خانوارهای ایرانی از مخارج غیرضروریتر خود کاسته و به مخارج ضروریتر خود، سهم بیشتری دادهاند
مقاومت خانوادهها در مقابل فشار اقتصادی
«خانوارهای ایرانی در مخارج خود با کسری مواجه هستند، با وجود اینکه رقم این کسری زیاد شده، اما درصد آن نسبت به درآمدها، کاهش یافته است.» این مهمترین نتیجه گزارشی است که بانک مرکزی به تازگی تحت عنوان «بررسی بودجه خانوار در سال ۱۳۹۱» منتشر کرد.
«خانوارهای ایرانی در مخارج خود با کسری مواجه هستند، با وجود اینکه رقم این کسری زیاد شده، اما درصد آن نسبت به درآمدها، کاهش یافته است.» این مهمترین نتیجه گزارشی است که بانک مرکزی به تازگی تحت عنوان «بررسی بودجه خانوار در سال 1391» منتشر کرد. کلیات درآمدی و هزینهای این گزارش، از دو تغییر عمده در رویکرد مالی و بودجهای خانوارهای ایرانی نیز پرده برداشت: درآمدهای «متفرقه» با منشاء «نامشخص» و «غیرمولد»، سهم بیشتری از درآمد خانوارهای ایرانی پیدا کرده و هزینههای مربوط به اقلام «ضروری» نیز، به جزء اصلی مخارج خانوارها در کشور تبدیل شده است.
کسری بودجه 748 هزارتومانی خانوارها
بررسی انجامشده میگوید هر خانوار ایرانی در سال گذشته بهطور متوسط نزدیک به 7/21 میلیون تومان هزینه داشته و درآمد متوسط او هم، حدود 9/20 میلیون تومان بوده است. با ارقام دقیقتر، کسری بودجه خانوارهای ایرانی در سال گذشته در حدود 748 هزار تومان بوده است. البته با این آمارها باید با احتیاط برخورد کرد: برای محاسبه «هزینهها»، از روشهای آماری و مبتنی بر قیمتگیری از اقلام مصرفی روزمره استفاده میشود و در نتیجه، آمار هزینهها در چنین گزارشهایی، از دقت کاملاً بالا و قابل قبولی برخوردار است. اما برای تعیین «درآمد خانوارها»، از روشهای «خوداظهاری» استفاده میشود. یعنی خانوارها خودشان میزان درآمدهای خود را اظهار میکنند و در آمار ثبت میشود. اینجا مشکل دقت آماری این بخش از گزارش، تا حدودی مشخص میشود: معمولاً در ایران (و احتمالاً خیلی از کشورهای دیگر) افراد گزارش صادقانهای از درآمدهای خود ارائه نمیدهند و تمایل به «کمنمایی» آن دارند. به همین دلیل ممکن است کسری بودجه خانوار، واقعاً با آمارهای واقعی وجود نداشته باشد. اما این موضوع دلیل این نمیشود
که قابلیت این آمارها برای توضیح وضعیت معیشت خانوارهای ایرانی نادیده گرفته شود. نکته مهم در آمارها این است که از سال 1371 به بعد (سالهایی که آمارهای بودجه خانوار بانک مرکزی برای آنان در دسترس است) کسری بودجه خانوار همیشه وجود داشته است. ممکن است این موضوع به معنای این باشد که در همه این سالها، کمگویی درآمدها بین خانوارهای ایرانی وجود داشته است. همچنین در برخی از این سالها، میزان کسری بودجه به میزانی قابل توجه بالا بوده و با توجه به سطح قیمتها در آن سالها، حتی با کسریهای فعلی هم قابل مقایسه بوده است. این موضوع را آمارهای کسری بودجه در 20 سال گذشته نشان میدهد.
مسیر نزولی و صعودی «درصد کسری بودجه»
آمارها نشان میدهد در همه سالهای پیشین، خانوارهای شهری در کشور با چالشی به نام کسری بودجه دست به گریبان بودهاند. البته در سالهای اخیر رقم این کسری، بیشتر نیز شده است. اما این موضوع را نمیتوان با توجه به تورم در این سالها و افزایش سطح قیمتها، خارج از انتظار دانست. به عبارت دیگر، ممکن است حتی میزان ریالی یا «اسمی» یک شاخص نیز زیاد شود، اما به دلیل وجود تورم، این شاخص بهطور نسبی یا «واقعی»، کم شده باشد. با توجه به این ابهام، برای مقایسه بهتر روند کسری بودجه، میتوان از دو راهکار استفاده کرد: راهکار نخست تعدیل رقم آن با شاخص تورم و راهکار دوم، استفاده از شاخص دیگری به نام «درصد کسری بودجه» (معادل با نسبت کسری بودجه تقسیم بر درآمد) است. این ترفند، روشن خواهد کرد که سطح واقعی کسری بودجه، با وجود اینکه در سالهای گذشته بیشترین رقم را داشته، اما در سالهای ابتدایی دهه 70 بالاتر بوده است. به این ترتیب، ملاحظه روند تغییرات «شاخص درصد کسری بودجه خانوار» حکایت از این دارد که اگرچه اندازه آن در سالهای ابتدایی این بازه از اکنون به مراتب بالاتر
بوده، اما از سال 1374 تا 1385، این شاخص مسیری نزولی را طی کرده، اما از سال 1385 به بعد، مسیر کلی این شاخص صعودی و در حال افزایش بوده است.
تغییر الگوی درآمدی خانوارها
با انتشار گزارش بودجه خانوار بانک مرکزی، روزنامه «دنیای اقتصاد» در گزارشی (3 اسفند 1392) به روند تغییرات اجزای «درآمدهای پولی» در 10 سال گذشته اشاره کرده و از افزایش سهم «درآمدهای متفرقه» در اقتصاد ایران در این سالها پرده برداشته بود. آمارهای جامعتر در این خصوص، اطلاعات مربوط به اجزای درآمدهای پولی و غیرپولی ایرانیان در 21 سال گذشته را نشان میدهد. این آمارها حاکی از این است که از پنج جزء اصلی درآمد خانوارهای ایرانی، در سالهای اخیر سه جزء با روندهای قابل ملاحظهای مواجه بودهاند: درآمد از «مشاغل آزاد» که روزگاری یکی از منابع عمده تامین درآمد خانوارها بود، با افت شدیدی مواجه شده، «درآمد از مزد و حقوق بخش دولتی» نیز دیگر چندان سهم زیادی در تامین درآمد خانوارهای کشور ندارد و مهمتر از همه، «درآمدهای متفرقه» به یکی از منابع اصلی درآمد خانوارها در کشور تبدیل شده است. در تعاریف بانک مرکزی، «درآمد متفرقه» شامل مواردی همچون «حقوق بازنشستگی، درآمد از محل اجاره املاک، مستغلات و...» عنوان شده است، یعنی مواردی که در آنها، وجوه پرداختی به شخص، در ازای کار
یا خدمت کنونی و مشخصی صورت نمیگیرد. کارشناسان این روند و افزایش سهم درآمدهای متفرقه در تامین منابع ایرانیان را بیش از هر چیز نتیجه این میدانند که در سالهای اخیر «درآمد حاصل از فعالیتهای اقتصادی» مولد در کشور کاهش یافته و درآمدهای حاصل از فعالیتهای غیرمولد یا درآمدهای با منشاء ناشناس، سهم بیشتری از درآمدهای خانوارها پیدا کرده است.
افزایش مخارج روی هزینههای ضروری
این آمار همچنین نشان میدهد در سالهای گذشته به تدریج خانوارهای ایرانی مجبور بودهاند سهم بیشتری از هزینههای خود را به اقلامی مثل «خوراکیها و آشامیدنیها»، «مسکن و سوخت» و «بهداشت و درمان» که جزو مخارج «ضروری» محسوب میشود، اختصاص دهند. در مقابل، سهم کمتری از هزینهها صرف اقلامی مثل «پوشاک و کفش»، «لوازم، اثاث و خدمات مورد استفاده در خانه»، «حملونقل»، «تفریح و امور فرهنگی» و «رستوران و هتل» شده و به عنوان مثال، سهم مخارج مربوط به هریک از این گروهها در سال 1391، کمترین سهم برای آنها در 10 سال گذشته بوده است. به این ترتیب، به نظر میرسد با تغییرات قیمتی و درآمدی، رفتار مصرفی مردم نیز تغییر کرده است. یعنی با تورم بالا که به کم شدن «درآمد واقعی» و «قدرت خرید» آنها منجر شده، افراد تمایل بیشتری به مصرف اقلام ضروری پیدا کردهاند که جزو «کالاهای ضروری» به شمار میآید. در مقابل و با سخت شدن شرایط مالی خانوارها، آنها تمایل کمتری به هزینهکرد روی اقلام کمتر ضروری داشتهاند.
دیدگاه تان را بنویسید