بعد از ۳۵ سال وقت آن رسیده به روابط با شرق و غرب با عینک احساسی نگاه نکنیم
نگاه به شرق در پرتو تحریمها
در دوران جمهوری اسلامی ایران تاکنون دو تا سه بار سیاست «نگاه به شرق» اتخاذ شده است و از قضا آن زمانی بوده که به دلایلی روابط دیپلماتیک با غرب در پایینترین سطح قرار گرفته بود. اینکه چرا نگاه به شرق را مطرح ساختیم برای این بود که روابط ما با غرب به بنبست رسیده بود.
در دوران جمهوری اسلامی ایران تاکنون دو تا سه بار سیاست «نگاه به شرق» اتخاذ شده است و از قضا آن زمانی بوده که به دلایلی روابط دیپلماتیک با غرب در پایینترین سطح قرار گرفته بود. اینکه چرا نگاه به شرق را مطرح ساختیم برای این بود که روابط ما با غرب به بنبست رسیده بود. هیچگاه بررسی نکردیم که در چنان شرایطی آیا سیاست نگاه به شرق که عمدتاً خواستیم روابط خود را با چین و روسیه گسترش دهیم، منتهی به نتیجه مثبتی شده است؟ نتایج عملی روابط نشان داده در آن دورهها روابط سیاسی ما با شرق گسترش نیافته ولی در بازار کالاهای آنان به روی ما باز شده و پروژههای مختلف عمرانی و اقتصادی که بیشتر سود آنها را تامین کرده، افزایش یافته است. جمهوری اسلامی ایران همواره از عدم گسترش روابط سیاسی با چین و تا حدودی با روسیه گلایهمند بوده در حالی که در روابط تجاری، آنان شرکای اصلی ما به شمار رفتهاند. به طور مثال در سایه عدم گسترش روابط سیاسی چین با ایران، در بخش تجاری، چین سالها شریک اول تجاری ایران در جهان به شمار میرفت. مشکل کجاست؟ ابتدا به سابقه روابط سیاسی ایران و چین در سال 1357 برگردیم. در آن سال که مصادف با پیروزی انقلاب اسلامی
ایران بود، چین بعد از چند سال توانسته بود توجه حکومت ایران را به خود جلب کند که رفت و آمدهای سیاسی در سطح بالا بین دو کشور صورت گیرد. به عبارت دیگر صدر هیاترئیسه حزب کمونیست چین (هوا کوفنگ) برای سفر شاه به چین حاضر شد در روز 17 شهریور 1357 به ایران سفر کند تا متقابلاً شاه هم پا به خاک چین بگذارد. چرا ایران برای چین در آن زمان آنقدر مهم بود؟ پاسخ این است که چون شاه نماینده آمریکا در منطقه خلیج فارس به شمار میرفت، برای چین مهم بود که روابط سیاسی گستردهای با ایران داشته باشد تا هم در خلیج فارس منافع خود را تامین کند و هم روابط جهانی خود را با آمریکا تنظیم کند. در مورد روسیه و هند هم وضعیت مشابهی وجود داشت که مجال پرداختن به آن نیست. بدین ترتیب کلید معمای بداقبالی چین و روسیه و هند در سیاست نگاه به شرق ما به دست میآید.
این مهم است که همه برنامهریزان سیاست خارجی کشورمان بدانند که هنگامی سیاست نگاه به شرق ما (که در دولتهای نهم و دهم روی آن خیلی مانور داده شد) منتهی به نتیجه خواهد شد که در دوران روابط گرم ما با غرب این عمل صورت بگیرد. به عبارت دیگر علت شکست سیاست نگاه به شرق ما این بوده که در دوران سردی روابط با غرب خواستیم روابط با شرق را گسترش دهیم. جالب است توجه کنیم همین چین که صدر هیاترئیسه حزب کمونیست آن که رهبر چین محسوب میشود، آنقدر اشتیاق به سفر داشت که در روز 17 شهریور و در میان آن همه اعتراضات به ایران سفر کرد، در عرض 35 سال دوران جمهوری اسلامی یکبار هم به ایران سفری نکرد در حالی که اولاً روسای جمهور ایران همگی در دوره خود چند بار به چین سفر رسمی کردهاند، ثانیاً حجم روابط تجاری ما با چین در دوران جمهوری اسلامی حداقل 200 تا هزار برابر دوران شاه افزایش یافته است که معنای آن این است که در ازای دلارهای نفتی صرفاً کالاهای مبتذل چینی راهی بازارهای ایران شدهاند.
اگر صورت مساله را درست فهمیده باشیم منظور این است که باید روابط سیاسی و دیپلماتیک خود را با غرب در آن حد گسترش دهیم که روسیه و چین برای گسترش روابط سیاسی با ایران اشتیاق نشان دهند و پیشقدم شوند، چون در غیاب روابط گرم ایران با غرب، شرق هم برای ما به اصطلاح تره خرد نخواهد کرد. به علاوه در سایه حضور کالاهای مرغوب آمریکایی و اروپایی، روسیه، چین و هند جرات نخواهند کرد کالاهای مبتذل خود را به خورد مصرفکننده ایرانی بدهند.
عامل منفی بعدی در این رابطه، برقراری تحریمهاست. نگاه سادهانگارانه اولیه این است که در تحریمها، چین و روسیه برای ایران دل سوزانده و سعی خواهند کرد جای غرب را در خلاء تجاری اقتصادی صنعتی و تکنولوژیک پر کنند. اما حقیقت این است که اولاً سطح صنعت و تکنولوژی غرب با شرق بسیار فاصله دارد و حیف است که دلارهای نفتی که با آن همه سختی به دست میآید صرف تکنولوژی و کالاهای مبتذل شرقی شود، ثانیاً شرق خود درصدد برمیآید از موقعیت پیشآمده ناشی از تحریمها برای پر کردن جیب خود استفاده کند نه اینکه عصای دست ایران در سختی تحریمها شود و داستان روابط ایران با چین و روسیه و هند در پرتو تحریمها موید این حقیقت انکارناپذیر است.
بهطور مثال بر اساس گزارشهای رسمی، دولت چین انواع و اقسام محظورات و محدودیتها برای روابط مالی اقتصادی تجاری ایران برقرار کرده و هزینه سنگینی بر خزانه عمومی ایران تحمیل کرده است که صرفاً سوءاستفاده از شرایط تحریمها به شمار میرود و ربطی به اصل تحریمها ندارد. اکنون میلیاردها دلار مربوط به فروش نفت ایران در بانکهای چین و هند نگهداری میشود که دولتهای مزبور از بازگرداندن آنها به بهانه تحریمها طفره میروند. ظاهراً دولت چین به روابط دولت با دولت بسنده نکرده و با نشان دادن چراغ سبز به بخش خصوصی خود، این بخش هم در سوءاستفاده از بخش خصوصی ایران حق مطلب را بهطور کامل ادا کرده به ترتیبی که صدها پرونده شکایت از بخش خصوصی چین در مورد کلاهبرداری از طرف ایرانی در اتاقهای بازرگانی و وزارت بازرگانی مفتوح است و تابهحال نه دولت چین و نه بخش خصوصی این کشور جوابگو نبودهاند. روابط ایران و چین در دولت دهم بدترین نوع روابط در تاریخ دو کشور محسوب میشود که گلایههای زیادی برای دولت و مردم ایران باقی گذاشته است. از این رو است که دکتر روحانی خواستار تعریف مجدد و سازماندهی جدید برای روابط ایران و چین شده است.
امید است بعد از 35 سال وقت آن رسیده باشد که به روابط خود با شرق و غرب با عینک احساسی و عاطفی نگاه نکنیم و به جای آن باور کنیم که آنان به ما از دریچه منافع خود مینگرند و ما هم باید با حفظ احترام از همان دریچه به آنان نگاه کنیم. در این راستا یادمان نرود که در روابط بینالملل هیچ دشمنی ابدی نیست و هیچ دوستی همیشگی نخواهد بود تنها منافع و امنیت ملی کشورهاست که تعیینکننده دوستی یا دشمنی با دیگر کشورها به شمار میرود.
آخرین نکته اینکه در روابط شرق و غرب همواره کارتهایی برای بازی وجود دارد و جایگاه استراتژیک و پتانسیلهای ایران بهعنوان کارت بازی میتواند مورد تبادل قرار گیرد. پیمان شانگهای و بهرهبرداری از جایگاه استراتژیک ایران از این مقوله است که اخیراً به طور جدی مطرح شده است. دقت و جدیت بیشتری بایستی در سیاست خارجی به کار گرفته شود که سمت و سوی ایران در راستای درست و صحیح به استخدام گرفته شود. در این رابطه توصیههای زیر میتواند مورد توجه قرار گیرد:
1- پرونده هستهای به هر شکل باید مختومه شود، زیرا سوءاستفادهها و نقیصههای فوق صرفاً به بهانه قرار گرفتن این پرونده در دستور کار شورای امنیت سازمان ملل متحد صورت میگیرد. آنان که آگاهانه یا ناآگاهانه در داخل، چوب لای چرخ پیشبرد پرونده هستهای میگذارند در ادامه اجحاف به حقوق مردم ایران دخیل هستند.
2- وزیر امور خارجه تمام تلاش خود را به کار گیرد که از یکسویه بودن سیاست خارجی بهطرف شرق جلوگیری کند و هرگونه گسترش روابط با شرق را پس از ایجاد مقدمات در غرب فراهم سازد تا در راستای تامین منافع ملی نتیجهبخش شود.
3- وزرای اقتصادی و صنعتی از دادن فضای جدید در اقتصاد و صنعت به شرق که روابط ناسالم گذشته را تحکیم بخشد، جلوگیری کنند و در عوض درصدد یافتن پیشرفتهترین تکنولوژیها و مرغوبترین کالاها برای مردم ایران باشند تا اقتصاد و صنعت ایران را به جایگاه مستحکم خود بازگردانند.
دیدگاه تان را بنویسید