درباره مامانپز و ایدههای خلاقانهای که به کسب درآمد ختم شد
شهر در تصرف آشپزخانه مادران
میگویند در بلاد دیگری همچون کانادا وقتی برای یک موقعیت شغلی قرار است مصاحبهای برگزار شود وقتی یکی از گزینهها زن باشد و دیگری مرد و هر دو در وضعیت یکسانی باشند در اغلب موارد کسی که شغل را به دست میآورد زنی است که در مصاحبه شرکت کرده است.
میگویند در بلاد دیگری همچون کانادا وقتی برای یک موقعیت شغلی قرار است مصاحبهای برگزار شود وقتی یکی از گزینهها زن باشد و دیگری مرد و هر دو در وضعیت یکسانی باشند در اغلب موارد کسی که شغل را به دست میآورد زنی است که در مصاحبه شرکت کرده است. اما اینجا ماجرا فرق میکند؛ در گوشه و کنار بسیاری از تجربههایشان در برخورد و درخواست با فرصتهای شغلی نوشتهاند از اینکه کارفرما ترجیح میدهد در شرایط مشابه گزینه مرد را انتخاب کند، همین چند وقت پیش وزیر کار هم روی این تجربهها صحه گذاشت و از برخوردهای جنسیتزده کارفرمایان انتقاد کرد و رئیسجمهور همین چند وقت پیش دستور داد آزمون استخدامی را به دلیل آنچه تقویت نقش زنان میدانست باطل اعلام کنند. مساله اشتغال زنان از دستفروشهایی که در ایستگاههای مترو در گونیهای سیاه بازار مکارهای را به دوش میکشند تا سقف شیشهای مدیریت و سهم ناچیز زنان در ردههای بالای مشاغل وضعیت را چنان پیچیده کرده که وزیر کار میگوید زنان برای جذب در بازار کار ترجیح میدهند مجرد باشند، چون کارفرماها احتمال میدهند درباره زنان متاهل مجبور باشند زیر بار مرخصی زایمان و بعد از زایمان بروند و به هزار و
یک دلیل دیگر از استخدام زنان متاهل سر باز میزنند. بر اساس آمارهای رسمی 87 درصد جمعیت زنان ایران از نظر اقتصادی غیرفعال محسوب میشوند و حدود نیمی از زنان شاغل هم در بخش غیررسمی فعالیت دارند. همین تازگی مدیرکل کار و امور اجتماعی استان قم خبر از شاخصه تازهای داده است و بر اساس تعریف شاخصهای دولتی گفته هر کس در هفته یک ساعت شغل داشته باشد شاغل محسوب میشود و این در حالی است که تخمینها خبر از این میدهد که برای این میزان کار در هفته چیزی بیش از 3760 تومان دست این تعریف از شاغل را نمیگیرد و به نظر این نگاه به مفهوم شغل بیشتر از اینکه اغماض باشد یک وضعیت سوررئالیستی است. هر چند این تعریف تنها مختص ایران نیست و تعریف سازمان جهانی کار از شاغل همین است، اما این 3760 تومان هفتگی با هیچ جای زندگی امروز حتی در دورافتادهترین روستاها هم تناسبی ندارد. احتمالاً اگر معیار سنجش حضور زنان در بازار کار همین باشد، باز هم اوضاع برای زنان چندان خوب نیست و معلوم نیست مشارکت اقتصادی آنها در اوضاع امروز یعنی چقدر درآمد؟
با این همه به نظر میرسد زنان برای برونرفت از بنبست درآمدزایی چشم امید از دولت و برنامههایش برداشتهاند، نمونه واضحش همین انبوهی است از شبکههای اجتماعی که هر کس به طریقی در آن سعی میکند شغلی نیمبند برای خودش دستوپا کند، از فروش لباس در مزونهای خانگی تا دوختن انواع رومیزی و لباس و ساخت اسباب و اثاثیه زندگی، بازاری که زنان عرضه میکنند و اغلب خریداران و مشتریان هم زنان هستند. اما این تجربههای انفرادی به عرصههای جدیتری هم رسیده است، این روزها در کسب و کارهای کوچک و مستقل زنان حضور پررنگی دارند. استارتآپهایی که تا اینجای کار فارغ از نگاه جنسیتزده حاکم بر بازار کار رسمی سعی دارند از زنان و تواناییهایشان حتی در آشپزخانهها استفاده کنند و کسب و کاری دوسویه راه بیندازند.
مامانپز و مخاطبان انگلیسی گاردین
مامانپز یکی از موفقترین نمونههای کسب و کارهای کوچک است، زنانی که چند سالی است از گوشه و کنار آشپزخانههایشان رنگ و بویی راه انداختهاند و هر ظهر بقچهپیچهایی را از کنار آشپزخانههایشان به مرکز شهر و شمال تهران گسیل میکنند. تا چند وقت پیش خبری از اپلیکیشن موبایل نبود، کار را با سایتی نیمبند شروع کردند و حالا اپلیکیشن «مامانپز» بدل به یکی از محبوبترین برنامهها شده است. غذای سالم و خانگی که میتوان برای روز بعد سفارش داد و با کیفیتی نزدیک به غذای خانگی در زمان مشخصی دریافت کرد. استارتآپ کوچکی که با توزیع غذا برای 600 مشتری در روز پایش را از ایران بیرون گذاشت و چندی پیش روزنامه پرتیراژ گاردین در گزارشی به ویژگیهای این گردهمایی کوچک برای درآمدزایی مادران و زنان ایرانی که دستی در آشپزی دارند پرداخت. به نظر میرسد مامانپز در چند سال اخیر به ثبات رسیده است، وضعیت مستحکمی دارد و نظرات کاربران شبکههای اجتماعی درباره این استارتآپ کوچک بدل به پشتوانهای شده که گامهای بعدی را محکمتر بردارند.
گزارشگر روزنامه گاردین که از امکانات اولیه این کسب و کار محبوب متعجب شده، در گزارشش نوشته است: «مامانپز به ثبات تجاری خوبی رسیده است، همهچیز در یک ساختمان دو طبقه کوچک در نزدیکی دانشگاه صنعتی شریف کلید میخورد، ساختمانی در غرب تهران با کارمندانی جوان که همهچیز را برای یک روز خوش طعم و عطر برای عاشقان غذای خانگی آماده میکنند. زنان آشپزی که قرار است در خانههایشان این طعمها را بیافرینند اینجا باید امتحان بدهند، پیکهای موتوری که مسوول رساندن این طعمها به دفاتر کاری هستند از اینجا مدیریت میشوند و کنترل کیفیت غذاها هم در همینجا کلید میخورد.»
12 کارمند مقیم در مامانپز کار میکنند و از سال 1392 منوی غذا و تعداد زنانی که به این آشپزخانه مجازی و متنوع پیوستهاند هر روز بیشتر میشود.
گاردین درباره ماجراجویی یک دختر دانشجوی ایرانی که به مامانپز ختم شد، مینویسد: «همهچیز از یک استارتآپ ویکند ساده شروع شد، دختر دانشجوی مهاجری که از سر کنجکاوی در یکی از کنفرانسهای با همین مضمون شرکت میکند. او تبسم لطیفی است، دانشجوی جوانی که در این استارتآپ ویکند متوجه میشود ایدههای جذابی در سر دارد و دستآخر یکی از آنها را برای نزدیک کردن به عمل انتخاب میکند. ایده او رساندن غذای خانگی، به معنای واقعی کلمه خانگی به مشتریان بود، هم برای زنان خوشسلیقه تهرانی شغلی ایجاد میشد و هم مشتریها در چهارگوشه شهر به غذای سالم و خانگی میرسیدند.»
تبسم لطیفی دانشجوی دوره کارشناسی در دانشگاه صنعتی شریف بود که این ایده در ذهنش جرقه زد، لیسانسش را در رشته برق گرفته و دوره فوقلیسانس هم امبیای خوانده است. او در سالهای دانشجویی و دور از خانه همراه با خواهرش اغلب روزها به غذای خانگی فکر میکرد، به اینکه هیچکدام از رستورانهای دور و اطراف غذایی با رنگ و بوی خانه را عرضه نمیکنند. هر چند رستورانهای خانگی کم نیستند در تهران، اما تا وقتی غذا در آشپزخانه و در دیگ و قابلمههای آشپزخانه و با نظارت مادر پخته نشود غذای خانگی به حساب نمیآید. او به ایدهای فکر میکند که میان مشتریان غذای خانگی در طول روز و آشپزخانههای زنان ایرانی حلقه وصل باشد و همین امر سبب شد که او از تواناییهای یکی از مربیان استارتآپ ویکند کمک بگیرد، او دلش میخواست خودش هم کاری نیمبند برای آخر هفتههایش داشته باشد، همه اینها دست به دست هم داد تا طرحی به استارتآپ ویکند تهران در سومین دوره ارائه دادند که برنده رتبه سوم شد. او که از سالهای نوجوانی در رویاهایش خودش را صاحب کافهای دنج در تهران میدید و علاقه ویژهای به صنعت غذا داشت، اما روحیهاش به کار استارتآپ بیشتر میخورد، فضایی
پویاتر و فعالتر از اداره کردن کافهای با برنامه غذایی ثابت، ایدههایش را پروراند و رویاهایش را همزمان با روز مادر ایرانی در سال 92 عملی کرد، و وبسایت مامانپز بارگذاری شد و آغاز به کار کرد.
همکاران اولیه به دلیل زود بازده نبودن از تیم جدا شدند و لطیفی با حداکثر 30 مشتری در روز کارش را ادامه داد، و حالا میانگین مشتریان روزانه بیشتر از 200 نفر در روز است.
قضیه مامان سوری در جشنواره مونترال
مامانپز به جشنوارههای سینمایی معتبر هم راه پیدا کرده است. سال گذشته فیلم کوتاه هنری به کارگردانی حسین هجرتی ساخته شد که در جشنوارههایی همچون جشنواره سینمایی مونترال و بخش شورت فیلم کرنر جشنواره کن هم راه یافت. فیلم کوتاه قضیه مامان سوری در سال 13۹۴ تولید شده است و به روایت موقعیت اخلاقی خیالی که بستر اجتماعی /تاریخی آن را استارتآپ نوپایی فراهم آورده میپردازد که همان استارتآپ مامانپز است.
در خلاصه داستان فیلم آمده است: «مامانسوری زن سالخورده تنهایی است که با پختن غذای خانگی برای چندتایی مشتری که از سایت «مامانپز» به او سفارش میدهند امرارمعاش میکند. یک روز غذای مامانسوری خراب میشود و نمره منفی مشتریها در ارزیابی پیامکیِ سایت او را از کار بیکار میکند. کارگردانی میخواهد با نشستن پای صحبت تعدادی از مشتریها و به تصویر کشیدن تبعات تصمیمشان، از این قضیه فیلمی بسازد...»
زنان ایرانی و استارتآپهایشان در فوربس
چندی پیش مجله اقتصادی فوربس در گزارشی به روند رو به رشد حضور زنان ایرانی در استارتآپها پرداخته بود. ایمی گاتمن نویسنده این مقاله با اشاره به روند رو به رشد حضور زنان در عرصه مدیریت کسب و کارهای کوچک نوشته است: «زنان ایرانی شرکتهای خودشان را راهاندازی میکنند، آنها در حوزههای صنعت و تجارت حضور جدی دارند. اما آنها بیش از همه در بازار تازه پاگرفته استارتآپها خوشاقبال ظاهر شدهاند.»
بر اساس این گزارش بیش از 70 درصد از دانشجویان رشتههای مهندسی و علوم زنان ایرانی هستند و آنها در همین مدت کوتاه توانستهاند از شهروندی درجه دو فاصله بگیرند. نویسنده در این گزارش سراغ زنان جوان ایرانی رفته است که سعی دارند دیده شوند و کسب درآمد کنند. او در این مقاله از دختران 20سالهای گفته است که استارتآپهایی درآمدزا راه انداختهاند و سعی میکنند مدیرانی موفق باشند.
ساز و کاری ساده و کارآمد
مامانپز برای همکاری با زنان ساکن مناطق مرکزی و شمال تهران ساز و کار پیچیدهای ندارد. البته برای آشپزی و کار با این استارتآپ به نظر مساله جنسیت مطرح است و احتمالاً بر اساس همان باور عمومی که آشپزی کاری است زنانه، در لیست آشپزها هیچ مردی حضور ندارد و حتی عنوان و اسم این برنامه هم راه را برای حضور مردانی که قصد دارند در این عرصه کار کنند، بسته است. با این همه مامانها یا همان زنان علاقهمند به کار با مامانپز با پر کردن فرمی که بر روی وبسایت قرار دارد اعلام همکاری میکنند و کمی بعد با ارسال چهار نمونه غذا از سوی کارشناسان مامانپز کیفیتسنجی میشوند و وارد مراحل بعد میشوند. در مرحله بعد مصاحبه حضوری با زنان آشپز برگزار میشود و دستورالعملهایی برای رعایت اصول بهداشتی و تهیه موارد و چگونگی بستهبندی به داوطلبان ارائه میشود. آشپزها باید به سیاق معمول صنایع غذایی از مراکز بهداشت کارت سلامت دریافت کنند. در مرحله نهایی کارشناسان مامانپز از آشپزخانهای که قرار است غذا در آن طبخ شود بازدید میکنند و در مرحله آخر کار شروع میشود، زنان آشپز در پایان هر
روز کاری از طریق حساب بانکی به تعداد غذاهایی که طبخ کردهاند سهمی 60 تا 70درصدی دریافت میکنند. کاربران میتوانند هر روز درباره کیفیت و طعم غذایی که دریافت کردهاند به بیش از 60 آشپز همکار مامانپز امتیاز بدهند و برای هر غذایی کامنت بنویسند.
ترکیب آشپزخانههای سنتی و فناوری
مامانپز بیش از هر چیز برآمده از یک خلاقیت است، تنها کمک تکنولوژی اینجا ایجاد یک حلقه ارتباطی است میان مشتریان و آشپزخانههای زنان خانهداری که در آمارها نادیده گرفته میشوند و هیچ امیدی به اشتغالزایی جز دستان هنرمند خودشان ندارند. حالا مدتهاست که استارتآپها بدل به مجرایی برای توانمندسازی زنان شدهاند، زنانی که میتوانند موقعیت کاری خودشان را تنظیم کنند و از تواناییهایی که تا پیش از این در خانواده بدون هیچ مزدی ارائه میکردند، درآمدزایی کنند. آنچه در بطن استارتآپها اهمیت دارد نوآوری است و به نظر کسب و کارهای کوچکی که بتوانند زنان خانهدار را به بازار کار و درآمدزایی وصل کنند بیش از همه نیازمند کمی نوآوری و خلاقیت هستند. در سالهای اخیر زنان خانهدار بسیاری با عرضه محصولات غذایی خانگی موفق شدهاند در بازارهای روزانه و فضای اینترنت به درآمدزایی برسند. بر اساس آمارهای بینالمللی از سال 2008 تا 2015 سهم زنان در کسب و کارهای کوچک از 9 درصد به 20 درصد افزایش پیدا کرده است.
این در حالی است که بر اساس آمارهای وزارت کار نیمی از زنان ایرانی در بخش غیررسمی اشتغال دارند و با توجه به بسترهای فراهمشده در کسب و کارهای کوچک زنان میتوانند با کمترین هزینهها و تغییر در سبک زندگی وارد بازار کار شوند. در چند سال گذشته آمارها نشان داده است بخش اعظمی از نیروی شاغل از جامعه زنان ایرانی در بخشهایی همچون خدمات مشغول هستند و بازار کار در حوزههایی همچون صنعت چندان دری برای حضور زنان نگشوده است.
تا پایان سال 1393 حدود 5 /2 میلیون نفر بیمهشده زن تحت پوشش سازمان تامین اجتماعی بودهاند. به عبارتی حدود 18 درصد از بیمهشدگان ایرانی را زنان تشکیل میدهند. به نظر میرسد در کسب و کارهای کوچکی از این دست باز هم مساله بیمه زنان نمیتواند راه به جایی ببرد. با این وصف به نظر میرسد هر قدر حضور زنان در کسب و کارهای کوچک پررنگتر باشد عبور و ورود به عرصههای دیگر درآمدزایی هم برای آنها مقدور خواهد شد و فضایی که با سدهای نامرئی مسدود شده است در اثر این ازدحام شکسته میشود. تجربههای زنان در کشورهای پیشرفته و بومیسازی آنها میتواند کمکی برای جهش از بلندای سد بیکاری برای زنان ایرانی باشد، در کشورهای پیشرفتهای همچون آمریکا و به ویژه در ایالت مهاجرپذیری همچون شیکاگو بیش از 30 درصد کسب و کارهای کوچک را زنان اداره میکنند، نکته اینجاست که زنان مهاجر در این استارتآپها حضوری فعال دارند و از این طریق تلاش میکنند از سد شهروند درجه دوم و مهاجر بودن عبور کنند.
زودفود
زودفود، وبسایتی است که امکان سفارش اینترنتی غذا را برای مردم ایران به ارمغان آورده است و از جمله امکانات سایت زودفود (www.ZoodFood.com) مشاهده منوی بهروز رستورانها به همراه عکس و قیمت غذاهاست. کاربران این سامانه قادر هستند به راحتی غذای موردنظر خود را انتخاب کرده و یکی از سه روش پرداخت را تعیین و در نهایت غذای خود را تحویل بگیرند.
دلیون
دلیون یک سرویس ثبت سفارش آنلاین صبحانه و میانوعده در تهران است که در تلاش است با تامین صبحانه و میانوعدههای خوشمزه، مقوی و سالم مردم عزیز تهران را که به خاطر زندگی شهری و مشغله زیاد کاری فرصت کافی برای تهیه و مصرف صبحانه به عنوان مهمترین وعده غذایی فراموششده را ندارند در جهت بهبود تغذیه یاری رساند. علاقهمندان میتوانند از طریق سایت دلیون یا اپلیکیشنهای اندروید و آیاُاس دلیون نسبت به ثبت سفارش در محدودههای مشخصشده شهری اقدام کنند.
فودیلا
راهاندازی سامانههای سفارش غذا تنها به تهران محدود نمانده و سایر شهرها نیز نسبت به اجرای این طرح مبتکرانه اقدام کردهاند؛ چنان که در سال ۱۳۹۵ سامانهای با عنوان فودیلا در شهر قم راهاندازی شده که هدف ارسال غذا و سفارش از رستوران بر بستر اپلیکیشن موبایل را دنبال میکند. فودیلا این امکان را فراهم کرده تا کاربران از نظرات سایر کاربرانی که غذای موردنظر را سفارش دادهاند مطلع شوند. همچنین پرداخت در این نرمافزار هم به صورت اینترنتی و هم به صورت حضوری انجام میشود.
ریحون
«ریحون» با ارائه پلتفورم اینترنتی امکان مشاهده، انتخاب و سفارش غذای آماده را فراهم کرده است. دستاندرکاران این وبسایت در نظر دارند، خدمات یک مجتمع غذایی (فودکورت) را ارائه کنند. به این ترتیب که فهرست بهترین رستورانهای هر منطقه را پس از بررسی کیفیت غذا، بهداشت و نحوه سرویسدهی آنها به نمایش گذاشته و کاربران نیز میتوانند بر اساس سلیقه و محل زندگی خود رستوران و غذای موردنظر خود را انتخاب کنند.
دیدگاه تان را بنویسید