بانک مرکزی مقصر نیست
در پرونده بابک زنجانی، پای بانک مرکزی و بانک مسکن هم به میان آمده است. بر اساس ادعاهایی که از سوی بابک زنجانی مطرح شده و همچنین اظهارات مقامات وزارت نفت، بانک مرکزی در دو جا باید پاسخگو باشد.
در پرونده بابک زنجانی، پای بانک مرکزی و بانک مسکن هم به میان آمده است. بر اساس ادعاهایی که از سوی بابک زنجانی مطرح شده و همچنین اظهارات مقامات وزارت نفت، بانک مرکزی در دو جا باید پاسخگو باشد. نخست اینکه با چه اسناد و مدارکی تضمینهای لازم را در مورد بابک زنجانی صادر کرده است و نکته دوم هم این است که آیا اظهارات بابک زنجانی مبنی بر اینکه برای بانک مرکزی در خارج از کشور فعالیتهای اقتصادی انجام میداده صحت دارد یا خیر؟
بانک مرکزی بر اساس یکسری ضوابط و قوانین تضمینهای بانکی را برای یک فرد انجام میدهد و حداقل به نظر میرسد در این مورد هم بانک مرکزی طبق روال عمومی رفتار کرده باشد. اما در این میان این بحث مطرح شده که بابک زنجانی در چندین مورد برای بانک مرکزی اقدام به فروش ارز کرده است. همچنین نقل و انتقالهای ارزی را برای بانک مرکزی به دلایل تحریم بانک، انجام میداده است و در تمام این موارد، پورسانتش را دریافت میکرده و پول را به طور کامل به بانک مرکزی تحویل میداده است. به همین دلیل هم با توجه به این سابقه خوب به راحتی مورد اطمینان بانک مرکزی قرار گرفته است.
اینکه اقدام بانک مرکزی برای ریختن ارز به داخل بازار از طریق دلالها صحیح است یا نه، موضوعی است که نیاز به حرف و بررسی بیشتر دارد و این موضوع متعلق به امروز و دیروز نیست. از طرفی به دلیل تحریمهای جهانی علیه بانک مرکزی این موضوع بسیار طبیعی است که از راهکارهای جانبی برای تبادل ارزی بین خارج و داخل کشور استفاده شود. به همین دلیل معتقدم که در هر دو مورد نباید ایراد اصلی را نسبت به بانک مرکزی گرفت. چرا که این مجموعه تلاش میکند برای مدیریت بازار ارزی و ریالی کشور از هر راهکاری که بتواند به دور زدن تحریمها کمک کند، استفاده کند.
از سویی تجربه هم نشان داده تنها بابک زنجانی نبوده که چنین اقداماتی را برای بانک مرکزی انجام میداده و موارد مشابه بسیاری در این مورد وجود دارد. اما خب اینکه چرا داستان زنجانی این طور گره خورده است، باید منتظر بررسیهای کامل مجلس بود.
البته این موضوع را هم میتوان در نظر گرفت که آقای زنجانی به دلیل آن شراکت مالی که با تامین اجتماعی و شستا داشته، ترجیح داد به جای تسویه حساب با بانک مرکزی و وزارت نفت، پول خود را در جایی دیگر سرمایهگذاری کند.
دو موضوع مطرح است. زنجانی میگوید پولی که از فروش نفت حاصل شده، در حساب بانک مالزی بلوکه کردهاند و اگر این تحریم و آن بلوک رفع شود یا حسابی باشد که بتوان پول را ریخت این کار را انجام میدهد. این یک حرف است که نهایتش این میشود که زنجانی عملاً هزینه این بلوکه شدن را به دوش بانک مرکزی میاندازد و حاضر نیست از سرمایههایش در بخشهای دیگر برای این تسویه حساب استفاده کند.
اینجاست که این سوال مطرح میشود که آیا تحریم بهانه است؟
آیا زنجانی خود را متعهد نمیداند که پول فروش نفت را باید واریز کند و وزارت نفت مسوول اتفاقی که در بین راه برای این پول افتاده، نیست. به عبارتی زنجانی در این دیدگاه، موظف است پول را بدهد. حال به هر طریقی که میتواند.
چون وقتی این نفت فروخته شده، قید نشده که پول حاصل از فروش همین نفت باید واریز شود. بلکه موضوع مبلغ است و زنجانی طبق این نگاه حتی اگر به واقع پول ناشی از فروش نفتش بلوکه شده باشد باید از حسابهای دیگرش این بدهی را پرداخت کند. با این اوصاف تصور میکنم ایرادی به بانک مرکزی به صورت وسیع وارد نیست و نمیتوان این اتفاق را مصداق داستان آقای خاویر قرار داد و تعلل بزرگ بانک مرکزی یا بانک مسکن نامید. البته بانک مرکزی برای تضمین، یکسری ضمانتهایی از زنجانی گرفته است که به نظر میرسد هم اکنون هم از همین ضمانتنامهها استفاده شده و بخشی از اموال زنجانی به رهن بانک درآمده است تا در نهایت بیتالمال متضرر نشود.
دیدگاه تان را بنویسید