علاقه به انتشار تصاویر شخصی دیگران چه هزینههایی به جامعه تحمیل میکند؟
اپیدمی چشمچرانی اجتماعی
این روزها بازار انتشار تصاویر خصوصی افراد و مشاهیر در انواع شبکههای اجتماعی، داغ داغ است.
این روزها بازار انتشار تصاویر خصوصی افراد و مشاهیر در انواع شبکههای اجتماعی، داغ داغ است. یک روز تصاویر مربوط به «پسر پرحاشیه تلگرامی» دست به دست میچرخد و یک روز نوبت به «دروازهبان پرسپولیس» میرسد. در واقع در شرایط حاضر هر شهروندی که مطابق با هنجارهای رسمی کشور زندگی نکند و جوانب احتیاط را هم در محافظت از تصاویر خصوصیاش نسنجد، در حالی که آن تصاویر به نحوی بیاعتنایی او نسبت به هنجارهای رسمی کشور را بازنمایی کند، به صورت بالقوه پتانسیل این را دارد که تصاویرش به سوژه داغ فضای مجازی تبدیل شود و البته هزینههای اجتماعی و قانونی مربوط به این هنجارشکنی در حوزه خصوصی خود را هم تحمل کند.
البته انتشار تصاویر خصوصی منسوب به افراد و به ویژه مشاهیر ایرانی موضوع تازهای نیست. اکنون سالهاست که برای عدهای، عرضه تصاویر و فیلمهای خصوصی افراد و چهرههای شناختهشده به یکی از مهمترین کارکردهای فضای مجازی و به ویژه شبکههای اجتماعی تبدیل شده است.
یکی از پرحاشیهترین این موارد در پاییز سال 1385، یعنی زمانی که هنوز شبکههای اجتماعی ظهور نکرده بودند، اتفاق افتاد. در آن سال فیلمی منسوب به یکی از هنرپیشههای ایرانی در سطحی وسیع منتشر شد.
به این ترتیب که نهتنها در فضای مجازی این فیلم بارگذاری شده و امکان دانلود آن فراهم شده بود و عده بسیاری از امکان «بلوتوث»، گوشی همراه خود برای انتشار آن فیلم استفاده میکردند، بلکه در مواردی دیده میشد که بخشی از عرضهکنندگان غیررسمی فیلمهای سینمایی مثل دستفروشها در کنار فیلمهای مجاز و غیرمجازی که عرضه میکردند، اقدام به فروش فیلم خصوصی منسوب به آن هنرپیشه در قالب سیدی میکردند تا به این ترتیب کسانی که موفق به تماشای این فیلم از طریق فضای مجازی و گوشی همراه نشده بودند از تماشای آن محروم نمانند! همچنین یکی از پرسر و صداترین موارد انتشار وسیع فیلم خصوصی چهرههای شناختهشده، مربوط به یکی از مجریان تلویزیونی در مراسم عروسی برادرش در دهه 60 بود. یعنی زمانی که نه شبکههای اجتماعی وجود داشتند و نه استفاده از فضای مجازی همهگیر شده بود. این مجری تلویزیون بعدها درباره وسعت انتشار فیلم عروسی برادرش بیان کرد که روزی متوجه شده فیلمفروشی سر خیابان خانهاش، فیلم عروسی برادرش را میفروشد و آن فیلم را خریده است!
تقصیر شبکههای اجتماعی است؟
بنا بر آنچه گفته شد، انتشار تصاویر خصوصی افراد و مشاهیر، عمری به کوتاهی شبکههای اجتماعی ندارد که بتوان آن را متهم ردیف اول انتشار تصاویر شخصی افراد دانست. این اقدام را حتی نمیتوان مولود امکانات مختلفی دانست که شبکههای مجازی در اختیار افراد قرار دادهاند. بلکه بیشتر به نظر میرسد امکانات مختلف شبکههای مجازی به ویژه شبکههای اجتماعی به مثابه ابزاری عمل میکنند که بستری را برای بروز اندیشه و امیال افراد به سرعت هر چه بیشتر فراهم میکنند. بنابراین وقتی بخشی از جامعه میل به سرک کشیدن در زندگی افراد دارد و از آن مهمتر تمایل دارد این تجربه را با دیگران نیز به اشتراک بگذارد و در این راه نیز از امکانی بهره میبرد، نمیتوان انگشت اتهام را صرفاً به سوی شبکههای اجتماعی گرفت.
کمااینکه قبل از پیدایش این شبکهها نیز افرادی بودند که از شیوههای کلاسیک سختتر و پرهزینهتر تکثیر فیلم استفاده کرده و فیلمهای خصوصی مشاهیر را تکثیر و منتشر میکردند و البته در مقابل نیز کسانی بودهاند که هزینه صرف کرده و این فیلمها را خریداری و تماشا میکردهاند.
به طور کلی دو عمل «سرککشی» به تصاویر زندگی خصوصی افراد و مشاهیر که ناصر فکوهی انسانشناس از آن به عنوان «چشمچرانی اجتماعی» یاد میکند و همچنین به اشتراک گذاشتن آنها که این روزها در سطح وسیعی انجام میشود، موید و موکد این است که زندگی خصوصی افراد حداقل برای بخشی از جامعه جذاب است و بخشی از زمان خود را برای جستوجو و کندوکاو درباره رازهای زندگی دیگران، اختصاص میدهند.
شاید زمانی این موضوع نگرانکننده باشد که بدانیم در مواردی این قبیل مسائل به برخی اولویتهای افراد تبدیل شده است.
بررسی استفاده شهروندان از انواع رسانههای موجود چه در قالب رسانههای صوتی تصویری و چه در قالب شبکههای اجتماعی نشان میدهد عموماً انتشار مطالبی درباره زندگی خصوصی افراد و مشاهیر بازخوردی به مراتب بیشتر از مسائل مهم اقتصادی، سیاسی و اجتماعی روز دارد. این موضوع به ویژه در آمار اخبار پربازدید خبرگزاریها و سایتهای خبری هم مشهود است. ضمن اینکه بررسی آمار مربوط به فروش نشریات مختلف نیز نشان میدهد غالباً آن دسته از نشریات با اقبال بیشتری مواجه میشوند که به زندگی خصوصی چهرههای مشهور به ویژه هنرمندان، میپردازند. مثلاً در حالی که مطرحترین هفتهنامههای اقتصادی کشور، تیراژ بیشتر از 17 هزار عدد را تجربه نمیکنند، برخی هفتهنامهها یا دوهفتهنامهها، که از تصاویر مشاهیر برای طرح جلد خود استفاده میکنند بعضاً تا 80 هزار تیراژ را در سطح کشور تجربه میکنند. همچنین است که در سالهای اخیر که شاهد زوال بسیاری از نشریات به دلایل مختلفی مانند نبودن اقبال لازم، توقیف و... بودهایم، نشریاتی دیگر، با قوت توانستهاند کرسی خود را در پیشخوان دکههای روزنامهفروشی حفظ کنند.
مخصوص ایران نیست!
البته علاقه و توجه به زندگی شخصی مشاهیر فرهنگی، سیاسی و... مخصوص ایرانیان نیست. در بسیاری از کشورها از جمله کشورهای توسعهیافته، بخش قابل توجهی از مطالب بسیاری از رسانههای دیداری، نشریات و حتی محتوای کتابها به موضوعات مربوط به مسائل خصوصی افراد اختصاص یافته که آنها هم با استقبال قابل توجهی از سوی مخاطبانشان روبهرو میشوند. برای نمونه کتاب «برای این لحظه متشکرم»، نوشته «والری تریروایلر»، خبرنگار سیاسی و همسر سابق فرانسوا اولاند رئیسجمهور فرانسه که درباره زندگی شخصی خود با اولاند نوشته بود، با اقبال بینظیری از سوی مردم فرانسه روبهرو شد، همچنان که طی دو روز 200 هزار نسخه از آن به فروش رسید. با این همه، آنچه در ایران اتفاق میافتد از منظری بسیار متفاوت است با آنچه در کشورهای دیگر از جمله کشورهای غربی با آن روبهرو هستیم. ابتدا اینکه در ایران، به ظاهر سد محکمی میان حوزه خصوصی و حوزه عمومی افراد قرار دارد.
مثلاً در حالی که در شبکههای مجازی اغلب تصاویر بسیاری از سیاستمداران غربی با همسر و فرزندانشان هنگام انجام امور روزانهای مانند صبحانه خوردن، ورزش کردن، رستوران رفتن و... منتشر میشود، در ایران اغلب هویت اعضای خانواده بسیاری از سیاستمداران و حتی هنرمندان و ورزشکاران در هالهای از ابهام قرار دارد.
به نظر میرسد همین موضوع به جذابیت شناسایی بسیاری از آنها افزوده است. بنابراین وقتی جستوجوی نام بسیاری از وزرای کابینه دولت در موتور جستوجوگر گوگل، گزینههایی از قبیل «تصاویر همسر و فرزندان» را به مخاطب پیشنهاد میدهد که بیانگر آمار بالای جستوجوی این گزینه است و اغلب هم مخاطب را به نتیجه مورد نظر نمیرساند، بیش از هر چیزی بیانگر آن است که پاسخ داده نشدن به نیاز مخاطبان که دراینجا داشتن تصویر روشن از هویت اطرافیان سیاسیون است، بر عطش آنها افزوده و احتمالاً در آنها اشتیاق بیشتری برای سرک کشیدن به زندگی خصوصی آنها ایجاد کرده است، اتفاقی که البته به دلیل هوشیاری سیاستمداران ایرانی با توجه به خاستگاه دولت در موارد بسیار نادری ممکن است رخ دهد.
هنجارشکنی در حوزه خصوصی ممنوع
از سوی دیگر یکی از نکاتی که در بحث انتشار تصاویر برخی افراد جامعه از جمله مشاهیر، قابل توجه است به موضوع این تصاویر برمیگردد. اغلب این تصاویر و فیلمها به نحوی رفتار خلاف هنجار افراد جامعه را بازنمایی میکنند. مثلاً در حالی که هنجارهای رسمی جامعه روابط ناسالم را تقبیح میکند، این تصاویر نشان میدهند که فرد قربانی خود را چندان پایبند به داشتن روابط سالم نمیداند. یا ممکن است انواع نوشیدنی را مصرف کند که با قوانین و اصول شرعی کشور سازگاری نداشته باشد. بنابراین انتشار این تصاویر به نحوی بازگوکننده اتفاقاتی است که به هیچ عنوان با هنجارهای کشور نمیخواند. این اتفاق از حیثی هم برای صاحبان تصاویر و هم برای مسوولان امر، هزینههای سنگینی به همراه دارد.
از یکسو اغلب صاحبان تصاویر به دلیل آنچه هنجارشکنی در حوزه خصوصی تلقی میشود، -با توجه به اینکه در کشور ما برخلاف بسیاری از کشورهای دیگر مرز لزوم الزام به قوانین توسط مردم، محدود به حوزه عمومی نیست- با برخوردها و مجازات قانونی روبهرو میشوند. مثلاً تاکنون در موارد بسیاری، هنرمندانی که تصاویر خصوصیشان منتشر شده است، از سوی رسانه ملی ممنوعالتصویر شدهاند. یا برخی ورزشکاران زندانی شدهاند و از آن شدیدتر در مورد پسر پرحاشیه تلگرامی که شهرتش را مدیون انتشار تصاویر خصوصی نابهنجارش است، شنیده شد که از مصادیق «فساد»، به شمار آمده و این گمانهزنیها رفت که ممکن است به مجازاتی سنگین محکوم شود. با این همه برخورد قانونی با این افراد، همه ماجرا نیست. در بسیاری از مواقع انتشار این تصاویر که با هنجارهای رسمی و مردم جامعه سازگاری ندارد، شرایطی را برای بسیاری از این افراد رقم میزند، که ادامه زندگی در محیط اجتماعیشان را برایشان دشوار و حتی غیرقابل تحمل میکند.
وقتی سرمایه کاریزماتیک معکوس عمل میکند
در مورد چهرههای شناختهشده «سرمایه کاریزماتیک» بسیاری از این افراد که به موجب آن در گذشته سود بسیاری کسب کرده بودند، روند معکوسی به خود گرفته و منجر به آن میشود، که مثلاً اگر در گذشته به صرف چهره بودن عوایدی از سوی مردم نصیبشان شده -فیلمهایشان با استقبال روبهرو شده، مورد احترام و توجه بسیاری قرار گرفتهاند و...- اکنون موقعیتهای کاری خود را از دست بدهند و حتی با توهین و تحقیر از سوی مخاطبان خود روبهرو بشوند. همچنان که در موردی یکی از هنرمندانی که فیلم عروسیاش منتشر شده بود، با بیان اینکه چندین سال است که پیشنهاد کار به زعم او خوبی نگرفته است، خود را قربانی انتشار آن فیلم دانسته بود. در موردی دیگر هنرپیشهای که فیلم منسوب به او منتشر شده بود، شرایط زندگی در کشورش پس از انتشار آن فیلم را آنقدر دشوار تلقی کرده بود که بار سفر بسته و برای همیشه سرزمین مادری را ترک کرده بود.
باید در نظر داشته باشیم در حالی انتشار تصاویر خصوصی عدهای تاثیر سوئی روی سرنوشت آنها میگذارد که این اتفاق در بسیاری از کشورها نهتنها تغییری در زندگی شخصی افراد ایجاد نمیکند، بلکه در مواردی دیده شده که به شهرت و محبوبیت بیشتر آنها، افزوده است.
هزینهای که مسوولان میدهند...
در بحث انتشار این تصاویر، یکی از نکاتی که همواره مورد توجه قرار میگیرد موضوع ناکامی نهادهای رسمی متولی فرهنگ و اخلاق در تربیت اخلاقی جامعه است. به ویژه آنکه اغلب این تصاویر متعلق به تعدادی از نسل جوان هستند که اولیای نسل بعد نیز خواهند بود و به نظر نمیرسد که اغلب آنها بتوانند نسلی را تربیت کنند، که با معیارهای اخلاقی و فرهنگی سنتی جامعه ما همخوانی داشته باشند. بلکه به نظر میرسد این افراد درصدد تشکیل یک نظام ناهنجار باشند که ضمن شکستن هنجارهای سنتی و بیاعتنایی به آن، در مواردی حرکت در جهت مخالف آن را پیشه راه خود قرار دهند و در صدد اشاعه چنین روشهایی باشند.
مثلاً در مورد پسر پرحاشیه تلگرامی، فقط هنجارشکنی او در قالب داشتن روابط به ظاهر متعدد نامشروع نبود. اگر بپذیریم که بنا به گفته برخی مسوولان رسیدگی به پرونده این متهم - که البته خودش به آن اذعان ندارد- انتشار اولیه این تصاویر توسط خودش انجام شده باشد، شاید نکته پنهان در رفتار او این است که آن فرد نهتنها ابایی از داشتن این روابط هنجارشکنانه ندارد بلکه به نظر میرسد با یک رفتار ناهنجار قصد جلب توجه عمومی به سبک زندگی خود را دارد.
در واقع رفتار این پسر و البته اتفاقات مشابه که اخیراً شاهد آن بودیم نشان میدهد الگوهای سنتی رفتاری جامعه ایرانی که به موجب آن برخی آموزههای اخلاقی از قبیل «وفاداری»، «سادهزیستی»، «حیا» و... تشویق و تقویت میشد؛ اکنون مورد هجوم قرار گرفته است.
و البته به نظر میرسد که بهرغم تغییر این الگوها و ایجاد تحول اساسی در رفتارهای بخشی از نسل جوان، نهادهای رسمی همچنان بر شیوههای پیشین خود که برخورد قهری و کمتر آموزشی با این افراد است، تاکید کرده و این افراد را مجازات میکنند.
چرا تصاویر دیگران را منتشر میکنیم؟
اگر شبکههای اجتماعی را محلی برای بازتولید آنچه بدانیم که افراد در زندگی اجتماعی خود تجربه میکنند، پر شدن اوقات فراغت بسیاری از جوانان را با تلاش برای سردرآوردن از زندگی خصوصی دیگران و انتشار آن، میتوانیم جزیی از بیهوده گذراندن اوقات فراغت جوانان ایرانی تلقی کنیم. در تحقیقی که چندی پیش محمدرضا جوادییگانه و سیدضیا هاشمی، اعضای هیات علمی گروه جامعهشناسی دانشگاه تهران، به روی اوقات فراغت جوانان انجام دادند، مشخص شد عمده زمان جوانان و نوجوانان در اوقات فراغت به گشتن در شبکههای مجازی، تماشای تلویزیون و ماهواره و... میگذرد و فقط 1 /1 درصد از نوجوانان، اوقات فراغت خود را به مطالعه غیردرسی اختصاص میدهند.
طبیعتاً جایی که از مطالعه خالی شده است، برای امور بیهودهای مثل بازنشر ویدئو کلیپهای بیمحتوا، سرک کشیدن به زندگی دیگران و البته ساختن جوک و لطیفه برای آنها باز میشود. با این نگاه شاید بتوان حجم انبوه مطالب غیرعلمی و بعضاً متناقض منتشرشده در شبکههای اجتماعی را توجیه کرد. این روزها در شبکههای اجتماعی، مطالب و اشعار بسیار متناقضی به چهرههای شناختهشده علمی و فرهنگی منسوب میشود که در صورت آگاهی داشتن بسیاری از کاربران با الفبای ادبیات آن چهرهها هیچیک از آنها بازنشر داده نمیشد. بنابراین به نظر میرسد سرانه پایین مطالعه در ایران که برخی منابع آن را تا دو دقیقه در روز اعلام کردهاند، منجر به آن شده که بسیاری از کاربران شبکههای اجتماعی، از استفاده مناسب از پتانسیلهای موجود در این شبکهها باز بمانند.
مثلاً در حالی که شبکههای اجتماعی میتوانند فضای مناسبی را برای مباحث علمی، فرهنگی، سیاسی، اجتماعی و... باز کنند که برای کاربرانشان ارتقای شخصی آنها و کسب سرمایه اجتماعی و تا حدی سرمایه فرهنگی را به همراه خواهد داشت، برخی از کاربران با استفاده نامناسب از این شبکهها تاثیرات سوء وقت تلف کردن، سرک کشیدن به زندگی دیگران و به خطر انداختن موقعیت اجتماعی و شغلی آنها را برای خود و دیگران، به جای میگذارند.
چه کسانی تصاویر مردم را منتشر میکنند؟
یکی از موضوعاتی که نباید در بحث انتشار تصاویر خصوصی دیگران از آن غافل ماند این است که به هر حال انتشار بسیاری از این فیلمها و تصاویر، برای صاحبانشان مشکلات عدیده قانونی، اجتماعی و... را ایجاد میکند. در برخی موارد حتی ادامه زندگی را برای آنها دشوار کرده است ولی با این همه و بهرغم تجربیات تلخ پیشین باز هم افرادی هستند که با علم به اینکه انتشار و بازنشر این تصاویر و اطلاعات چه تبعاتی میتواند برای صاحبان عکس داشته باشد به این کار مبادرت میکنند. که از این منظر در بحث تضعیف بنیانهای اجتماعی، علاوه بر صاحبان تصاویر، اقدام این افراد نیز قابل بررسی است. شاید از نگاهی دیگر بسیاری از این افراد، از آن جهت که ابایی از بیآبرو کردن و گرفتن موقعیت اجتماعی و شغلی و... همنوعان خود ندارند، بیش از رفتار صاحبان تصاویر قابل بررسی باشد. همانطور که اغلب این افراد نیز به نظر نمیرسد که تاکنون با اقدام جدی قانونی روبهرو شده باشند و در واقع در حالی که عدهای بارها به خاطر آنچه در حوزه خصوصی انجام دادهاند، با محرومیت از کار، مجازات زندان و... روبهرو شدهاند ولی
تاکنون اخبار موثقی منتشر نشده است که آیا مجازاتی برای کسانی که یکشبه سرنوشت دیگران را تغییر داده و زندگی را بعضاً تا پایان عمر به کام آنها تلخ میکنند در نظر گرفته شده است؟
دیدگاه تان را بنویسید