تاریخ انتشار:
تردید سرمایهگذاری
آنچه اقتصاددانان بر سر آن اتفاقنظر دارند اهمیت سرمایهگذاری در رشد اقتصادی است، چرا که تشکیل سرمایه از عناصر اصلی رشد اقتصادی است. لیکن در ارتباط با همبستگی پسانداز و سرمایهگذاری این اتفاقنظر وجود ندارد، و این موضوع به معمای اف - اچ معروف است. بگذارید کمی این مفهوم را بررسی کنیم. مفهوم پسانداز، اگرچه درآمد منهای مصرف است
آنچه اقتصاددانان بر سر آن اتفاقنظر دارند اهمیت سرمایهگذاری در رشد اقتصادی است، چرا که تشکیل سرمایه از عناصر اصلی رشد اقتصادی است. لیکن در ارتباط با همبستگی پسانداز و سرمایهگذاری این اتفاقنظر وجود ندارد، و این موضوع به معمای اف-اچ معروف است. بگذارید کمی این مفهوم را بررسی کنیم. مفهوم پسانداز، اگرچه درآمد منهای مصرف است، لیکن در درون خود دیمانسیون زمان دارد. این دیمانسیون زمان است که میتواند در تبدیل پسانداز به سرمایهگذاری مهم باشد. هر چه مدت زمان پسانداز طولانیتر باشد، برای سرمایهگذاری مناسبتر است. در ایران نیز داستان همین است، نیازمند پسانداز بلندمدت هستیم. با این تعریف پول مازاد مصرفی را که صرف خرید طلا یا ارز خارجی میشود نباید پسانداز بلندمدت (پساندازی که در سرمایهگذاری موثر است)، برشمرد. به عبارت دیگر پسانداز کوتاهمدت و میانمدت در راستای مصرف خواهد بود و نه سرمایهگذاری. بنابراین نرخ بهره پایین به شکلی که حتی نتواند تورم را جبران کند، انگیزه کافی برای ایجاد پسانداز مناسب برای سرمایهگذاری را نمیدهد. نرخ بهره واقعی مثبت قادر است تا پول را تبدیل به سرمایه مالی کند.
مورد دیگری که توجه به آن مهم است، تبدیل شدن مسکن به کالای سرمایهای در ایران است. علاوه بر سهم بالای مسکن در سبد خانوار، لیکن باید توجه داشت که این سرمایهگذاری پس از انجام دیگر به گردش درنمیآید، و مولد نیست. پساندازهای بلندمدت در طلا و ارز نیز چنیناند. ابزارهایی چون ریتها (REIT) و صندوق زمین و ساختمان از یکسو دغدغههای مردم را پاسخ میگویند و از سوی دیگر، سرمایهگذاری مولد هستند. تصور کنید مردم به جای خرید سهم شرکت نفتی، بشکههای نفت خریداری کنند!!!
اما چرا مردم به سمت پساندازهای کوتاهمدت و میانمدت یا سرمایهگذاری غیرمولد میروند؟ از دیدگاه مالی، به نظر میرسد به علت تورم بالا عملاً نرخ تنزیل برای مردم بالا میرود. بنابراین ایشان برای پوشش ریسک به سمت کالایی سوق داده میشوند که ریسک ایشان را در برابر تورم پوشش دهد.
علاوه بر این، شرایط ناپایدار اقتصادی و عدم اطمینان به آینده نیز باعث افزایش نرخ تنزیل و سوق مردم به سمت مصرف و نه پسانداز بلندمدت یا سرمایهگذاری مولد میشود.
نهایتاً میتوان چنین جمعبندی کرد که اگر دولت بتواند به برنامههای مهار تورمی متعهد بماند، و شرایط اقتصادی و سیاسی کشور پایدار شود، مشکل علاقهمندی مردم به سرمایهگذاری بلندمدت و در نتیجه مشکل اعتباری کمرنگ خواهد شد.
دیدگاه تان را بنویسید