نباید در دقیقه نود به فکر خصوصیسازی رسانهها بود
خصوصیسازی رسانههای گروهی اجتنابناپذیر است
افزایش روزافزون رسانهها و گستردگی آنها همگام با پیشرفت فناوریهای نوین در عرصه اطلاعرسانی موضوع قابل انکار و پنهانی نیست. بنابراین قبل از اینکه دیر شود باید از هماکنون به فکر چاره بود و راههای تجربهشده را به همراه راههای بومی و منطبق با فرهنگ روز جامعه پیدا کرد و به اجرا گذاشت.
ایجاد اپلیکیشنهای مختلف، دسترسی بیش از پیش مخاطبان به فضای مجازی و دهها موضوع کوچک و بزرگ دیگر عملاً سرعت بهکارگیری رسانه را بالا برده است. این موضوع باعث شده وجود انحصار صدا و سیما یا هر انحصار دیگری در زمینه پخش تصویر و صدا رو به افول رفته و روز به روز از میزان آن کاسته شود. راه بیبازگشت فناوری مدرن رسانههای روز، این ضرورت را ایجاب میکند که باید از هماکنون به فکر بود تا با سپردن کار به دست کاردانان، مجموعهای از فعالیتهای مربوط به رسانههای نوین را به دست افراد کاربلد و کسانی سپرد که به نحوی حرفهای هستند و میتوانند در چارچوب مصالح نظام جمهوری اسلامی ایران فعالیت کنند و کارها و اقداماتی را در راهاندازی شبکههای خصوصی انجام دهند.
در حال حاضر به شکلی پراکنده و جسته و گریخته شاهد آن هستیم که برخی از خبرگزاریها با تهیه بسته خبری تصویری در گزارشهای خبری یا اجتماعیشان قدم در این مسیر گذاشته و روی خروجی سایتشان قرار میدهند. موضوع دیگری که بسیار مطرح است و باید به آن به درستی پرداخت، اپلیکیشنهای موبایل هستند که این روزها زیاد درباره آنها میشنویم و میخوانیم و در تمامی گوشیهای همراهمان آنها را داریم. این اپلیکیشنها حتی دسترسی افراد به شبکههای تلویزیونی را تسهیل کردهاند و با گوشی همراه میتوان صدها کانال و شبکه را دریافت کرد.
از منظر درآمدزایی، از آنجا که برای هر کاربر در این فضا یک آیپی جداگانه تعریف میشود، این امکان هم فراهم میشود تا چنین خدماتی همراه با دریافت هزینه باشد. علاوه بر همه اینها فردی که از این طریق به شبکههای رادیویی و تلویزیونی دسترسی پیدا میکند، به مراتب قدرت انتخاب بیشتری هم پیدا میکند. در ایران ارائه چنین سرویسی حاصل همکاری وزارت ارتباطات و فناوری اطلاعات، صدا و سیما و مراکز پشتیبانی دیتاست. در این شرایط حقوق مالکیت معنوی تولیدکننده محتوا هم رعایت میشود.
میتوان اقدام روزهای اخیر شورای عالی انقلاب فرهنگی در ارائه مجوز تاسیس و راهاندازی شبکههای ماهوارهای را گام مبارک و خوبی دانست که حاوی پیام خوبی برای راهاندازی شبکههای خصوصی است. به نظر میرسد نتایج خوبی را هم در پی داشته باشد. اینک موضوع مهم ادامه این مسیر است که کسانی که از مقبولیت بیشتری در نظام برخوردارند، میتوانند پا پیش گذاشته و اقدام به دریافت چنین مجوزهایی کنند.
باید توجه داشت تشکیل شبکههای رادیویی و تلویزیونی خصوصی دیر یا زود باید از جایی شروع میشد و چه خوب که فرد محترمی مانند آیتالله مکارمشیرازی که مورد وثوق همگان هستند، توانستند این مجوز را کسب کنند. هر چند که فعالیت این شبکه ماهوارهای در خارج از کشور باشد و تولیداتش در داخل کشور ارائه شود، اما باز کار مثبت و جدیدی است.
به غیر از افراد موجهی نظیر آیتالله مکارمشیرازی، افراد مورد وثوق نظام جمهوری اسلامی و NGهای معتبر و شناختهشده در عرصه جامعه هم میتوانند پا پیش گذاشته و اقدام به دریافت چنین مجوزهایی کنند. در این میان کاری هم که صدا و سیما میتواند انجام دهد آن است که فعالیتهایش را بر روی سیستم پخش متمرکز کرده و گام در مسیری بگذارد تا تولیداتش را برونسپاری کرده و به بخش خصوصی واگذار کند. به عبارت دیگر در مرحله انتقالی میتوان صدا و سیما در کشور را همچنان انحصاری نگه داشت و تولید برنامههای رادیویی یا تلویزیونی را به بخش خصوصی سپرد، درست مانند کاری که هماکنون در حوزه آگهیهای تجاری در حال انجام است. در کنار آن میتوان با تاسیس نهادی نظارتی متشکل از افراد حرفهای و شناختهشده در عرصه رسانه، نظام نظارتی قوی بر رسانههای خصوصی اعمال کرد. در حال حاضر نمونههای زیادی از این نهادهای نظارتی در دنیا وجود دارد که در صورت بروز هرگونه تخلفی خود این سازمانهای نظارتی با آنها برخورد میکنند بدون آنکه دولت یا حاکمیت درگیر چنین مسوولیت خطیری باشد. در انگلستان اتحادیهای به نام «آفکام» وجود دارد که وظیفهاش نظارت بر پخش و تولید
برنامههای رادیویی و تلویزیونی تولیدشده توسط شبکههای خصوصی و رعایت مقررات است. هر شبکهای هم که از مقررات تخطی کند، مسوول برخورد با آن شبکه همین اتحادیه «آفکام» است. ما نیز میتوانیم در کنار برداشتن قدمهای اولیه برای ایجاد شبکههای خصوصی به موازات آن اقدامات لازم را در خصوص تصحیح قوانین و اضافه کردن قوانین جدید برداشته و با تاسیس نهادهای ناظر به نظارت بر شبکههای خصوصی تلویزیونی بپردازیم.
امروزه ایجاد شبکههای خصوصی در سایر کشورها به یک روال عادی تبدیل شده است از جمله در کشورهای همسایه خودمان مانند ترکیه و حتی افغانستان و چه در کشورهای شرق دور یا اروپا هزاران شبکه خصوصی رادیویی و تلویزیونی به فعالیت مشغول هستند.
راهحل دیگر این میتواند باشد که بخشی از زمان شبکههای مختلف صدا و سیما را به متقاضیان بخش خصوصی با قرارداد مشخصی اجاره دهیم و بر نحوه کار آنها تنها نظارت کنیم که این کار هم شدنی است. خیلی از کشورهای دیگر هم چنین تجربهای را داشتهاند و هیچ ضرری هم نکردهاند. اتفاق خاصی هم برایشان نیفتاده و حتی مورد استقبال هم قرار گرفتهاند. تنها شرط هم آن است که در حال حاضر چنین مسوولیتی به کسانی داده شود که مورد وثوق نظام بوده و افراد حرفهای این کار باشند. افرادی که توانستهاند طی سالیان پس از انقلاب از امتحانات مختلف سربلند بیرون بیایند.
در کنار تمامی این موارد، موضوعی که مطرح خواهد بود، درآمدزایی و استقلال این شبکههاست که با سرمایهگذاری بخش خصوصی و به کارگیری نیروهای زبده میتوانند نظر مخاطبانشان را جلب کنند، البته با رعایت خطوط قرمز فرهنگی و سیاسی کشور. در هر کشوری یکسری قوانین وجود دارد که از قبل به مالکان شبکههای خصوصی اعلام میشود. چنین موضوعی عادی بوده و در خیلی از کشورها رعایت میشود. منتها ایجاد شبکههای خصوصی مانند هر تغییر دیگری نیاز به یک کار مدون و برنامهریزیشده دارد که به تدریج ایجاد شود.
کسانی هم که بتوانند مجوز راهاندازی شبکههای خصوصی را دریافت کنند با به کارگیری افراد حرفهای و کاربلد خواهند توانست بدون کمک از دولت، خودشان شبکههایشان را راهاندازی کنند و حتی با پرداخت مالیات به دولت کمک هم بکنند. در غیر این صورت، اگر بنا بر دریافت کمک مالی از سوی دولت باشد، نمیتوان امیدی به توفیق چنین شبکههایی داشت.
در ایران این موقعیت فراهم است که یک یا دو شبکه مرکزی زیر نظر صدا و سیما باشند که کارهای مربوط به نظام جمهوری اسلامی ایران را تبلیغ و ترویج کنند. بقیه کارها را هم میتوان به دست بخش خصوصی سپرد. همانگونه که در اقتصاد و در اصل44 بر سپردن کارها به بخش خصوصی و مردم تصریح شده، مقوله رسانه و فرهنگ هم مستثنی نیست و میتوان چنین کاری را در این حوزه انجام داد. به این شرط که ضوابط دقیق آن نوشته و نهادی هم برای نظارت بر اجرای آن تعیین شود.
تاکید من بر این است که چه بخواهیم و چه نخواهیم، دیر یا زود باید به این سمت برویم. چون اگر حتی ما هم تمایلی بر انجام آن نداشته باشیم، با سرعتی که در پیشرفت تکنولوژی و کاربرد آن توسط همگان میبینیم، این تکنولوژی ما را به آن سمت خواهد برد. پس بهتر است که خودمان را هماکنون برای این روز آماده کنیم. کار مهم این است که بسترها را برای فعالیت بخش خصوصی در حوزه فرهنگ و رسانه مهیا کنیم و تنها به مدیریت آنها بپردازیم. این مدیریت هم در سه بعد تعریف میشود، هنر، اندیشه و فناوری. باید به این سمت برویم که بخش خصوصی بتواند با حفظ منافع ملی شروع به کار کند. تمام این کارها را هم میتوان با توجه به تجربیات سایر کشورها و با برنامهریزی مناسب به انجام رساند. چه بهتر که خودمان را در مقابل عمل انجامشده قرار ندهیم تا مجبور نشویم در فرصتی اندک به دنبال ایجاد تغییرات بزرگ باشیم. کاری که قرار است طی سالهای آتی انجام شود، باید از همین الان به دنبال فراهم کردن مقدمات آن باشیم.
دیدگاه تان را بنویسید