صادق زیباکلام ازتبعات حضور احمدینژاد در انتخابات ریاستجمهوری آینده میگوید
وعدههای بسیاری در راه است
بیش از یک سال دیگر تا انتخابات ریاستجمهوری ۹۶ باقیمانده است اما در همین فرصت باقیمانده تکاپوی زیادی در بین فعالان سیاسی ایجاد شده است که ساکن بعدی ساختمان پاستور کیست؟ از یکسو ائتلاف میانهروها، اصلاحطلبان و اصولگرایان معتدل تمایل دارند که حسن روحانی برنده انتخابات ۹۶ باشد تا بتواند برنامههای خود را به سرمنزل مقصود برساند و از سوی دیگر تندروها تمایل دارند که برنده رقابت ۹۶ باشند و شکستهای خود در سالهای ۱۳۹۲ و ۱۳۹۴ را جبران کنند. در این میان زمزمههایی مبنی بر اشتیاق محمود احمدینژاد برای بازگشت به پاستور به گوش میرسد. گویی رئیس دولتهای نهم و دهم چندان بیمیل نیست که در رقابت انتخابات ریاستجمهوری حضور پیدا کند. بررسی احتمال حضور محمود احمدینژاد در انتخابات و احتمال حمایت اصولگرایان از او موضوعی بود که به محور مصاحبه با صادق زیباکلام تبدیل شد.
در حال حاضر اخبار منتشرشده از بازگشت دوباره آقای احمدینژاد به عرصه سیاست حکایت دارد و مرتب بر این نکته تاکید دارد که او کاندیدای بالقوه انتخابات ریاستجمهوری سال 1396 است. شما این احتمال را چقدر قوی میدانید؟ آیا امکان دارد که ایشان بخواهند بار دیگر خود را در معرض رای مردم قرار دهند؟
به نظر من آقای احمدینژاد از سوی اصولگرایان در انتخابات 96 حضور پیدا خواهد کرد.
این حضور از نظر شما جدی است یا اینکه بر اساس حدس و گمان مطرح شده است؟
آمدن ایشان به عرصه انتخابات بسیار جدی است. اینگونه نیست که این احتمال بر اساس حدس و گمان مطرح شده باشد و آقای احمدینژاد بگوید که در حال حاضر تصمیمی گرفته نشده و مشخص نیست که در انتخابات حضور پیدا خواهند کرد یا خیر. یقیناً ایشان یکی از کاندیداهای انتخابات 96 بوده و رقیب آقای روحانی است.
شما در سخنان خود به این نکته اشاره کردید که او کاندیدای اصولگرایان خواهد بود. به نظر شما با توجه به اتفاقات رخداده در سپهر سیاسی ایران و جدایی احمدینژاد از اصولگرایان، آیا امکان دارد که اصولگرایان بار دیگر او را به عنوان کاندیدای خود در انتخابات ریاستجمهوری سال 1396 معرفی کنند؟
این موضوع نیاز به توضیح دارد. واقع مطلب این است که اتحاد آقای احمدینژاد با اصولگرایان در طول هشت سال گذشته چندان موفقیتآمیز نبود.
با توجه به تجارب تلخ گذشته اصولاً میتوان چنین اتحادی را متصور شد؟
در این مقطع زمانی سوال اساسی مطرحشده، این است که آیا اصولگرایان میخواهند بار دیگر قوه مجریه را به دست آورده و از آن خودشان بکنند یا خیر؟ آیا اصولگرایان میخواهند به قدرت بازگردند یا خیر؟ قطعاً پاسخ به این سوال مثبت بوده و اصولگرایان میخواهند که به قدرت بازگردند. اصولگرایان میخواهند در انتخابات 96 پیروز شده و دوباره قوه مجریه را در دست بگیرند. حال این موضوع مطرح میشود که اصولگرایان در غیبت چهرههای سیاسی رایآور باید چه کار کنند؟ انتخابات اخیر و انتخابات 92 نشان داد که اصولگرایان با مشکل بنیادی عدم محبوبیت در بین چهرهها و اقشار تحصیلکرده روبهرو هستند.
یعنی بر این اعتقاد هستید که آقای احمدینژاد بیش از سایر چهرههای اصولگرا رای دارد که اصولگرایان ناچار هستند با او کنار بیایند و بار دیگر با او سر یک سفره بنشینند؟
عملاً هیچکدام از شخصیتهای اصولگرا در جایگاهی نیستند که بتوانند در برابر آقای روحانی و در وهله دوم محمدرضا عارف یا محمدجواد ظریف رقابت کنند و توانایی رویارویی با آنان را ندارند. این موضوعی است که اصولگرایان به خوبی آن را میدانند و اطمینان دارند که اگر با آقای لاریجانی یا حدادعادل، مهندس باهنر، سعید جلیلی، محسن رضایی و محمدباقر قالیباف بخواهند به مصاف آقای روحانی در دور دوم بروند، شکست سنگینی را متقبل میشوند. به همین دلیل چارهای ندارند جز اینکه به سمت آقای احمدینژاد بروند. به هر حال آقای احمدینژاد از یک محبوبیت پوپولیستی در بین برخی افراد برخوردار بوده و در شهرستانهای کوچک رای دارد. اگر اصولگرایان تنها یک شانس برای بازگشت به قدرت داشته باشند این شانس زیر بیرق آقای احمدینژاد است. اصولگرایان چه دوست داشته باشند و چه دوست نداشته باشند و چه بخواهند و چه نخواهند، هیچ چارهای ندارند به جز اینکه آقای احمدینژاد کاندیدای اصلی آنها در انتخابات ریاستجمهوری 96 شود. مصلحت آنها ایجاب میکند که آقای احمدینژاد را به عنوان نامزد اصلی در انتخابات آینده مطرح کنند.
اما بخش عظیمی از اصولگرایان مخالف جدی او بوده و او را مسبب شکست سنگین سیاسی خود در سال 1392 میدانند؟
بله، اما اصولگرایان زیادی وجود دارند که هیچ عیبی در آقای احمدینژاد ندیده و آن را بهترین گزینه میدانند. ممکن است برخی از اصولگرایان میانهرو و معتدل دلخوشی از آقای احمدینژاد نداشته باشند اما بسیاری از اصولگرایان از جمله آقای حسینیان، آقاتهرانی، رسایی و آقای دکتر سعید جلیلی؛ آقای احمدینژاد را گزینهای بسیار مطلوب میدانند. این بخش از اصولگرایان به دنبال این هستند که آقای احمدینژاد را وارد عرصه انتخابات ریاستجمهوری بکنند. چه از بابت عدم محبوبیت اصولگرایان و چه محبوبیت آقای احمدینژاد. به همین دلیل من بر این باورم که این اتحاد بسیار اجتنابناپذیر است.
شما از آقایان ظریف و عارف به عنوان کاندیداهای احتمالی ریاستجمهوری 96 نام بردید. این احتمال را بر چه اساس مطرح کردید در حالی که بسیاری با وجود اینکه سال 1396 دور دوم انتخابات ریاستجمهوری آقای روحانی محسوب میشود، این احتمال را بسیار ضعیف میدانند که آقای روحانی رقبای اصلاحطلب داشته باشد؟
اگر فرض بگیریم که آقای روحانی بنا بر دلایلی تمایلی نداشته باشند که بار دیگر کاندیدای انتخابات ریاستجمهوری بشوند، در این شرایط امکان دارد که تیم مشورتی ایشان به این نتیجه برسد که فرد دیگری کاندیدا شود. البته با آمدن آقای روحانی، کاندیداتوری آقای ظریف یا عارف کاملاً منتفی است. اما فرض من این است که بنا بر دلایلی آقای روحانی وارد عرصه رقابت نشوند. در این شرایط اصلاحطلبان، برخلاف اصولگرایان که با بحران چهره روبهرو هستند، مشکلی نداشته و میتوانند افراد بیشتری را وارد عرصه رقابت کنند.
شما به این نکته اشاره کردید که احتمال رایآوری آقای احمدینژاد وجود دارد. با توجه به کارنامه هشت سال گذشته، امکان دارد که بار دیگر جامعه به ایشان رای بدهد؟
برای اصولگرایان تندرو و آقای احمدینژاد شرایط بسیار مهیاست. جامعه ما شرایط بسیار مطلوبی دارد و این ویژگی این است که پاسخگویی در آن وجود ندارد. تا به این روز که سه سال از پایان مدیریت آقای احمدینژاد بر کشور گذشته است شما به عینه مشاهده میکنید که حتی یک بار، اصولگرایان عملکرد خود را در هشت سال گذشته مورد ارزیابی قرار ندادند که کدام کارهای ما درست بوده و کدام کارهای ما درست نبوده است. یا اینکه اگر دور دیگر هم رئیسجمهور شدیم چه کارهایی باید انجام بدهیم که دور قبل انجام ندادیم یا اینکه چه کارهایی را نباید انجام بدهیم که دور قبل انجام دادیم. آقای احمدینژاد در کشوری میخواهد بار دیگر رئیسجمهور بشود که فردی از او در مورد عملکرد گذشتهاش پاسخ نمیخواهد و او را زیر سوال نمیبرد. در جامعه تنها چیزی که مطالبه نشده و وجود ندارد، پاسخگویی است. بسیاری از مسوولانی که در کشور ما وجود دارند هیچگاه خود را موظف به پاسخگویی ندانستهاند. هیچ فردی تا به حال این سوال را مطرح نکرده که آقای احمدینژاد شما با عملکردی که داشتید چطور میخواهید بار دیگر رئیسجمهور بشوید؟ فارغ از فقدان پاسخگویی در جامعه اصولگرایان از عدم محبوبیت عمده رنج میبرند که در انتخابات هفت اسفندماه خودش را خوب نشان داد. شما اگر توجه کنید متوجه میشوید که در شهرهایی که اصلاحطلبان کاندیدای درجهدو یا درجه سه داشتند اصولگرایان از هیچ شانسی برخوردار نبودند. البته در شهرستانهای کوچک پارامترهای دیگری معنا پیدا میکند و خیلی مولفه اصولگرایی و اصلاحطلبی تاثیرگذار نیست. اما در شهرهای بزرگ رقابت حول محور اصولگرا و اصلاحطلب بود. این موضوع در تبریز و شهرهای بزرگ مشاهده میشد اما در شهری همچون مشهد چون نامزد درجه سومی از جبهه اصلاحات هم وجود نداشت به همین دلیل جبهه اصلاحات موفق نشد تا کاندیدایی به مجلس بفرستد. در این شرایط اصولگرایان امیدوار هستند تا عدم محبوبیت خود را به کمک آقای احمدینژاد جبران کنند. به هر حال اصولگرایان امکانات زیادی داشته و نهادهای زیادی برای آنها تبلیغات میکنند. تریبونهای نماز جمعه در اختیار این دوستان است و از آن به قدر کافی استفاده میکنند.
به نظر شما انگیزه بازگشت به قدرت موجب میشود تا اصولگرایان بار دیگر با آقای احمدینژاد که انتقادات زیادی را متوجه آن میدانند، متحد شوند.
در پاسخ به این سوال تردیدی وجود ندارد به هر حال اصولگرایان تلاش دارند تا بار دیگر به قدرت بازگردند. بعید میدانم که اصولگرایان این تحلیل را ارائه کنند که ما قصد خدمت به مردم را داشتیم و مردم نخواستند حالا دیگر بنا نداریم که بار دیگر به قدرت بازگردیم. همه میدانند که رویکرد اصولگرایان اینگونه نبوده و تلاش دارند تا به هر طریق قدرت را در دست بگیرند. به هر حال قدرت شیرین بوده و حاضر نیستند که ذرهای آن را تقسیم کنند. حال سوال دیگری مطرح میشود که شما چطور میخواهید به قدرت بازگردید. کما اینکه امکان آوردن نامزد انتخاباتی از کره مریخ و ماه وجود ندارد. از سویی نامزدهای شما همین افرادی هستند که تاکنون در عرصه رقابتهای انتخابات ریاستجمهوری ظاهر شدهاند یا آقای محسن رضایی یا آقای محمدباقر قالیباف یا آقای ولایتی یا سعید لاریجانی و مهندس باهنر و ... هستند که در واقع هیچ شانسی ندارند که مردم بخواهند به این افراد رای بدهند. به همین دلیل چارهای ندارند جز اینکه از آقای احمدینژاد بخواهند که در انتخابات حتماً کاندیدا شوند حتی اگر خودشان نخواهند تا بتوانند احتمال یک موفقیت نسبی را فراهم کنند.
برخی از کارشناسان سیاسی بر این باورند که توافق روی آقای احمدینژاد برای انتخابات سال 1396 در واقع یک خودکشی سیاسی برای اصولگرایان محسوب میشود؟ شما در این مورد چه ارزیابی دارید؟
اگر آقای احمدینژاد مجدداً رئیسجمهور شوند نهتنها برای اصولگرایان بلکه برای مردم و کشور در حکم یک خودکشی سیاسی است. درواقع میتوان گفت 80 میلیون جمعیت ایران در واقع یک خودکشی انجام داده است. چهبسا افرادی که مخالف نظام سیاسی کشور هستند به منظور تحقق هدفهای خود، به آقای احمدینژاد رای میدهند. این نظریه ما و اصلاحطلبان است اما اصولگرایان این نظر را ندارند و بر این باور هستند که آقای روحانی کاری نتوانست انجام دهد و آقای احمدینژاد میتواند مشکلات موجود را از بین ببرد. برجام و توافق هستهای نتوانست کاری انجام بدهد و باید بار دیگر ایدههای آقای احمدینژاد را اجرایی کرد این در حالی است که ما نظری مخالف داشته و بر این باور هستیم که کاندیداتوری ایشان در واقع خودکشی سیاسی است.
اما برخی تحلیلگران با توجه به وضعیت کلی کشور و همین انتخابات اخیر، احتمال رایآوری آقای احمدینژاد را بسیار پایین ارزیابی میکنند. کمااینکه بسیاری از اطرافیان احمدینژاد نتوانستند حتی وارد مجلس شوند و در انتخابات مجلس تهران حامیان این چهره که در دو لیست اصلی انتخابات نبودند حتی در میان 60 نفر ابتدایی حضور نداشتند؟
من این ارزیابی را قبول ندارم. ایشان محبوبیت کاریزماتیک دارد و محبوبیت کاریزماتیک خیلی با منطق میانه ندارد. افرادی که طرفدار آقای احمدینژاد هستند هیچ استدلالی را در مورد ضعف عملکرد ایشان قبول نکرده و همچنان بر مواضع خود پافشاری میکنند. این افراد حاضر نیستند که قبول کنند عملکرد ایشان چه هزینههایی را بر کشور تحمیل کرده است. اگر این ایده را مطرح کنید که هیچ یک از کارهای آقای احمدینژاد درست نبوده است، اینگونه نیست که آنها از مواضع خود عقبنشینی کنند و با شما در مخالفت با آقای احمدینژاد همراهی کنند. شما این نکته را باید قبول کنید که این افراد به هر حال طرفدار او بوده و با شما مخالف هستند. اگر یک خروار ادله بیاورید فایده ندارد چون برای آنها اهمیتی ندارد که در هشت سال گذشته چه بر سر کشور آمده است. به هر حال این واقعیت را باید قبول کنید که این علاقه اصلاً مبنای عقلانی نداشته و بیشتر کاریزماتیک است به همین دلیل بهتر است که آن را به رسمیت شناخت.
به نظر شما در چه صورت شانس بازگشت احمدینژاد به قوه مجریه زیاد میشود؟ شما در سخنان خود اشاره کردید که در صورت شکست دولت روحانی و عدم تحقق وعدهها، احتمال موفقیت رئیسجمهور سابق افزایش مییابد؟
اگر وضعیت اقتصادی کشور در این مدت زمان باقیمانده تا زمان برگزاری انتخابات ریاستجمهوری سال 1396 بهتر نشود و بهبودی حاصل نکند و بر تعداد بیکاران افزوده شود در این صورت این شانس افزایش مییابد. این نکته را مدنظر قرار بدهید که اگر رکودی که اقتصاد را فلج کرده همچنان ادامه یابد، به طور قطع واحدهای تولیدی را با مشکلات بیشتری روبهرو میکند و این شرایط به سود منتقدان دولت است. به هر حال بخش خصوصی با مشکلات زیادی روبهرو است و بسیاری از کارخانهها به جای چند شیفت کار کردن تنها یک شیفت کار میکنند. اگر این مشکلات در این مدت زمان باقیمانده حل نشود شما باید احتمال بازگشت آقای احمدینژاد و اصولگرایان به راس قوه مجریه را بسیار جدی بگیرید. به هر حال اصولگرایان در این شرایط گزینه خود را بار دیگر مطرح کرده و رای دادن به او را راهکار برونرفت از مشکلات جامعه عنوان میکنند. با توجه به اینکه پاسخگویی هم وجود ندارد بعید نیست که آقای احمدینژاد برای یک دوره دیگر رئیسجمهور شود.
حامیان احمدینژاد وعده دادهاند که ماهانه 250 هزار تومان به مردم خواهند داد البته این خبر پیشتر هم منتشر شده بود و آقای احمدینژاد میخواست تا این مقدار را در بودجه سال 1392 لحاظ کنند که مورد موافقت مجلس قرار نگرفت. به هر حال وعدههای اقتصادی از سوی او برای جلب نظر مردم در آستانه انتخابات ریاستجمهوری، دوباره مطرح خواهد شد البته به شرط اینکه حتماً وارد عرصه رقابت سیاسی بشوند. شما در این مورد چه ارزیابی دارید؟
این تنها وعده آقای احمدینژاد نخواهد بود. ایشان وعدههایی خواهد داد. وعده قرار گرفتن ایران در صدر کشورهای جهان، تبدیل ایران به بزرگترین قدرت نهتنها منطقه بلکه دنیا، فراهم کردن شغل و هزاران وعده پوپولیستی و رای جمعکنی را به مردم خواهند داد. این در حالی بود که ایشان باید در مورد عملکرد خود در هشت سال گذشته به مردم پاسخ میدادند. به هر حال بزرگترین فاجعه رخ داده در هشت سال گذشته این بود که به مردم یارانه نقدی پرداخت بشود. در این مورد اصولگرایان و دولت احمدینژاد باید پاسخگو باشند. این اقدام موجب فلج شدن اقتصاد ایران شد. این عملکرد در حالی مورد دفاع واقع میشود که در حال حاضر در حبشه هم به مردم پول نقدی 45 هزار و 500 تومان پرداخت نمیشود. این معنا ندارد که شما به مردم این پول را بدهید. با این حال خود را موظف به پاسخگویی نمیدانند و میگویند که 45 هزار و 500 تومان قابلی ندارد و باید به مردم 250 هزار تومان ماهانه داد. متاسفانه آقای احمدینژاد و بسیاری از اصولگرایان در لحظه زندگی کرده و 20 سال و 30 سال آینده ایران را نمیبینند. این موضوع اصلاً برایشان اهمیت ندارد.
به نظر میرسد که تمام هدف آقای احمدینژاد این است که در کانون توجه رسانهها قرار بگیرند؟ آیا بهتر نیست که رسانهها او و رویکردش را نادیده بگیرند؟
به هر حال حرفهای ایشان از جمله وعده 250 هزار تومان توسط رسانهها پوشش داده خواهد شد. شما نمیتوانید مانع این رویکرد بشوید. دغدغه ما این نیست که آقای احمدینژاد را بزرگ بکنیم یا نکنیم. موضوع اساسی این است که نخبگان این موضوع را برای مردم مطرح کنند که تبعات وعدههای ایشان چیست. این موضوع به مردم گفته شود که درست است که ایشان چنین وعدهای دادند اما شما مشاهده میکنید که 45 هزار و 500 تومان چه بلایی به سر شما آورده است. پولی که باید صرف راهسازی میشد، بین مردم تقسیم شد در حالی که لازم بود تدابیری در نظر گرفته شود تا راههای کشور، قاتل مردم نشوند. پولی که باید صرف ساخت و ساز و توسعه همهجانبه کشور شود، به فقیر و غنی داده میشود. در کنار این باید به مردم گفته شود که اقدامات ایشان در سیاست خارجی و هستهای چه مشکلاتی را برای جامعه ایجاد کرده است و اگر ایشان بار دیگر بازگردد، دوباره کشور یک عقبنشینی بزرگ را تجربه میکند. وظیفه نخبگان در حال حاضر این است که این موضوعات را برای مردم توضیح بدهند تا مردم تحت تاثیر وعدههای پوپولیستی قرار نگیرند. شما نمیتوانید این موضوع را مطرح کنید که نباید به احمدینژاد پرداخت بلکه باید رسانهها خود را موظف بدانند که سیاستهای نادرست او را مورد بررسی همهجانبه قرار دهند.
دیدگاه تان را بنویسید