ایمان نوربخش میگوید بانک مرکزی باید فضا را برای رقابت باز بگذارد
بیمهری نظام بانکی به خدمات خرد
نرخ سودی که برای کارتهای اعتباری تعیین شده، بیاثر است. در حال حاضر بانکها در مورد تسهیلات و وامهایی که میدهند، به طرق مختلف نرخ ۱۸ درصدی را اجرا نمیکنند و نرخ سود بالاتری را دریافت میکنند. بنابراین به تبع آن، برای کارتها هم، قطعاً اجرا نخواهد شد.
ایمان نوربخش، کارشناس مسائل بانکی، از تجربه دنیا در خصوص استفاده از کارتهای اعتباری میگوید. با مطالعه صحبتهای او میتوانید تفاوت تعریف کارتهای اعتباری در ایران با سایر کشورها را متوجه شوید. نوربخش با ناامیدی در مورد کارتهای اعتباری سهرنگ ایرانی سخن میگوید. او معتقد است با مکانیسم تعریفشده برای این کارتها، نه بانکها از آن استقبال میکنند و نه برای مشتریان جذابیت دارد. به گفته نوربخش، بانک مرکزی باید در این خصوص فضای رقابتی ایجاد کند و اجازه دهد بانکها برای توزیع کارتهای اعتباری خلاقیت داشته باشند. این در حالی است که هماکنون باید این کارتها در یک چارچوب مشخص بین مشتریان توزیع شود. او همچنین ارائه چنین خدمات خردی را به نفع بانکها میداند و اظهار میکند نظام بانکی در ایران هیچگاه به چنین خدماتی اعتقاد نداشته است. در ادامه مشروح گفتوگوی نوربخش را با تجارت فردا میخوانید.
تجربه کارتهای اعتباری از کجا در ایران شروع شده است؟
تجربه کارتهای اعتباری در ایران، با توجه به اینکه این روش سالهاست که در سایر کشورهای دنیا به اجرا درآمده، پیاده شده و همه بانکها هم از آن استفاده میکنند. مدتها این بحث در نظام بانکی ایران مطرح بود که چرا بانکها این خدمت را به مشتریان خود ارائه نمیدهند. بانکها به دلایل مختلفی امکان ارائه این خدمت را برای مشتریان خود نداشتند. از جمله آن دلایل میتوان به فراهم نبودن زیرساختها اشاره کرد. به لحاظ قوانین و مقررات حقوقی و بانک بهعنوان صادرکننده کارت، یا همان مشتری که از آن استفاده میکند، اینها چندان تعریفشده نبودند. همچنین یکسری مشکلات دیگر از جمله تعیین نرخ سود به صورت دستوری و موارد اینچنینی.
کارتهای اعتباری در دنیا به چه صورت عمل میکنند؟
تجربه شخصی خود را برای شما عنوان میکنم. زمانی که من در خارج از کشور دانشجو بودم، بدون اینکه هیچگونه سابقه اعتباری داشته باشم یا حتی شاغل باشم، اولین کارت اعتباری که دریافت کردم، یک کارت اعتباری 500دلاری بود. یعنی به مقدار 500 دلار در ماه با این کارت اعتباری میتوانستم خرج کنم و هر موقع که این 500 دلار را خرج میکردم، تا یک ماه مهلت پرداخت آن را داشتم و اگر تا یک ماه پرداخت نمیکردم، بانک ما را به حداقل پرداخت موظف میکرد که به آن پرداخت حداقلی ماهانه (monthly minimum payment) میگویند. در این شرایط سودی به مانده بدهی تعلق میگیرد که شما باید هر ماه بخشی از سود و اصل آن را پرداخت کنید. به میزانی که شما از آن 500 دلار پرداخت میکنید، باز میتوانید استفاده مجدد از کارت اعتباری داشته باشید. این کارت قابل استفاده در همه فروشگاهها و مراکز خرید برای هر نوع کالایی است. اگر در این مدت از این کارت درست استفاده کنید وقتی که ببینند شما به موقع پرداختهای خودتان را انجام میدهید، اعتبار شما را افزایش میدهند و مثلاً میگویند به جای 500 دلار،
میتوانید هزار دلار خرج کنید. به همین ترتیب اعتبار کارت افزایش پیدا میکند. بعد از مدتی که شما با یک بانک این ارتباط را داشتید، چون سوابق پرداختهای شما ثبت میشود، بدون اینکه با بانکهای دیگری تماس داشته باشید، آن بانکها خودشان با شما تماس میگیرند و میگویند که مثلاً سوابق شما را چک کردهاند، دیدهاند که در پرداختهای خود فرد منظمی هستید، بنابراین حاضر هستند که به شما یک کارت اعتباری جدید بدهند مثلاً با اعتبار هزار یا دو هزار دلار. حتی برای اینکه شما را تشویق به استفاده از کارت اعتباری آن بانک بهخصوص کنند، مزایایی هم قائل میشوند. مثلاً میگویند اگر با کارت آنها بلیت هواپیما برای خود خریداری کنید، یا اینکه در مسافرت از این کارت استفاده کنید، آنها درصدی از مخارج سفر را به کارت شما برمیگردانند. یا اینکه انواع جوایز را میدهند. یا بلیت مجانی برای استفاده از هواپیما میدهند. یعنی این مشوقها را در اختیار شما قرار میدهند برای اینکه بیشتر و بیشتر از این کارتها استفاده کنید. به دلیل اینکه، این منبع درآمد بسیار مناسبی برای بانکهاست. وقتی که از این کارتهای اعتباری استفاده میکنید و آنها را قسطبندی
میکنید، و نسبت به وامهای عادی سود بالاتری را پرداخت میکنید، برای بانکها خیلی جذاب است و درآمد خیلی خوبی برای آنهاست که شما از کارتهای اعتباری آنها استفاده کنید. ضمن اینکه بابت هر تراکنش یک کارمزد ناچیزی هم از فروشنده دریافت میکنند. بنابراین هرچقدر تعداد تراکنشهای شما بیشتر باشد، صادرکننده کارت درآمد بیشتری خواهد داشت. این روالی است که در حال حاضر کارتهای اعتباری در دنیا دارند.
در ایران شرایط را چگونه میبینید؟
متاسفانه در کشور ما این روش و نحوه استفاده از کارتهای اعتباری متداول نبوده است. این به چند دلیل است. اولاً برای کارتهای اعتباری یک زیرساخت مهمی که باید وجود داشته باشد، این است که در هر کشوری مراکزی بهنام مرکز جمعآوری دادههای اعتباری یا Credit Borough وجود دارد که این نهادها کارشان جمعآوری تمامی اطلاعات کارتهای اعتباری است. هر فردی که کارت اعتباری دارد، مشخصات و تاریخچه نحوه استفاده وی از کارتهای اعتباری در این مرکز ثبت و روزآوری میشود. مشخصاتی از قبیل اینکه فرد در چه تاریخی، از چه مبلغی استفاده کرده است. آیا پرداختهای او منظم بوده است. میزان اعتباری که داشته چقدر بوده است. آیا پیش آمده که تاخیر داشته یا نداشته باشد. بدهی این فرد به سیستم بانکی چه میزانی است. آیا سابقه چک برگشتخورده دارد. این اطلاعات بهصورت یک پایگاه داده در این مراکز ذخیره میشود. بر این اساس، افراد امتیاز اعتباری میگیرند. همه بانکها به این امتیاز اعتباری دسترسی دارند. از این طریق متوجه میشوند که یک مشتری معتبر است یا خیر؟ بهخاطر همین هم هست که آنها به دنبال مشتریها
میآیند و تماس میگیرند و حتی آنها را تشویق میکنند که کارتهای اعتباری را در اختیار آنها قرار بدهند. این ساختار در کشور ما تا سالها وجود نداشته است. در این چند سال اخیر شرکتی به نام شرکت رتبهبندی ایران تاسیس شده که به نوعی قرار است اطلاعات اعتباری افراد در این شرکت تثبیت شود که جایگاه قانونی هم دارد. جزو مصوباتی بوده که در مجلس تصویب شده است. الان هم بانکها دارند با این شرکت کار میکنند. ولی مشکلی که در اینجا وجود دارد این است که همه بانکها اطلاعات خودشان را به این شرکت نمیدهند. یعنی اطلاعات مشتریان ناقص است و شما مطمئن نیستید که وقتی درباره افراد استعلام میکنید، آیا این شامل همه بانکها میشود یا خیر. کما اینکه میدانم بعضی از بانکها اطلاعات خود را به این شرکت نمیدهند. مورد دیگر، بحث بهنگام بودن اطلاعات است. که این اطلاعات تا چه حد بهنگام و قابل استفاده هستند. چون این ساختار به صورت شفاف در کشور ما خیلی تعریف نشده است، این یکی از موانعی بوده که وجود داشته است. بهخاطر همین تا الان ما کارتهای اعتباری نداشتهایم. یک عامل دیگر که موجب شده کارتهای اعتباری در بانکهای ما مورد استفاده قرار نگیرد، این
است که بانک مرکزی بهعنوان نهاد ناظر، مقررات و دستورالعملی را که باید برای استفاده این کارتهای اعتباری در اختیار بانکها میگذاشت، تاکنون مسکوت گذاشته بود. درواقع تا الان چنین دستورالعملی وجود نداشته است. آن چیزی که در حال حاضر تحت عنوان کارتهای اعتباری ابلاغ شده، متاسفانه به نظر من به خاطر اشکالات و ابهاماتی که دارد، محقق نمیشود. پیشبینی بنده این است که عملاً بحث رونق کارتهای اعتباری در جامعه با این روش پیش نخواهد آمد.
این کارتها با هدف تحریک تقاضا توزیع شدهاند. چون سیاستگذار این کارتها را با هدف تحریک تقاضا تعریف کرده است. به نظر شما کارتهای اعتباری چنین هدفی را محقق میکند؟
قبل از اینکه روی بحث تحریک تقاضا صحبت بشود، من خیلی شک دارم که بانکها از این کارتها به شکل فراگیر استقبال کنند و به شکل فراگیر بین مشتریان توزیع شود.
دقیقاً مسالهای که مطرح میشود این است که بانکها از این طرح استقبال نمیکنند. این عدم استقبال چه دلیلی دارد؟
دلیل اول، بحث نرخ سود آن است. بانکها زیر بار نرخ سودی که برای این کارتها تعیین شده است، نخواهند رفت. همین الان بانکها تسهیلات و وامهایی را که میدهند، سعی میکنند که به طرق مختلف سود 18 درصد را درباره آنها اجرا نکنند و نرخ سود بالاتری را دریافت کنند. همه هم این را میدانند. بنابراین به تبع آن برای کارتها هم، قطعاً اجرا نخواهد شد. دوم، بحث اعتبارسنجی است. بانک مرکزی اعلام کرده که سه نوع کارت دارند که شامل 10، 30 و 50 میلیونتومانی است. به نظر این وظیفه بانک مرکزی نیست که بیاید و شکل کارتهای اعتباری را تعیین کند. ممکن است از نظر من یک مشتری در حد 500 هزار یا یک میلیون تومان اعتبار داشته باشد. شاید یک بانک بخواهد به یک مشتری کارت اعتباری یک میلیون تومانی بدهد. بعد از اینکه بانک پی برد که مشتری در عرض شش ماه چگونه با کارت اعتباری رفتار میکند، اگر مشتری خوبی بود و بدهی خود را به موقع پرداخت کرد و مستنداتی را هم به دست آورند که مشتری توانایی دریافت اعتبارات بیشتری را دارد، درآمدی
دارد که بیشتر از آن مقدار قسط پرداخت کند، این یک میلیون را افزایش دهد و بیشتر به آن مشتری وام بدهد.
اینکه بانک مرکزی این تسهیلات را به سه عدد محدود کند درست نیست. نمیدانم این محدودیت به چه دلیل است. چرا نباید کارت یک میلیونتومانی به کسی بدهیم. شاید بخواهیم به یک نفر کارت پنج میلیونتومانی بدهیم. به نظر من این یکی از اشکالاتی است که در این طرح وجود دارد. بحث دیگر این است که اگر یک مشتری از این کارت استفاده کرد، اگر بدقولی کرد یا پرداخت نکرد آن موقع چه اتفاقی خواهد افتاد؟ در خارج از ایران معمولاً اگر کسی از کارتهای اعتباری خود بد استفاده کند و به موقع پرداخت نکند، کسی را به جرم عدم پرداخت بدهی، زندان نمیکنند. ولی فرد اعتبار خود را از دست میدهد. اگر این شخص یک یا چند بار قسط معوق داشته باشد، این موضوع در همان مراکزی که قبلاً اشاره کردم ثبت خواهد شد. در این شرایط بانکهای دیگری که به او کارت دادهاند، اگر او هنوز از آن کارتها استفاده نکرده باشد، آن کارتها را مسدود میکنند. یعنی دیگر نمیتواند از کارتهای اعتباری خود استفاده کند. در خارج از ایران عملاً به گونهای برنامهریزی شده است که شخص بدون کارت اعتباری، خیلی سخت میتواند زندگی کند. چون تقریباً تمام خریدها با کارت اعتباری انجام میشود و به ندرت پیش
میآید که کسی از پول نقد استفاده کند. بهخاطر این ساختاری که وجود دارد، این فرهنگ هم برای مردم جا افتاده و برای آنها خیلی مهم است که سعی کنند اعتبار آنها خدشهدار نشود. یکسری راهحلهای حقوقی دیگری هم برای این دارند. شرکتهایی هستند که میروند و این بدهیهای معوق را جمعآوری میکنند و با شخص تماس میگیرند. ولی هیچگاه از طریق تهدید، آزار، و داستانهایی از این قبیل ورود نمیکنند. سعی میکنند با تماس گرفتن و محدودیتهای اعتباری که برای فرد ایجاد میکنند، او را مجبور کنند که بدهیهای خود را قسطبندی کند و به شکلی پرداخت کند. ما آن ساختار حقوقی یا آن ساختاری که اگر بدهیهای فرد معوق شد چگونه وصول شود را نداریم. بهخاطر همین برخی از بانکها آمدهاند برای کارت اعتباری اعلام کردهاند که مشتری برای استفاده از این کارتهای اعتباری، باید به میزان 150 درصد سپرده بگذارد. اینکه اصلاً نقض غرض است و معنا ندارد و هیچکس از آن استقبال نخواهد کرد. یا بعضی از بانکها اعلام کردهاند که این کارتها را در صورتی میدهند که مردم بیایند ملکشان را نزد بانک به وثیقه بگذارند. به نظرمن این کار هم اشتباه است. در واقع مردم استقبال
نمیکنند. هدفی که این طرح به دنبال آن است که این کارتها فراگیر شود و مردم بتوانند از کارت اعتباری استفاده کنند، محقق نخواهد شد. من فکر نمیکنم بهخاطر رقم 50 میلیون تومان کسی حاضر بشود ملک خود را نزد یک بانک وثیقه بگذارد. بنابراین خیلی بعید می دانم که با این شرایط از کارتها استقبال بشود.
چه انگیزهای برای بانکها لازم است که بانکها در این طرح وارد مشارکت شوند. اگر هر بانکی در این طرح شرکت کند، از طرف بانک مرکزی به او امتیاز داده میشود. آیا این برای آنها انگیزه لازم را ایجاد نمیکند؟
نکتهای که وجود دارد این است که در کل سیستم بانکی ما، جای خدمات خرد Retail Banking به شدت خالی است. اکثر بانکهای ما از این قسمت بازار کاملاً غافل هستند. در حالی که بحث بانکداری خرد یکی از سودآورترین خدمات بانکی در سراسر دنیا میتواند باشد. به نظر من اگر بخواهد انگیزهای برای بانکها بهوجود بیاید که بتوانند به این سمت بروند، بانک مرکزی باید نگاه خود را از مقررات محصولمحور (product based regulations) به سمت مقررات ریسکمحور (risk based regulations) تغییر بدهد. به معنای اینکه بانک مرکزی نباید تکتک محصولات و خدمات بانکی را خودش تعریف و شرایط آن را تعیین کند، خودش بگوید که این خدمات به چه کسانی، با چه شرایط و چه قیمتی باید ارائه شود بلکه به جای آنکه مانع نوآوری و رقابت بانکها بشود، باید نگاه خود را بیشتر به سمت کنترل ریسک بانکها ببرد. مهم این است که برآیند و اعتبارسنجی بانکها برای مشتریان درست تعریف شده باشد. اینکه ریسک مشتریان سنجیده شود. در قبال ریسکهایی که تقبل میکنند، سرمایه کافی داشته باشند. اینها مواردی است که به نظر من باید بانک مرکزی روی آنها تمرکز داشته باشد و بگذارد بانکها خودشان بروند و
با نوآوری اقدام کنند و با یکدیگر به رقابت بپردازند. این رقابتها در نهایت به نفع مشتری خواهد بود. برای اینکه بانکها مشتریان معتبرتری را جذب کنند، قطعاً حاضر خواهند شد که با شرایط بهتری این کارتها را در اختیار مشتریان خود قرار بدهند. و این به کل نظام بانکی کمک خواهد کرد. ولی این روش که بانک مرکزی آمده است و محصولی را تعریف کرده، شرایط آن را هم خودش تعیین کرده است، نه مورد استقبال بانکهاست و نه موجب رقابت بین بانکها میشود؛ با توجه به شرایطی که بانکها برای مشتریان گذاشتهاند، برای مشتریان هم جذابیت نخواهد داشت.
بنابراین اگر قرار باشد بانکها این طرح را تقبل و اجرا کنند، ترجیح میدهند این کارتها را ابتدا به مشتریان خود واگذار کنند. مشتریان خوشحساب بانکها معمولاً شرکتهای بزرگ هستند که این ارقام آنها را راضی نخواهد کرد. به همین دلیل مسالهای که مطرح میشود این است که، شاید خود بانکها هم به این دلیل، تمایلی به اجرای این طرح نداشته باشند یا اینکه حتی مشتریان خاص آنها از این طرح استقبال نکنند.
در حال حاضر بخش بزرگی از خدمات خرد بانکی غافل شده است. اتفاقاً شاید آن مشتریان خرد، آن مشتریانی که در حد یک میلیون و دو میلیون تومان میتوانند اعتبار بگیرند، خیلی وقتها خوشحسابتر از مشتریانی باشند که وامهای چند میلیاردتومانی میگیرند. اگر مشاهده کنید، در میان بانکها مثلاً بانک مسکن کمترین مطالبات معوق را دارد. به دلیل اینکه وامهایی که به مردم میدهد، وامهای کوچکی هستند. بانک مسکن این وامها را به افرادی میدهد که حقوق مشخصی دارند. معلوم است که این افراد تا چه اندازه میتوانند این اقساط را پرداخت کنند. به علاوه اینکه چون این وامها برای خرید مسکن است، انگیزه آنها برای پرداخت به موقع اقساط بیشتر
میشود. این الگو را میشود در بحث کارتهای اعتباری پیاده کرد. بنده اطمینان دارم که اگر بانکهای ما بیایند و یک سیستم اعتبارسنجی درست داشته باشند، به دلیل اینکه بخش عظیمی از مردم ما قشر کارمند و حقوقبگیر هستند و درآمد مشخصی دارند، احتمال اینکه این افراد به موقع اقساط خود را بازپرداخت نکنند، خیلی کم است.
راه وصول آن هم به گونهای راحتتر خواهد بود. شاید با تلفن و نامهنگاری و پیگیری بشود راحتتر آن مبلغ را وصول کرد. وام چند میلیاردتومانی نیست که بابت آن به دادگاه برود و شکایت کند و دنبال به اجرا گذاشتن املاک شخص و امثال اینها باشد. منتها همه اینها باید با هم باشد. هم آن نظام اعتبارسنجی و هم پایگاه دادههای مشتریان؛ مثلاً باید این اطمینان وجود داشته باشد که این کارت و اعتبار کوچکی که قرار است در اختیار یک مشتری قرار بگیرد، با توجه به سوابق او باشد. ببینید در چند بانک حساب دارد. آیا تا به حال از بانکهای دیگری وام گرفته است؟ آیا اقساط آن را به موقع پرداخت کرده است؟ آن فرد مالک یا مستاجر است؟ چند سال است که در شغل خود فعالیت میکند؟ با همه این پارامترها میشود یک تخمین و سنجشی را انجام داد، که آیا این فرد، توانایی بازپرداخت این اعتبار را دارد یا خیر؟ در همه جای دنیا هم مدلهای اعتبارسنجی همینگونه هستند. براساس این موارد میآیند و اعتبارسنجی میکنند. بنابراین به نظر من اگر بانکها به این سمت بروند، خیلی میتواند برای آنها درآمدزا باشد و در نهایت به نفع مشتریان هم خواهد بود که از خدمت جدیدی بهره ببرند.
دیدگاه تان را بنویسید