تاریخ انتشار:
چرا صندوقهای بازنشستگی گرفتار تنگنای مالی شدند؟
هنگام اصلاحات
در دهههای اخیر به دلیل افزایش متوسط عمر و به تبع آن، فزونی جمعیت بازنشستگان، انسانها برای دستیابی به امنیت مالی خود و خانوادهشان تلاش میکنند و به دلیل توجه نظریهپردازان اجتماعی و اقتصادی و کارفرمایان به حفظ نیروهای انسانی و بالا بردن سطح کارایی آنها، اولین طرح بازنشستگی در سال 1799 در انگلستان تحت عنوان «بیمه پیری انفرادی و همگانی» مطرح شد. با گذشت زمان این طرحها پیشرفتهتر شدند تا اینکه در شرایط کنونی صندوقهایی تحت عنوان «صندوقهای بازنشستگی» به منظور جمعآوری داراییهای این طرحها تاسیس شدهاند. سرمایهگذاری از محل ذخایر صندوق بازنشستگی به لحاظ حفظ ارزش این ذخایر و نقشی که سودهای خاص از این سرمایهگذاریها باید در بلندمدت برای تامین مالی صندوقهای بازنشستگی ایفا کنند بسیار اهمیت دارد، بنابراین این صندوقها، سرمایهگذاران نهادی و بازیگران عمده بازارهای مالی هستند.
در این راستا وضعیت منابع و مصارف صندوقهای بازنشستگی نیازمند بررسی و شناخت چالشها و نقاط قوت آن است تا بتوان نگرانی از ورشکستگی این صندوقها را کاهش داد. در حالی که تعداد شاغلان مشترک صندوق بازنشستگی کشوری در سالهای اخیر کاهش یافته است، تعداد مستمریبگیران روند افزایشی داشته است که این مساله از یکسو موجب کاهش منابع دریافتی صندوق (حق بیمهها) و از سوی دیگر موجب افزایش مصارف صندوق شده است. در سالهای اخیر روند افزایش متوسط حقوق مستمریبگیران صندوق بیش از افزایش متوسط حقوق و مزایای مشمول کسور شاغلان بوده است به این لحاظ میزان کمکهای دولت جهت تعادل جریانهای نقدی ورودی و خروجی صندوق طی سنوات اخیر دریک مسیر صعودی فزاینده قرار داشته است. افزایش تعداد مستمریبگیران (بازنشستگان) ضمن کاهش تعداد شاغلان و همچنین فزونی رشد مصارف به منابع موجب شده است تا صندوق با بحران مالی مواجه شود. بهرغم افزایش سن امید به زندگی در غالب نقاط جهان از جمله ایران و با وجود اینکه بیشتر کشورها سن بازنشستگی را هماهنگ با تغییرات جمعیتی افزایش دادهاند، سن بازنشستگی در کشور ما همچنان پایین است. این مساله موجب شده است که از یکسو،
مشترکان صندوق، سالهای کمتری حق بیمه پرداخت کنند و از سوی دیگر سالهای بیشتری مزایای بازنشستگی دریافت کنند. در حال حاضر به نظر میرسد سه چالش اساسی در صندوق بازنشستگی کشوری وجود دارد. نخست اینکه بدهی پرداختنشده دولت طی دو دهه اخیر همواره یکی از بزرگترین داراییهای صندوق بوده که بازیافت آن عمدتاً از طریق شرکتهای متعلق به مجموعه دولت امکانپذیر بوده است. نکته دوم این است که ترکیب فعلی بخش عمدهای از سرمایهگذاریهای بلندمدت صندوق قبل از اینکه منتخب راهبردهای سرمایهگذاری آن باشد، منتخب فرآیند تسریع و انتخاب بیشتر سهامهای عرضهشده به منظور بازیافت گستردهتر بدهیهای پرداختنشده دولت است. نکته سوم این است که بهرغم اینکه تعداد شرکتهایی که از ساختار مالی مناسبی برخوردار نیستند در فرآیند عرضه سهام جهت بازپرداخت بدهی مذکور، دارای سیر صعودی بوده، اما جهت تسریع در بازیافت بدهی تاکید مدیریت ارشد صندوق همواره مبتنی بر اصل تسریع و انتخاب بیشتر سهامهای عرضهشده بوده است. البته چالشهای صندوق بازنشستگی تنها به وصول بدهیها ختم نمیشود و شرکتهای وابسته این صندوقها نیز عموماً زیانده بودهاند، به طوری که بازدهی
پایین این شرکتها همیشه جای سوال داشته است. بر این اساس، اکثر کارشناسان بر اصلاح ساختاری صندوقها تاکید میکنند تا با این اصلاح ساختار، مفری برای عبور از تنگناهای مالی ایجاد شود، اما شیوه طراحی و اجرای برنامههای اصلاحی در شرایط کنونی، محل بحث کارشناسان و مسوولان است.
دیدگاه تان را بنویسید