چرا مردم به شعارهای غیرواقعی انتخاباتی اعتماد میکنند؟
پذیرایی از پوپولیسم
وعده دادهاند بیکاران شهر را شاغل و مجردها را متاهل کنند، گفتهاند خط تولید شرکت BMW را در شهرشان احداثمیکنند.
وعده دادهاند بیکاران شهر را شاغل و مجردها را متاهل کنند، گفتهاند خط تولید شرکت BMW را در شهرشان احداث میکنند، کارخانه تراکتورسازی، کارخانه سیمان یا ذوبآهن میسازند، گفتهاند فقط رای بدهید، پست دولتی و حقوق دوبرابر بگیرید، گفتهاند اگر رای بیاورند کوچه و خیابان را آسفالت میکنند، شهر را مرکز استانی جدید میکنند، حوزه انتخابیه را به منطقه آزاد تبدیل میکنند و خلاصه گلستانی برپا میکنند فقط اگر رای بیاورند، حتی یکی از آنها وعده داده اگر رای بیاورد دریای خزر را به خلیج فارس متصل کند. در شماره 159 مجله «تجارت فردا» گزارشی منتشر شده از این وعدهها و آثار و تبعاتی که برای اقتصاد کشور به ارمغان آوردهاند، اما چرا بعضی از نامزدهای نمایندگی مجلس ایران ترغیب میشوند شعارها و وعدههایی را طرح کنند که اگر خیالی و دروغین توصیفشان نکنیم، دست کم غیرواقعی و گاهی به کلی خارج از دایره اختیارات نمایندگانی هستند که به مجلس میروند؛ مجلسی که مسوول وضع قانون است، نه اجرای عملیات محیرالعقول در حوزههای انتخابیه، بذل و بخشش سمتهای دولتی یا رفتن به خواستگاری برای پسران مجرد حوزههای انتخابیه. با این حال به نظر میرسد
بعضی از نامزدهای انتخابات مجلس طوری وعده میدهند که گویا دایره اختیارات نمایندگی را نامحدود در نظر گرفتهاند. اما مردم چرا فریفته چنین وعدههایی میشوند؟ بستر اجتماعی شکلگیری چنین وعدههایی چیست؟ آیا قانون اقتصادی عرضه و تقاضا در این مورد صادق است؟ میتوان گفت مردم منتظر شنیدن چنین وعدههایی هستند و نامزدهای انتخابات هم لاجرم چیزی میگویند که به مذاق مردم خوش بیاید؟
چرا کالای این نامزدها میان رایدهندگان خریدار دارد؟ حتی اگر مردم موقع شنیدن و شاید خواندن وعدهها غرغرکنان بگویند از وعده و وعید خسته شدهاند یا دیگر وعدهها را باور ندارند، حتی اگر نتوان قاطعانه گفت این وعدهها بسیاری از کاندیداها را به کرسی مراد در مجلس رسانده است، دست کم میتوان بعضی از طراحان همین وعدههای عجیب را در کسوت نمایندگی دورههای مختلف مجلس دید. یکی از آنها نمایندهای است که چند بار به مجلس راه یافته و در دوران نامزدیاش برای انتخابات وعده داده در شهر حوزه انتخابیهاش فرودگاه بسازد؛ وعدهای که هیچ گاه به اجرا درنیامده، اما در چند دوره انتخابات تکرار شده است. اما جنبه عجیبتر ماجرا این است که بر اساس گزارش رسانههای محلی، نهتنها به دلیل وجود فرودگاهی دیگر در فاصلهای کمتر از 100کیلومتری آن منطقه، امکان دریافت مجوز ساخت فرودگاه مسافری در آنجا وجود ندارد، بلکه بر اساس تقسیمات ارضی وزارت کشور، آن منطقه اساساً در شهرستان حوزه انتخابیه نماینده مذکور قرار ندارد.
زمینه پذیرش شعارهای غیرواقعی و حتی غیرمنطقی در انتخابات چیست؟ آیا میتوان گفت مردم به علت زودباوری یا کمآگاهی تحت تاثیر شعارهای اغراقآمیز قرار میگیرند؟ البته شاید نتوان گفت علت انتخاب چنین نمایندگانی تنها طرح وعدههای نادرست و شعارهای جذاب بوده، اما دست کم میتوان پرسید چرا مردم به صورتی نقادانه و پرسشگرانه با چنین وعدههایی برخورد نمیکنند و تصمیم نمیگیرند حتی اگر قصد داشتهاند به دلیل دیگری به چنین نامزدی رای دهند، پس از شنیدن شعارها و وعدههای نامعقول آن نامزد، در انتخاب خود تجدید نظر کنند؟ چرا مردم کالای بازار پوپولیسم انتخاباتی را میخرند یا دست کم به عرضه این کالا انتقاد و اعتراضی ندارند؟ در بازار انتخابات چطور میتوان مردم را از خطر افتادن در دام پوپولیسم انتخاباتی آگاه کرد تا نامزدهای نمایندگی مجلس را از تکرار شعارهای پوپولیستی بازدارند؟
دیدگاه تان را بنویسید