گفتوگو با حسین زینیوند در باب اهمیت کسب و کارهای اینترنتی در ایران
گنج پنهان
حسین زینیوند، مدرس حوزه تجارت الکترونیک بر این عقیده است که آنچه اکنون در شبکه اینستاگرام تحت عنوان کسب و کار اینترنتی شکل گرفته است، بیشتر به «دستفروشی» میماند.
حسین زینیوند، مدرس حوزه تجارت الکترونیک بر این عقیده است که آنچه اکنون در شبکه اینستاگرام تحت عنوان کسب و کار اینترنتی شکل گرفته است، بیشتر به «دستفروشی» میماند. به این دلیل که بخشی از صاحبان این کسب و کارها مجوزهای لازم را دریافت نکردهاند. او در گفتوگو با تجارتفردا، تجارت الکترونیک و بازاریابی تحت وب را به عنوان یک ضرورت توصیف میکند و میگوید مردم باید تجارت هوشمندانه را بیاموزند.
فضای رسمی کسب و کار همچنان در رکود به سر میبرد و اخبار و شواهد موثقی هم از تعطیلی بنگاهها وجود دارد. با وجود این و بهرغم محدودیتهای زیرساختی در حوزه اقتصاد و ارتباطات، جنب و جوشی در شبکههای اجتماعی مبتنی بر کسب و کارهای اینترنتی شکل گرفته است و فعالان اقتصادی بسیاری به این نوع فعالیتها روی آوردهاند. وضعیت این نوع تجارت را در ایران چطور ارزیابی میکنید؟
رشد کاربر در ایران به ویژه از سال 2002 تا 2008 به سمت و سویی پیش رفت که شکلگیری این نوع بازارها را به ضرورتی انکارناپذیر تبدیل کرد. به طوری که تعداد کاربران اینترنت در این مقطع از سال از شش میلیون نفر به 25 میلیون نفر رشد پیدا کرد. به بیان دیگر، تعداد کاربران با رشد 300درصدی مواجه شد و اکنون در سال 2015 نیز تعداد کاربران به 46 میلیون نفر افزایش پیدا کرده است. این گرایش تحت تاثیر متغیرهای بسیاری است. رشد تکنولوژیهای همراه و ورود موبایلهای نسل چهارم و نسل پنجم به ایران، مانند آنچه در سایر کشورها در جریان است، تمایل به زندگی همراه را افزایش داده است. البته رقابت میان اپراتورهای مختلف در ایران نیز به شکلگیری
این گرایش دامن زده است. با رشد کاربران باید هدف سیاستگذاریها هم این باشد که سواد رسانهای مردم به سوی کسب و کار و حوزه تجارت سوق پیدا کند. این نوع کسب و کار، نوع جدیدی از داد و ستدهای تجاری است که در آینده رونق بیشتری پیدا خواهد کرد. اما به طور کلی دلیل افزایش گرایش به این نوع کسب و کارها را میتوان در رشد ابزارهای ارتباطی جستوجو کرد. این نکته را هم باید اضافه کنم که اکنون کاربران ایرانی، در زمره کاربران بدون کاربرد قرار میگیرند. بدون کاربرد به این معنا که در فضای مجازی، کاربریهای مناسبی منطبق با استانداردهای جهانی برای دسترسی به فضای کسب و کار تحت وب برای مخاطبان ایرانی تعریف نشده است. این نکته از آن جهت دارای اهمیت است که بدانیم، بهترین کاربرد وبسایتهای اجتماعی به واسطه کاربریهای تجاری و بازاریابی اجتماعی در زمینه تجارت الکترونیک حاصل میشود و در غیر این صورت شاید عوایدی جز اتلاف وقت و هزینه نداشته باشد.
به دلیل توسعهنیافتگی کاربریهای تجاری در شبکههای اجتماعی، به نظر میرسد بهرهگیری از امکانات این شبکهها برای ایرانیها بیشتر جنبه تفریحی و سرگرمی داشته باشد، چگونه میتوان کاربران را به کاربردهای مناسب دیگر در این شبکهها ترغیب کرد؟
مساله این است که این حوزه در ایران فاقد متولی است و باید تاکید کنم که این امکانات به مثابه فرصت، چنانچه به درستی مورد استفاده قرار نگیرد میتواند به تهدید تبدیل شود. راهکار این است که همراه با رشد و توسعه این بازارها، فرهنگ معیشتی و اقتصادی متناسب ایجاد شود و مردم در مورد قابلیتهای این شبکهها و فضای مجازی که میتواند در کسب درآمد بیشتر موثر باشد، آگاهی پیدا کنند.
مردم باید بیاموزند که چگونه هوشمندانه تجارت کنند و از ابزارهای هوشمند برای زندگی بهتر، رفاه اجتماعی و توسعه اقتصادی استفاده کنند. سیاستگذاران هم نباید از تجربیات سایر کشورها غفلت کنند؛ از تجربیات کشورهای توسعهیافتهای چون دانمارک، آلمان، کره و آمریکا که اقتصادشان وابسته به تجارت الکترونیک است. اگرچه زیرساختها در ایران و کشورهایی که مورد اشاره قرار گرفت، قابل مقایسه نیست، اما این بدان معنا نیست که دستگاههای ذیربط از زیر بار مسوولیت شانه خالی کنند. به نظر میرسد، چهار وزارتخانه صنعت، معدن و تجارت، وزارت کار، وزارت علوم و وزارت آموزش و پرورش در این زمینه دارای مسوولیت مستقیم هستند. برای مثال رشته تخصصی تحت عنوان «تجارت الکترونیک» در ایران تعریف شده است اما دانشجویان این رشته وقتی فارغالتحصیل میشوند، بیکار هستند. بنابراین این ضرورت وجود دارد که وزارت صنعت، معدن و تجارت آموزش دورههای کاربردی در چنین رشتهای را از وزارت علوم درخواست کند و البته با توجه به توسعه شتابناک این رشته و این نوع تجارت در دنیا، وزارت آموزش و پرورش، آموزش تجارت الکترونیک را در مدارس آغاز کند. کاربران ایرانی اما به صورت خودجوش و
بدون آنکه سازمانی فرهنگی یا آموزشی به این عرصه نظارت داشته باشد و این جریان را ساماندهی کند، این بازارها را ایجاد کردهاند. در واقع، فعالیتهایی به صورت جزیرهای شکل گرفته است که این پتانسیل اگر به طور صحیح هدایت شود، میتواند به بخش بزرگی از اقتصاد ایران پیوند بخورد. با گسترش شبکههای اجتماعی به خصوص آنها که چندشبکهای یا چندکاربره هستند و در عین حال دارای محتوای تصویری و نوشتاری هستند، امکان معرفی و ارتقای محصولات فراهم شده است. اما وضعیت کسب و کارهای اینترنتی در ایران بهرغم ارتقای سواد رسانهای مردم رضایتبخش نیست. این را با توجه به تعریفی که در مورد تاجر الکترونیک و تجارت الکترونیک وجود دارد، میگویم.
تاجران الکترونیک ویژگیهای متمایزی نسبت به تاجران فضای حقیقی دارند؟
تاجر الکترونیک کسی است که هماکنون صاحب کسب و کار است و به تجارت الکترونیکی هم تسلط دارد. او در عین حال باید توانایی تولید محتوای تجاری را داشته باشد و به اصول تجارت نوین مسلط باشد. تاجر الکترونیک کسی است که بداند با بارگذاری عکس محصولات خود چگونه مشتری بسیاری را به خود جذب کند. البته بسیاری از ویژگیهای تاجران بازارهای حقیقی و مجازی به یکدیگر شبیه است. مانند اینکه، یک تاجر الکترونیکی نیز باید رقبای تجاری خود را در داخل و خارج از کشور رصد کند و این را بداند که چگونه از قابلیتهای تجاری بسیار ارزشمند شبکههای اجتماعی مانند فیسبوک استفاده کند و تجارت خود را در ابعاد جهانی گسترش دهد. نکته مهم در کسب و کارهای اینترنتی آن است که به دلیل عدم مواجهه رودرروی خریداران و فروشندگان در کسب و کارهای اینترنتی، فروشنده نباید نسبت به مشتری خود دیدگاه کاسبکارانه و فروش یکطرفه داشته باشد و باید این را در نظر بگیرد که مشتریان مخاطبان و بازاریابان اصلی او هستند. یکی دیگر از اصول دنیای تجارت الکترونیک این است که تاجران زمانی میتوانند
نسبت به رقبای خود برتری کسب کنند که شفافیت و صداقت بیشتری به خرج دهند. تاجر الکترونیکی کسی است که میداند اگر ابزارهای ارتباطی تحت وب را مورد استفاده قرار ندهد یا اطلاعات خود را در این عرصه به روز نکند، یقیناً به ورطه ورشکستگی میغلتد.
اگر بخواهیم از منظر جامعهشناختی و ارتباطات اجتماعی به این موضوع نگاه کنیم، یکی از ویژگیهای ایرانیها این است که در خرید یک کالا شاید بیشتر از یکدیگر تاثیر میپذیرند؛ در اصطلاح عامیانه شاید گاهی جوگیر میشوند. برخلاف مردمان کشورهای توسعهیافته که شاید بیشتر به کیفیت کالا اهمیت میدهند. آیا با این پیشفرض میتوان گفت که دلیل هجوم صاحبان کسب و کارها به شبکه اجتماعی از جمله اینستاگرام ظرف یک سال اخیر همین موضوع است؟ یعنی آنها با توجه به این ویژگی ایرانیها اکنون فرصت را در خرید و فروش از طریق اینستاگرام یافتهاند.
من موافق چنین برداشتی نیستم؛ به این دلیل که اینترنت یک رسانه است و خود میگوید که چه چیز را از من بخر؛ در واقع دسترسی ساده و سریع به اطلاعات در اینترنت بهخودیخود تاثیر شگرفی روی تغییر رفتار کاربر دارد. اگر مردم ایران برای این منظور به اینستاگرام روی آوردهاند، نخست به دلیل آن است که توسعه تکنولوژی این ضرورت را ایجاد کرده و دیگر آنکه این شبکه فیلتر نبوده و دسترسی به آن آسان است. البته نباید فراموش کرد که بخشی از سیاستهای فیلترینگ به رفتار کاربر بازمیگردد. در
اغلب کشورهای توسعهیافته، شبکههای اجتماعی تحت وب بیشتر در جهت کسب بهرههای اقتصادی مورد استفاده قرار میگیرد. البته در این کشورها نیز نظارت و فیلترینگ بر فضای اینترنت اعمال میشود. اما تفاوت عمده ایران و کشورهای توسعهیافته در حوزه تجارت الکترونیک آن است که در این کشورها بر این نوع تجارت نیز نگرش آکادمیک حاکم است و دولت نیز به عنوان یک حامی ظاهر میشود. تفاوت دیگر آن است که سرمایهگذاران در این بخش از امنیت برخوردارند. برای مثال شرکتی مانند گوگل که در اغلب کشورها سرور ایجاد کرده است از سوی دولت مادر مورد حمایت قرار میگیرد. نتیجه آنکه گردش مالی تجارت الکترونیک در اروپا با رشد سالانه حدود 15 درصد طی سالهای اخیر رشد پایداری را تجربه کرده است. همچنین انتظار میرود این رشد در سالیان آتی تداوم پیدا کند و فروش اینترنتی طی سالهای 2015، 2016 و 2017، به ترتیب، 477، 540 و 609 میلیارد دلار برآورد میشود. البته این پیشبینی نیز وجود دارد که سهم سه کشور پیشگام انگلستان، آلمان و فرانسه در اروپا از میزان فعلی 60 درصد به 55 درصد در سال 2016 تقلیل پیدا کند و کشورهایی نظیر روسیه، اسپانیا و ایتالیا با احتمال بهبود سهم خود
در این بازار، همچنان به دنبال این سه کشور پیشرو خواهند بود.
ایران و تاجران الکترونیک در ایران در کجای این بازار جهانی ایستادهاند؟
ایران نیز البته به موفقیتهایی در این زمینه دست یافته است. در ایران، بیشترین کاربران جوانان هستند و تاجر الکترونیک شدن این قشر بسیار حائز اهمیت است. اما به طور کلی، ایرانیها فعلاً در مرحله شناخت به سر میبرند و تنها میدانند که میتوانند از این فضا کسب درآمد کنند. مرحله شناخت اگر به سمت ارتقا و آن هم از طریق آموزش نرود ایستایی و گرفتاری عجیبی دارد که همان اتلاف وقت و از بین رفتن سرمایه انسانی است. بنابراین کاربران باید از لحاظ آموزشی ارتقا پیدا کنند. این حوزه باید به سمت سازماندهی واقعی پیش برود و متولی واقعی داشته باشد. دولت بر این بخش نظری ندارد؛ در حالی که این حوزه به مثابه گنجی پنهان میماند. زمانی که یک وبسایت مدعی میشود که روزی دو هزار تراکنش دارد و هر تراکنش به طور متوسط 600 هزار تومان برای آن درآمد ایجاد میکند، میتوان دریافت که در این حوزه چه پتانسیلی نهفته است. اکنون که دولت در حال برونسپاری امور مربوط به خود است، متولیان خصوصی نظارت بر این حوزه را در دست بگیرند و یک نظام ایجاد کرده و تعیین صلاحیت
کنند.
در شبکهای مانند اینستاگرام، اغلب کاربرانی که به بازاریابی محصولات خود مشغولاند، جملگی صاحبان کسب و کارهای کوچک و خانگی هستند؛ به نظر میرسد این گروه، جزو کسانی هستند که سرمایههای اندکی در اختیار دارند و قادر به راهاندازی کسب و کارهای بزرگ نیستند. فکر میکنید که این نوع تجارت و بازاریابی تحت وب چه اثری روی کسب و کارهای کوچک داشته باشد؟
پیش از پیدایش رسانههای تحت وب، اگر کسی میخواست، محصولات خود را معرفی کند، ناگزیر باید از تبلیغات محیطی بهره میگرفت و چنانچه شرکت، صاحب نام بود به تبلیغات در صدا و سیما نیز متوسل میشد. اما فضای شبکههای اجتماعی از جمله اینستاگرام این معادله را تغییر داده است. این شبکهها میتوانند فضای تبلیغات در اختیار کاربران قرار دهد. دو اصل باید برای تاجر الکترونیک حائز اهمیت باشد؛ نخست آگاهی از روشهای استفاده از ابزارهای الکترونیک و دوم شناخت علوم رفتاری اعم از عقاید و سلیقهها؛ کسانی که این فنون را بدانند، بدون شک موفق خواهند بود. این فضا همچنین فرصتی برابر توام با رقابت برای آنان که دارای تخصص هستند، ایجاد میکند. در این فضا، جلب اعتماد جزو اصول انکارناپذیر
است. کسی که محصول خوبی را ارائه میکند، راستگو است و در سریعترین زمان ممکن محصول خود را عرضه میکند و مخاطبان بسیاری را جذب میکند. در واقع کسی که در شبکههای اجتماعی به کسب و کار میپردازد، به مکملهای تجارت الکترونیک متوسل شده است. بازار بزرگی که اگر افراد بتوانند به درستی محصولات خود را معرفی کنند و به موقعیت برتری دست یابند. برای مثال، کسی که انگشتر عقیق تولید میکند، جمعیت بزرگی از مخاطبان مسلمان را در چین و کویت در برابر خود دارد. بله همانطور که اشاره کردید، عمومیت روی کسب و کار کوچک است. این روش موجب رونق کسب و کار کسانی که به صورت انفرادی فعالیت میکنند، شده است. به نظر میرسد، فعلاً صاحبان باهوش کسب و کار به سمت این مساله میآیند. شرکتهایی که ساختار آنها پوسیده و سنتی است، معمولاً از تکنولوژی نو استفاده نمیکنند. اما توجه به این عرصه، نوعی الزام برای شرکتهای بزرگ نیز محسوب میشود. البته این روند رو به رشد خود را تحمیل میکند؛ کسانی که در حوزه بانکداری و بورس و سرمایه فعالیت دارند این موضوع برای آنها کاملاً قابل لمس است. حتی بانکها اخیراً شعاری تحت عنوان بانکداری شرکتی مطرح میکنند. با رشد و
توسعه ابزارهای انتقال اعتبار به زودی شکل و سبک و سیاق بانکها نیز تغییر میکند و هر شرکت به نوعی خود تبدیل به یک بانک میشود. بنابراین اگر کاربران ایرانی، دیرهنگام وارد دنیای کسب و کار الکترونیک و تجارت الکترونیکی شوند، چهبسا سبک زندگی و شیوه مراودات بینالمللی و ایجاد ارزشهای اقتصادی به سمت و سویی پیش برود که برای نسل آینده و کشور تهدیدکننده باشد.
در ایران ساختارهای قانونی مناسب برای حمایت از این نوع کسب و کارها ایجاد شده است؟ برای مثال اگر صاحبان این کسب و کارها حقوق مشتریان را رعایت نکنند، قانون از کسانی که دچار زیان شدهاند، حمایت میکند؟
فروش محصولات در اینستاگرام رسمیت ندارد و مانند دستفروشی است. اما رسمیت یافتن آن مستلزم دریافت مجوز «ای نماد» نماد اعتماد الکترونیکی است. در غیر این صورت کسانی که از این طریق خرید میکنند باید ریسک خرید از چنین مراجعی را بپذیرند. در واقع زمانی که متحمل ضرر شوند، خود مسوولاند و باید پیگیری کنند. تشویق کاربران به کسب و کار اینترنتی به این معنا نیست که آنها مراحل قانونی را طی نکنند. کسانی که قصد تجارت آنلاین را دارند باید یک دامنه اینترنتی به نام خود ثبت کنند. توصیه ما این است که افراد به شرطی در شبکههایی چون اینستاگرام فعالیت کنند که صفحه آنها به سایت مشخصی دایرکت شده و هویت آن مشخص باشد. برخورداری از چنین سایتی به منزله برخورداری از جواز کسب است. خریداران نیز باید با کسب آگاهیهای لازم خرید کنند و البته نباید آگاهی کاذبی در این بخش ایجاد شود.
رونق کسب و کارهای تحت وب چه اثری روی بازارهای حقیقی دارد؟
این نوع کسب و کارها، به طور حتم موجبات رونق بازارهای حقیقی را نیز فراهم میآورد. به هر حال، کسانی که دارای کسب و کار هستند و از طریق شبکههای اجتماعی، از جمله اینستاگرام با بازاریابی و فروش محصولاتشان مشتریان بیشتری جذب میکنند و این یافتن مشتریان بیشتر جایگاه آنها را در بازارهای حقیقی و فیزیکی نیز ارتقا میبخشد. شرکتی مانند میهن که به تولید محصولات لبنی اشتغال دارد، وقتی نشانی صفحه اینستاگرام خود را روی ماشینهای حمل درج میکند، به ابزارهای تبلیغاتی خود افزوده است و این سیاست به جذب مشتریان بیشتر و رونق کسب و کار این شرکت کمک میکند. در واقع اگر، دانش این حوزه ارتقا و توسعه پیدا کند، فرصتهای برابر را در اختیار افراد قرار میدهد و اگر این نوع کسب و کار مبتنی بر تولید باشد، منجر به رونق تولید خواهد شد. از طرفی، خرید و فروش تحت وب و تجارت الکترونیک، ترددهای اضافی را نیز کاهش میدهد و کاهش ترددها، منجر به صرفهجویی زمان و هزینه میشود. حفظ محیط زیست نیز از دیگر مزایای این نوع کسب و کار است.
دیدگاه تان را بنویسید