تاریخ انتشار:
روندهای جهانی در ثروت خانوارها
افزایش تعداد میلیونرها
مالکیت ثروت توسط افراد یک محرک کلیدی در تجمع ثروت و رشد اقتصادی و تغییر سیاست مصرفی در دنیاست. بر مبنای برآوردهای انجامشده در اواسط سال ۲۰۱۴ میلادی ثروت خانوارها در دنیا برابر با ۲۶۳ هزار میلیارد دلار بود و سرانه ثروت هر بزرگسال در دنیا را برابر با ۵۶ هزار دلار رقم زد.
مالکیت ثروت توسط افراد یک محرک کلیدی در تجمع ثروت و رشد اقتصادی و تغییر سیاست مصرفی در دنیاست. بر مبنای برآوردهای انجامشده در اواسط سال 2014 میلادی ثروت خانوارها در دنیا برابر با 263 هزار میلیارد دلار بود و سرانه ثروت هر بزرگسال در دنیا را برابر با 56 هزار دلار رقم زد. بهرغم اینکه سرانه ثروت در دنیا در سال 2008 میلادی اندکی کاهش داشته است ولی روند کلی سرانه ثروت در جهان از ابتدای قرن بیست و یکم میلادی تا کنون افزایشی بوده است. از ابتدای سال 2000 میلادی تا کنون کل ثروت دنیا دو برابر شده است و از 117 هزار میلیارد دلار در سال 2000 میلادی به بالغ بر 263 هزار میلیارد دلار رسید. در این بازه زمانی ثروت جهانی در اغلب مناطق دنیا دو برابر شده است و تنها استثنا کشورهای آسیا-پاسیفیک است. در میان کشورهای این منطقه بیشترین نرخ رشد ثروت به کشور ژاپن تعلق داشت و ثروت این کشور از سال 2000 میلادی تاکنون 81 درصد رشد داشته است. در این دوره ثروت خانوارها در کشورهای هند و چین به ترتیب با نرخ 1/3 درصد و 6/4 درصد رشد کرد. البته دلیل اصلی کم بودن نرخ رشد ثروت سرانه خانوارها در کشورهای چین و هند را میتوان نرخ بالای رشد جمعیت و
افزایش شمار بزرگسالان در این مناطق دانست. مطالعات نشان میدهد ثروت خالص بزرگسالان در دنیا از سال 2000 میلادی تاکنون با افزایش 77درصدی همراه بوده است.
در تمامی مناطق دنیا در سال 2008 میلادی یعنی سالی که بحران اقتصادی در دنیا مشاهده شد، کاهش ثروت مشاهده شد ولی نکته مهم اینجاست که شدت این کاهش در کشورهای آمریکای شمالی کمتر از دیگر کشورهای دنیا بوده است و بیشترین شدت کاهش ثروت در دنیا در کشورهای آسیا-پاسیفیک و چین مشاهده شده بود. در گزارش جهانی ثروت آمده است نرخ رشد بدهیهای بزرگسالان در دنیا از سال 2000 تا سال 2014 میلادی افزایشی بوده است. در سال 2000 میلادی متوسط بدهی هر بزرگسال در دنیا برابر با 4500 دلار آمریکا بود ولی در سال 2014 میلادی متوسط بدهی هر بزرگسال در دنیا برابر با 9260 دلار آمریکا بوده است که با رشد 100درصدی همراه بوده است.
به طور کلی بعد از بحران اقتصادی در دنیا ثروت اشخاص در جهان با کاهش 14درصدی همراه بوده است ولی در کشورهای آسیا-پاسیفیک بدون احتساب دو کشور چین و هند، ثروت اشخاص بزرگسال با رشد یکدرصدی همراه بوده است. در تمامی مناطق دیگر دنیا کاهش ثروت اشخاص مساله کاملاً مشهودی بود. در کشورهای آمریکای لاتین این کاهش برابر با 24 درصد بوده است که بیشترین نرخ کاهش ثروت خانوارها را داشت. از سال 2008میلادی تاکنون روند تجمیع ثروت افراد افزایشی بوده است. در اغلب مناطق دنیا روند افزایش ثروت بهاندازهای سریع بود که زیان مالی ایجادشده در جریان بحران اقتصادی دنیا و کاهش ثروت طی آن دوره را جبران کرد ولی در کشورهای آفریقایی هنوز روند سطح ثروت خانوارها و افراد کمتر از سطح ثروت آنها پیش از بحران اقتصادی سال 2008 میلادی است. در سال 2000 میلادی سرانه ثروت هر بزرگسال در دنیا برابر با 32 هزار دلار بوده است و سرانه ثروت خالص بر مبنای نرخ ارز ثابت در دنیا برابر با 36 هزار دلار آمریکا بوده است ولی در سال 2014 میلادی سرانه ثروت با احتساب نرخ ارز ثابت و نرخ ارز جاری برابر با 56 هزار دلار آمریکا بوده است.
عملکرد عالی اقتصاد چین از سال 2000 میلادی تاکنون مسالهای بسیار مهم است. در سالهای اولیه قرن جاری میلادی رشد ثروت در کشورهای هند و آفریقا چندان کمتر از چین نبود ولی از سال 2007 میلادی تاکنون یعنی بعد از بحران مالی دنیا این کشورها نتوانستند همپای چین شاهد افزایش سطح ثروت باشند و زیان ناشی از رکود مالی سال 2007 میلادی را جبران کنند. دلیل اصلی ضعف این دو منطقه در رشد سطح ثروت را میتوان در ضعف ارزش پول این کشورها در برابر دلار آمریکا جستوجو کرد. این مساله سبب شد تا ارزش داراییهای مردم در جهان تنزل یابد و تداوم این روند کاهشی حتی انگیزه فعالیت اقتصادی را هم در کشورها از بین برد.
مقایسه سطح ثروت کشورها قبل و بعد از بحران مالی میتواند تصویر درستی از تاثیر این بحران مالی روی سطح ثروت در دنیا ارائه دهد. رشد ثروت در چین در هفت سال اول قرن جاری چهار برابر رشد ثروت در فاصله سالهای 2007 تا 2014 میلادی بود. برای کشورهای آسیا-پاسیفیک و هم آمریکای لاتین این ضریب برابر دو است به این معنا که در هفت سال اول رشد ثروت در این مناطق دو برابر رشد ثروت در هفت سال دوم قرن جاری بود.
اما این ضریب در کشورهای اروپایی و هند برابر با هفت و در کشورهای آفریقایی برابر با 10 بوده است. آمریکا در این بازه زمانی در وضعیت متفاوتی قرار دارد. در فاصله سالهای 2000 تا 2007 میلادی نرخ رشد ثروت در آمریکای شمالی بسیار پایینتر از دیگر کشورهای دنیا بود ولی از سال 2008 میلادی تاکنون نرخ رشد ثروت در آمریکای شمالی بیشتر از دیگر کشورها و مناطق دنیا بوده است. این رشد سریع ثروت در هفت سال دوم قرن جاری در کشورهای آمریکای شمالی سبب شده است تا ثروت خانوارهای آمریکای شمالی در بالاترین سطح در دنیا قرار بگیرد.
در شرایطی که تاثیر تغییرات سالانه نرخ تبادل دلار روی سطح ثروت خانوارهای دنیا کاملاً مشهود است ولی در مورد تاثیر این مساله روی سطح ثروت جهانی در بلندمدت ارزیابیهای دقیقی وجود ندارد. در صورتی که درصد رشد ثروت جهانی را با احتساب نرخ ارز ثابت مورد مطالعه قرار دهیم میبینیم که چین دیگر صدرنشین رشد ثروت در دنیا نیست. با در نظر گرفتن نرخ ارز ثابت مشاهده میکنیم که نرخ رشد ثروت در کشورهای آفریقا و هند و آمریکای لاتین از سال 2000 میلادی تاکنون بیشتر از چین بوده است. نرخ رشد ثروت در چین در بازه سالهای 2000 تا 2007 میلادی با توجه به نرخ ارز ثابت بالاتر از دیگر کشورهای دنیا بود. البته این مقایسه میتواند گمراهکننده باشد زیرا بخشی از این رشد بالاتر مشاهدهشده در آفریقا و در کشور هند و در آمریکای لاتین بیانگر نرخ بالاتر تورم در این مناطق است.
روند تغییر در اجزای ثروت
یکی دیگر از ابعاد مهم ثروتهای شخصی تفکیک بین داراییهای مالی و داراییهای غیرمالی و بدهیهای افراد است. سرانه ثروت هر بزرگسال از سال 2000 میلادی تاکنون افزایشی بوده است و تنها وقفه در این روند افزایشی را میتوان در کاهش 15درصدی ثروت شخصی افراد در سال 2008 میلادی و در جریان بحران مالی دانست. در ابتدای قرن بیست و یکم میلادی داراییهای مالی 55 درصد از داراییهای ناخالص خانوارها را به خود اختصاص داده بود ولی در سال 2002 میلادی این سهم به 52 درصد کاهش یافت. طبق آمارهای موجود در ابتدای سال 2008 میلادی نرخ رشد سهم داراییهای مالی به ثروت بزرگسالان در دنیا 6/5 درصد در هر سال بود و در سال 2008 میلادی سهم داراییهای مالی به ثروت خانوارها از 54 درصد کل ارزش ثروت خانوارها فراتر رفت. در این سال سهم داراییهای غیرمالی به ثروت بزرگسالان در دنیا برابر با 46 درصد بود و در سال 2014 میلادی این سهم به 40 درصد تنزل یافت. در این سال سهم داراییهای مالی به دلیل ثبات نسبی ایجادشده در شرایط اقتصادی دنیا به بالغبر 60 درصد ثروت خانوارها رسید.
اما از سال 2000 میلادی تا انتهای سال 2007 میلادی متوسط بدهی هر بزرگسال در دنیا 81 درصد رشد کرد. هماکنون هر بزرگسال به طور متوسط دارای 9260 دلار بدهی است. بدهی بزرگسالان در دنیا بر مبنای سهم ثروت خالص هر بزرگسال روند افزایشی داشته است. در سال 2000 میلادی سهم بدهی هر بزرگسال به ثروت خالص هر خانوار برابر با 1/16 درصد بوده است و در سال 2008 میلادی هر بزرگسال به اندازه 8/19 درصد از ثروت خالص خود بدهی داشت. بعد از سال 2008 میلادی روند رشد بدهیها نسبت به ثروت خانوارها کاهشی بود و در سال 2014 میلادی سهم بدهی هر بزرگسال در دنیا به ثروت خالص به 5/16 درصد رسید که کمترین سهم از سال 2001 میلادی تاکنون است. نکته بسیار مهم در اینجاست که سطح بدهیها و روند تغییر سهم بدهی به ثروت خانوارها در کشورهای مختلف متفاوت است. در قرن حاضر میلادی نرخ رشد بدهی خانوارها به ثروت خالص در بازارهای در حال گذار دنیا با سرعت زیادی رشد کرد و نرخ رشد بدهیها در اقتصادهای در حال توسعه دنیا بسیار زیاد بوده است.
تمرکز روی کشورهای آسیا-پاسیفیک
برای بیشتر از 30 سال، جهان به آسیا به عنوان منبع مهمی از فرصتهای تجاری و سرمایهگذاری نگاه کرده است. در این سالها تمرکز اصلی روی اقتصاد ژاپن بود ولی در سالهای گذشته که نرخ رشد اقتصادی در کشورهای چین و هند افزایش پیدا کرد سرمایههای زیادی روانه اقتصاد این کشورها شد و کشورهای آسیایی را به سمت توسعه اقتصادی بیشتر هدایت کرد. کشورهای این منطقه به هفت زیرمجموعه چین، هند، کشورهای جنوب شرق آسیا، کشورهای جنوب آسیا، خاورمیانه، کشورهای آسیای مرکزی و نهایت پاسیفیک تقسیم شدهاند. چین حدود 35 درصد بزرگسالان را در این منطقه دارد و سهم ثروت بزرگسالان در چین حدود 28 درصد است. طبق این مطالعه سهم بزرگسالان و ثروت در کشورهای خاورمیانه متعادلتر است اما سهم ثروت در کشورهای شرق و جنوب شرق آسیا که ژاپن را هم دربرمیگیرد تقریباً دو برابر سهم جمعیت است. در این مطالعه مشخص شد سهم ثروت به سهم بزرگسالان در کشورهای پاسیفیک که شامل استرالیا و نیوزیلند میشوند 10 برابر است. در مقابل هند و کشورهای جنوب آسیا که دارای یکسوم از بزرگسالان در منطقه هستند حدود شش درصد از کل ثروت آسیا-پاسیفیک را در اختیار دارند.
تفاوت در ثروت متوسط هر بزرگسال در کشورهای مختلف هم اعلام شده است. کشورهای ثروتمند در منطقه دارای ثروت سرانه بالغبر 100 هزار دلار به ازای هر بزرگسال دارند در حالی که کشورهای فقیر دنیا دارای ثروت سرانهای کمتر از پنج هزار دلار هستند. در برخی موارد سرانه ثروت در کشورهای مختلف نسبت یکصدم دارد. مثلاً در سال گذشته سرانه ثروت در کشور هند برابر با 4600 دلار آمریکا بود ولی در همین سال سرانه ثروت در کشور استرالیا برابر با 431 هزار دلار بوده است. تحرکات بازار ارز اغلب از تفاوتهای بین ارزشهای متوسط ثروت در دنیا فراتر بوده است. در سال 2014 میلادی کشورهایی که دارای ثروت سرانهای بالغبر 20 هزار دلار آمریکا هستند، ارزش ثروت و داراییهای آنها زمانی که بر مبنای نرخ ارز جاری محاسبه میشود بیشتر است ولی کشورهایی که دارای ثروت متوسطی کمتر از 20 هزاردلار هستند زمانی که ارزش ثروت آنها بر مبنای نرخ ارز ثابت محاسبه میشود بیشتر است. طبق این مطالعه کشورهای استرالیا و سنگاپور و ژاپن دارای بالاترین سرانه ثروت به ازای هر بزرگسال هستند و کشورهای ویتنام و هند و پاکستان دارای کمترین سرانه ثروت به ازای هر بزرگسال هستند. سرانه ثروت در
کشورهای کویت و اماراتمتحدهعربی حدود 120 هزار دلار آمریکاست و در کشور ترکیه کمتر از پنجهزار دلار آمریکاست.
رشد ثروت از سال 2000
باور عمومی این گونه است که در قرن حاضر نرخ رشد ثروت در آسیا بالاتر از دیگر کشورهای دنیا بوده است و دلیل این مساله هم رشد بالای ثروت در کشور چین و افزایش تعداد ثروتمندان بزرگسال در این کشور بوده است. از سال 2000 تا 2014 میلادی کل ثروت جهانی 125 درصد رشد کرد و نرخ رشد ثروت در کشورهای آسیا-پاسیفیک در این بازه زمانی برابر با 124 درصد بوده است. در این بازه زمانی نرخ رشد ثروت در کشور چین برابر با 359 درصد بوده است. ولی از نرخ رشد ثروت در کشورهای استرالیا و نیوزیلند و کشورهایی که در رده کشورهای پاسیفیک در دنیا قرار گرفتهاند، کمتر بود. کشورهای پاسیفیک در این بازه زمانی شاهد افزایش 400درصدی ثروت هر بزرگسال بودهاند. زمانی که سرانه ثروت هر بزرگسال را بر مبنای نرخ ارز ثابت در نظر بگیریم، شاهد این هستیم که نرخ رشد ثروت هر بزرگسال در چین بیشتر از دیگر کشورهای منطقه بوده است ولی این نرخ کمتر از 359 درصد است. مطالعات نشان میدهد به دلیل نرخ پایین رشد اقتصادی و نرخ پایین رشد ثروت در کشورهای شرق و جنوب شرق آسیا-که نیمی از ثروت خانوارها در منطقه را به خود اختصاص دادهاند- نرخ رشد ثروت در کشورهای آسیایی کمتر از نرخ رشد
ثروت در دیگر مناطق و کشورهای دنیاست.
بر مبنای نرخ ارز ثابت سال 2000 میلادی، متوسط ثروت در دنیا از ابتدای قرن بیست و یکم میلادی تاکنون 200 درصد در کشورهای مالزی و پاکستان رشد کرد و بیشتر از 300 درصد در کشور ترکیه، اندونزی و ویتنام رشد کرد. اگرچه کاهش نرخ ارز در اغلب کشورهای آسیایی به خصوص کشور ترکیه در فاصله سالهای 2000 تا 2010 میلادی سبب شد تا بخش زیادی از ثروت در این کشورها و در این منطقه از بین برود. در واقع نرخ رشد واقعی ثروت در این منطقه کمتر از نرخ رشد اسمی ثروت بوده است.
در فاصله سالهای 2007 میلادی تاکنون یعنی بعد از رکود اقتصادی دنیا رشد ثروت در کشورهای خاورمیانه هم بر مبنای نرخ ارز ثابت سال 2000 میلادی و هم بر مبنای نرخ ارز جاری منفی بوده است ولی رشد بالای ثروت در هفت سال اول قرن بیست و یکم میلادی سبب شد تا برآیند رشد ثروت در 14 سال اول قرن جاری مثبت باشد.
در فاصله سالهای 2000 تا 2014 میلادی ثروت متوسط مردم در کشورهای آسیا-پاسیفیک رشد کرد. در این دوره تجمیع ثروت در دست افرادی که در رده میانی ثروت قرار داشتند با نرخ 12 درصد رشد کرد و شمار افرادی که در رده میانی ثروت قرار دارند در کشورهای آسیا-پاسیفیک افزایش یافت.
روند تغییر تعداد میلیونرها در دنیا
یک نکته مهم در این گزارش را میتوان در اینجا دید که شمار ثروتمندان در آسیا با سرعت بیشتری نسبت به دیگر کشورهای دنیا افزایش پیدا میکند. دادههای جدید نشان میدهد از سال 2000 میلادی تاکنون تعداد میلیونرها در دنیا رشد کرده است و این رشد به استثنای یک وقفه کوتاه در سال 2009 میلادی، روندی مثبت داشته است. از سال 2011 میلادی تاکنون تعداد میلیونرها در خاورمیانه و کشورهای آسیایی کاهش داشته است، این در حالی است که این منطقه مستقیماً تحت تاثیر رکود اقتصادی قرار نداشت ولی کشورهای اروپایی و آمریکایی که رکود اقتصادی در آنها ایجاد شده بود، کمترین تاثیر را در تجمع ثروت گرفتند.
تعداد میلیونرها در کشور چین با ضریب 28 رشد کرده است و رکود اقتصادی و بحران مالی سال 2008 میلادی تنها یک وقفه کوتاهمدت و موقتی در روند مثبت شمار ثروتمندان در دنیا ایجاد کرده بود. تعداد میلیونرها در کشورهای زیرمجموعه پاسیفیک در دنیا با ضریب 11 رشد کرد و کشورهای آسیای مرکزی نرخ رشد با ضریب هفت را تجربه کردند. نکته مهم اینجاست که بحران مالی و اقتصادی دنیا و کاهش ثروت ناشی از آن در کشورهای خاورمیانه و هند سبب شد تا این کشورها حتی نتوانند رشد شمار ثروتمندان را مشاهده کنند و این وضعیت اقتصاد این منطقه را به شدت تحت تاثیر قرار داده است.
تعداد میلیونرهای دنیا بر مبنای نرخ ثبات ارز سال 2000 میلادی در کشور چین از نزدیک به 100 در سال ابتدای قرن حاضر به بالغبر 2800 نفر در سال 2014 میلادی رسید که بیشترین نرخ رشد تعداد میلیونرها را داشت. در 14 سال مورد مطالعه شمار میلیونرها در دنیا از ابتدای قرن حاضر افزایشی بوده است ولی در فاصله سالهای 2012 تا 2014 میلادی کشور اندونزی کاهش شمار میلیونرها را مشاهده کرد و این وضعیت را به دلیل شرایط اقتصادی داخلی این کشور میتوان تعبیر کرد. مطالعات نشان میدهد در سال 2000 میلادی شمار میلیونرها از حدود 100 نفر به بالغ بر 1100 نفر در سال 2014 میلادی رسید. این نرخ بالای رشد شمار میلیونرها از سال 2008 میلادی تاکنون در اندونزی تصویری از رشد اقتصادی و توسعه صنعتی در این کشور آسیایی است و میتواند بهبود شرایط اقتصادی در این کشور را بیشتر از قبل به تصویر بکشد.
مطالعات نشان میدهد کشورهای ژاپن و هنگکنگ از نظر نرخ رشد شمار ثروتمندان و ثروت متوسط پایینتر از دیگر کشورهای آسیایی بودند و شمار میلیونرها در این کشورها کمتر از انتظار رشد کرد. در حقیقت در سال 2014 میلادی تعداد میلیونرها در کشور ژاپن به کمتر از تعداد آنها در سال 2000 میلادی رسید و کشورهای پاکستان و عربستان سعودی و ترکیه و اماراتمتحدهعربی هنوز به سطحی که قبل از سال 2007 میلادی و قبل از بحران اقتصادی دنیا وجود داشت نرسیده است.
در ابتدای قرن حاضر تعداد میلیونرها در کشور ژاپن برابر با 1/2 میلیون نفر بود که معادل سهچهارم تعداد میلیونرها در خاورمیانه و کشورهای
آسیا- پاسیفیک بوده است. در انتهای سال 2014 میلادی تعداد میلیونرها در دنیا به 6/2 میلیون نفر رسید ولی سهمش از نظر شمار میلیونرها در دنیا 39 درصد تنزل پیدا کرد. سهم چین در این بازه زمانی 14ساله، 10 برابر شد و به 18 درصد رسید و سهم کشور استرالیا در عرض 14 سال مورد مطالعه چهار برابر شد و هماکنون 17 درصد از تعداد میلیونرهای دنیا به کشور استرالیا تعلق دارد. با وجود اینکه طی 14 سال گذشته تعداد میلیونرها در کشورهای کره جنوبی و هند و سنگاپور افزایش یافته است ولی هنوز سهم این کشورها از نظر شمار میلیونرها در دنیا نسبت به سال 2000 میلادی تغییری نکرده است. کشورهای اندونزی، نیوزیلند و ترکیه در مجموع یک درصد از کل میلیونرهای منطقه را در خود جای دادهاند. دو کشور ژاپن و چین در سال 2014 میلادی بالغبر 65 درصد از تعداد میلیونرهای آسیا-پاسیفیک را داشتند و سومین کشور از نظر شمار میلیونرها در این منطقه را میتوان کشور استرالیا دانست.
در سال 2000 میلادی تعداد میلیونرها در کشور ژاپن برابر با 75 درصد از کل تعداد میلیونرها در کشورهای آسیا-پاسیفیک بوده است. در این سال ژاپن بیشترین شمار میلیونرها را در خود جای داده بود و کمترین تعداد میلیونرها هم در کشورهای سنگاپور و هند بود و سهم این دو کشور کمتر از چهار درصد از کل میلیونرهای آسیا-پاسیفیک بود. چین در سال 2000 میلادی کمتر از شش درصد میلیونرهای آسیا-پاسیفیک را در خود جای داده بود ولی بعد از رشد اقتصادی و صنعتی در این کشور سرانه درآمد و ثروت هم در این کشور رشد کرد و شمار ثروتمندان هم در چین افزایش پیدا کرد.
دیدگاه تان را بنویسید