تاریخ انتشار:
غلامرضا تاجگردون در گفتوگو با تجارت فردا از مرزبندی اصولگرایان در مجلس دهم میگوید
جایگزینی تندروها با اعتدالیون
انتخابات مجلس دهم این روزها نقل محافل سیاسی کشور است. بحثی که نشان از نگرانیهای بازیگران جغرافیای سیاست ایران از سرنوشت خود و آینده معادلات سیاسی در کشور دارد. نگرانیهایی که سبب شدهاست که چهرههایی نظیر غلامعلی حدادعادل نسبت به آینده جناح خود پس ازاسفندماه امسال نگران باشند. دراین زمینه باغلامرضا تاجگردون رئیس کمیسیون برنامه و بودجه و محاسبات مجلس گفتوگویی انجام دادهایم.
انتخابات مجلس دهم این روزها نقل محافل سیاسی کشور است. بحثی که نشان ازنگرانیهای بازیگران جغرافیای سیاست ایران از سرنوشت خود و آینده معادلات سیاسی در کشور دارد. نگرانیهایی که سبب شدهاست که چهرههایی نظیر غلامعلی حدادعادل نسبت به آینده جناح خود پس ازاسفندماه امسال نگران باشند. دراین زمینه باغلامرضا تاجگردون رئیس کمیسیون برنامه و بودجه و محاسبات مجلس گفتوگویی انجام دادهایم. این نماینده مجلس معتقد است مجلس دهم تغییراتی در خصوص درصد نمایندگان اصولگرا خواهد داشت. وی تصریح دارد که در مجلس آتی تندروهای جناح اصولگرا جای خود را به اعتدالیون اصولگرا میدهند و کسری از اصولگرایان مجلس فعلی جای خود را به اعتدالیون و اصلاحطلبان میدهند. تاجگردون تاکید دارد رویکرد دولت روحانی در سیاست داخلی پس از موفقیت در مذاکرات هستهای تاثیر جدی در تعیین صورت این کسر دارد. او به رئیسجمهور و تیمش نیز توصیه میکند که پس از حوزه
دیپلماسی واقتصاد حوزه سیاست داخلی را نیز با تدبیر مورد توجه قرار دهد. او سرنوشت فراکسیون حدادعادل در مجلس نهم را نیزموردتوجه قرارداده وتصریح میکند:« این فراکسیون با همپوشانی که در بسیاری از موارد با تندروهای مجلس داشته تا حد زیادی سرنوشت خود را با سرنوشت جبهه پایداری گره زده است.»
به عنوان اولین سوال که نیاز به قاطعترین پاسخ دارد. تصور میکنید در مجلس آتی نیروهای سیاسی نزدیک به شما یعنی اصلاحطلبان چقدر از اقلیت بودن خارج شوند؟ برخی چهرههای اردوگاه جناح راست مطرح میکنند که رویای اکثریت بودن برای شما در مجلس برای همیشه از دست رفته است و اصلاحطلبان هرگز نمیتوانند دوباره کرسیهای پارلمان را از آن خود کنند.
در پاسخ به ادعای این دوستان پیش از پاسخ شما باید بگویم این جریان در خرداد 92 نیز از اساس هرگز از پیروزی کاندیدایی مثل حسن روحانی سخن نمیگفت و آنچه را امروز در قالب دولت محقق شده آن زمان نیز رویای از دسترفته میدانست. بنابراین قضاوت در خصوص آینده کار چندان راحتی نیست و همگان نیز صلاحیت آن را ندارند. اما سوال شما جواب روشنی دارد. انتظار اکثریت نداریم اما بدون شک از وضعیت فعلی خارج میشویم. در این مساله شکی نداریم که کرسیهای بیشتری در اختیار اصلاحطلبان خواهد بود. تصور میکنم بخش مهم این موضوع آغازی برای یک حرکت رو به رشد است. یعنی خروج از وضعیت اقلیت مطلق که این در مجلس دهم بدون شک محقق خواهد شد. حالا درصد این تغییر به عوامل مختلفی بستگی دارد. تصور میکنم مباحثی مثل مدیریتی که دولت روحانی از این به بعد در موضوع سیاست داخلی اجرا میکند و نحوه چینش و تغییرات همگراییها و واگراییهای نیروهای سیاسی در هر دو جریان سیاسی اصلی کشور و بدون شک رویکرد تایید صلاحیتها در تعیین میزان تغییر این کسر سهم دارد. علاوه بر این فکر میکنم مجلس دهم شاهد حضور نیروهای اعتدالی نزدیک به دولت خواهد بود.
به عنوان حضور یک جریان جدید صحبت میکنید؟ این نیروها تکنوکراتهای قدیم یا اعتدالیون جدید هستند؟
نیروهای اعتدالی نزدیک به دولت را مطرح میکنم. کاری به گذشته یا صفبندی تغییراتی ندارم. مجلس نهم طیف وسیعی اعتدالی دارد.
این اعتدالیون را نیروهای نزدیک به دولت عنوان میکنید، یعنی ریشه یا گرایش راست و چپ ندارند؟
ممکن است داشته باشند. از اساس اعتدالیون ممکن است گرایشهای راست و چپ در مسائل مختلف داشته باشند اما برآیند رفتاری و فکری آنها اعتدال است و این مساله نیز حائز اهمیت است.
بنابراین اکثریت مجلس دهم کماکان در دست اصولگرایان است.
اینطور به نظر میرسد. اما چیدمان و طبقهبندی این نیروها بهطور حتم تغییر خواهد کرد. در شرایط حاضر اصولگرایی مجموعه بزرگی است و به این راحتی نمیتوان در مورد آن صحبت کرد. در حال حاضر در مجلس اصولگرایان به دو خط اصلی فراکسیون اصولگرایان رهروان ولایت شامل نزدیکان به علی لاریجانی و فراکسیون آقای حداد و پایداری - که در اغلب موارد در کنار هم هستند- وجود دارد. یعنی حتی در مجلس نهم نیز ما شاهد یکدستی جریان اصولگرا نیستیم.
فراکسیون آقای حدادعادل با همپوشانی که در بسیاری از موارد با تندروهای مجلس داشته تا حد زیادی سرنوشت خود را با سرنوشت جبهه پایداری گره زده است.
اما اصولگرایان معتقدند برای انتخابات مجلس دهم وحدت خواهند کرد و در نتیجه مجلس مقتدر اصولگرایی را در دست خواهند داشت.
اصولگرایان برای انتخابات 92 نیز این شعار را میدادند اما خروجی صندوق رای اصولگرا نبود. جناح راست بعد از عملکرد ضعیف خود در انتخابات سال 92 و عدم اجماع، خوب میدانند که با تکرار استراتژی تفرقه به نتیجه نمیرسند اما واقعیت این است که برقراری همدلی بین نیروهای این جریان با نگاه به گذشته کار سادهای نیست.
با توجه به رویکردهای این دو طیف تصور کنید چطور ممکن است میان اعضای فراکسیون رهروان ولایت و جبهه پایداری اتحاد ایجاد شود و این جریانها بتوانند برای انتخابات با هم ائتلاف کنند. حتی در جزییات بیشتر خود جریان موسوم به اصولگرایان در مجلس نهم که در مقابل فراکسیون رهروان، اقلیت هستند نیز دیگر با پایداریها نیستند، چرا که پایداریها باعث انشقاق اصولگرایان شدند و این مساله را بارها چهرههای اصیل اصولگرا اعلام کردهاند.
اما از یک سال پیش جامعه روحانیت مبارز به عنوان یکی از قدیمیترین تشکلهای اصولگرایی با هدایت چهرههایی همچون آقای تقوی در حال برنامهریزی برای وحدت هستند و مدعیاند که پایداری از مهمترین دلیل اختلاف خود با اصولگرایان یعنی احمدینژاد فاصله گرفته و به تفکر اصولگرایی اصیل- به تعبیر خود آنها- نزدیک شده است. از این باب به نظر میرسد دغدغه پایداری برای آنها در حال رفع و حل است.
تصور نمیکنم در مرحله اجرا این مهم حاصل شود به این معنی که فکر میکنم پایداریها در نهایت با چتر اصولگرایی به راحتی کنار نمیآیند و سهم خود را میخواهند، علاوه بر اینکه این طیف با طیفهای دیگر اصولگرا مرزبندی جدی در مسائل دارد. شما از تلاش یکساله وحدت میگویید اما همانطور که دیدید پایداریها در انتخابات هیات رئیسه مجلس نهم برای سال آخر نتوانستند حتی با فراکسیون آقای حداد تعامل کنند حال آنکه در بسیاری از موارد سیاسی با ایشان نزدیکی فکری و سیاسی در سالهای اخیر داشتند. اما نهتنها وحدتی حاصل نشد بلکه در حرکتی نمادین حسینیان در مجلس کاندیدای ریاست شد تا به حساب خود مخالفت علنی خود را با دیگر اصولگرایان نشان دهند و به رخ بکشند. در شرایطی که از یک طرف چهرههای اصلی فراکسیون اصولگرایان رهروان، جبهه پایداری را نماد تندروی در کشور میدانند و از طرف دیگر برخی از اعضای جبهه پایداری امثال لاریجانی را اصولگرا نمیدانند باید دید چگونه ممکن است که چنین شکافی از بین برود.
یعنی شما از اساس و بهطور قطع وحدت را منتفی میدانید.
تصور میکنم گزینهای به نام وحدت در جریان اصولگرایی به این معنی که لیست واحد داده شود، غیرممکن است.
اما بسیاری تصور میکنند نزدیک شدن اصلاحطلبان در نهایت اصولگرایان را نیز متحد خواهد کرد.
نه، اینطور نیست. اینها شعارهای همیشگی هر دو جریان سیاسی است در حالی که تجربه کار تشکیلاتی نشان داده است بلوغ سیاسی یک جریان و طیفهای آن جریان و تجربهای که از گذشته میگیرند است که منجر به تعامل، ائتلاف یا وحدت میشود. در انتخابات ریاست جمهوری سال 92 گزینه صد در صد اصلاحطلب به نفع گزینهای که مورد حمایت اصلاحطلبان بود کنار رفت، بنابراین انتظار میرفت اصولگرایان با حساسیت به این موضوع حرکت جدی برای وحدت داشته باشند حال آنکه برای دو نفر از سه نفر آقایان قالیباف، ولایتی و حداد روشن بود که رای نخواهند آورد اما باز هم خواستند بمانند و ریسک کنند. بنابراین عملکرد اردوگاه چپ بر عملکرد اردوگاه راست و بالعکس نتیجه قطعی و اساسی نخواهد داشت. یکی از کاندیداهای اصولگرا نیز زمانی کنار رفت که به این نتیجه رسید که تحت هیچ شرایطی شانس پیروزی ندارد.
به معنی روشنتر اصولگرایان در مجلس دهم رقابت درونگروهی دارند و مجلس اصولگرا، متشکل از طیفهای مختلف اصولگرایی است.
بله، اصولگرایان با رقابت درونگروهی انتخابات مجلس دهم را پشت سر میگذارند اما من تاکید میکنم اصولگرایان معتدل و همراه دولت روحانی با احتمال قوی پیروز انتخابات خواهند بود. اصولگرایانی که در مرز بین اصلاحطلبی و اصولگرایی هستند.
فراکسیون اصولگرایان رهروان ولایت به عنوان اکثریت مجلس نهم به چه شیوهای در انتخابات مجلس دهم حاضر میشوند. حتی زمزمههایی از تشکیل حزب زیر نظر آقای لاریجانی شنیده میشود. این جریان چقدر از نظر شما توفیق دارد؟
فکر میکنم باید یک نگاه کلان به تمام نقاط ضعف و قوه رهروانیها در مجلس داشت. واقعیت این است که فراکسیون اصولگرایان رهروان ولایت توانستند در مجلس زیر نظر علی لاریجانی در رقابت با حدادعادل به ریاست مجلس هشتم و نهم برسند. اگرچه هنوز در مجلس هشتم تا این حد به عنوان یک فراکسیون رسمی تشکیلاتی نشده بودند. بهطور کلی جز در موارد خاصی این گروه رابطه و تعامل خوبی با دولت یازدهم داشته است اگرچه در برهههایی احساس میشد که باید این حمایت تشکیلاتیتر و پررنگتر باشد. البته همانطور که در جریان استیضاح فرجیدانا شاهد بودیم فراکسیون در برهههایی از زمان در دولت یازدهم و گفتمان اعتدال، ترکهایی از تفرقه را برداشت اما بعد از آن در استیضاحهای بعدی به صورت تشکیلاتی از وزرای روحانی حمایت کرد. تصور میکنم با وجود تمامی نقدها و ضعفها اما حضور این فراکسیون و اثرگذاری آن در انتخابات بعدی مجلس غیرقابل انکار است.
چه پیشبینی در مورد حضور فراکسیون آقای حدادعادل در مجلس بعد دارید؟
شانس چندان و جدی ندارند. تصور میکنم با ریزش مواجه شوند به خصوص در این جریان چهرههای تندتر و کندتر وجود دارند. مجلس دهم صافی تندروها خواهد بود. هیچ تندرویی از هیچ جریانی در این مجلس حاضر نخواهد شد. این فراکسیون با همپوشانی که در بسیاری از موارد با تندروهای مجلس داشته است تعیین تکلیف روشنی برای خود در خصوص حضور در مجلس دهم داشته و تا حد زیادی سرنوشت خود را با سرنوشت جبهه پایداری گره زده است.
جبهه پایداری که برخی آنها را تندروترین طیف اصولگرایان میدانند چه سرنوشتی در مجلس دهم خواهند داشت؟
ابتدا تاکید میکنم که ماهیت و محتوای ادامه حیات تندروها در ایجاد تنش و لزوم ادامه حیات آنها نیز تداوم تنش و حاشیه است. تصور میکنم جبهه پایداری در سال انتهایی مجلس به عنوان سال انتهایی تلاش جدیتری برای ایجاد تنش برای دولت به خصوص در عرصه فرهنگی و سیاست خارجی داشته باشد و نهایت تلاش خود را برای به حاشیه کشیدن این فضا و همدلی میکند و با پررنگ کردن خطوط درون اصلاحطلبی و اصولگرایی و خطوط میان آنها مانع از تجلی این همگرایی در این برهه حساس تاریخی کشور میشود. در دولت قبل نیز همواره به همین شکل بود و شخص خود احمدینژاد و جبهه پایداری -که جریان سیاسی حامی وی بودند- نیز با علم به رمز ماندگاری خود یعنی تنش و درگیری و نزاع، این فضا را خلق میکردند. بدون شک زمانی که نیروهای معتدل دو جریان سیاسی کنار هم جمع شوند و تنش به کمترین حد ممکن برسد جایی برای تندروهایی همچون پایداری نمیماند.
طبیعی است که پس از تغییر فضای سیاسی کشور با روی کار آمدن حسن روحانی، جبهه پایداری که بهرغم هیاهوی زیاد سیاسی در بدترین شرایط از نظر پایگاه مردمی قرار دارد، برای ادامه حضور در مجلس دهم با بحران جدی روبهرو است. گذشته از این با توجه به رفتاری که جبهه پایداری در مجلس در استفاده از ابزارهای نظارتی برای تسویهحساب سیاسی با دولت نشان داد، توفیق چندانی نیز از جانب مردم برای حضور در مجلس دهم به خصوص در تهران ندارند.
بنابراین از شهرستانها شانس حضور دارند. شنیده شده که نزدیکان آقای احمدینژاد که هنوز خود را جزو نیروهای اصولگرا میدانند و برخی از وزرای سابق ایشان به شدت در حال تبلیغات در شهرستانها و کار انتخاباتی برای ورود به مجلس هستند.
احمدینژاد و تیم او را باید جریان دیگری در این انتخابات دانست. جریانی که قطعاً اصلاحطلب و اعتدالی نیست و البته اصولگرایان هم نمیخواهند احمدینژاد را با آن کارنامه، از خود بدانند. نه میتوانند او را اصولگرا ندانند و نه دوست دارند در جریان اصولگرایی، با او همردیف باشند. اما احمدینژاد از این به بعد نمیتواند از نام اصولگرایی استفاده کند، اصولگرایان نیز تاوان حمایت از احمدینژاد را پرداختهاند.
من منکر شانس حضور این دو جریان یعنی جبهه پایداری و نزدیکان احمدینژاد نشدم. گفتم تعداد کرسی کمتری در اختیار خواهند داشت. علاوه بر این تصور میکنم هر کاندیدایی که بخواهد زیر نام احمدینژاد وارد مجلس شود، شکست میخورد. مردم در رای خرداد 92 نه محکمی به جریان احمدینژاد گفتهاند بنابراین این گروه همشانس کمتری دارند. تصور میکنم طیف تندرو اصولگرا در مجلس دهم به شدت کاهش خواهد یافت. در این مساله شکی نیست. اصولگرایان در اکثریت خواهند بود اما چینش درونی این جریان سیاسی به شدت تغییر خواهد کرد. طیف معتدل اصولگرا در مجلس دهم قدرت جدی میگیرد. طیفی که بعضاً در مرز میان اصولگرایی و اصلاحطلبی قرار دارد و این مجلس همراه دولت روحانی خواهد بود.
بنابراین کرسیهای پارلمان دهم در اختیار اعتدالیون است؟
حضور اعتدالیون با توجه به موفقیت دولت روحانی در زمینه هستهای، منوط به عملکرد مناسب و مدیریت صحیح و تحقق وعدههای روحانی در زمینه سیاست داخلی است. با این شرایط هر اندازه توفیق دولت روحانی در پاستور بیشتر باشد، سهم کرسیهای صندلیهای بهارستان برای نزدیکان به تفکر دولت بیشتر خواهد بود.
علاوه بر این مهمترین خصوصیت و خصلت دولت روحانی پتانسیلی است که برای نزدیک کردن اعتدالیهای چپ و راست دارد. من بارها گفتهام این پتانسیل فرصت بینظیری برای کشور و نظام است.
تعریفی که شما از اعتدالیون میکنید بسیار گسترده است. بسیاری از چهرههای اصلاحطلب امروز اعتدالی تعریف میشوند و حتی در اردوگاه راست بهطور مثال برخی علی لاریجانی را که زمانی راست سنتی تعبیر میشد امروز اعتدالی میدانند.
مفهوم اعتدال یعنی همین. یعنی دیدگاههای چپ و راست با هم کنار بیایند و هیچ یک دیگری را حذف نکند. در مورد سوال شما باید بگویم، شما شخص آقای لاریجانی را مثال میزنید. من فراتر میروم و مقداری بازتر این موضوع را مطرح کنم. برخی در کنار آقای لاریجانی چنین نگاهی به ناطقنوری دارند، در مقابل، شخصیتی مثل آقای هاشمی نیز شخصیتی اعتدالی دیده میشود با اینکه ریشههای راست همچون این دو بزرگوار ندارند. مساله اصلی همین است که زمانی که نیروهای اعتدالی قوت میگیرند فرصت برای استفاده از توانمندیهای چپ و راست بالا میرود. فرصت بیبدیلی که شاید در تسلط کامل هر یک از جریانها نباشد. ببینید بهطور مثال من شخص دکتر لاریجانی را به لحاظ مرزبندی سیاسی اصولگرا میدانم اما شیوه مدیریت اعتدالی در مجلس دارد.
از این حیث تصور میکنم مردم نیز این رویکرد اعتدال را بیشتر میپسندند و این را در خرداد 92 نیز ثابت کردند. از این حیث اعتدالیون صاحبان کرسیهای انتخابات 92 هستند. ممکن است اعتدالیونی که صفبندی اصولگرایانه دارند، اکثریت باشند اما در هر صورت تغییر جدی در چیدمان اصولگرایی مجلس دهم وجود خواهد داشت و در شرایطی که باز هم اصولگرایان صاحبان اکثریت پارلمان باشند بخش قابل توجهی از آنها اصولگرایان اعتدالی همراه با دولت خواهند بود. تغییر این ترکیب در دایره اعتدالی به نفع راست یا چپ همانگونه که گفتم به مسائل مختلفی به خصوص عملکرد دولت روحانی در شش ماه آتی در زمینه مدیریت سیاسی داخلی مرتبط است.
دیدگاه تان را بنویسید