طور که پل کروگمن با اشاره به ژاپن در دهه 1990 میگوید مشکل این است که ژاپنیها باید تعهد کنند که نسبت به بیرون راندن اقتصاد از دام نقدینگی بیتفاوت باشند. تصادفی نبود که یک سیاستمدار توانست رکود در ایالات متحده را در دوران «رکود بزرگ» متوقف کند. اکنون هم یک سیاستمدار در ژاپن میتواند این کار را انجام دهد. سیاستمداران معمولاً تسلیم رکودهای خودساخته نمیشوند.
منبع: The Atlantic
دیدگاه تان را بنویسید