سوئیفت این روزها دغدغه اول منتقدان برای عملیاتی شدن برجام است.
مجید حیدری
سوئیفت این روزها دغدغه اول منتقدان برای عملیاتی شدن برجام است. پس از اینکه بارها مسوولان بانک مرکزی اعلام کردند سوئیفت متصل است و روابط کارگزاری بانکها با سیستم پیامرسانی سوئیفت انجام میشود، عاقبت در بانک مرکزی به سوی خبرنگاران باز شد، تا این جریان به نمایش عمومی درآید. حال پس از سوئیفت، صحبتهای رئیسکل بانک مرکزی در خصوص چالشهای نقل و انتقال منابع بانکی و ارتباط با بانکهای بزرگ غیرآمریکایی، باعث شد برخی از رسانهها باز هم به برجام حمله کنند. ولیالله سیف، که برای شرکت در نشست بهاره صندوق بینالمللی پول و بانک جهانی به واشنگتن سفر کرده بود، در مصاحبه با بلومبرگ اعلام کرد ایران قادر به برداشت حدود 100 میلیارد دلار داراییهای خود در خارج کشور نبوده و به دنبال دسترسی به سیستم مالی اروپاست. رئیسکل بانک مرکزی در ادامه صحبتهای خود از «ترس بانکهای اروپایی به دلیل نقض مقررات آمریکایی» به عنوان چالش دیگر نظام بانکی ایران در خصوص برقراری ارتباط نام برد. او، مقامات آمریکایی را در این خصوص، مسوول دانست و بر لزوم انجام تعهدات طرف مقابل تاکید کرد. صحبتهای رئیس کل بانک مرکزی، در جهت حداکثر کردن دستاوردهای
برجام صورت گرفت و به نوعی مقامات ایرانی قصد داشتند که از جدیت طرف مقابل برای اعتمادسازی به بانکهای غیرآمریکایی مطمئن شوند. در سالهایی که نظام تحریم برقرار بود، بانکهای اروپایی، هشدارهای سختی را از طرف آمریکایی به دلیل ارتباط با ایران دریافت کردند. جریمههایی که شاید چند برابر میزان تبادلات مالی این بانکها با ایران بود. این رویه باعث شده بانکها برای ارتباط مجدد با ایران، به دنبال اماننامه محکمی از سوی آمریکا باشند. علاوه بر این، مشکلات مربوط به قوانین آمریکا نیز به کند شدن روابط بانکی ایران دامن زده است. یکی از مهمترین مشکلات پس از برجام، این است که معاملات دلاری به دلیل وجود تحریم U-Turn دلاری آمریکا میسر نیست. U-Turn دلاری به آن دسته از پرداختهای بینالمللی مربوط میشود که مبدأ و مقصد آنها در خارج از آمریکاست ولی تسویه آنها در داخل آمریکا انجام میگیرد. در یک نقلوانتقال U-Turn بانکهای آمریکایی و هم بانکهای غیرآمریکایی عملیات انجام میدهند. اگر در یک نقلوانتقال، بانکهای آمریکایی مداخله نداشته باشند به آن U-Turn دلاری گفته نمیشود. پس از انقلاب اسلامی ایران و اختلافات میان دو کشور، آمریکا با
مقررات متعددی که صادر کرد، عملاً کلیه اشخاص آمریکایی را از انجام هرگونه معامله و تجارت با اشخاص ایرانی منع کرد. این امر شامل بانکهای آمریکایی نیز میشد و بانکهای آمریکایی هیچگونه خدمت مالی به اشخاص و نهادهای ایرانی ارائه نمیکردند. دولت ایران نیز که از این محدودیتها آگاه بود، از خدمات بانکهای غیرآمریکایی استفاده نمیکرد و در عمل، هیچ رابطه مستقیم بانکی میان ایران و آمریکا وجود نداشت. این روند تا قبل سال 2008 مانعی برای تبادل دلاری بانکهای غیرآمریکایی با ایران نمیشد. بر این اساس، اگر بانکهای غیرآمریکایی، حسابهایی نزد بانکهای آمریکایی داشته باشند و از این حسابها برای تسویه یا نقلوانتقال وجوهی استفاده شود که ذینفع نهایی آنها ایران است، چنین تسویه یا نقلوانتقالی ممنوع نبود، البته مشروط به اینکه آغاز و پایان این تسویه، هر دو در خارج از سرزمین ایالاتمتحده آمریکا باشد. پس از سال 2008 با تشدید تحریمها امکان تسویه دلاری در داخل آمریکا از ایران گرفته شد. حال این قانون، دوباره پس از لغو برجام مشکلساز شده است و مسوولان ایرانی خواستار این هستند که تمهیداتی ایجاد شود که امکان تبدیل نرخهای ارز محلی به
ارزهای جهانروا، برای ایران میسر شود. به نظر میرسد در داخل آمریکا نیز رویکرد دوگانه در این خصوص وجود دارد. بالطبع موافقان برجام نیز به دنبال ایجاد ابزار برای مبادلات دلاری ایران هستند، اما مخالفان آن را امتیازی فراتر از برجام میدانند.
دیدگاه تان را بنویسید