تاریخ انتشار:
معاون شهرسازی وزیر راه و شهرسازی از نارساییهای خدمات شهری در مسکن مهر میگوید
دو قطبی کردن شهرها خطا بود
مسکن مهر اگرچه بارقه امید را در میان مردم کمدرآمد برای صاحبخانه شدن جرقه زد اما پس از مدتی نشان داد سرابی بیش نبوده است. طرح مسکن مهر پس از گذشت بالغ بر شش سال نهتنها باری از مشکلات بخش مسکن برنداشت بلکه بحران تازهای را دامن زد. تا اینکه دولت جدید چارهای جز توقف ادامه این پروژه را که روزگاری قرار بود ناجی بخش مسکن شود، پیش رو نداشت.
بهرغم اینکه پروژه مسکن مهر متوقف شده است، با این حال مساله اصلی در زمینه تامین تاسیسات زیربنایی و مقوله شهرسازی درخصوص واحدهای مسکونی این پروژه ساختهشده و یا نیمهکاره بر سرجای خود باقی مانده است. از طرفی شما نیز اخیراً اعلام کردهاید شهرسازی بزرگترین مشکل پروژه مسکن مهر است. علت اینکه اغلب واحدهای مسکونی ساختهشده در قالب پروژه مسکن مهر از این مساله رنج میبرند، چیست؟
اگر پروژه مسکن مهر را مورد انتقاد قرار میدهیم به این معنی نیست که دولت قبلی به تعهداتش در خصوص مسکن مهر عمل نکرده است. بلکه به برخی از مسائل مهم به ویژه در زمینه شهرسازی بیتوجهی کرده است. وقتی دولت میخواهد طرحی در بخش مسکن اجرایی کند با این هدف که هم بخشی از تقاضاها پاسخ داده شود و هم از جمعیت کلانشهرها کاسته شود باید ابتدا مسائل شهرسازی در تامین تاسیسات زیربنایی و بارگذاریها را در نظر گیرد. اگر قصد دولت این بود که عدهای از افراد برای اینکه صاحبخانه شوند از کلانشهرها به سمت شهرهای جدید سوق داده شوند باید در مرحله اول شرایط محیط زیست بهتری برای آن فراهم و زیرساختها را آماده میکرد سپس مرحله ساخت و ساز واحدهای مسکونی آغاز میشد. بنابراین اگر بخشی از جمعیت کلانشهرها به شهرهای جدید منتقل میشوند باید مزایایی در نظر گرفته شود که افراد علاوه بر اینکه صاحبخانه میشوند از امکانات رفاهی و شهری متناسب نیز برخوردار شوند. در این صورت میتوانیم بگوییم که مسکن مهر توانسته به بخشی از تقاضاها پاسخ دهد. متاسفانه در عمل شاهدیم که این اتفاق رخ نداده و تنها خانهسازی انجام شده است.
اینگونه خانهسازی در شهرهای جدید چه عواقبی دارد؟
ایراد دیگر مسکن مهر این است که افراد واجد شرایط طیف خاصی از اقشار جامعه را دربرمیگیرد. مسکن مهر برای افراد کمدرآمد در نظر گرفته شده بود که این افراد از این طریق خانهدار شوند. ولی به این امر توجهی نشد که اگر این اقشار خاص در یک نقطه به شکل مجتمع متمرکز شوند تبعات اجتماعی خاص خود را دارد. چرا که مشکلات گروهی از طبقات اجتماعی را در یکجا تجمیع کردهایم. یعنی دولت خودش حاشیهنشینی را دامن زده است. در پروژه مسکن مهر متاسفانه این اتفاق رخ داده و حاشیهنشینی دولتی به وجود آمده است. در حالی که دو قطبی کردن شهرها امری خطاست. در دنیا این تجربه به اثبات رسیده است که تمام اقشار و طبقات اجتماعی باید در کنار هم در یک شهر زندگی کنند. اگر این اقشار را از هم مجزا کنند و یک طبقه اجتماعی خاصی را در شهرکها در کنار هم جمع کنند تنها مشکلات آنها چند برابر خواهد شد و از طرفی اگر هم خدمات متناسب شهری و رفاهی نیز به آنها ارائه نشود امری خطرناک است. درحال حاضر بهرغم اینکه در شهرهای جدیدی چون پرند، پردیس و هشتگرد که به طور کامل زیر بار نرفتهاند؛ آمارها نشان میدهد وضعیت چندان مناسب نیست و مشکلات و عواقب اجتماعی در حال بروز است، دولت نباید به حاشیهنشینی دامن میزد. بنابراین باید در دولت جدید چاره اساسی برای این امر اندیشیده شود.
یعنی شما اعتقاد دارید مسکن مهر که با هدف خانهدار کردن افراد کمدرآمد طراحی شده اشتباه بود و نباید اجرایی میشد؟
از حق نگذریم اصل مسکن مهر به عنوان مسکن کمدرآمدها هدف مقدسی است و باید به آن توجه کرد. یعنی اگر این طرح بخواهد ادامه پیدا کند باید مورد بررسی قرار گیرد و دیگر خطاهای گذشته در اجرا تکرار نشود. ریشه طرح مسکن مهر به دهههای قبل برمیگردد. در تجربیات قبلی وزارت مسکن و شهرسازی وقت براساس مطالعات شهری برای اولین بار در قانون برنامه چهارم مساله مسکن کمدرآمدها مطرح شد. اما متاسفانه آنچه در عمل در دولت قبلی به نام طرح مسکن مهر اجرا شد با ضعف مواجه بود. اگر از من سوال شود که پروژه مسکن مهری که اجرا شد با روح قانون برنامه چهارم منطبق است، به صراحت میگویم؛ خیر و تنها فرصت را از دست دادیم.
چرا معتقدید فرصت از دست رفته است؟
همانطور که گفتم اعتقاد دارم طرح مسکن مهر با چیزی که در قانون برنامه چهارم در دولت هشتم تصویب شده بود با آنچه در میدان عمل در دولت نهم و دهم اجرایی شد، بسیار متفاوت بود و به فرصتسوزی تعبیر میشود. در واقع 50 میلیارد دلار هزینه شد؛ اما نتیجهای نداشت. این هزینه هنگفتی است و نمیتوان به سادگی از کنار آن گذشت.
از سوی دیگر در شهرهای جدید با مشکل جمعیتپذیری مواجهند. آنچه در قالب پروژه مسکن مهر در شهرهای جدید در نظر گرفته شده با آنچه در افق جمعیتپذیری این شهرها پیشبینی شده بود همخوانی نداشت. حتی برخی از کارشناسان شهرسازی عنوان کردند در دولت قبلی برای رفع این مشکل اسناد بالادستی و افق جمعیتپذیری شهرهای جدید دستکاری شدهاند. اکنون دولت یازدهم چه تدبیری در این زمینه دارد؟
این مساله همواره دغدغه شهرسازان بوده است. وقتی تمام مجموعه مطالعات شهری تاکید داشت تمرکز، افزایش سطوح مسکونی، جمعیتپذیری و انجام اقدامات باعث جذب جمعیت در اطراف کلانشهری چون تهران میشود، به همین جهت مساله انتقال دانشگاهها، پادگانها و پروژههای سرمایهگذاری در بخش صنعتی به خارج شعاع 120 کلیومتری شهر تهران مطرح شد تا بتوان این مساله را در اطراف این کلانشهر کنترل کرد. آن وقت دولت در طرح مسکن در شهرهای جدید اطراف تهران مصوب میکند که بالغ بر 700 هزار واحد مسکونی ساخته شود. این مساله در تضاد مطالعات شهری بود و در واقع باعث بروز مشکلات دیگری در شهرهای جدید که به یکباره جمعیت آنها افزایش یافت، شده است.
در حال حاضر واحدهای مسکونی ساختهشده در قالب پروژه مسکن مهر با چه مشکلاتی در زمینه خدمات شهری مواجهند و چه میزان هزنیه نیاز است تا بتوان خدمات متناسب شهری را برای این واحدها تامین کرد؟
در زمینه دسترسی به آب، برق و گاز مشکلات وجود دارد. برای رفع مساله دسترسی تمهیدات در خصوص راهاندازی مترو به خصوص برای شهر پرند در حال به سرانجام رسیدن است و به زودی حل خواهد شد. اما در خصوص تامین آب و برق برای اغلب این شهرها به ویژه پرند و پردیس بخشی از آن برنامهریزی و هماهنگی با وزارت نیرو قابل رفع خواهد شد. اما بخشی دیگر به ویژه در زمینه تامین آب مساله بسیار سخت است. امیدواریم بتوانیم با برنامهریزی این خدمات به شکلی ارائه شود که مردم بتوانند با دغدغه کمتری در شهرها زندگی کنند. در حدود 50 هزار میلیارد تومان هم هزینه نیاز است تا بقیه اقدامات برای کل پروژه مسکن مهر تامین شود.
یعنی اکنون بیشترین مشکلات در شهرهای جدید پرند و پردیس در خصوص مسکن مهر وجود دارد؟
بیشترین مشکلات مسکن مهر به شهرهای جدید به ویژه در اطراف کلانشهرها برمیگردد. دولت قبلی برای آنکه از مشکلات کلانشهرها بکاهد مسکن مهر را در شهرهای جدید اجرایی کرد؛ لذا اکنون تراکم اصلی مسکن مهر در شهرهای جدید به ویژه پرند، هشتگرد و پردیس بوده و از طرفی دولت نیز بیشترین مانور خود را در این شهرها قرار داده بود چراکه به شکلی میخواست مساله بحران مسکن در کلانشهر تهران را حل کند؛ لذا این سه لایه بر روی همدیگر افتاده است و به مشکلات دوچندانی برای شهرهای جدید دامن زده است که نمونه بارز آن چالشهایی است که در شهر پرند و پردیس رخ داده است. همانطور که پیش از این نیز اشاره شد شهرهای جدید برای بارگذاری به سبک مسکن مهر با این جمعیت زیاد طراحی نشدهاند لذا طبیعی است با چالش مواجه شوند. به خاطر دارم در مقطعی که شهرهای جدید در اطراف تهران طراحی میشدند نقدهایی مطرح میشد که این شهرها به شهرهای خوابگاهی تبدیل خواهند شد. حتی در آن زمان نیز در طراحی شهرهای جدید به شکلی برنامهریزی شده بود که مسکن گرانقیمت، متوسط و ارزانقیمت با هم در این مجموعهها ساخته شوند. یعنی در شهر جدید پرند در کنار آپارتمانهای ارزانقیمت منعی نبود ویلاهای هزارمتری ساخته شود. اتفاقاً گرد آمدن طبقههای مختلف اجتماعی باعث میشود که افتراق بین فقیر و غنی کاسته شود. منتهی این بارگذاری به اشتباه انجام شده است و تبعات خاص خود را دارد.
با این اوصاف باید چه تدابیری اندیشیده شود که از بروز تبعات اجتماعی در شهرهای جدید جلوگیری شود؟
متاسفانه این اتفاق قابل اغماض است. هنوز تبعات اجتماعی ناشی از ساخت اینگونه مجموعهها برای یک طبقه اجتماعی خاص بدون در نظر گرفتن خدمات شهری و رفاهی پدیدار نشده است. بلکه این تبعات پس از پایان بارگذاری و استقرار کامل جمعیت تازه خودش را نشان میدهد. به هر شکل باید چارهاندیشی در این زمینه انجام شود.
یعنی ممکن است با توجه به تجربه تاریخی که در دنیا وجود دارد که اغلب خانههایی که دولتها برای حمایت از مردم ساختند پس از مدتی تخریب شدند، ما نیز به این نتیجه برسیم که صرف هزینه برای برخی از مجموعههای مسکن مهر بیفایده است و از طرفی نمیتوان تبعات اجتماعی در این مجموعهها را مهار کرد و چارهای نیست جز اینکه این خانهها را تخریب کنیم؟
این تجربه در دنیا وجود دارد و حتی به عنوان دورهای از تاریخ معماری و شهرسازی در جهان تحت عنوان «حیات و ممات شهرها» از آن یاد میشود. بعد از جنگ جهانی دوم این نیاز ایجاب میکرد که دولتها به ساخت و ساز بپردازند. بر این اساس مجموعههایی به شکل انبوه ساخته شد. پس از مدتی با بروز تبعات اجتماعی در این مجموعهها و اثرات زیستمحیطی به این نتیجه رسیدند که باید این مجموعهها تخریب شوند. در کشور ما نیز هنوز مسکن مهر چنین وضعیتی دارد اما با توجه به اینکه هنوز تبعات اجتماعی این مجموعههای ساختهشده مشخص نشدهاند فعلاً باید خدمات و امکانات شهری لازم به این مجموعهها داده شود تا در این خصوص تدابیر لازم را اتخاذ کرد. آنچه مشخص است ادامه پروژه مسکن مهر برای ساخت واحدهای جدید متوقف شده است که این خود مانع بروز تبعات اجتماعی آینده در بخش مسکن میشود ولی نمیتوان واحدهای ساختهشده و نیمهتمام را رها کرد، باید تمهیدات لازم در نظر گرفته شود تا حداقل با هزینه هنگفتی که صرف این پروژه شده است بتوان از این مجموعهها استفاده کرد.
از موضوع چالشهای شهری مسکن مهر در شهرهای جدید بگذریم. به طور کلی اولویت شما به عنوان معاون معماری و شهرسازی با توجه به تجربیاتی که در گذشته در این پست داشتهاید در این حوزه چیست؟
اولویت اصلی بنده بر این اساس است که واقعیت آنچه اتفاق افتاده یا در حال اتفاق افتادن است را به جهت تخصصی عیان کنم. متاسفانه برخی مدیران بنا به دلایلی یا نمیخواهند یا درک تخصصی از بخشی که مدیریت آن را برعهده گرفتهاند، ندارند که متوجه بشوند تصمیمات منفی چه تاثیراتی بر اقتصاد کشور خواهد گذاشت و در ادامه چه تبعات اجتماعی را به دنبال دارد. در درجه اول باید بدانیم که شهرهای ما دچار بیماری شدهاند و نشانههای بیماری نیز باید شناسایی شوند و معرفی شوند تا بر همگان مشخص شود منشاء مشکلات کجاست. این مساله بسیار جدی است. اگر اکنون گامهای جدی برای درمان این بیماری که سالهاست ریشه دوانده اما مورد غفلت بوده برداشته نشود نمیتوان مانع گسترش این بیماری شد و پس از آن به درمان پرداخته شود. بنابراین اولویتهایم را بر این مسائل استوار کردهام و در حال برنامهریزی هستیم. ابتدا عوامل بیماری شناسایی شوند و راههای ورود ویروسی که باعث ایجاد این بیماری شده باید کاملاً مشخص شوند، پس از آن مرحله به مرحله باید درمان آغاز شود. در گام اول در این مرحله قرار داریم تا پس از آن بتوانیم با برنامهریزیهایی که انجام میشود حداقل بخشی از چالشهای شهرسازی را ساماندهی کنیم.
با این وجود تمام مسائل شهرسازی در حیطه اختیارات وزارت راه و شهرسازی قرار ندارد. سایر ارگانها به ویژه شهرداریها نیز در این زمینه اختیار دارند. این هماهنگیها را چگونه ایجاد خواهید کرد تا مانع جزیرهای عمل کردن در این بخش شوید؟
قطعاً هماهنگی با سازمان شهرداریها و وزارت کشور امر بسیار مهمی است. خوشبختانه در این زمینه مشکلی به جهت هماهنگی نداریم. منتها درحال حاضر اطلاعات و طرحهایی که در مجموعه شهری اجرا شدهاند به روز نیستند. به طور مثال؛ آخرین طرح بالادستی که در تهران اجرا شده است طرح مجموعه شهری تهران بوده است. متاسفانه این طرح به علت اجرای طرح مسکن مهر مخدوش شده و از مسیر اصلی خود خارج شده است؛ لذا بازبینی این طرح جزو اولویتهایمان است. در بازبینی طرح مجموعه شهری تهران مشخص خواهد شد چه اتفاقاتی در کلانشهر تهران رخ داده است. آمارهای اولیه نشان میدهد در زمینههایی چون افق جمعیتپذیری و برخی موارد مشکلزا اتفاقی که باید در سال 1400 برای تهران رخ میداد اکنون در سال 1392 به وقوع پیوسته است. براین اساس باید این طرح بازبینی و بهروز شود تا بتوان براساس آن تصمیمات هدایتکننده در عرصه شورای عالی معماری و شهرسازی و دولت اتخاذ کرد.
با این اوصاف بیتوجهی به حقوق شهروندی که در حال حاضر از دغدغههای وزیر راه و شهرسازی دولت یازدهم است در گذشته خود نیز عاملی در بروز ناهنجاریها و مشکلات در زمینه شهرسازی بوده است؟
احقاق حقوق شهروندی به میزان آگاهی مردم از حق و حقوق خود در شهرها برمیگردد. ابتدا مردم باید متقاضی حقوق شهروندی باشند تا بتوانند بر مبنای آن از دولت خواستار محیط زیست بهتری شوند. برای اینکه متقاضی این امر باشند باید تمامی شهروندان بدانند چه اتفاقاتی در بخش تصمیمگیری در مجموعه کلانشهری رخ میدهد. اگر شهروندان آگاه باشند که طرح شهری که قرار است اجرا شود باعث بروز مشکلات در محیط زیست آنها خواهد شد تمام تلاش خود را خواهند کرد که مانع اجرای آن طرح از سوی مسوولان امر شوند. متاسفانه برخی از اتفاقاتی که در گذشته افتاده است به همین عدم آگاهی شهروندان به حقوق شهروندیشان برمیگردد. چرا که اطلاعات لازم به آنها داده نشده است. به طور مثال؛ شما خانهای در یک منطقه کمتراکم و مسکونی خریداری میکنی اما بعد از مدتی متوجه میشوی در کنار همان خانه یک برج 20 طبقه تجاری در حال ساخت است. این یعنی حقوق شهروندی افراد ساکن در آن محدوده کمتراکم نادیده گرفته شده است. اگر ساکنان آن منطقه با حقوق شهروندی آشنایی داشته باشند میتوانند براساس قانون مانع ساخت آن برج تجاری شوند. البته نمیتوان انکار کرد بخشی از حقوق شهروندی زیر سایه مسائل سیاسی قرار دارد. نمونه آن، آنچه در اعتراضات اخیر در ترکیه اتفاق افتاد. اگرچه مساله سیاسی بود اما چون از جهت حقوق شهروندی تخریب پارک مربوطه و ساخت پروژه سرمایهگذاری توجیه نداشت بهانه به دست مخالفان داد. حال در نظر بگیریم اگر این نگاه تسری پیدا کند البته نه از جنبه نگاه رانتخواهان و فرصتطلبان بلکه از جنبه حقوق شهروندی بسیاری از منابع طبیعی تخریب نخواهند شد و از طرفی مشکلات محیط زیست در شهرها کمتر خواهد شد. متاسفانه شهروندان ما از حقوق شهروندی خود غافل هستند و در این میان دست عدهای نیز برای بورسبازی و رانتخواری باز گذاشته شد که امروز تبعات آن در بخش مسکن و شهرسازی پدیدار شده است.
دیدگاه تان را بنویسید