تاریخ انتشار:
خصوصیات بازار خودرو ایران در آینده نزدیک
تغییرات ساختاری و راههای جدید پیشرو
پیشبینی هر بازاری، کاری تخصصی است و نیاز به مطالعات آماری بسیار دارد اما میتوان با روش تحلیلی همراه با بررسی آماری از نمونهبرداری هم تا حدی وضعیت بازار را پیشبینی کرد.
پیشبینی هر بازاری، کاری تخصصی است و نیاز به مطالعات آماری بسیار دارد اما میتوان با روش تحلیلی همراه با بررسی آماری از نمونهبرداری هم تا حدی وضعیت بازار را پیشبینی کرد. اولاً باید برای تحلیل بهتر بازار را به بخشهای قیمتی مختلف تقسیم کرد. در این مقاله تقسیمبندی در چهار بخش ارزانقیمت (زیر 30 میلیون)، میانقیمت (تا 120 میلیون) و گرانقیمت (تا 300 میلیون)، و لوکس (بالای 300 میلیون) انجام میشود. ابتدا باید کمی از خودروهای لوکس صحبت کنیم. تقاضای خودروهای لوکس طبیعتاً به سمت توسعه تقاضا به سمت گرانقیمتترها میرود و مسلماً در این قسمت برندهای معتبرتر حرف اول و آخر را میزنند. امروزه جامعه ثروتمند به سمت مصرفگرایی شدید و فخرفروشی بیشتر گرایش پیدا کرده است و هرچقدر خودروها گرانقیمتتر و چشمنوازتر باشد و توجه دیگران را بیشتر جلب کند، خریدار بیشتری پیدا میکند. این موضوع از آمار واردات خودروهای پورشه و لکسوس کاملاً مشهود است.
خودروهای گرانقیمت
اما در مورد خودروهای گرانقیمت، میتوان بر اساس روند واردات و بررسی مدلهای خودرو، این موضوع را بهخوبی مشاهده کرد که خودروهای شاسیبلند بهخصوص از مارک هیوندایی از شانس بیشتری برخوردار هستند. البته امسال خودروسازی تویوتا هم از یک طراح برجسته با مفاهیم جدید بهره گرفته و در نتیجه یک سالی است مدلهای جذابتری را ارائه میکند که در بازار ایران هم مورد قبول قرار گرفته است. خودرو راوفور جدید 2016 و البته 2017 خیلی زیباتر شدهاند. فرم زیبایی که اخیراً در چراغهای عقب با ترکیبی شبیه خودروهای لکسوس که علامت ال را در مفهوم خود به کار برده، به همراه استفاده از خطوطی روی درها که تا انتهای عقب کشیده شده است، این خودروها را بیش از پیش قابل رقابت با خودروهای سانتافه و توسان و اسپورتیج کرده است. البته با توجه به روند رو به رشد واردات خودروهای هیوندای و در نتیجه احتمال ارائه خدمات پس از فروش بهتر و بیشتر و همچنین قطعات یدکی در دسترستر، این مارک به طرح غالب این بخش از بازار تبدیل شده است و خودروسازیهایی مانند تویوتا و میتسوبیشی را که گهگاه بازار ایران را مورد توجه قرار میدهند، با چالش جدی در جابهجایی سهم بازار
روبهرو میکند. البته در این محدوده خودروهای هیبرید جدیدالورود هم بعضاً در خیابانها چشمک میزنند. این دسته از خودروها که با عنایت و به تعداد اندک وارد کشور شده، با چالشهای جدیای روبهرو است. البته با توجه به مجوز طرح ترافیک مجانی این نوع خودروها، شاید تا حدی مورد استقبال مشتریان نسبتاً ثروتمند بازاری قرار گیرد. اما واقعیت این است که با توجه به ارزان بودن قیمت بنزین در ایران و کمارزش بودن عدم تولید آلایندگی در فرهنگ مردم، مزیت خاصی را ایجاد نمیکنند و در نتیجه بعید است استقبال گستردهای نسبت به این خودروهای گرانقیمت در سال آینده رخ دهد.
خودروهای میانقیمت
اما خودروهای میانقیمت. در سال آینده رقابت سخت و کشندهای در این بخش از بازار وجود خواهد داشت. از یک طرف طبقه متوسط در حال افول هستند و در نتیجه تعداد تقاضا حداقل میتوان گفت رشد نخواهد داشت. از طرف دیگر انواع خودرو داخلی و خارجی طی یک سال آینده به بازار عرضه میشود. از انواع خودروهای چینی و کرهای گرفته تا خودروهای روز اروپایی و ژاپنی در این منطقه به رقابت میپردازند. در این زمینه آنچه مسلم است اقبال شدید مردم به خودروهای به اصطلاح کراساوور است که هم کمی با خودروهای سواری سدان فرق میکنند و به انسان حس برتر بودن را میدهد و هم به گرانقیمتی خودروهای شاسیبلند نیستند. البته خودروهای شاسیبلندی مانند هایما هم در این بازار عرضه میشوند اما شاسیبلندهایی که در این محدوده قیمتی ارائه میشود، بهرغم ظاهر زیبا قطعاً به لحاظ موتوری دارای ضعف ساختاری است وگرنه نمیتوانست با این قیمت ارائه شود. اما به هر حال عدهای هم این طرح را میپسندند. به هر حال آنچه مسلم است، سلیقه مردم ایران بهشدت به سمت شاسیبلندها میل کرده است و هر وقت پولشان برسد، ترجیح خواهند داد حداقل یک ماشین شاسیبلند در خانواده بهخصوص برای مسافرت
داشته باشند. مطلب دیگری که میتوان با قاطعیت در مورد آن اظهارنظر کرد، اقبال مردم به سمت گیربکسهای اتوماتیک است. امروزه مساله ترافیک موضوعی جدی در شهرهای بزرگی مانند تهران و مشهد است. از طرف دیگر متاسفانه به علت نوع رفتار مردم، کمتحرکی، اضافهوزن و چاقی، آلودگیهای مختلف و مواردی از این دست، انواع بیماریهای مفصلی و عضلانی شیوع بیشتری پیدا کرده است. در این شرایط طبیعی است که اگر قیمت یک خودرو با گیربکس اتوماتیک به گیربکس معمولی نزدیک شود، قطعاً هر شخص عادیای تمایل شدید پیدا خواهد کرد که از خودروهای گیربکس اتوماتیک استفاده کند. به عبارتی جز جوانان جویای شتاب و افراد دنبال هیجان، اگر قیمتها یکسان باشند، امکان ندارد یک خودرو دندهدستی را انتخاب کنند. در حال حاضر هم تنوع محصولات و هم قیمت محصولات این اجازه را به مردمی با درآمد متوسط میدهد که از این نوع خودروها ابتیاع کنند و عمده محدودیت در این زمینه محدودیت تولید خواهد بود.
خودروهای ارزانقیمت
اما در مورد خودروهای ارزانقیمت؛ البته احتمالاً کمتر کسی این نام را از من میپذیرد چراکه واقعیت این است که از نظر مشتریان خودرو ارزانقیمت، خودرو ارزان در ایران وجود خارجی ندارد. اما چرا؟ خیلی واضح است. مردم این رقم را منصفانه نمیدانند. عمده آنها تحت تاثیر رسانهها دارای خواسته ایدهآلی هستند که عملاً دستیابی به آن در شرایط اقتصادی ایران غیرممکن است اما وقتی یک مشتری در آن محدوده قیمتی، به جیب و نیاز خود نگاه میکند، اتفاقاً همین خودروها را مناسب میداند و ترجیح میدهد که خودروسازی آپشن اضافهای را بهانه اضافه قیمت نکند. وقتی شما یک موتورسیکلت باکیفیت را با یک پراید معمولی مقایسه میکنید، از نظر عملکرد قطعاً خودرو پراید خیلی بهتر خواهد بود. متاسفانه رسانهها عمدتاً از دیدگاه افراد پولدار و صاحب جاه و مقام، دائماً بر طبل مصرفگرایی و تنوع میکوبند، در حالی که برای یک فرد کمدرآمد، چیزی که مهم است کارایی، عمر و تعمیرپذیری در هر شرایطی است. این موضوع که کمتر مورد توجه رسانههاست، بهطور عملی معیار مصرفکننده در این محدوده قرار میگیرد. اتفاقاً با هر تنوعی در محصول در آن محدوده قیمتی زحمت مصرفکننده را
زیاد میکنند.
شرح اصطلاحی به نام طرح غالب در این قسمت میتواند موضوع را روشنتر کند. بهعنوان مثال سیستمعامل ویندوز یک سیستمعامل غالب است و هر کس که بخواهد سیستمعامل دیگری را در رایانههای شخصی به کار برد، متحمل هزینههای اضافی میشود. حال برای یک کاربرد معمولی قطعاً این تغییر غیرقابل توجیه است. حتی بعضاً برای کاربران حرفهای هم این موضوع تا وقتی جایگزین غالب نیاید، غیرقابل توجیه خواهد بود. نمونه آن یکی دو سال پیش بود که شاهد آن بودیم که شرکت مایکروسافت اعلام کرد دیگر از ویندوز 98 پشتیبانی نمیکند. این خبر برای من مصرفکننده عادی، واقعاً در آن سال تعجببرانگیز بود چراکه سوال این بود که ویندوز 98 هنوز مورد استفاده مراجع معتبر هستند که شرکت مایکروسافت این اطلاعیه را صادر کرده است. مشاهده کردیم که منظور این شرکت، بانکها و شرکتهای هواپیمایی بود. واقعیت این است که وقتی یک نرمافزار، خوب کار میکند و قابلیت اطمینان بالا دارد، چه دلیلی دارد که یک مصرفکننده مانند بانک، بخواهد هزینه کند و آن را تغییر دهد.
چرایی ماندگاری پیکان و نیسان
همین موضوع در مورد خودروهای ارزانقیمت صدق میکند. به همین دلیل است که هنوز اگر دولت و موسسه استاندارد اجازه دهد، مردم حاضرند پیکان بخرند. به همین دلیل است که هنوز محبوبترین وانت در ایران وانت نیسان آبی است. و حتی رنگ سفید آن مورد پذیرش قرار نمیگیرد. راننده وانت فقط به کار خود میاندیشد نه به احساسات یا راحتی. او وقتی چهار تن بار را با خیال راحت بار میکند و نگرانی از خرابی ماشین یا رنگپریدگی و هزینههای آن ندارد، احساس آرامش میکند. در مورد پراید سفیدرنگ و پژو 405 هم این موضوع صادق است. به همین دلیل مسوولان محترم خیلی واضح بیان میکنند که تا وقتی بتوانند استانداردها را رعایت کنند و خریدار داشته باشند، قطعاً این خودروها را تولید خواهند کرد.
اخیراً محمدرضا فیاض، معاون توسعه مدیریت، منابع و امور استانهای وزارت صنعت، معدن و تجارت از عدم توقف خط تولید خودروهای پراید و پژو ۴۰۵ تا زمانی که جایگزین مناسب برای آنها پیدا شود، سخن گفته است. وی گفته است: «این دو خودرو با توجه به کشش بازار فعالیت خود را ادامه میدهند و نمیتوانیم به مردم بگوییم از این خودروها استفاده نکنید. خودرو ۴۰۵ دارای استانداردهای لازم است و درست نیست تا زمانی که خودرو با این کیفیت جایگزین نشده، بازار آن از دست برود. هرچند نیاز به ارتقای کیفیت خودروها داریم و باید در این راستا تلاش کنیم اما درمجموع تا زمانی که خودرو مناسب که استاندارد لازم را داشته باشد، جایگزین نشود، خط تولید این دو خودرو ادامه خواهد داشت.»
نکته جالب اینجاست که خیلیها حاضرند روی همین پژو و پراید هزینه کنند و نوعی سیستم کلاچ اتوماتیک یا حتی گیربکس اتوماتیک بگذارند یا چند رینگاسپورت که زیباتر به نظر برسد اما شاید ترجیح ندهند که جایش یک تیبا یا یک تندر بخرند چراکه قیمت آن جهش معنیداری برای آنها میکند و در عین حال مکانیسمهای تعمیر و نگهداری آنها دارای هزینههای غیرقابل تحمل برای آنهاست. به این ترتیب من تغییرات قابل ملاحظهای را در این بخش از بازار در یکی دو سال آینده متصور نیستم. مگر اینکه دولت محترم استانداردها را بر اساس فشار رسانهای افزایش دهد و خودروسازیها را مجبور به توقف دو خودرو پایه پژو 405 و پراید کند. البته خودروهای دیگری مانند تیبا، پژو 206، رانا و پژو پارس در کنار هم به رقابت خود ادامه خواهند داد.
افزایش استانداردها چقدر ضرورت دارد؟
در اینجا یک سوال پیش میآید که آیا واقعاً لزومی دارد استانداردها افزایش یابد و هزینه عامه مردم برای خرید خودرو جدید افزایش یابد. فکر میکنم این موضوع نیاز به یک بررسی کارشناسی و اقتصادی دقیق دارد که دور از فضاسازیهای رسانهای بهطور عملی مزایا و معایب این امر برای کشور ما و نه در قیاس یا یک کشور اروپایی، مورد مطالعه قرار گیرد. بهعنوان مثال وقتی استانداردها جهش پیدا میکنند، بهطور معنیداری قیمت خودروهای پایه افزایش پیدا میکند و در نتیجه مصرفکنندگان خودروهای فرسوده افزایش مییابد و در نتیجه آن، آلودگی و بسیاری از مسائل دیگر از جمله تصادف وضعیت بهتری پیدا نمیکند. آیا راههای بهتر برای کاهش آلودگی از جمله توجه جدی به حملونقل عمومی، توجه بیشتر به شهر الکترونیک، افزایش هزینههای عوارض و پارکینگ خودروها و مواردی از این قبیل، نمیتوانست در این سالها بهجای افزایش هزینههای خودروسازیها، مورد توجه قرار گیرد؟
اینها وضعیت خودروهای سواری بود که میتوان ادعا کرد تا یکی دو سال آینده ادامه دارد. قضاوت و پیشبینی خواسته بازار در بازه بزرگتر از این، کمی سخت است. تحولات زیادی پیشرو است و معلوم نیست این تحولات به کدام سمت پیش برود. به نظر خود من یکی از چالشهای صنعت خودرو در سالهای آینده که بهشدت همه را متعجب خواهد کرد، عدم آمادگی این جامعه برای تقبل هزینههای سرسامآور تعمیر و نگهداری این تنوع زیاد خودرو در کشور است. هماکنون تنوع خودرو بهطور چشمگیری بالا میرود و در نتیجه تیراژ هر خودرو پایین میآید. نتیجه بدیهی آن، افزایش هزینههای توزیع مناسب قطعات یدکی و همچنین نیاز به آموزش و تنوع لوازم تعمیراتی است که تماماً به معنای دسترسی کمتر مردم به خدمات و قطعات مورد نیاز در اقصی نقاط کشور است و نهایتاً هزینههای زیادی را به مردم تحمیل خواهد کرد. این مردم هم که عادت ندارند اینگونه هزینهها را پرداخت کنند، به دولت معترض خواهند شد. این در حالی است که این اتفاقات ناشی از ذات تنوع زیاد و تیراژ کم است. اگر خاطرتان باشد، مردم زمانی که پژو 405 و پراید وارد بازار شد، همین نظر را در مورد تعمیرات آنها در مقایسه با پیکان داشتند
اما از آنجا که تیراژ این دو خودرو بهسرعت بالا رفت و بهطور طبیعی این دو خودرو طرح غالب بازار شدند، در مدت چند سال این معضل از بین رفت و فراموش شد. اما در مورد خودروهای جدید این پدیده، هرچقدر تیراژ کمتر باشد، احتمال رفع آن پایینتر است. آیا میتوان متصور شد که خودرویی مانند H330 روزی مانند خودرو پراید، با قیمت ارزان و در تمام نقاط کشور قابل تعمیر باشد؟ مسلماً نه. ما باید مردم را برای دوران جدیدی آماده کنیم که رفتارمان باید با خودروها تغییر یابد. دیگر در صندوقعقب یک خودرو نمیتوان آچار و پیچگوشتی پیدا کرد. اصولاً وقتی خودرو وسط خیابان خراب میشود، حتی بهتر است آن را هل ندهیم و با توجه به موضوعاتی مثل ترافیک، قطعاً باید روشهای امدادرسانی سریعتری به کار گرفته شود. خود این موضوع جای بحث زیاد خواهد داشت و ترجیح میدهم در این تحلیل به موضوع مهم دیگری در مورد آینده بازار خودرو کشور بپردازم.
بازار خودروهای غیرسواری
موضوع مهم دیگری که عمدتاً از سوی رسانهها در مورد بازار خودرو مغفول مانده، خودروهای غیرسواری است. متاسفانه عدم توجه جدی مسوولان به خودروهای حملونقل عمومی باعث شده است که طی چند سال، صنعت اتوبوس و مینیبوسسازی کشور تقریباً نابود شود. اصولاً مفهومی به نام ون که در این سالها در بازار جهانی و متعاقب آن بازار ایران بهخوبی جا باز کرد، جایگاهی در میان تولیدات ایرانی ندارد. به هر حال یکی از مواردی که در میانمدت، قطعاً در این بازار نیاز جدی است، انواع اتوبوس و ون است. واقعیت این است که مفهوم مینیبوس دیگر مورد پسند جامعه نیست اما متاسفانه به علت موانع ساختاری در این بخش از بازار، فعلاً فعالیت جدی در بخش تولید در کشور نمیشود. هرچقدر پاسخگویی به نیاز این بخش از بازار، دیرتر صورت گیرد، مشکلات در بخش حملونقل عمومی جدیتر میشود و البته قطعاً ترافیک و آلودگی افزایش مییابد. توجه کنید که هرچقدر تعداد اتوبوس واردشده به ناوگان حملونقل عمومی کمتر باشد، به معنی فرسودهتر شدن ناوگان موجود و بهرهوری کمتر نظام حملونقل عمومی شهری خواهد بود. همین وضعیت در مورد حملونقل بینشهری وجود خواهد داشت. همانطور که شاهدیم، تا
یک تعطیلی دوروزه به دست میآید، راههای کشور مخصوصاً در نزدیکی شهرهای بزرگ کشور قفل میشود. چراکه همه تمایل دارند از خودرو شخصی استفاده کنند. یکی از دلایل مهم این امر ضعف حملونقل بینشهری عمومی است.
خودروهای تجاری
بخش دیگری از بازار خودرو کشور که کاملاً مغفول مانده است، خودروهای تجاری مانند آمبولانس و خودروهای آتشنشانی، خودروهای شهرداری، خودروهای شهرسازی و راهسازی است. متاسفانه در این زمینه هم بهرغم وجود زیرساختهای لازم در تولید در گذشته، به علت عدم توجه لازم به ساختارهای حمایتی بازار، این بخش از بازار خودرو مورد توجه قرار نگرفت و امروزه تقریباً آثار باقیمانده از تولیدکنندگان در این زمینه در حال پاک شدن است. از طرفی به علت ادامه عدم کارایی ساختار این بخش از بازار، عملاً پاسخگویی به نیاز واقعی کشور در این زمینه نادیده گرفتهشده و کل ناوگان در این قسمت فرسوده است. بهعنوان مثال همین واقعه دردناک ساختمان پلاسکو، نشان داد تجهیزات آتشنشانی ما حتی در شهری مانند تهران، چقدر مشکل دارد و متاسفانه مجبوریم آن کمبودها را با فداکاری عزیزانمان جبران کنیم.
همینطور در بخش راهسازی و شهرسازی کسی به تعداد زیاد دستگاه آلایندهای که شبها و روزها برای تخریب خانهها و ساختن ساختمانها به کار میروند، توجه نمیکند. نه توجه بلکه نمیتوان کاری کرد. چگونه وقتی نمیتوان جایگزینی برای آن خودرو دودزا ارائه کرد، میتوان جلو خودرو دودزا را گرفت. مگر میتوان جلوی ساختمانسازی را گرفت. همین وضعیت در مورد حملونقل بار درونشهری وجود دارد. امروزه دیگر نمیتوان داخل شهر، در طول روز از کامیونهای بزرگ استفاده کرد و کامیونتهای باری متوسط مورد استفاده قرار میگیرند. همچنین مفهوم وانت دستخوش تغییر و تحول اساسی شده است اما هنوز مصرفکنندگان ما انتظارشان از وانت پراید و آریسان همان انتظاری است که از وانت نیسان داشتهاند. نتیجهاش این شده است که هم از یک طرف خودروسازان با تولید این نوع خودرو، زیان میدهند و هم مصرفکنندگان ناراضی هستند. در یکی دو سال آینده یا باید اتفاقی در طراحی این نوع خودروها، در ایران، متفاوت از طراحیهای جهانی رخ دهد یا باید در جامعه مصرفکننده این نوع خودروها تحول فکری رخ دهد. امروزه دیگر در دنیا وانتی مانند نیسان تولید نمیشود که هم ارزان باشد، هم قوی و هم
ساده، تقریباً دیگر چنین خودرویی با چنین ویژگیهایی که به آن اشاره کردم وجود ندارد. این تحولات تا آخر این دهه شمسی قطعاً راههای جدیدی را در بازار خودرو ایران ایجاد خواهد کرد که متفاوت از ساختار این بازار در دهه گذشته است.
دیدگاه تان را بنویسید