مقایسه هزینههای خانوارهای ایرانی با خانوارهای برخی از کشورهای دیگر
خوشخوراکتر و خوشپوشتر
بررسی سهم هزینههای مختلف از درآمد خانوادههای ایرانی و مقایسه آن با خانوادههای برخی از کشورهای دیگر نشان میدهد کسر بزرگتری از درآمد ایرانیها به نسبت عمده کشورهای آمریکایی و اروپایی صرف هزینههای ضروری مانند مسکن، آب، برق و گاز میشود و این امر باعثشده بخش کوچکتری از درآمد برای تفریح و سایر هزینههای غیرضروری مورد استفاده قرار گیرد.
بررسی سهم هزینههای مختلف از درآمد خانوادههای ایرانی و مقایسه آن با خانوادههای برخی از کشورهای دیگر نشان میدهد کسر بزرگتری از درآمد ایرانیها به نسبت عمده کشورهای آمریکایی و اروپایی صرف هزینههای ضروری مانند مسکن، آب، برق و گاز میشود و این امر باعث شده بخش کوچکتری از درآمد برای تفریح و سایر هزینههای غیرضروری مورد استفاده قرار گیرد، با وجود این ایرانیها بر برخی از علائق و عادات خود پافشاری کرده و به عنوان مثال به نسبت کشورهای مورد بحث اهمیت بیشتری برای خوراک و پوشاک قائل هستند.
ضروری و غیرضروری
خانوادههای مناطق مختلف جهان بخش قابل توجهی از درآمد خود را صرف هزینههایی میکنند که به تعبیر خودشان ضروری است. از جمله این موارد میتوان به مسکن، خوراک، خدمات درمانی و پوشاک اشاره کرد. در خصوص پایینترین سطح کیفی مورد قبول برای کالاها و خدمات ذکرشده اختلاف نظر وجود دارد و افراد مختلف ضرورت را در سطوح متفاوتی تعریف میکنند، با وجود این در خصوص ضروری بودن نیازهایی مانند مسکن در جوامع امروزی اتفاق نظر وجود دارد. در مقابل، هزینهها و نیازهایی وجود دارند که ضروری نبوده و انسان به منظور لذت بیشتر به آنها روی میآورد، از جمله این موارد میتوان به هزینههای مربوط به ورزش، مسافرت، سینما و... اشاره کرد.
به هر روی میتوان بر اساس ضروری و غیرضروری بودن در سطوحی مشخص، گروههایی تعریف کرد و از مقایسه سهم این گروهها از درآمد خانوار اطلاعاتی به دست آورد. برای این منظور در یک تقسیمبندی میتوان هزینههای مربوط به مسکن و خدمات درمانی را در مقابل هزینههایی مانند تفریح و ورزش قرار داد. هر چقدر در کشوری قیمت مسکن پایینتر باشد و خدمات درمانی با قیمت کمتری ارائه شوند، سهمی که هر خانوار میتواند به سایر کالاها و خدمات ارائه دهد، افزایش خواهد یافت. آمارها نشان میدهد میزان متوسط هزینهای که یک خانواده ایرانی ماهانه برای اجارهبهای مسکن به علاوه هزینه آب، برق و گاز میپردازد، حدود 32 درصد درآمد آن خانواده را تشکیل میدهد. در این آمارها اجارهبهای افرادی که خود صاحبخانه هستند، مساوی اجاره منزل این افراد در نظر گرفته میشود. به هر روی این رقم برای خانوادههای آمریکایی حدود 30 درصد است. بر این اساس به نظر میرسد هزینه مربوط به مسکن در آمریکا و ایران تقریباً یک کسر از درآمد خانوار را به خود اختصاص میدهد. این درصد در کشورهای اروپایی قدری پایینتر و در ترکیه از آنها هم پایینتر است. اما آیا نزدیک بودن درصدی که یک خانواده
ایرانی به اجارهبها اختصاص میدهد، به رقم مورد نظر برای یک خانواده آمریکایی به معنی انطباق سهم نیازهای ضروری از درآمد خانوار در ایران و آمریکاست؟ پاسخ این سوال منفی است. در ایران هزینههای مربوط به بهداشت و درمان نیز قابل توجه است و به طور متوسط 5/5 درصد از درآمد خانوار را به خود اختصاص میدهد. این در حالی است که هزینههای درمانی در عمده کشورهای مورد بحث قابل توجه نبوده و بسیار پایین است. در آمریکا عمده مردم تحت پوشش بیمه درمانی هستند و به طور کلی از خدمات ارائهشده راضیاند. در نتیجه تا به حال دیده شده که هزینههای گروه یک در ایران قدری بیشتر بوده و بعد به ترتیب آمریکا و کشورهای اروپایی قرار میگیرند. حال میتوان به بررسی گروه دوم که بخشی از نیازهای غیرضروری را شامل میشود، پرداخت. کشورهای مورد بحث 6 تا 9 درصد از درآمد خود را به ورزش و تفریح اختصاص میدهند. در مورد تفریح میتوان به هزینههایی که صرف تماشای تئاتر یا سینما میشود، اشاره کرد. در ایران تنها 3/2 درصد از درآمد هر خانوار به تفریح و امور فرهنگی اختصاص پیدا میکند، حتی اگر غذا خوردن در بیرون از منزل را هم به عنوان تفریحی برای خانوادههای ایرانی
در نظر بگیریم، کمااینکه همینطور هم هست، این درصد به 4/4 افزایش مییابد که باز هم از درصد مربوط به تفریح و ورزش در کشورهای مورد بحث خیلی کمتر است. این در حالی است که سهم غذا خوردن در رستوران برای کشورهای مورد بحث از کل هزینهای که ایرانیها به تفریح، امور فرهنگی و غذا خوردن در رستوران اختصاص میدهند، بیشتر است.
خوراک و پوشاک
مردم آمریکا، اروپا و حتی ترکیه 10 تا 15 درصد از درآمد خود را برای غذا خوردن در رستورانها صرف میکنند. اما مردم ایران تنها حدود دو درصد از درآمد خود را صرف غذا خوردن در رستوران میکنند. اما آیا این دادهها به معنی آن است که ایرانیها پول کمتری صرف غذا خوردن میکنند؟ پاسخ این سوال هم منفی است. این دادهها با تصویری که از فرهنگ مردم آمریکا و ایران در اذهان عموم مردم وجود دارد منطبق است. تهیه غذا در منزل بخش انکارناپذیری از فرهنگ مردم ایران بوده است، حال آنکه بسیاری از مردم آمریکا حتی صبحانه خود را در غذاخوریهای کنار خیابان صرف میکنند. این امر که بخش کمی از درآمد ایرانیها صرف غذا خوردن در رستورانها میشود، نشانه کمتوجهی آنها به غذا نیست. آمارهای بانک مرکزی نشان میدهد هزینه مربوط به خوراکیها و آشامیدنیها به تنهایی حدود 26 درصد از درآمد خانوادههای ایرانی را به خود اختصاص میدهد. کسری از درآمد خانوارهای کشورهای مورد بحث که در بازار
خرج میشود نیز در همین حدود است، ولی بخش قابل توجهی از آن به مشروبات الکلی اختصاص دارد که در سبد ایرانیها جایی ندارد. در نتیجه با حذف هزینه مربوط به مشروبات الکلی از کسر مربوط به «خرید در بازار» کشورهای مورد بحث، به این نتیجه میرسیم که ایرانیها بخش بیشتری از درآمد خود را صرف تهیه خوراکیها و آشامیدنیها در بازار میکنند. برای اینکه معیار درستی به دست آید هزینه مربوط به خوردنیها و آشامیدنیها و هزینه مربوط به غذا خوردن در بیرون را با هم جمع میکنیم. در نتیجه این امر به اعدادی نزدیک به هم برای ایران و کشورهای مورد بحث دست پیدا میکنیم. اما اگر هزینه تهیه غذا را هم منظور کنیم، با توجه به اینکه ایرانیها بیشتر خود به آشپزی میپردازند، میتوان نتیجه گرفت مردم کشور ما اهمیت بیشتری به غذا میدهند. بر این اساس بهرغم سهم کمی که تفریحات در هزینههای ایرانی دارد، غذا به نسبت برای ایرانیها حائز اهمیت است. علاوه بر این آمار مربوط به پوشاک و کفش نشان میدهد ایرانیها اهمیت نسبتاً زیادی هم به لباس میدهند. در حالی که کشورهای مورد بحث به طور متوسط 5/2 درصد از درآمد خود را به پوشاک و کفش اختصاص میدهند، ایرانیها 5/4
درصد از هزینههای خود را به این امور اختصاص میدهند. در نتیجه بهرغم کمرنگ بودن تفریح در لیست هزینههای خانوارهای ایرانی، آمارها نشان میدهد مردم کشور ما به نسبت اهمیت زیادی به خوراک و پوشاک میدهند.
در نهایت میتوان گفت مردم نواحی مختلف ذائقههای متفاوتی دارند که تا حد زیادی از فرهنگ، آداب، رسوم و سنتهای آنها ناشی میشود. مردم ایران نیز بهرغم محدودیتهای اقتصادی بر برخی از علائق خود پافشاری کرده و آنها را کنار نمیگذارند.
دیدگاه تان را بنویسید