تاریخ انتشار:
به بهانه پایان نامنویسی خبرگان پنجم
انتخاباتی متفاوت
این روزها بسیاری از رسانههای کشور بخش عمده اخبار سیاسی خود را به کم و کیف حضور نامزدها در رقابتهای انتخابات خبرگان رهبری اختصاص دادهاند و هرکدام به فراخور دیدگاه، مرام و نزدیکی خود به جریانهای مختلف سیاسی، تحلیلهای متفاوتی از این رویداد را در اختیار مخاطبان خود قرار دادهاند.
این روزها بسیاری از رسانههای کشور بخش عمده اخبار سیاسی خود را به کم و کیف حضور نامزدها در رقابتهای انتخابات خبرگان رهبری اختصاص دادهاند و هرکدام به فراخور دیدگاه، مرام و نزدیکی خود به جریانهای مختلف سیاسی، تحلیلهای متفاوتی از این رویداد را در اختیار مخاطبان خود قرار دادهاند. اگر صفحات جراید ایران در سه دهه گذشته را مرور کنیم، درخواهیم یافت که در هیچ یک از ادوار گذشته شاهد چنین تمرکزی روی این رقابت نبودهایم. در دورههای پیشین اکثر قریب به اتفاق شهروندان تا زمان اعلام نامزدهای تایید صلاحیتشده از سوی شورای نگهبان اطلاع چندانی از نامزدهای شرکتکننده در این رقابت نداشتند و اصولاً تفاوت چندانی نیز میان رقبای حاضر در این مجلس عالی در مراتب حاکمیتی نظام احساس نمیشد. با این حال و با توجه به نوع نگاه شهروندان ورسانهها به چهرههایی که برای این رقابت اعلام آمادگی کردهاند به نظر میرسد، این رقابت با رقابتهای ادوار پیشین متفاوت باشد. درباره تفاوتهای این رقابت میتوان تحلیلهای متفاوتی ارائه داد. از آگاهی بیشتر شهروندان نسبت به نقش مهم این مجلس در مقدرات آنها گرفته تا قطبی شدن جغرافیای سیاست در کشور که سبب
شده است، بسیاری از شهروندان و سیاسیون ترجیح دهند هیچ انتخاباتی را منفعلانه به رقیب نسپرند. در این فضا حضور برخی چهرهها نیز بر شور و همچنین اهمیت این رقابت افزوده است. قاعدتاً حضور سیدحسن خمینی نوه رهبرکبیرجمهوری اسلامی ایران در این رقابتها و استقبال گسترده سابقون انقلاب از اصلاحطلب و میانهرو گرفته تا اصولگرا و بسیاری از شهروندان غیرسیاسی موجب افزایش گرمای این رقابت شده است. همچنین حضور چهرههایی چون اکبر هاشمیرفسنجانی، حسن روحانی، سیدحسن خمینی، سیدمحمود علوی و... در وزارت کشور و گفتوگو با خبرنگاران که تا پیش از این درباره انتخابات خبرگان سابقه نداشت نیز فضای این دوره از رقابتها را برای رسانهها جذابتر کرد. فرصتی که بزرگان جریان اصولگرا مانند محمدتقی مصباحیزدی، احمد جنتی، صادق آملیلاریجانی، محمدیزدی و... آن را از کف دادند و به همان سبک و سیاق قدیمی وارد این رقابت شدند. رقابتی که اگر چه برای راهیابی به یکی از سنتیترین ساختارهای سیاسی کشور در حال انجام است، اما ابزار ورود آن هر روز نسبت به گذشته مدرنتر میشود. صورتبندیهای سیاسی این رقابت نیز تا حدود زیادی در حال تغییر است. اگر تا دوره پیشین
جامعتین- جامعه مدرسین حوزه علمیه قم و جامعه روحانیت مبارز- رقابتی کمرنگ توام با همراهی با مجمع روحانیون مبارز و مجمع محققین و مدرسین حوزه علمیه قم داشت، به نظر میرسد عنصر رقابت در این دوره بسیار پررنگ باشد. تا دوره پیشین چهرههایی چون اکبر هاشمیرفسنجانی، حسن روحانی، مرحوم علی مشکینی، مرحوم محمدرضا مهدویکنی و... در همه فهرستها مشترک بودند. در این دوره بعید به نظر میرسد که اشتراکات در فهرستهای اصلی به این اندازه باشد. با توجه به تجربه دوران زمامداری دولتهای نهم و دهم و اختلافات باقی مانده از آن دوران بعید به نظر میرسد که جامعتین نام دو عضو اصلی خود، حسن روحانی و اکبر هاشمیرفسنجانی را در لیست خود قرار دهند. از سوی دیگر پدیده سیدحسن خمینی نیز شکافی جدید در میان جریان اصولگرا که از فهرست جامعتین حمایت میکنند، ایجاد کرده است. قرار دادن نام او در فهرست جامعتین موجب خرسندی بسیاری از سابقون و معتدلان این جریان خواهد شد، اما برخی از منتقدان دولت و تندروهای این جریان را به خشم واداشته و امکان انشقاق بیشتر در این اردوگاه را به وجود خواهد آورد. در مقابل اما جریان میانهرو و اصلاحطلب کمتر در این زمینه دغدغه
دارد. این گروه در کنار ژنرالهای خود از قبیل حسن روحانی، سیدحسن خمینی، کاظم نورمفیدی و... منتظر نتیجه تایید صلاحیتها خواهد بود و احتمالاً جاهای خالی فهرست خود را با چهرههای معتدل اصولگرا مانند محسن قمی، ابراهیم امینی و... پر خواهد کرد. حال باید منتظر ماند و دید شهروندان در مقابل این صورتبندیهای جدید در اسفندماه از خود چه واکنشی نشان خواهند داد؟
دیدگاه تان را بنویسید