حضور اقتصاددانان ایرانی در دانشگاههای برتر چه اهمیتی دارد؟
تقابل دو تفکر
طی سالهای اخیر، روند فزایندهای از گرایش رتبههای برتر کنکور و دانشجویان رشتههای فنی به حوزههای علوم انسانی از جمله اقتصاد شکل گرفته که در نتیجه آن، تعداد نسبتاً قابل توجهی از این افراد در دانشگاههای معتبر جهان در حال تحصیل یا تدریس و تحقیق هستند.
طی سالهای اخیر، روند فزایندهای از گرایش رتبههای برتر کنکور و دانشجویان رشتههای فنی به حوزههای علوم انسانی از جمله اقتصاد شکل گرفته که در نتیجه آن، تعداد نسبتاً قابل توجهی از این افراد در دانشگاههای معتبر جهان در حال تحصیل یا تدریس و تحقیق هستند. این روند رو به رشد، در داخل کشور موافقان و مخالفان زیادی داشته که اوج تقابل این دو تفکر، در بهار سال 92 و با زمزمههای تعطیلی دانشکده مدیریت و اقتصاد دانشگاه شریف قابل مشاهده بود. صرفنظر از جنجالها و غرضورزیهای سیاسی، طرح این سوال که اصولاً حضور اقتصاددانان ایرانی در دانشگاههای برتر جهان چه اهمیتی دارد، بجا و قابل بررسی است. به عبارت دیگر، چه اهمیتی دارد که مثلاً بخشی از دانشجویانی که قبلاً در رشتههایی مانند مهندسی برق و مکانیک در قالب یک دانشجوی دکترا یا نهایتاً استاد دانشگاه مشغول حل مسائل کشورهای توسعهیافته بودهاند، حال به حل مسائل این کشورها در حوزه اقتصاد بپردازند و از این رهگذر چه فایدهای قرار است عاید کشورمان شود؟
ارزش افزوده تحصیل در دانشگاههای معتبر جهان چیست؟
عدهای بر این اعتقادند که برخلاف حوزههای علوم مهندسی که طراحی، ساخت و بهرهبرداری از دستگاهها و محصولات صنعتی نیازمند آشنایی با اصول علمی و مهندسی است، برای حل مسائل اقتصادی و سیاستگذاری کلان برای اقتصاد یک کشور اصولاً نیازی به علم اقتصاد نیست و یک سیاستمدار باتجربه و دارای شهود قوی میتواند به خوبی تصمیمات و سیاستهای بهینه اقتصادی را شناسایی و اجرا کند. برای جلوگیری از طولانی شدن بحث، ناچار پاسخگویی به این رویکرد را به مجالی دیگر موکول میکنیم و این پیشفرض را میپذیریم که کنشهای اقتصادی جوامع از یکسری اصول پیروی میکنند که اداره امور اقتصادی هر کشور نیازمند آشنایی و تسلط بر این اصول و مبانی است. به عبارت دیگر، لزوم وجود علمی به نام علم اقتصاد را بدیهی فرض میکنیم. اما با پذیرفتن این پیشفرض نیز، بسیاری معتقدند مسائل اصلی اقتصاد ایران به قدری ساده و بدیهی هستند که اصولاً نیازی به سالها تحقیق و تحصیل در دانشگاههای برتر برای دستیابی به راهحل مناسب نیست و صرف آشنایی با مبانی اولیه این علم که تقریباً در تمام کتابهای
درسی مبانی اقتصاد بیان شده است، برای حل مسائل اقتصادی کشورمان کافی است. لزوم کنترل تورم، عدم دخالت دولت در بازارها و گسترش مراودات تجاری با سایر کشورها همگی اصولی بدیهی هستند که در کتب مبانی اقتصاد به کرات ذکر شدهاند و بنابراین، تحصیل و تحقیق در دانشگاههای معتبر جهان ارزش افزودهای برای فضای سیاستگذاری اقتصادی کشور نخواهد داشت. در پاسخ به این گروه، اولاً وضعیت کنونی اقتصاد ایران بهترین گواه بر نادرست بودن این مدعاست. شاید بتوان گفت به تعداد اقتصادخواندههای ایرانی دیدگاهها و نظرات متفاوت راجع به رویکرد مناسب برای خروج از رکود تورمی وجود دارد و طبعاً اگر جواب مساله، بدیهی و عیان بود، علیالقاعده بایستی شاهد اجماع میان اقتصاددانهای کشور بودیم. ثانیاً، اغراق نیست اگر بگوییم ضرر یک اقتصاددان کمسواد از کسی که هیچ آشنایی با علم اقتصاد ندارد بیشتر است و کمتر نیست. اگر در کلاسهای درس اقتصاد شرکت کرده باشید، یکی از وجوه تمایز این رشته با بسیاری از رشتههای علمی دیگر این است که در بسیاری از موارد، شهود افراد در مورد پدیدههای مختلف و راهحلهای مناسب برای مسائل اقتصادی با آنچه علم اقتصاد تجویز میکند در تناقض
کامل است. مثالهای متعددی از گذشته و حال اقتصاد ایران میتوان ذکر کرد که موید این ادعاست؛ کافی است با فعالان صنعت و افرادی که به صورت مستمر با بخشهای اقتصادی در سطح خرد سروکار دارند، و حتی برخی اقتصادخواندهها صحبت کنید تا بهترین راهحل برای برونرفت از رکود کنونی را فراهم کردن نقدینگی برای بنگاههای تشنه نقدینگی بیان کنند و توضیح دهند که به تبع تزریق نقدینگی و رونق گرفتن صنعت، مشکل اشتغال نیز به تدریج حل شده و چرخهای اقتصاد به حرکت درخواهد آمد. اگر چنین است، چرا تیم اقتصادی دولت از این شهود ساده بیبهره است و راهحلی را که تا این حد بدیهی است نادیده گرفته و همچنان به دنبال ایجاد رونق به روشهایی غیر از تزریق نقدینگی به اقتصاد است؟ مگر تیم اقتصادی خبر از مشکل نقدینگی بنگاههای صنعتی و بیکاری گسترده جوانان ندارند؟ کلید معما همانگونه که گفته شد این است که علم اقتصاد علمی سهل و ممتنع است و تکیه بر شهود و داشتن دانش سطحی میتواند به تصمیمگیران و سیاستگذاران، اعتمادبهنفس کاذبی بدهد که منجر به خطاهای پرهزینه برای اقتصاد شود. داشتن یک ذهن ساختارمند، هماهنگ و علمی تنها از طریق تحقیق و مطالعه عمیق و طولانی در
این علم میسر است و به همین جهت، تحصیل و تحقیق در دانشگاههای معتبر در رسیدن به چنین هدفی نقش مهمی دارد.
حفظ ارتباط با تحقیقات روزآمد
نکته دیگری که در اهمیت حضور اقتصاددانان ایرانی در دانشگاههای برتر میتوان ذکر کرد پویایی بسیار بالای حوزه اقتصاد است. کافی است نگاهی به تحقیقات انجامشده قبل و بعد از بحران سال 2008 بیندازید تا حجم عظیم تحقیقات و تغییر قابل توجه در برخی رویکردهای مهم علم اقتصاد را به وضوح ببینید. بازنگری جدی و بهروزرسانی چشمگیر در برخی از گزارهها و مدلهای علمی که برای دهههای متمادی مورد استفاده اقتصاددانان بوده است نمونهای از سرعت بالای تغییر و پویایی زیاد علم اقتصاد است. در چنین فضایی، بریدگی حتی کوتاهمدت جامعه علمی داخل کشور از تحقیقات روزآمد میتواند کارایی توصیههای سیاستی اقتصاددانان داخل را به سرعت کاهش دهد. بدیهی است که حضور اقتصاددانان ایرانی در دانشگاههای برتر جهان بهترین محمل برای حفظ این ارتباط است. در مجموع، حضور هرچه بیشتر دانشجویان و استادان ایرانی در دانشگاههای معتبر جهان در حوزه اقتصاد پدیدهای مثبت و نویدبخش است که باید به فال نیک گرفته شود و امیدواریم در آینده نزدیک، پیامدهای ملموس این حضور را در جامعه دانشگاهی و سیاستگذاری کشورمان
شاهد باشیم.
دیدگاه تان را بنویسید