نگاهی به گزارش سازمان بینالمللی کار در مورد کارگران مهاجر
در جستوجوی کار
طبق آمار سازمان بینالمللی کار در سال ۲۰۱۳ حدود ۲۳۲ میلیون نفر مهاجر در سراسر جهان وجود داشته که از این تعداد ۲۰۷ میلیون نفر بیش از ۱۵ سال سن داشتهاند و ۱۵۰ میلیون نفر آنها، کارگران مهاجری محسوب میشوند که ممکن است شاغل نباشند، اما فعالانه به دنبال کار هستند. از مجموع ۱۵۰ میلیون نفر ۵ / ۱۱ میلیون نفر کارگرهای خانگی هستند و در منازل به کار مشغول هستند.
اصطلاح «کارگران مهاجر» معانی مختلفی در نقاط مختلف جهان و بنا به سازمان تعریفکننده آن دارد. در مواردی این اصطلاح حتی شامل افرادی که در داخل مرزهای یک کشور جابهجا میشوند تا مشاغل فصلی جدیدی بیابند یا شغلی دائمی با درآمد و موقعیت بهتری هم داشته باشند، میشود. اما به طور معمول، کارگران مهاجر به کسانی اطلاق میشود که در خارج از مرزهای کشور زادگاهشان به کار مشغول هستند. طبق آمار سازمان بینالمللی کار در سال 2013 حدود 232 میلیون نفر مهاجر در سراسر جهان وجود داشته که از این تعداد 207 میلیون نفر بیش از 15 سال سن داشتهاند و 150 میلیون نفر آنها، کارگران مهاجری محسوب میشوند که ممکن است شاغل نباشند، اما فعالانه به دنبال کار هستند. از مجموع 150 میلیون نفر 5 /11 میلیون نفر کارگرهای خانگی هستند و در منازل به کار مشغول هستند.
شاید تصور شود جریانی تا این حد مهم و نیرومند از مدتها پیش تحت بررسی دقیق قرار داشته تا برنامهریزی لازم برای بهرهبرداری از آن انجام شود اما حداقل در مقیاس بینالمللی اینگونه نیست. سازمان بینالمللی کار، که مربوطترین نهاد به این بحث در سطح بینالملل محسوب میشود، تنها چند سالی بعد از آغاز قرن بیست و یکم شروع به جمعآوری اطلاعاتی نسبتاً جامع در این زمینه کرده است. قبل از سال 2000 تنها یک مورد گزارش بسیار کلی در مورد کارگران مهاجر در این نهاد تهیه شده بود و تقریباً تمام اطلاعاتی که در مورد تعداد مهاجران و تعداد افراد جویای کار مهاجر قبل از سال 2000 وجود دارد، به صورت تخمینی، از سایر گزارشهای منتشرشده توسط سازمان ملل استخراج شده است. حتی در بخشهایی مانند کارگران و پیشخدمتهای خانهها، سابقه جمعآوری اطلاعات تنها به بعد از سال 2010 میلادی میرسد. آخرین گزارش این سازمان در مورد نیروی کار مهاجر، در سال 2015 در دو مرحله تهیه شد. گزارش ابتدایی در 18 ژوئن 2015 کامل شد و در جلسهای در همین نهاد مورد بحث و بررسی قرار گرفت و گزارش اصلی در 27 آگوست امسال منتشر شد که البته حاوی آمار مربوط به سال 2013 بوده و به دلیل
مشکلات موجود در زمینه جمعآوری اطلاعات دقیق، در بسیاری موارد از لفظ «تخمین» در مورد آمار ارائهشده استفاده شده است. تخمینی بودن بخش عمدهای از آمار ارائهشده دلایل مختلفی دارد که مهمترین آن بخشی از نیروی کار مهاجر است که به صورت غیرقانونی در کشور میزبان زندگی میکند و در نتیجه وضعیت آن قابل ردیابی نیست. علاوه بر این بین کشورهای مختلف بر سر تعریف لغت مهاجر، اختلاف وجود دارد. در بعضی موارد اگر نیروی کار، شهروندی کشوری را که در آن ساکن است، داشته باشد دیگر در آمار و اطلاعات رسمی مهاجر محسوب نمیشود. در بسیاری موارد دیگر اگر کسی، متولد آن کشور نباشد صرفنظر از اینکه چند سال در کشور ساکن بوده و شهروندی دارد یا نه، در آمار رسمی مهاجر محسوب میشود و مواردی از این دست که قابل اتکا بودن نتایج آماری این گزارشها را بسیار زیر سوال میبرد. همچنین تنها مرجع برای مقایسه و بررسی روند تغییرات، گزارش مشابهی است که توسط همین نهاد و با آمار سال 2010، منتشر شده است. تمام این اطلاعات و تنگناها، ما را
به یک نتیجه میرساند. هنوز حتی ابتداییترین قدمها برای شناخت پدیده مهاجرت و کسانی که آن را شکل دادهاند برداشته نشده است و در نتیجه توقع زیادی است که انتظار داشته باشیم کشورهای میزبان بتوانند این مهمانان جدید را در خود هضم کنند یا این تازهواردان بتوانند با جامعه میزبان به آسانی منطبق شوند و البته تا وقتی که این شناخت کامل نباشد، روند جابهجایی کارگران مهاجر اگر نگوییم زیانبار است، سودی را که از آن انتظار میرود نخواهد داشت.
مهاجران، 9 /3 درصد جمعیت بالای 15ساله جهان را تشکیل میدهند، اما کارگران مهاجر حدود 4 /4 درصد از کل نیروی کار هستند که نشان میدهد نقش اشتغال در مهاجرت بسیار بالاست و در واقع هدف اصلی این فرآیند است. در مجموع و در سطح جهان، 9 /63 درصد از افرادی که مهاجرت نکردهاند، شاغل هستند یا فعالانه به دنبال شغل میگردند در حالی که این عدد در میان جمعیت مهاجران 7 /72 درصد است و دلیل اصلی این تفاوت هم زنان هستند. در حالی که کمتر از 51 درصد زنانی که مهاجرت نکردهاند، در بازار نیروی کار مشارکت میکنند، 67 درصد زنان مهاجر وارد بازار کار میشوند (این عدد در مورد مردان فرق معنیداری ندارد، 2 /77 درصد مردان غیرمهاجر و 78 درصد مردان مهاجر، در بازار نیروی کار مشارکت میکنند). بخشی از این تفاوت در مورد مشارکت در بازار نیروی کار زنان مهاجر و غیرمهاجر، به این موضوع برمیگردد که در دهههای اخیر زنان تنهای زیادی اقدام به مهاجرت میکنند، این افراد صرفنظر از وضعیتی که قبل از مهاجرت داشتهاند، بعد از خروج از کشور زادگاهشان مجبورند برای تامین هزینههای زندگی خود در بازار نیروی کار جامعه میزبان مشارکت کنند. البته لازم به ذکر است که
مهاجرانی که با هدف درس خواندن و عمدتاً با ویزاهای دانشجویی و پذیرش تحصیلی به کشور دیگری مهاجرت میکنند، اگرچه (با تعریفهای مختلف وضعیت میتواند متفاوت باشد) بخشی از جمعیت مهاجر محسوب میشوند اما حتی اگر برای تامین هزینههای زندگی خود فرضاً کار نیمهوقتی هم داشته باشند، باز هم جزو نیروی کار مهاجر محسوب نمیشوند. با توجه به هدف این مهاجران، که یافتن کار و موقعیتی مناسب برای زندگی است، انتظار میرود بیشترین مقصد آنها، کشورهای ثروتمند باشد که البته همینطور است. 75 درصد از کارگران مهاجر کشورهای با درآمد بالا را به عنوان مقصد انتخاب میکنند. 12 درصد در نهایت در کشورهای با درآمد بالای متوسط و 11 درصد در کشورهای با درآمد کمتر از متوسط ساکن میشوند و در نهایت حدود دو درصد هم به کشورهای با سطح درآمد پایین مهاجرت میکنند.
مقصد جغرافیایی این جویندگان کار کجاست؟ حدود نیمی از این عده، به دو منطقه کلی مهاجرت میکنند: اول آمریکای شمالی و در مرحله بعد، قاره اروپا به غیر از قسمت شرقی آن. 53 درصد از کل زنان کارگر مهاجر و 45 درصد از مردان، یکی از این دو منطقه را به عنوان مقصد خود انتخاب میکنند. حدود 12 درصد از کل مهاجران هم به کشورهای عربی میروند که البته در این مورد تفاوت دو جنس، بسیار زیاد است. 18 درصد از کل مهاجران مرد و چهار درصد از کل مهاجران زن، کشورهای عربی را به عنوان مقصد نهایی خود انتخاب میکنند که حتی بخش عمدهای از همین عده اندک زنان، به عنوان کارگرهای خانگی به کار میپردازند. رتبههای بعدی از نظر تعداد مهاجران را شرق اروپا و جنوب شرقی آسیا در اختیار دارند. این دو منطقه به ترتیب 2 /9 درصد و 8 /7 درصد کارگران مهاجر را در خود جای دادهاند. اما شاید مقایسه مناطق از نظر سهم کارگران مهاجر از کل نیروی کار منطقه، تصویر بهتری از نظر نقش مهاجران در اقتصاد بخشهای مختلف جهان را، در اختیار قرار دهد. از این نظر، کشورهای عربی رتبه اول را در اختیار دارند. 6 /35 درصد از کل نیروی کار این کشورها، کارگران مهاجر هستند. رتبه بعدی متعلق به
آمریکای شمالی است که 2 /20 درصد نیروی کار را کارگران مهاجر تشکیل میدهند. غرب، شمال و جنوب اروپا با آماری 4 /16درصدی و مرکز و غرب آسیا با 10 درصد در رتبههای بعدی قرار دارند. ردیف آخر هم طبیعتاً کشورهای شرق اروپا هستند که تنها حدود 9 درصد از نیروی کارشان، کارگران مهاجری هستند که به این کشورها وارد شدهاند.
اما کدام بخش از اقتصاد کشورهای پذیرنده مهاجران به این نیروی کار نیاز دارد و به عبارت دیگر، این افراد در کدام بخشهای اقتصاد کشور میزبان مشغول به کار میشوند؟ برخلاف تصور اولیه این نیروهای کار نه در بخش کارهای ساختمانی یا کشاورزی و امثال آن، که در بخش خدمات مشغول به کار میشوند. بیش از 70 درصد کل کارگران مهاجر، شغلی در بخش خدمات پیدا میکنند. حدود 18 درصد در صنعت (شامل کار در کارخانجات و ساختمانسازی) مشغول به کار میشوند و بقیه نیز در مزارع و بخش کشاورزی به کار میپردازند.
اما این روند بین سالهای 2010 تا 2013 چه تغییری را شاهد بوده است؟ مهمترین تغییر، در زمینه بخشی از نیروی کار مهاجری رخ داده که در خانهها به عنوان خدمتکار و پرستار سالمندان یا کودکان مشغول به کارند. در واقع از شروع بحث در مورد نیروی کار مهاجر در سطح بینالملل، گروهی از این نیروی کار که در خانهها مشغول به کارند همیشه مورد توجه خاص بودهاند. علت این توجه، آسیبپذیر بودن این گروه از نیروی کار است. در جهان در سال 2010، حدود 53 میلیون نفر به عنوان خدمتکار و پرستار و عناوینی مشابه این در خانههای کارفرمایان خود مشغول به کار بودهاند. این رقم در سال 2013 با حدود 25 درصد افزایش به رقم 67 میلیون نفر رسیده است که از این تعداد حدود 5 /11 میلیون نفر، خدمتکاران مهاجر بودند. 75 درصد این خدمتکاران مهاجر را زنان تشکیل میدهند که همین امر باعث آسیبپذیری این گروه از نیروهای کار مهاجر میشود. آنان علاوه بر اینکه در محیطی بسیار خصوصی به کار مشغول هستند که امکان دسترسی به کمک را برایشان به حداقل میرساند، در صورت داشتن مشکل قانونی برای مهاجرت یا اقامت، به راحتی مورد سوءاستفاده نیز قرار میگیرند. مواردی از سوءاستفادههای
مالی، کاری و حتی جنسی از این عده از کارگران مهاجر را در اخبار دیده و شنیدهایم. اما این افزایش شدید تعداد خدمتکارهای خانگی در این فاصله سهساله چه بوده است؟ سازمان بینالمللی کار تاکید میکند بخشی از این تفاوت، به دلیل اطلاعات جامع و کاملتری است که در گزارش اخیر در اختیار این نهاد قرار داشته است. به عنوان مثال آمار کارگرهای خانگی که موفق به یافتن شغل نشدهاند (نیروی کار به طور کل یا نیروی کار مهاجر به عنوان خاص به افرادی گفته میشود که یا مشغول به کار هستند یا فعالانه به دنبال شغل میگردند) در آمار سال 2010 چندان لحاظ نشده است چون اطلاعات کمی در دسترس قرار داشته، یا برآوردها در مورد بخشی از نیروی کار خانگی که در گزارشهای رسمی محسوب نمیشوند (به عنوان مثال خدمتکاران خانگی که مهاجران غیرقانونی هستند) در سال 2013 دقیقتر بوده است. البته همین گزارش اذعان دارد بخشی از این وضعیت هم میتواند به علت افزایش شهرنشینی و مهمتر از آن افزایش نابرابری در سطح جهان رخ داده باشد.
چالشها در بحث مهاجران
بخش عمدهای از تعلل سازمانها و نهادهای بینالمللی در جمعآوری اطلاعات درباره مهاجران، به دلیل این موضوع است که جمعآوری اطلاعات درست و قابل اتکا، اگرنه غیرممکن، کاری بسیار سخت است. خصوصاً وقتی جامع بودن گزارشها نیاز به این داشته باشد که نه فقط اطلاعات آماری کشورهای توسعهیافته، که اطلاعات کشورهای فقیر و عقبمانده هم جمعآوری و بررسی شود. کم نیستند کشورهای جنوب صحرای آفریقا یا حتی برخی کشورهای آسیایی که آمار درستی حتی در مورد تعداد جمعیت خود ندارند و باید با استفاده از آمار قدیمی و نرخ زاد و ولد و مرگ و میر، جمعیت آنها را حساب کرد. یا در بسیاری از این کشورها آمار درستی در مورد ورود و خروج از کشور یا مقصد افرادی که خارج شدهاند وجود ندارد. اما در عین حال، در مورد بسیاری از کشورها (اگر بخواهید اطلاعات جامعی جمعآوری کنید که شامل اکثر کشورهای جهان باشد) چارهای جز پایه قرار دادن اطلاعات جمعیتی رسمی خود این کشورها ندارید، چون در غیر این صورت از 43 کشور یا حدود 20 درصد کشورهای مورد بررسی هیچ اطلاعات جمعیتی نخواهید داشت تا بتوان با اعمال محدودیت سنی و خروج
از کشور، به میزان حدودی جمعیت مهاجر دست یافت. از سوی دیگر در بسیاری از کشورها نیز برآورد آمار مهاجران واردشده، دچار مشکلات مشابهی است.
مهاجران غیرقانونی، خصوصاً در مورد کشورهای پیشرفته سهم نهچندان اندکی از کل جمعیت مهاجر را تشکیل میدهند و چون روند ورود آنها ثبت نشده، طبیعتاً در آمار رسمی کشور حضور ندارند. این افراد نهتنها به عنوان مهاجر در آمار رسمی حضور ندارند، که چون نمیتوانند از مجاری رسمی کار پیدا کنند، جزو نیروی کار هم محسوب نمیشوند. البته این بدان معنی نیست که این عده به طور کل از گزارش اخیر سازمان بینالمللی کار حذف شدهاند، بلکه تعداد آنها تخمینی و بر اساس جرح و تعدیل و بررسیهای کارشناسان این نهاد از آماری که دولتها به صورت تخمینی ثبت کردهاند به مجموع مهاجران اضافه شده است. علاوه بر همه اینها، اصولاً تعریف مهاجر، در کشورها و نهادهای مختلف متفاوت است. در بعضی موارد همه ساکنان به جز کسانی که در مرزهای جغرافیایی کشور متولد شدهاند، در آمار رسمی به عنوان مهاجر محسوب میشوند. اما بعضی دیگر از کشورها، به صرف داشتن تابعیت، فرد را از آمار مهاجران خارج میکنند در حالیکه تعداد بسیار زیادی از این عده تابعیت دوگانه دارند. البته عقیده بیشتر کارشناسان این حوزه، این است که تعریف مهاجر بر اساس ملیت، مشکلات جدی را برای بحثهای آماری ایجاد میکند چون ملیت یک فرد ممکن است در طول عمر وی متغیر باشد (چندی پیش چندصد شهروند آمریکایی به دلیل قوانین مالیاتی این کشور شهروندی خود را لغو کردند. یا با تغییر قوانین کشورها و عدم تایید تابعیت دوگانه بسیاری از شهروندان آن کشور مجبور خواهند بود یکی از تابعیتهای خود را لغو کنند و...) علاوه بر این، نظام خوداظهاری در مورد ملیت میتواند باعث شود افراد به جای پاسخ حقوقی دقیق به پرسش، براساس احساس و فرهنگ خود پاسخ دهند. علاوه بر این کم نیستند کسانی که به عنوان مسافر در کشور دیگری حضور دارند، اما این حضور طولانیمدت است. البته سازمان ملل، تقریباً از وسیعترین تعریف ممکن برای مهاجران استفاده میکند. این نهاد مهاجران را افرادی میداند که ملیت کشوری را که در آن ساکن هستند ندارند. همچنین هر اقامت بیش از سه ماه در کشوری که ملیت آن را ندارید، از نظر این نهاد مهاجرت به شمار
میآید. کسانی که بیش از سه ماه و کمتر از یک سال در کشوری اقامت دارند مهاجران موقت و کسانی که بیش از یک سال است در کشوری زندگی میکنند از نظر این نهاد، مهاجران دائمی محسوب میشوند.
همچنین سازمان ملل در گزارش اخیر، بر بحث کارگران خانگی، تمرکز بسیار بیشتری را اعمال کرده است. بخشی از دلیل این موضوع همانطور که در گزارش دیگر همین پرونده شرح داده شده است، آسیبپذیری این گروه از مهاجران است که به راحتی ممکن است مورد سوءاستفاده کارفرمایان خود قرار گیرند. اما بخش دیگر این تاکید به جهت تصحیح اطلاعات مربوط به این گروه از کارگران مهاجر است که در گزارش چاپ سال 2013 (حاوی اطلاعات سال 2010) این نهاد آمده است. آمار گزارش امسال (که ارائهدهنده اطلاعات سال 2013 است) نشان میدهد میزان خدمتکاران خانگی در کشورهای صنعتی نسبت به گزارش قبل رشد یافته و در عوض این عدد در مورد آمریکای لاتین، کاهش را نشان میدهد. کارشناسان این نهاد در گزارش خود تاکید کردهاند این تفاوتها، بیشتر از آنکه نشاندهنده تغییر در نحوه بهکارگیری مهاجران و الگوی رفتاری مردم در کشورهای مختلف باشد، بازتابدهنده اشتباهات آماری گزارش پیشین است.
در واقع خصوصاً در مورد کارگران خانگی، مهاجران غیرقانونی سهم عمدهای را تشکیل میدهند و در نتیجه سهم تخمین در آمار و ارقام ارائهشده افزایش مییابد. کارشناسان سازمان بینالمللی کار عقیده دارند در زمان ارائه گزارش قبلی، تعداد مهاجران غیرمجاز در میان کارگران خانگی را در آمریکای لاتین بیش از واقع برآورد کرده بودند. اما در مورد کشورهای صنعتی احتمالاً مشکل از این موضوع نشات گرفته که کشورهایی که در بررسی گزارش چاپ امسال لحاظ شدهاند، بیشتر از گزارش قبلی هستند و در نهایت رقم متوسط افزایش یافته است. جدول زیر، نشاندهنده وضعیت این گروه از مهاجران است و به این دلیل که زنان 80 درصد کارگران خانگی را تشکیل میدهند آمار مربوط به زنان نیز به تفکیک ارائه شده است. فقط توجه داشته باشید که در سال 2010، درصد کارگران خانگی به نسبت کل شاغلان سنجیده شده، اما در سال 2013 نسبت کارگران خانگی به کل نیروی کار (هم شاغلان و هم جویندگان کاری که هنوز موفق به یافتن شغلی نشدهاند) در جدول ذکر شده است.
دیدگاه تان را بنویسید