تاریخ انتشار:
بررسی شاخصهای پسانداز و سرمایهگذاری در ایران
حوضچههای خشک تولید
مبحثنرخ پسانداز و سرمایهگذاری همواره از اهمیت بسیار زیادی در رشد اقتصادی کشورها برخوردار بوده است. دولتها که رسالت خود را افزایش رفاه جوامع خود میدانند همواره درصدد آن بودهاند تا با استفاده از تدابیری پساندازها را به درستی در کسبوکارهای پربازده و مولد تخصیص دهند.
آقای دکتر طیبنیا اخیراً گفتهاند ما با محدودیتهای جدی پسانداز مواجه نیستیم. آمار و ارقام نشان میدهد نرخ پسانداز در ایران در وضعیت مناسبی قرار دارد، اما با مشکلی جدی مواجه هستیم و آن این است که پساندازها صرف سرمایهگذاری مولد و موجه نمیشود و مشکلات بخش تولید را حل نمیکند. تا چه میزان با این نظر موافقید؟
اینکه پساندازها در مسیر سرمایهگذاریهای مولد صرف نمیشود، نتیجه منطقی اقتصاد ایران است. اقتصاد کشور سالهاست در وضعیت عدم تعادل به سر میبرد؛ سالهاست متغیرهای کلیدی اقتصاد کشور با هم همخوانی ندارند. مدتهای مدیدی شاهد بودهایم نرخ تورم بالاتر از نرخ سود تسهیلات بانکی بوده است؛ دورههای طولانی در خاطرمان هست که نرخ ارز همگام با نرخ تورم تعدیل نشده است؛ و همیشه نرخ حاملهای انرژی در کشورمان بسیار پایینتر از نرخهای جهانی تعیین شده است. عدم تعادل آشکار در متغیرهای کلیدی اقتصاد کشور، الگوی فعالان اقتصادی را بهطور منطقی از الگویی که بیشترین اثربخشی را در زمان تعادل به همراه دارد، یعنی «تامین مالی کن و رقابتی تولید کن» به سایر الگوهایی تغییر داده است که بیشترین اثربخشی را در شرایط عدم تعادل ایجاد میکنند. پایین بودن نرخ بهره نسبت به نرخ تورم الگوی «وام بگیر و بخر» را جایگزین الگوی یادشده میکند. (البته، در شرایط فعلی، نرخ تسهیلات بانکی نسبت به نرخ تورم ابداً پایین نیست.) عدم تعدیل نرخ ارز با نرخ تورم، الگوی «وارد کن و بفروش» را به فعالان اقتصادی پیشنهاد میدهد و پایین بودن قیمت حاملهای انرژی نسبت به
قیمتهای جهانی، الگوی «انرژی مصرف کن و غیررقابتی تولید کن» را جانشین الگوی اثربخش اقتصاد تعادلی میکند. اقتصاد نامتعادل کشور مدتهاست که یارانه میدهد. در الگوی «وام بگیر و بخر» به دلالان یارانه میدهیم و اقتصاد دلالی را در جایگاهی بالاتر از اقتصاد تولیدی قرار میدهیم. در الگوی «وارد کن و بفروش» به واردکنندگان یارانه میدهیم و واردات را نسبت به صادرات تقویت میکنیم. در الگوی «انرژی مصرف کن و غیررقابتی تولید کن» به تولیدکنندگان کمبهرهور و فاقد فناوری یارانه میدهیم و تولید رقابتی را نسبت به تولید غیررقابتی تضعیف میکنیم. از چنین اقتصادی چه انتظاری داریم؟ آیا انتظار داریم از درون آن شایستهها سر برآورند؟ آیا انتظار داریم بهترینها انتخاب شوند؟ آیا واقعاً انتظار داریم پساندازها صرف تولید و کارآفرینی شود؟ به راستی انتظار داریم این یارانههای مخرب چه دستاوردی برای اقتصادمان داشته باشند؟ مدیران و مشاوران ارشد دولت یازدهم البته همه این مسائل را درمییابند و به دنبال چارهجویی برآمدهاند، اما به دلایل محدودیتهای ناشی از اقتصاد سیاسی و ملاحظات دولت اعتدال از پرداختن به رویکردهای شوکدرمانی پرهیز میکنند. از
منظر اقتصاد خرد در شرایط عدمتعادل، فعالان اقتصادی هنوز هم اثربخش عمل میکنند، ولی این اثربخشی در سطح اقتصاد کلان به بیشینهسازی اشتغال و تولید نمیانجامد. این مستقیماً تعبیر خوابی است که دولتهای قبلی برای اقتصاد ایران دیدهاند. آنها بودهاند که گزینههای اثربخش سرمایهگذاری را در خرید و فروش، واردات و تولید غیررقابتی تعریف کردهاند. آنها بودهاند که مسیرهای سرمایهگذاری غیرمولد را پیش روی پساندازکنندگان قرار دادهاند.
البته در اقتصاد نامتعادل باز هم افراد تلاش میکنند عاقلانه رفتار کنند، ولی رفتار عقلایی افراد در چنین اقتصادی لزوماً آنها را بهسوی سرمایهگذاری در بخشهای مولد اقتصادی رهنمون نمیشود. در اقتصادی که برای مدتها نرخ تورم به طرز فاحشی بالاتر از نرخ سود بانکی بوده است، آیا رواست انتظار داشته باشیم پساندازها در بخش تولید سرمایهگذاری شود؟ وقتی فرصت آن فراهم است که با یک خرید و فروش ساده به اندازه اختلاف نرخ تورم و نرخ سود تسهیلات بانکی بازده کسب کرد، آیا میتوان از صنعتگران انتظار داشت خود را درگیر چرخه نفسگیر تولید کنند؟ وقتی اختلاف نرخهای یادشده چندین برابر نرخ ارزش افزوده ناشی از تولید کالا یا خدمت باشد، آیا دلالی به تولید مرجح نیست؟ وقتی نرخ دلار برای هشت سال در کشورمان تقریباً ثابت باقی میماند، آیا عاقلانه است انتظار داشته باشیم الگوی «تولید کن و صادر کن» نسبت به الگوی «وارد کن و بفروش» اولویت داشته باشد؟ وقتی قیمت حاملهای انرژی در کشور پیامی را در جهت بهینهسازی مصرف انرژی به بازار مخابره نمیکند، آیا جایز است مثلاً از خودروسازان توقع داشته باشیم با جایگزینی تجهیزات نو و کممصرف با تجهیزات فرسوده و
پرمصرف و نیز با تولید خودروهایی که آخرین استانداردهای جهانی در آنها لحاظ شده است، سود خود را به نفع حفظ محیط زیست و صرفهجویی در مصرف انرژی قربانی کنند؟ آیا اقتصاد ایران انتخاب دیگری برای آنها باقی گذاشته است؟ حال ما چه انتظاری داریم؟ آیا انتظار داریم پساندازها جهت تامین مالی تولید مولد تجهیز شود؟ آیا انتظار داریم اولویت تامین مالی با طرحهای تولیدیای باشد که بالاترین نرخ نهایی بهرهوری سرمایه را دارد؟ آیا در حالی که با دست خود کانال جریان وجوه را به سمت اقتصاد دلالی، وارداتی و غیررقابتی حفر کردهایم، انتظار داریم جریان وجوه در نهایت حوضچههای تولید مولد را سیراب کند؟ آیا انتظار داریم معجزه اتفاق بیفتد؟
در عین حال که اینها مشکلات ساختاری اقتصاد ایران است، نباید تلاشهای دولت یازدهم را برای اصلاح امور نادیده گرفت.
آیا شکاف بین سرمایهگذاری و پسانداز را تایید میکنید؟
شکاف بین پسانداز و سرمایهگذاری در واقع ضایعه همان عدمتعادل اقتصاد در سطح کلان است. اگر قبول داشته باشیم که در اقتصادمان میتوان بدون تحمل مشقتهای تولید نیز کسب سود کرد، به راحتی میپذیریم که پساندازها عموماً صرف سرمایهگذاری به معنای واقعی آن نمیشود.
با توجه به دوره طولانی رکود و متعاقباً ضعف در طرف عرضه که به معنای کاهش درآمدهای مردم و در نتیجه افت میزان پسانداز شده است، راهکار شما برای تقویت بخش پسانداز چیست؟ در خصوص سرمایهگذاری چطور؟ آیا میل به سرمایهگذاری نیز کاهش یافته است؟
ویژگی دوره رکود، کاهش مبادلات اقتصادی است. بدهکارها، بدهکار میمانند چون فرصت نمییابند از طریق درآمد کسبوکار خود، بدهیهای خود را تسویه کنند؛ بستانکارها نیز بستانکار میمانند و جهت تامین مالی کسب و کار خود آهی در بساط نمییابند. دوره رکود اصالتاً با تغییر ذائقه ریسکگریزی اشخاص همراه است. قیمتها پایین میآیند و ریسکگریزی افراد برای انجام مبادلات اقتصادی افزایش مییابد. در دوره رکود اقتصاد کوچکتر میشود، درآمدها کاهش مییابد، پساندازها کمتر میشود و البته میل به سرمایهگذاری کاهش مییابد. تا زمانی که بارقههایی از امید و روزنههایی از روشنایی ایجاد نشود، دوره رکود پابرجا میماند. دولتها عموماً در دوره رکود سعی میکنند با اعمال سیاستهای پولی و بودجهای این دوره را کوتاهتر کنند. رکود تورمی مساله مبتلابه کشور ایران در حال حاضر است. نسخههای رایج پولی و بودجهای در این شرایط عموماً جواب نمیدهند و ابزار دولت یازدهم برای گذار از رکود با لحاظ محدودیتهای بینالمللی بهراستی محدود است. بنابراین، باید منتظر باشیم تا اقتصاد از این دوره عبور کند. مشکل عمده اقتصاد ما اگر هم سرمایهگذاری غیرمولد پساندازها
باشد، راهحل را باید جای دیگری جستوجو کرد.
با توجه به وضعیت بازارها در سال جاری و جهت جلوگیری از اتلاف پساندازها چه توصیهای برای سرمایهگذاری به افراد برای ورود به بازار سرمایهگذاری دارید؟ در حال حاضر ایرانیان پول خود را کجا سرمایهگذاری میکنند؟
اگر از زاویه سرمایهگذاری در بخش مالی به مساله نگاه کنیم، چهار طبقه دارایی برای سرمایهگذاری موجود است:
- حساب بانکی و اوراق مشارکت و ابزار مشابه آنها
- سهام شرکتهای بورسی و غیربورسی
- املاک و مستغلات
- کالاهای اساسی مانند فلزات گرانبها
در شرایط جاری به نظر میرسد خانوارها ترجیح دادهاند تا زمان ایجاد ثبات در بازارهای جهانی و داخلی، پسانداز خود را در طبقه اول سرمایهگذاری کنند. اما اگر از زاویه سرمایهگذاری در بخش واقعی اقتصاد به مساله نگاه کنیم، به صاحبان کسبوکار میتوان موکداً توصیه کرد که پساندازهای خود را در این شرایط در جهت ایجاد و حتی توسعه کسب و کار خود صرف کنند.
دیدگاه تان را بنویسید