تاریخ انتشار:
دبیر انجمن برنج ایران از دلیل استقبال مردم از برنجهای خارجی میگوید
راز یک خرید
جمیل علیزادهشایق، از مدیران قدیمی وزارت کشاورزی است که از دهه ۶۰ سابقه کار در این وزارتخانه را دارد.
جمیل علیزادهشایق، از مدیران قدیمی وزارت کشاورزی است که از دهه 60 سابقه کار در این وزارتخانه را دارد. او در این گفتوگو در مقام دبیر انجمن تولیدکنندگان برنج ایران، به لایههای پنهان بازار برنج از تولید تا مصرف اشاره میکند و از طرحهای اصلاح ساختار شالیکوبیها و شالیزارها در دهه 60 و 70 میگوید و معتقد است اگر آن طرحها به خوبی اجرا میشد؛ هماکنون شاهد مشکلات کنونی نبودیم.
***
در سال 1362 در وزارت کشاورزی قرار بر این شد که طرحهای افزایش تولید محصولات تنظیم شود. آن زمان تیمی که در وزارت کشاورزی بود اعتقاد بر این نداشت که یکشبه طرحهای خودکفایی در ایران اجرا شود. چون به هر حال کار کارشناسی بر تصمیمهای وزارت کشاورزی حاکم بود. در واقع تفکر علمی بر تفکر سیاسی غلبه داشت. کسی بحث خودکفایی را مطرح نکرد. 14 کمیته برای تدوین افزایش تولید محصولات استراتژیک از جمله برنج تشکیل شد. من هم به عنوان دبیر کمیته برنج انتخاب شدم. آن زمان نمایندههای آقایان رسولاف، شریعتمدار، کلانتری و... در این کمیتهها که عنوان «کمیته برنامهریزی» داشت، حضور داشتند.
کار این کمیتهها چه بود؟
ما در این کمیته چند تا کار انجام دادیم. یکی اینکه اصولاً چه مناطقی را مناسب کشت برنج در ایران داریم. یک گروهی را تشکیل دادیم. 16 استان برنجخیز را وجب به وجب جست و جو کردند و گزارشی تهیه کردیم که عنوان میکرد 520 هزار هکتار از اراضی ایران مناسب کشت برنج است. ضمن اینکه برای کشت برنج آب لازم هم تامین شد.
هدف این کمیتهها خودکفایی برنج بود؟
در همین کمیته، طرحهای افزایش تولید برنج را تا رسیدن به خودکفایی تنظیم کردیم. چون نظام از خودکفایی حمایت میکرد. آنجا راهکارهای مختلفی برای رسیدن تولید داخلی به سطوح بالا بررسی و مطرح شد. از جمله این راهکارها افزایش سطح زیر کشت ارقام پرمحصول بود. بحث تسطیح، تجهیز، نوسازی و یکپارچهسازی اراضی و بحث مکانیزاسیون کشت برنج هم مطرح بود. چون همان زمان شاهد این بودیم که کمکم نیروی کار جوان از مزارع بیرون میرود و نیروی مستقر در اراضی پیر میشوند. این موضوع کار را سخت میکرد. بحث کاهش ضایعات را در دستور کار گذاشتیم. از جمله اصلاح ساختار شالیکوبیها. من در آن زمان به طور همزمان مدیرکل دفتر FAO بودم و آمار این سازمان را رصد میکردم و میدیدم که کمکم نمیتوانیم با دنیا برنج خودمان را نه از نظر قیمت و نه از نظر میزان تولید مقایسه کنیم. ضمن اینکه صادرات این کشورها نیز در حال کاهش بود. چون خود این کشورها نیاز به برنج تولیدی خود داشتند. با این طرحها جلو آمدیم و خوب هم پیش میرفت.
این طرحها چه زمانی به مرحله اجرا درآمد؟
در نیمه دوم دهه 70 این طرحها راه افتاد. حتی برای این طرح قراردادی با «جایکا» (آژانس همکاریهای بینالمللی ژاپن) منعقد شد. من خودم قائممقام مجری طرح بودم. از تیم ژاپنی خواهش کردیم تجربه خود را از مکانیزاسیون اراضی و یکپارچهسازی اراضی زیر کشت در اختیار ما قرار دهند. کار هم در استانهای مختلف برنجخیز به خوبی پیش میرفت. بحث زهکشی اراضی شالیکاری یا توسعه کشت ارقام پرمحصول خیلی خوب جا افتاد. در حالی که در دهه 40 خورشیدی فقط دو نوع برنج آمل یک و دو معرفی شده بود؛ موسسه تحقیقات برنج در اوایل دهه 70 بیشتر از 20 نوع برنج پرمحصول معرفی کرد. این موسسه کشاورزان را به کشت ارقام پرمحصول برنج تشویق میکرد تا کیفیت محصول بالا برود. ثمرات این کارها بعدها در دهه 80 دیده شد.
این اقدامات در سطح کشاورزان بوده است. آیا در بخش صنایع جانبی هم برنامهای وجود داشت؟
بله، از همان نیمه دوم دهه 70 خورشیدی اصلاح ساختار شالیکوبیها شروع شد. تا مدتی کارخانهداران قدیمی در مقابل اصلاحات وزارت کشاورزی مقاومت میکردند و حاضر به همکاری نبودند. اما وقتی متوجه شدند که نمیتوانند با کارخانههای اصلاحشده رقابت کنند تن به این کار دادند. چون کارخانههای جدید احداث میشد و مجبور بودند یا اصلاح شوند یا از چرخه خارج شوند.
اما در این بخش گویا ضعفهایی هنوز وجود دارد؛ آیا به دلیل این نیست که از همان زمان پایه درستی برای اصلاح ساختار شالیکوبیها در نظر گرفته نشد؟
این درست است. متاسفانه در مورد صنایع جانبی هرگز موفق نشدیم به پای کشورهایی مثل ژاپن و کره برسیم. یکی از کارهایی که به طور مشترک در دهه 60 با ژاپنیها انجام دادیم استحصال روغن از سبوس برنج بود. این نوع روغن در بازار بسیار گران است. یک طرح اجرایی به دولت پیشنهاد کردیم اما به دلیل گران بودن و هزینههای بالا کسی نتوانست اجرا کند.
محدودیت منابع آب وجود نداشت؟
چرا اتفاقاً مشکل ما در آن زمان محدودیت آب بود. برنج پرمصرفترین زراعت از نظر آب است. اگر کشاورز با دقت بالا دست به زراعت برنج بزند و فنی رفتار کند 10هزار تا 12هزار مترمکعب آب در هر هکتار مصرف میکند. مطمئن باشید که بسیاری از کشاورزان نمیتوانند این کار را بکنند و در نتیجه تا 20هزار مترمکعب هم استفاده میشود. قیمت استحصال هر مترمربع برنج را محاسبه کنید. الان قیمت کارگر و نهادهها محاسبه میشود اما کمتر کسی قیمت واقعی آب استحصالشده را محاسبه میکند. اگر این قیمت محاسبه شود میبینید که قیمت تمامشده برنج خیلی بالاست. همیشه مصر بودیم که 530 هزار هکتار اراضی زیر کشت برنج مطمئن است و هماکنون 110 هزار هکتار در معرض ریسک است. مثل نوار ساحلی خزر استانهایی مثل خوزستان مثل اصفهان یا گلستان که به محض اینکه یک مقدار تامین آب ضعیف میشود، خسارت بالایی به تولید برنج وارد میشود. اگر قرار است برنامهریزی کنیم باید بر روی 520 هزار هکتار اراضی شالیکاری برنامهریزی کنیم. اما اتفاقات دیگری هم افتاد که کار را سخت کرد.
منظورتان واردات برنج است؟
فکر میکنم بهتر است بگویم که مصرف برنج آنچنان که پیشبینی میشد، اضافه نشد. مسائل اقتصادی موجب شد سبد خانوار قدرت اقتصادی بالایی نداشته باشد و از جایگزین برنج استفاده کند. از نظر تغذیه موسسات تغذیهای همواره توصیه میکنند در سبد غذایی فقط برنج را نبینید و از غذاهای جایگزین استفاده کنید. الگوی تغذیه نیز تغییر کرد. با تغییر فرهنگ تغذیهای نسل جوان ترجیح میدهند به سمت خوراکیهای فستفودی بروند تا برنج. اینها کمک کرد که افزایش مصرف نداشته باشیم.
این کاهش مصرف برنج به زیان شالیکاران تمام شد؟
این کاهش مصرف در شرایطی اتفاق افتاد که با برنامههایی که بذر آن از دهه 60 نشانده شده بود افزایش تولید راه خود را پیش برد. به عبارتی تولید برنج از حدود دو میلیون تن در سال 84 به دو میلیون و 250 هزار تن در سال 1391 رسید. امسال هم پیشبینی میکنیم حداقل دو میلیون و 250 هزار تن برنج تولید شود.
گویا وزارت جهاد کشاورزی و وزارت بازرگانی همواره بر سر میزان مصرف و نیاز به برنج با یکدیگر اختلاف نظر دارند. الان سرانه مصرف برنج در ایران چند کیلوگرم است؟
بله، در وزارت جهاد کشاورزی، موسسه تحقیقات برنج و انجمن برنج اعتقاد بر این است که مصرف سرانه برنج در ایران بیشتر از 5/36 کیلوگرم در سال نیست. من خودم میگویم که به خانواده خودتان نگاه کنید و مصرف را به صورت تصادفی بسنجید و به همین رقم برسید. سوال من این است که آیا درآمد خانوار آنقدر بالا رفته است که 10 کیلو بیشتر از این مصرف میکنند؟ اختلاف ما با وزارت بازرگانی از اینجا شروع میشود. چون هم تصمیمگیری برای واردات برنج با آنهاست و هم خرید ارقام پرمحصول برنج. وزارت بازرگانی اعتقاد دارد مصرف سرانه برنج در ایران 46 کیلوگرم است. یعنی 10 کیلو بیشتر از رقمی که مجموعه فعالان برنج میگویند. 75 میلیون نفر جمعیت را در نظر بگیرید که بخواهند 10 کیلو بیشتر برنج مصرف کنند. اینجا اختلاف نظر در میزان نیاز به واردات ایجاد میشود. با رقم 5/36 کیلو مصرف سرانه حداکثر با لحاظ کردن ذخیرهسازی، 600 هزار تن برنج وارداتی نیاز است؛ اما با آن رقم 46 کیلوگرم به 2/1 میلیون تن واردات برنج نیاز است. طبق آماری که من دارم پارسال 35/1 میلیون تن برنج به ایران وارد شده است. امسال در سهماهه اول 534 هزار تن برنج وارد شده است که از نظر من برای سال 1392 کافی است. این یعنی 93 درصد بیشتر از سهماهه پارسال. نگران این هستم که نکند با توجه به اینکه این دولت در حال تحویل به دولت بعدی است حرکت تجمیع واردات در بهار امسال هم به این موضوع مربوط باشد. انشاءالله که این طور نباشد. چون اگر با همین روند ادامه پیدا کند مشخص است که تا آخر سال چقدر واردات برنج انجام خواهد شد.
این موضوع را با مسوولان دولتی در میان گذاشتهاید؟
چند وقت پیش با شرکت بازرگانی دولتی جلسهای داشتیم. از طرفی خیال فعالان تولید و عرضه برنج داخلی راحت شد که دولت میداند 600 هزار تن برنج وارداتی برای تامین نیاز بازار کافی است. از طرف دیگر نگران شدم.
نگران چه چیزی؟
این نگرانی را نمیتوانم بگویم چرا ایجاد شده است. چون اگر واقعیت داشته باشد تولیدکننده داخلی متضرر خواهد شد. وارد این بحث نمیشوم چون خط قرمزی است که نمیخواهم از آن رد شوم.
شما میگویید واردات برنج دو برابر نیاز است. برای بهتر شدن وضعیت تولید تا جایی که برنج داخلی تمام نیاز را برطرف کند چه راهکاری پیشنهاد کردید؟
یکی از راههای افزایش تولید، بحث توسعه کشت ارقام پرمحصول است. باید کشاورز را به کشت تشویق کرد. ضمن اینکه مکانیسم صحیح خرید تضمینی در تمام محصولات کشاورزی از جمله برنج مهم است، بهترین زمان برای اعلام مکانیسم خرید ارقام پر محصول دهه دوم بهمن است. چون در این زمان است که کشاورز نهادههای خود را تامین نکرده است و نمیداند قیمتها در چه سطحی برای سال بعد است. کشاورز نمیداند که قیمت تمامشده برنجاش چقدر است. دقت کنید، از سال 1384 متاسفانه شاهد این بودیم که یک جور لجبازی برای اعلام قیمت خرید تضمینی وجود داشت. هرگز در دهه دوم بهمن مکانیسم خرید تضمینی برنج ایجاد نشد. یا در دهه سوم اسفند بود یا در دهه سوم فروردین. پارسال 29 فروردین مکانیسم خرید اعلام شد. یعنی وقتی که شالیکار خود را آماده میکرد که نشاء پرمحصول بکارد و به زمین اصلی ببرد. این بیشتر به لطیفه شبیه است. سال 1390 پنجم فروردین اعلام شد. سال 1389 در 29 اسفند اعلام شد. هیچ رسانهای هم اعلام نمیکرد. یعنی هیچ کشاورزی خبر نداشت که دولت ارقام پرمحصول را با چه قیمتی میخرد. حتی قیمتی که گذاشته شده بود برای خرید آنقدر مسخره بود که کشاورز حاضر نبود برنج بکارد. جالبترین ابتکار و خلاقیت در سال جاری زراعی است که دولت در شهریور ماه 1391 قیمت را برای شهریور 1392 اعلام کرد. یعنی یک سال زودتر. در حالی که دولت میدانست با تورم 40درصدی روبهرو است. قیمتها را که نگاه میکنید متوجه میشوید. دولت با افتخار این را اعلام کرد. هنوز هم میشد این را تحمل کرد که گرانترین برنج را دولت 2200 تومان بخرد. ارزانترین برنج را هم 1200 تومان بخرد. اما شما بگویید کدام تولیدکنندهای حاضر است ارزانترین برنج داخلی را 1200 تومان بفروشد؟ در حالی که برنج هندی با آن همه قیمت جهانی ارزان بالای دو هزار تومان فروخته میشود؟ از همان شهریور نامهنگاری کردیم که این کار «دهنکجی» است. کشاورزان تصمیم داشتند برنج خود را به این قیمت به دولت نفروشند و معاون وزارت بازرگانی اعلام میکند که برنج دو هزار تومان خریده میشود. این را کدام دولت میخرد؟ من بدبین نیستم. اما دولت یازدهم. باید برنج تولید داخلی را با این قیمت بخرد. کشاورز این رخدادها را از چشم چه کسی میبیند؟ این کار خوبی نیست.
با این همه خیلیها به کیفیت بالای برنجهای وارداتی اشاره میکنند و در عوض قیمت تمامشده پایین آنها. چرا قیمت تمامشده برنج داخلی آنقدر بالاست که برنج وارداتی برای مصرفکننده از نظر قیمت و کیفیت صرفه اقتصادی دارد؟
قیمت برنجهای صادراتی در هر تن از هزار دلار تا 1200 دلار است. کشورهای صاحب برنج، محصول بالای هزار دلاری را به ایران صادر نمیکنند و به اروپا و آمریکا میفرستند. در واقع کیفیت برنجهای صادراتی به اروپا و آمریکا با ایران فرق دارد و بالاتر است. برنجی که ایران میخرد زیر 500 دلار است. ما ناچاریم به دلیل مسائل تحریم و مسائل تبادل ارزی بیشتر برنجهای خود را از هند و تایلند بخریم. طبیعی است که ما مجبوریم تمکین کنیم چون قدرت چانهزنی نداریم تا بهترین محصول را انتخاب کنیم. مگر برنج 500 دلاری با ارز مرجع 1226 تومانی چقدر میشود؟ خیلی کمتر از قیمتی است که در بازار عرضه میشود. این برنجها ارزان است اما مشکل این است که برنجهای تولیدی ایران تا به بازار میآید گران میشود.
حتماً باز هم میخواهید تقصیر را به گردن واسطهها بیندازید؟
نه، اتفاقاً من هم موافقم که قیمت تمامشده برنج در ایران بالاست. دلیل هم دارد. یکی اینکه طرح اصلاح ساختار شالیکوبیها، طرح تسطیح و یکپارچهسازی اراضی و مکانیزه کردن کشت به حالت رکود درآمد. میتوانست آن کارها به خوبی انجام شود و قیمت تمامشده برنج ما هم پایین بیاید. اما نشد. دوم اینکه متوسط عملکرد برنجهای پرمحصول ایران در واحد سطح خیلی زیاد نیست. به همین دلیل گران است. کوتاهی از کشاورز نیست که قیمت تمامشده برنج تولیدی از قیمت دنیا بالاتر است. برنج کره و ژاپن هم گرانتر تمام میشود. اما آنها مشکلی ندارند. چون دولت این کشورها اگر برنج وارد میکند یارانه به کشاورز میدهد. این طرح 10 سال پیش به وزارت کشاورزی ارائه شد. یعنی میتوان برنج هندی کیلویی هزار تومان وارد کرد و دو هزار تومان فروخت و این مابهالتفاوت را در اختیار کمیتهای قرار داد تا آن کمیته در طرحهای شالیکوبی استفاده کند. این کار نشد. 30 سال تلاش برای اصلاح این روند از دست رفت و من بس که گفتم خسته شدم.
دولت میگوید با واردات به دنبال شکستن قیمت برنج تولید داخلی است. چقدر این هدف قابل تحقق است؟
مردم میدانند که دلیل اینکه قیمت برنج داخلی در تیر و مرداد پایین میآید چیست. از 530 هزار هکتار برنجکاری ما 500 هزار هکتار در شمال ایران است. تولید این شالیزارها و شالیکوبیهای شمال در فصل تابستان به بازار آمده است. از اواخر تیر و مرداد برنج تولید داخلی به بازار میآید و قیمتها میشکند. این طبیعی است. هفته قبل بهترین برنج شمال کیلویی شش هزار تومان بود. الان به 5500 تومان رسیده است. هیچ ربطی هم به ورود برنج خارجی ندارد. برنج وارداتی و داخلی مشتری خود را دارد. همان برنج وقتی به تهران میآید 7500 تومان یا 8100 تومان قیمت میخورد. در حالی که این برنج با خرده برنج ناخالصی دارد. موضوع مهم، فاصله بین قیمت برنجهای وارداتی با داخلی نیست. فاصله بین قیمت برنجهایی است که در مراکز عرضه هم در قیمت هم در کیفیت زیاد میشود. باید برای این موضوع یک فکری کرد. این برنج بیکیفیت است که در تهران جولان میدهد. باید جلوی این کار را گرفت.
اما فاصله قیمتها در شالیزارها تا بازار هر روز در حال افزایش است. پیشبینی شما از آینده بازار چیست؟ این فاصله حفظ میشود؟
من قبلاً هم گفتم که امسال حداقل 2میلیون و 250هزار تن تولید خواهیم داشت و کسری 600 هزار تنی برای تامین نیاز کشور به برنج وجود دارد. متوسط واحد بهرهبرداری برنج در شمال از 2/1 هکتار در سال 65 به 7/0 هکتار در سال 91 کاهش پیدا کرده است. از این هفت هزار متر کشاورز چقدر میتواند شالی بگیرد؟ کشاورز که نمیتواند این شالی را روی پشت بام خشک کند؟ باید به کارخانه ببرد. به کارخانه میفروشد و از دستش خارج میشود. این کشاورز از آبانماه به بعد در خانه نشسته و شاهد بالا رفتن قیمت برنج در تهران است. نمیتواند برنج را در خانه نگه دارد که گرانتر بفروشد. در حالی که در جنوب که زمینهای برنجکاری بزرگ است این مشکل وجود ندارد. من پیشبینی میکنم باز هم برنج ارزانتر میشود. چون عرضه بالاست. تا شهریورماه مثل دهها سال قبل شاهد پایین آمدن قیمت برنج داخلی هستیم. این قیمتهایی که میآید پایین در مراکز تولید است. اما از آن به بعد را میتوان پیشبینی کرد که قیمتها باز هم بالا برود. چون ساختارها مشکل دارد.
دیدگاه تان را بنویسید