شناسه خبر : 12568 لینک کوتاه
تاریخ انتشار:

سایه‌های جوگندمی

بهینه‌سازی عشق

درک زیربنای اقتصادی بازار همسریابی به پیدا کردن عشق حقیقی کمک می‌کند.

ترجمه: نجوا میرهاشمی

درک زیربنای اقتصادی بازار همسریابی به پیدا کردن عشق حقیقی کمک می‌کند.
دوست‌یابی روند پرمخاطره‌ای است. کاندیداهای زیادی وجود دارند اما همه مناسب نیستند؛ برخی ناسالم‌اند، برخی در خودشان فرو رفته‌اند، برخی مجذوب شخص دیگری شده‌اند و برخی عاشق پول‌اند. وب‌سایت‌های دوست‌یابی و تعداد زیاد و رو به رشد اپلیکیشن‌های همسریابی با هدف کمک به این روند تولید می‌شوند. طراحی آنها بیشتر وامدار واقع‌بینی اقتصادی است تا رمز و رازهای قلبی.
از یک دیدگاه، همسریابی خیلی هم متفاوت از کاریابی نیست. شغل‌ها نیز مانند همسران آینده، نقاط قوت و ضعفی دارند که باعث می‌شوند پیدا کردن شغل مناسب با سبک سنگین کردن‌های پیچیده همراه شود. این دو، از معاملات دیگر متفاوتند چرا که در این دو موضوع (یافتن شغل و همسر) باید هر دو طرف نسبت به انتخاب‌شان مشتاق باشند تا اتفاق صورت گیرد. برعکس آن، یک سوپرمارکت اهمیت نمی‌دهد جیب چه کسی خالی است، یا اینکه ادارات برق اهمیت نمی‌دهند آیا مشتری‌شان لیاقت استفاده از برق را دارد یا خیر.
آلوین راث که جایزه نوبل اقتصاد را برای کارش در طراحی بازار گرفت، تحقیقی در مورد بازار همسریابی انجام داده است، جایی که عرضه و تقاضا با قیمت رابطه‌ای ندارند؛ برعکس، افراد بر اساس اطلاعات معامله می‌کنند. فروشگاه اپل می‌تواند آن‌قدر قیمت را پایین بیاورد که تمام کالاهایش را به فروش برساند. اما چنانچه بخواهد دو کارمند استخدام کند نمی‌تواند آن‌قدر حقوق را پایین آورد تا در نهایت فقط دو نفر برای احراز آن شغل درخواست بدهند. قابلیت‌های افراد استخدام‌شونده حداقل به اندازه حقوق‌شان مهم است.
آقای راث که به طور مشترک با ال‌لوید شیپلی در سال 2012 جایزه را بردند به این نتیجه رسیدند که درک ساختار بازار همسریابی تاثیر عمده‌ای در تعیین اینکه چه کسی با چه کسی خواهد رفت، دارد. برای مثال، سیستم‌هایی که بر اساس درک و استنتاج اولویت‌های حقیقی افراد طراحی شده‌اند، توانسته‌اند بهتر بیمارستان‌ها و دکترها را به هم مرتبط کنند. اما کل حرفه پزشکی به بهبود این انتخاب‌ها علاقه دارد بنابراین یک پایگاه داده ملی (National Guideline Clearinghouse) برای این کار طراحی کرده است. اما، عاشق دلخسته باید به انواع بنگاه‌های همسریابی دیجیتال قناعت کند.
لازمه انتخاب خوب، اطلاعات خوب است. حتی بدون کمک دنیای دیجیتال، معمولاً، مردم سرنخی از اینکه چقدر بین‌شان وجه مشترک وجود دارد دارند. یکی از عللی که افراد تلاشگر از سراسر دنیا، نیویورک را برای اقامت به شهرهای آرام ترجیح می‌دهند این است که می‌توانند افراد بلندهمت و جاه‌طلب دیگری را با علایق مشابه ملاقات کنند. در نیویورک، جایی که مردم برای وقت‌گذرانی انتخاب می‌کنند، چه ورزشگاه‌های آمریکایی باشد چه باشگاه یوگا، مشخص می‌کند با چه افراد دیگری ملاقات خواهند داشت. از آنجا که زندگی در نیویورک، عرق ریختن در باشگاه یوگا یا ادای سوگند در جایگاه، گران است؛ شخص در این موقعیت‌ها می‌تواند تا حد زیادی مطمئن باشد که افراد دور و برش مانند او فکر می‌کنند. اما یک نکته مهم در این اطلاعات گم است؛ آیا علاقه‌ای به همدیگر وجود دارد. دعوت طرف مقابل به بیرون، احتمال خطر را به همراه دارد. در دنیای واقعی (غیردیجیتال) نزدیک شدن به فردی که فکر می‌کنیم مشابه ماست خطر شرمساری و کوچک شدن را دارد. اما قرارهای دیجیتال این هزینه را به مقدار قابل توجهی کاهش می‌دهد. اپلیکیشن‌هایی مثل تیندر (Tinder) و هپن (Happn) فقط وقتی هر دو طرف احساس مشابهی دارند مشخص می‌کند که فرد، دیگری را دوست دارد.
آن دسته از بازارهای همسریابی می‌توانند خوب عمل کنند که تعداد زیادی از مردم در آن عضو باشند. هرچه تعداد افرادی که به دنبال ملاقات دیجیتال باشند بیشتر باشد، احتمال پیدا کردن جفت خوب بیشتر است. به‌علاوه، شانس بهتر خواهد شد وقتی بدانیم فرد دیگری در جمعیت به غذای تایلندی، واگنر (موسیقیدان آلمانی) یا بحث در مورد زیربنای اقتصادی بازار همسریابی علاقه دارد.
اطلاعات زیادی که سایت‌های همسریابی از شخص می‌پرسند کمک می‌کند زوج بهتری انتخاب شود، اما چنانچه این سوال‌ها به قدری زیاد شود که جفت احتمالی را از عضو شدن در سایت فراری دهد؛ آن وقت بیشتر ضرر‌رسان خواهد بود تا کمک‌کننده. زمانی که تیندر برای بار اول برای آشنایی و مراوده به راه افتاد، افراد همدیگر را تنها بر اساس ظاهر، سن و جنسیت ارزیابی می‌کردند. سهولت استفاده این اپلیکیشن برایش موفقیت به همراه داشت؛ روزانه 26 میلیون نفر فرد موردنظر خود را در تیندر پیدا می‌کردند.
اگر تعداد آدم‌های عضو بنگاه همسریابی به حدی زیاد شود که باعث سردرگمی شود و افراد نتوانند در این جمعیت جفت خود را پیدا کنند، آن‌وقت تعداد افراد عضو، مزیت نخواهد بود. یک راه‌حل برای این مورد، تخصصی کردن سایت است. به عنوان مثال جی‌سوایپ (JSwipe) به یهودیان خدمات می‌دهد و بامبل (Bumble) اپلیکیشن دیگری که زنان را مجبور می‌کند ارتباط را آنها شروع کنند، فمینیست‌ها (طرفداران حقوق زن) را مورد هدف قرار داده است. اما بهترین اپلیکیشن‌ها آنهایی هستند که با تکنولوژی هوشمند خود به فرد اجازه می‌دهند که جفت‌های بالقوه خود را جداسازی کنند. به عنوان مثال تیندر فقط اعضایی را که در همسایگی هستند نشان می‌دهد تا ملاقات حضوری راحت‌تر باشد. همچنین تیندر قابلیت جدیدی را به نام «سوپر‌لایک» معرفی کرده است. هر عضو تنها می‌تواند یک بار در روز شخص دیگری را «سوپرلایک» کند و این اجازه می‌دهد علاقه زیاد فرد به شخص مورد نظر مشخص شود. به علاوه، سال گذشته تیندر به افراد اجازه داد که مشاغل و تحصیلات‌شان را فهرست کنند تا دیگر اعضا بتوانند راحت‌تر در سایت جست‌وجو کنند. در این صورت، افراد می‌توانند هم از کثرت کاربران بهره ببرند هم از قابلیت‌های مختلف غربالگری استفاده کنند.

شهر و عشق
ظهور اپلیکیشن‌های زوج‌یابی، کار را برای آنان که دنبال عشق یا بلیت سینما یا یک ماشین‌گردی ساده می‌گشتند، از چیزی که روزی پیچیده و دشوار بود به مراتب راحت‌تر کرده است. حتی این اپلیکیشن‌ها می‌تواند تغییرات اقتصادی عمیقی را باعث شود. اپلیکیشن‌های همسریابی، توانسته است پیدا کردن زوج هم‌گام و هماهنگ را تقویت کند؛ مردم، افراد با مهارت‌ها و درآمد مشابه را انتخاب می‌کنند. تخمین زده می‌شود که این روند بین سال‌های 1960 تا 2005 در آمریکا باعث رشد 18‌درصدی نابرابری درآمدی شد. یک مطالعه جدید در کره جنوبی نشان می‌دهد جست‌وجوی جفت بر اساس تحصیلات بالا رفته است. جفت‌یابی بهتر به معنی شهرهای بزرگ‌تر نیز هست. کلانشهرها همواره محل جذب و ذوب افراد بوده است؛ مردم در جوانی به خاطر شغل، دوستان یا همسر به این شهرها پیوند می‌خورده‌اند. اپلیکیشن‌های همسریابی، چه عاشقانه چه غیرعاشقانه، حرکت کردن در اقصی نقاط شهر و بهره‌گیری از همه آنچه را شهر دارد آسان‌تر کرده است. به این دلیل، بزرگ‌ترین شهرها برای جوانان جذاب‌تر خواهد بود.
اما هنوز این اپلیکیشن‌ها نتوانسته‌اند از درد جدایی بکاهند و عشق همچنان پر‌راز و رمز خواهد ماند به گونه‌ای که دقیق‌ترین الگوریتم‌ها نمی‌تواند با اطمینان جذابیت برای دو طرف را پیش‌بینی کند. اما لشگر کاربران به وضوح نشان می‌دهد این نرم‌افزارها کمک می‌کنند. به هرحال بهتر است آدم «سوپر‌لایک» داشته باشد و از دستش بدهد تا اینکه هیچ‌وقت «سوپر‌لایک» نشده باشد.
منبع: اکونومیست

دراین پرونده بخوانید ...

دیدگاه تان را بنویسید

 

پربیننده ترین اخبار این شماره

پربیننده ترین اخبار تمام شماره ها