تاریخ انتشار:
اثر کمرنگ عوامل ژئوپولتیک در بازارهای جهانی
تکرار واگرایی سکه و دلار
قیمت جهانی طلا در هفتهای که گذشت به کمترین حد خود در بیش از پنج سال اخیر رسید و بسیاری از ناظران بازار این فلز اکنون مترصد لمس شدن قیمتهایی حتی کمتر از ۱۰۰۰ دلار برای هر اونس هستند. با وجودی که حوادثتروریستی پاریس در بامداد شنبه پیش باعثشد بازارهای مالی و کالایی کار خود را دو روز بعد توام با بیم و احتیاط آغاز کنند
هفته گذشته بازارهای داخلی در گیرودار سقف و کفهای قیمتی مهمی بودند و در مجموع نوسانات سنگینی را تجربه نکردند. این در حالی بود که بازارهای جهانی با تحولات جدیدی مواجه شدند. در این شرایط، هرچند انتظار میرفت که حرکتهای تروریستی داعش در پاریس باعث افزایش نرخ کالاها شود، اما مشاهده شد رشد ارزش دلار آمریکا و نشانههای قویتر ضعف تقاضا، به ویژه از سوی چین فشار بیشتری را بر قیمت کالاها وارد کرد.
طلا در جستوجوی یک «کف مطمئن»
قیمت جهانی طلا در هفتهای که گذشت به کمترین حد خود در بیش از پنج سال اخیر رسید و بسیاری از ناظران بازار این فلز اکنون مترصد لمس شدن قیمتهایی حتی کمتر از 1000 دلار برای هر اونس هستند. با وجودی که حوادث تروریستی پاریس در بامداد شنبه پیش باعث شد بازارهای مالی و کالایی کار خود را دو روز بعد توام با بیم و احتیاط آغاز کنند، اما انتشار آمارها و شاخصها به خصوص در مورد وضعیت اقتصادی ایالات متحده پس از آن باعث شد شاخصهای سهام در آمریکا و کشورهای دیگر در روزهای میانی هفته اوج بگیرند. بازنده این قدرتگیری شاخصهای بازارهای سرمایه و افزایش ارزش دلار، باز هم طلا بود که تنها در روز سهشنبه گذشته بیش از 20 دلار کاهش قیمت را تجربه کرد. اونس جهانی بدون برانگیختن تعجب معاملهگران تا سطح 1063 دلار پایین آمد؛ قیمتهایی که حتی پایینتر از آن نیز پس از شکسته شدن حمایت 1077دلاری که کمینه قیمت در سال جاری بود، قابل انتظار هستند. پس از اظهارات ریاست فدرالرزرو در روزهای پایانی ماه اکتبر که بهطور آشکار رنگ و بوی افزایش نرخ بهره توسط این نهاد تا پایان سال را داشت، طلا در یک مسیر کاهشی پیوسته قرار گرفت. پس از آن و در هفته اول
ماه نوامبر این انتشار آمارهایی از وضعیت اشتغال و نرخ بیکاری در آمریکا بود که ضربه مهلکی به فلز زرد زد و آن را از کانال 1100دلاری اونس پایین کشید. چنان که تحلیلگران بازار بیان میکنند، هر اندازه شاخصها ارقامی را در جهت بهبود وضعیت اقتصادی ایالات متحده منعکس کنند، احتمال افزایش نرخ بهره و به تبع آن افزایش قدرت دلار در برابر ارزهای دیگر قوت میگیرد؛ موضوعی که با اعلام دو هفته پیش مبنی بر کاهش نرخ بیکاری در این کشور به پنج درصد مصداق یافت. اما در هفته گذشته نیز شاخص تورم مربوط به ماه اکتبر آمریکا اعلام شد که با 2 /0 درصد افزایش نسبت به ماه گذشته، از صحت پیشبینیهای بانک مرکزی این کشور مبنی بر صعودی شدن نرخ رشد تورم خبر میداد. افزایش شاخص تورم که موضوع اصلی دلیل فدرالرزرو برای افزایش نرخ بهره است تا اندازهای اهمیت دارد که برخی تحلیلگران اقدام وعده دادهشده این نهاد را در ماه سپتامبر قطعی تلقی میکنند. در چنین شرایطی، عوامل دیگری نیز به کمک دلار و بر ضد ارزش طلا بروز مییابند. نظیر این عوامل، انفجارهای هفته گذشته پاریس بود که نهتنها حس «کالای امن» بودن را در مورد طلا بر نیانگیخت، بلکه باعث شد ارزش یورو،
به عنوان پول قارهای که آبستن حوادث امنیتی شده است، تضعیف شود و در مقابل دلار آمریکا تنزل یابد. همچنین، متحد سنتی طلا نفت، نیز این روزها حال و روز خوشی ندارد و کاهش قیمتهای هفتگی پیدرپی آن باعث شده در بازار کالاهای دیگر و از جمله فلز زرد، روند غالب نزولی باشد. در هفتهای که گذشت موسسه CFTC که چند هفته یک بار گزارشی را از وضعیت موقعیتهای تعهدی خرید و فروش معاملهگران در بازار آتی طلا و دیگر کالاها و ارزها منتشر میکند، اعلام کرد در طول دو هفته اخیر به میزان 85 درصد از موقعیتهای خرید در بازار طلای آمریکا کاسته شده است. با وجودی که این میزان کاهش بیسابقه موقعیتهای خرید و در مقابل گشایش موقعیتهای فروش تازه گویای جو شدید کاهشی در بازار طلاست، اما همانطور که تحلیلگران این آمار CFTC اظهار میکنند انبوه شدن قراردادها در یک سوی خرید یا فروش میتواند حاکی از قرار گرفتن بازار در وضعیت اشباع باشد، وضعیتی که امکان دارد در صورت روی دادن حوادث یا انتشار اخبار غیرمنتظره بهطور یکباره روند بازار معکوس شود.
از منظر تکنیکال، عبور قیمت از حمایت 1077دلاری اونس که کمینه قیمت آن در سال جاری بود، باعث شد دروازه تازهای برای نزول طلا به قیمتهای پایینتر گشوده شود. در وهله اول سطح 1063دلاری اونس که از محاسبه نسبت 46 /1 درصد آخرین رالی صعودی این فلز در سال گذشته بهدست میآمد، توانست در برابر ریزش مقاومت کند. اما چنان که تحلیلگران این حوزه هم تایید میکنند، باید منتظر مشاهده قیمتها در سطوح کمتر از 1060 دلار، و در فاصلهای بین 1050-1044 دلار اونس بود؛ جایی که یک حمایت تاریخی از فوریه سال 2010 نیز در آنجا قرار دارد. همینطور در این محدوده هدف قیمتی الگوی کانالی که هفته پیش شکسته شد وجود دارد، که در نتیجه دستیابی بازار را به آن به ذهن نزدیکتر میکند. با تمام این اوصاف، وضعیت اشباع فروشی که بازار در آن قرار گرفته میتواند باعث کندی حرکت آن به سمت اهداف قیمتی پایینتر شود. گرچه وضعیت اشباع خود به تنهایی نمیتواند عامل قدرتمندی برای تغییر جهت بازار برشمرده شود، اما قرار گرفتن آن در کنار عوامل دیگر و به خصوص عوامل بنیادین میتواند روند را دستخوش تغییر کند. در واقع و در سوی مقابل، بازگشت قیمت به سطحی بالاتر از 1077 دلار
اونس میتواند خبر امیدوارکنندهای برای خریداران طلا تلقی شود. به خصوص که بهرغم ثبت کفهای قیمتی جدید، اندیکاتورهایی نظیر RSI و MACD همچنان نتوانستهاند کفهای تازهای را در پنجره زمانی هفتگی به ثبت برسانند. این موضوع میتواند حاکی از یک واگرایی و «خستگی» در روند نزولی باشد؛ امری که برای تحلیلگران تکنیکال نوید بازگشت بازار و ثبت کمینه نهایی قیمت را خواهد داد.
توقف بورس در جدال خوشبینی و بدبینی
هفته گذشته، بورس تهران در حالی به وضعیت کمنوسان خود ادامه داد که عوامل مثبت و منفی منجر شدند تا احتیاط بیشتری میان معاملهگران صورت گیرد. از طرفی افت مجدد قیمتهای جهانی، این نگرانی را ایجاد کرده است که گروههای بزرگ بورسی (حدود نیمی از ارزش بازار سهام در اختیار گروههای وابسته به کالا است) نتوانند سودهای پیشبینیشده خود را به رغم تعدیلهای منفی قابل توجهی که از ابتدای سال دادهاند محقق کنند. موضوعی که ممکن است فشار فروش را در بازار سهام افزایش دهد. با این حال، بسیاری از کارشناسان با اشاره به لحاظ شدن این ضعف قیمتهای جهانی در صورتهای مالی شرکتها و قیمت سهام آنها، ریزش بیشتر قیمتها را دور از انتظار میدانند.
از سوی دیگر، خوشبینیهایی در میان کارشناسان بورسی نسبت به دو عامل سیاستهای اقتصادی دولت و گشایشهای هستهای به چشم میخورد. امری که بسیاری را نسبت به آینده بورس تهران امیدوار کرده است. کارشناسان معتقدند سیاستهای انبساطی اخیر دولت میتواند در چند ماه آینده اثرات خود را بر وضعیت بنگاههای اقتصادی نشان دهد که این موضوع با رفع عملی تحریمهای هستهای میتواند مسیر بازار سهام را تغییر دهد و از رکود فعلی خارج کند.
برآیند این دو دیدگاه سبب شده است معاملهگران نسبت به آینده بازار سهام همچنان با دیده تردید نگاه کنند و در نتیجه حضور بسیار کمرنگی را در این روزها شاهد باشیم. با این حال، رصد معاملات خُرد بازار سهام نشان میدهد، نگرانی از آینده صنایع بزرگ بورسی، برخی فعالان بازار سهام را در نمادهای کوچکتر فعال کرده است. موضوعی که در برخی موارد با ورود سفتهبازان منجر به جهشهای قیمتی غیرقابل توجیهی شده است. به هر حال، نگاه کوتاهمدت همواره یکی از آفتهای موجود در بازار سهام بوده است که فراگیر شدن آن ممکن است بیاعتمادی در این بازار را افزایش دهد.
جدا شدن راه دلار و سکه
تجربه هفته اخیر در بازار داخلی ارز و طلا نشان میدهد مقاطعی وجود دارد که مکانیسم «الاکلنگ» این دو بازار شکستخورده تلقی میشود و معاملهگران هر یک از این دو از مداخله در بازار دیگری برای حفظ ارزش دارایی خود منصرف میشوند. این موضوع در هفته گذشته هنگامی رخ داد که معاملهگران بازار طلا و سکه که بر این باور بودند ریزش اونس جهانی جایی در سطوح 1080دلاری متوقف میشود، با کاهش بیشتر قیمت جهانی طلا و در واقع نادرستی پیشبینی خود روبهرو شدند. این معاملهگران در دو هفته اخیر کوشیده بودند با تحریک تقاضای ارز در بازار غیررسمی و سوق دادن آن به نواحی جدید قیمتی، ارزش طلا را در بازار داخل حفظ کنند. این گروه میپنداشتند سطح حمایتی 900 تا 910 هزار تومان برای سکه سطحی قابل اتکا خواهد بود و بر این اساس برای ایشان نزدیک شدن قیمت دلار آزاد به حدود قیمتی 3600 تومان ایدهآل مینمود. با وجود این، کاهش بیشتر اونس هنگامی که با بیکششی دلار در قیمتهای بالا و مداخله عوامل خارج از بازار همراه شد، معادلات این معاملهگران را بر هم زد. کاهش بیش از 20دلاری اونس در روز سهشنبه و سقوط آن به کمتر از 1070 دلار باعث شد صاحبان سکه از حفظ
شدن سنگر 910 هزارتومانی ناامید شوند. همزمان، مقامات بانک مرکزی نیز از ابتدای هفته گذشته وعده بازگشت ثبات به این بازار با گشایشهای ارزی قریبالوقوع در روابط اقتصادی ایران و غرب را دادهاند و نیز در اظهارات خود تلویحاً بالا بودن قیمتهایی نظیر 3600 تومان را رساندهاند. این امر باعث شد در حالی که مداخله بازیگران بازار طلا کمرنگ شده بود، بازیگران بازار ارز نیز شرایط را برای دست زدن به خریدهای بیشتر مساعد نبینند و بازار را در مسیر کاهش قرار بدهند. با وجود این، به نظر میآید محدوده 3550 تومان هماکنون برای دلار سطح پایداری تلقی میشود و به خصوص معاملهگران غیررسمی بازار این ارز در چنین قیمتهای خریدار عمده خواهند بود.
پای عربستان روی گاز است، نه ترمز
نفت اوپک با 38 دلار و 18 سنت در هر بشکه به کمترین حد خود در سال جاری میلادی رسید؛ کاهش قیمتی که بیش از همه آثارش در درآمد کشورهای متکی به نفتی چون ونزوئلا، عربستان یا ایران ظهور مییابد. این موضوع شاید عاملی بود تا وزیر نفت، بیژن زنگنه را به برنامه زنده تلویزیونی شبکه خبر بکشاند و به مردم امیدواری بدهد، یا اینکه دولت تصمیم بگیرد دور تازهای از خرید خدمت نظام وظیفه را آغاز کند. با تمام این اوصاف به نظر میرسد قیمتهای 40دلاری یا حتی کمتر نفت تا مدتهای طولانی روی تابلوی بازارها باقی خواهد ماند و دولتهای نفتی میبایست منابع دیگری برای درآمد خود پیدا کنند. گزارشهایی که از میزان تولید نفت عربستان و افزایش ذخایر این ماده در جهان در هفته گذشته منتشر شد، سبب شد قیمت آن برای هر بشکه (نفت تگزاس آمریکا) ساعاتی از مرز روانی 40 دلار نیز پایینتر برود. با وجود شدت مازاد عرضه و انبوه ذخایر شناور و غیرشناوری که امروز در دنیا وجود دارد، عربستان در ماه سپتامبر به میزان صادرات خود افزوده و با 113 هزار بشکه افزایش، فروش خود را به 111 /7 میلیون بشکه در روز افزایش داده است. هر چند انتشار گزارشی از موسسه آمریکایی نفت (API)
مبنی بر افزایش فعالیت پالایشگاهها و کاهش ذخایر در این کشور به حدود 482 هزار بشکه توانست بازار را بهطور مقطعی از ریزش بیشتر قیمت منصرف کند و قیمت مجدداً به کانال 40دلاری بازگردد، اما همانطور که تحلیلگران بازار طلای سیاه بیان میدارند تصویر کلیتر این بازار که در آن حجم انبوه ذخایر، مازاد تولید و عرضه، و کاهش تقاضا در ابراقتصادهای جهان ابعاد برجسته آن هستند، این را میرساند که نهتنها امیدی به بازگشت قیمتها در کوتاهمدت نیست، بلکه تجربه شدن قیمتهایی پایینتر را نباید دور از ذهن دانست. به گفته این تحلیلگران اینکه اختلاف قیمت فروش نفت برای سررسید ماه ژانویه 2017 با ماه ژانویه 2016 تنها شش دلار برای هر بشکه است، نشان میدهد بازار به شدت تحت فشار کاهشی قرار گرفته و انتظاری برای تغییر وضعیت مازاد عرضه فعلی در چشمانداز نزدیک معاملهگران وجود ندارد. کاهش تقاضا در چین، سقوط بازارهای کالایی دیگر مانند مس و طلا و تغییر تمرکز صنایع در آمریکا و کانادا به صنایع غیرنفتی عوامل دیگری هستند که به کمرنگ شدن امید بازیابی بازار نفت دامن زدهاند.
در نگاه تکنیکال به نمودار قیمت نفت میتوان سطوح فیبوناچی 5 /40 و 2 /39دلاری برای نفت آمریکا را به عنوان حمایتها معرفی کرد. با اینکه سایه کاهشی بر سر بازار گسترده است، در صورتی که فروشندگان فرصت را از دست بدهند و قیمت نتواند در کمتر از 40 دلار تثبیت شود، بعید نیست با شکل گرفتن یک الگوی شمعی دوجی برای این هفته، قیمت هفته آینده بالاتر از حال ثبت شود. با وجود این، برای آنکه بازگشت بازار و احتمال افزایش قیمت قوت پیدا کند پیش از هر چیز لازم است مقاومت کوچک 2 /42دلاری شکسته شود و پس از آن قیمت به بیش از 45 دلار نفوذ کند. هماکنون و با بازگشت اخیر قیمت از حدود 40 دلار، یک الگوی AB=CD دقیق در نمودار در پنجره زمانی ساعتی یا چهارساعته قابل مشاهده است که در صورتی که این الگو موفق باشد، میتوان روی آن برای رسیدن به هدف قیمتی در میانه کانال 40دلاری نفت امیدوار بود.
امنیتی شدن «سهام» چین
بورس شانگهای که از اواخر سال میلادی گذشته روند صعودی پرشتابی را در پیش گرفته بود، در سال جاری بخش قابل توجهی از رشدهای حبابی خود را تخلیه کرد. هر چند تلاش زیادی به منظور جلوگیری از این مسیر نزولی توسط دولت و به صورت دستوری انجام شد، اما هیچکدام نتوانستند روند بازار سهام این کشور را تغییر دهند. کاهشهای دستوری نرخ بهره، محدودیتهای فروش برای بازیگران اصلی این بازار و شارژ منابع خرید در این بازار از جمله اقداماتی بودند که هیچکدام نتوانستند مسیر قیمتها در بازار سهام چین را تغییر دهند.
در این شرایط، هفته گذشته اخبار جدیدی به گوش رسید؛ در این میان پایگاه خبری بلومبرگ اعلام کرد حداقل 16 نفر از مدیران و فعالان صندوقهای سرمایهگذاری در بازار سهام چین، دستگیر شدند یا مورد بازجویی قرار گرفتند. موضوعی که فضای این بازار را امنیتی کرده و بیاطمینان سرمایهگذاران را بیش از پیش افزایش داده است. فعالان بازار سهام چین اظهار میکنند هر روز قوانین و محدودیتهای جدیدی وضع میشود و ما نمیدانیم که چه نوع خرید یا فروشی مجاز است. بر این اساس، ممکن است هر لحظه به علت انجام فعالیتی غیرقانونی دستگیر شویم. این موضوع به معنای امنیتی شدن فضای بازار سهام این کشور است که خروج بیشتر سرمایهگذاران را به همراه خواهد داشت. گزارشها نشان میدهد حدود یکسوم صندوقهای پوشش ریسک (hedge funds) به علت ناپایداری قوانین مجبور به توقف معاملات خود در بازار آتی شدهاند.
تروریسم جهانی با اثرات محلی بر اقتصاد
عملیات تروریستی انجامشده در پاریس در هفته گذشته، یکی از مسائلی بود که شوک سنگینی را به جامعه جهانی وارد کرد. در شرایطی که سیاستمداران این موضوع را تهدیدی جدی برای جامعه جهانی ارزیابی میکنند، اما بازارهای مالی توجه چندانی به این رویدادهای تروریستی نداشتند. هرچند در روز نخست پس از این رویداد، بازارها با نوساناتی همراه شدند، اما در کمتر از یک روز، فضای سیاسی فراموش شد و عوامل اقتصادی بار دیگر تعیینکننده مسیر بازارها شدند. برخی معتقدند حضور داعش و فعالیتهای تروریستی این گروه از اوایل سال 2014 وجود داشت و در آن زمان، آشوب این گروه در عراق و روسیه اثرات سریعی بر بازارهای جهانی، به ویژه رشد قیمت طلا و نفت داشت. اما ادامهدار شدن این ماجرا و عدم اثرگذاری ملموس آنها بر وضعیت اقتصاد جهانی (مثلاً عدم تغییر عرضه نفت عراق) منجر شده است که نوعی واکسیناسیون نسبت به این رویدادها صورت گیرد. اخیراً نیز مشاهده شد، قتل عام تروریستی که هفته گذشته در پاریس صورت گرفت تاثیر پایداری بر قیمتهای جهانی کالاها نداشت. بهطوری که شاید بتوان گفت به جز کاهش ارزش یورو و افت بازارهای سهام این ناحیه، اثر جهانی این فعالیتهای تروریستی
صفر بود.
قیچی چینی-آمریکایی قیمت کالاها
آنچه بیش از هر چیز تعیینکننده مسیر قیمت جهانی کالاها شده است، ضعف تقاضا در چین و افزایش ارزش دلار است. به گزارش بلومبرگ، نظرسنجی انجامشده از سوی بانکهای سرمایهگذاری در ماه نوامبر (ماه جاری) نشان میدهد 88 درصد شرکتکنندگان معتقدند نرخ سود در نشست آینده (دسامبر) فدرالرزرو افزایش خواهد یافت. این در حالی است که در نظرسنجی ماه گذشته (اکتبر) فقط 63 درصد شرکتکنندگان افزایش نرخ سود در ماه دسامبر را محتمل ارزیابی میکردند. این موضوع با تقویت بیشتر ارزش دلار موجب کاهش قیمت کالاها میشود، زیرا کالاها در بازارهای جهانی بر اساس دلار نرخگذاری میشوند و افزایش ارزش دلار موجب میشود قیمت کالاها به دلار کاهش پیدا کند، یعنی با دلار کمتری بتوان میزان ثابتی از یک کالا را خرید.
از سوی دیگر، ضعف اقتصادی چین که هفته گذشته رئیس جمهور این کشور نیز بر دشواری و فشار سنگین تغییر ساختار اقتصادی بر رشد اقتصادی چین تاکید کرد، به شدت بر قیمت کالاها فشار وارد میکند. کشوری که حدود 50 درصد فلزات جهان و حدود 12 درصد نفت دنیا را مصرف میکند باعث ضعف شدید تقاضا شده است. به این ترتیب، هفته گذشته قیمت روی و مس به کمترین مقدار خود در شش سال گذشته رسیدند و شاخص کالاهای بلومبرگ، به کمترین رقم از سال 1999 رسید؛ یعنی حتی از کف خود در زمان بحران جهانی (2009-2008) نیز عبور کرد.
این در حالی است که نشانهای از کاهش عرضه قابل توجه مشاهده نمیشود و به سرعت اختلالات عرضه از سوی سایر تولیدکنندگان پوشش داده میشود. به عنوان مثال، شرکت کودلکو (Codelco)، بزرگترین معدندار مس دنیا، بر عدم کاهش عرضه با افت قیمتها تاکید کرده است. این شرکت مدعی است باید به جای کاهش عرضه، هزینهها را کاهش داد تا سودآوری حفظ شود، زیرا توقف تولید و در ادامه راهاندازی مجدد خط تولید بسیار دشوار است.
در سمت دیگر، مهمترین شرکت تولیدکننده فولاد در چین پیشبینی کرده است که تولیدات خود در سال آینده را حدود 9 /2 درصد یا 23 میلیون تن، معادل 25 درصد تولیدات سالانه آمریکا کاهش خواهد داد؛ موضوعی که نهتنها بر کاهش تقاضای سنگ آهن تاکید دارد، بلکه ضعف تقاضای مصرف فولاد در چین (بزرگترین مصرفکننده فولاد در دنیا) را نشان میدهد. فولادسازان چینی میگویند در شرایطی که رشد ساخت و ساز در این کشور به شدت کاهش یافته، دیگر ورود به صنعت فولاد منطقی نیست (رشد ساخت و ساز در سالهای قبل بهطور متوسط 20 درصد بوده، اما در سال جاری به حدود پنج درصد رسیده است).
تمامی این شرایط نشان میدهد بازارهای جهانی کالاها به شدت با مشکل تقاضا همراه هستند، امری که ریزش قیمتها تا سطوح فعلی را رقم زده است. بررسیها احتمال کاهش سمت عرضه را ضعیف ارزیابی میکنند و شاید تنها دلخوشی میتواند به تقویت سمت تقاضا باشد، موضوعی که با توجه به ضعف اقتصاد جهانی، حداقل در کوتاهمدت امکانپذیر نخواهد بود.
دیدگاه تان را بنویسید