تاریخ انتشار:
درباره هشدار حدادعادل
زنگ خطر برای اصولگرایان
این روزها و در فضای بسیار سنگین رسانههای منتقد علیه حسن روحانی و تیم هستهای، بستری بسیار مناسب برای اثبات برادری اصولگرایان سنتی با دولت یازدهم فراهم شده است.
این روزها نوعی واهمه و سردرگمی در فضای اردوگاه اصولگرایان حاکم است. با یک چشم بههم زدن سال 94 به نیمه نزدیک میشود و گرمای کوره رقابتهای انتخاباتی اسفندماه را از همین روزها احساس میکنند. برخلاف سه دوره گذشته انتخابات مجلس که کموبیش اکثر ناظران آن را رقابتی درونگروهی میان اردوگاه اصولگرایان ارزیابی میکردند، این دوره هنوز شمایل همه بازیگران رقابت آشکار نشده است.
تنها میتوان گفت اردوگاه از همپاشیده اصولگرایان پس از انتخابات ریاستجمهوری نگران رقبایی قدرتمند، محبوب افکار عمومی و کارآزموده است که به نظر میرسد شرکت خود را در این رقابت به آنان تحمیل کرده باشند. ائتلاف میانهروها و اصلاحطلبان به رهبری روسای جمهوری دو دهه اخیر منهای دولتهای نهم و دهم از همین حالا برنامههای زیادی را برای کسب کرسیهای هرم سبزرنگ پایتخت طراحی کردهاند. برنامههایی که موجب تکاپوی بیشتر اصولگرایان برای حفظ سنگرهایشان شده است.
شاید بتوان برخی از هشدارها و ابراز نگرانی چهرههای شاخص این جریان در روزهای گذشته را نیز بر اساس همین تحلیل ارزیابی کرد. به طور مثال «خبرآنلاین» در گزارشی به اجلاس دبیران استانهای حزب موتلفه اسلامی و سخنرانی غلامعلی حدادعادل در آن پرداخت و به نقل از او نوشت: «...اصولگرایان باید همه توان خود را بر این بگذارند که مجلس آینده مجلسی اصولگرا باشد و مهم نیست از هر کدام از تشکلها و جریانهای اصولگرا چند نفر به مجلس بروند بلکه مهم پیروزی اصولگرایان است. اگر کسی دلش برای انقلاب میسوزد در شرایط فعلی نباید دم از اختلاف بزند. انتخابات مجلس آینده انتخاباتی بسیار حساس و مهم است و باید مراقب باشیم نتیجهاش مانند انتخابات مجلس ششم نشود و اصولگرایان نباید این موضوع را به هیچ وجه ساده بگیرند.» این چهره سیاسی اصولگرا در ادامه به مجلس مطلوب خود اشاره و تاکید کرد: «مجلس هفتم بهترین مصداق وحدت اصولگرایان است و امیدوارم که مجلس بعد هم مجلسی اصولگرا باشد.» مجلسی که از قضا آقای حدادعادل صدرنشین آن نیز بود. فارغ از این مباحث باید تاکید کرد که اسفندماه آتی برای کلیت جریان اصولگرا بزنگاهی بسیار سرنوشتساز بهشمار میرود.
بزنگاهی که میتواند در نگارش سرنوشت این جریان سیاسی باسابقه نقش بسیار مهمی را ایفا کند. این روزها و با توجه به توافق ایران با قدرتهای جهانی یکی از مهمترین شعارهای انتخاباتی حسن روحانی رئیسجمهور جامه عمل پوشیده و بسیاری از مردم نیز با حضور در جشنهای خیابانی نشان دادهاند که از تزریق آرامش به اتمسفر دیپلماسی ایران خرسندند. در این هنگامه اصولگرایان به ویژه اصولگریان طیف سنتی که همپای جریان میانهرو و اصلاحطلب در تاریخ جمهوری اسلامی نقش داشتهاند در برابر یک دوراهی مهم قرار گرفتهاند. آنان میتوانند مانند چند سال گذشته سرنوشت خود را با طیف تندرو اردوگاه خود گره بزنند و عملاً به عنوان دنباله این جریان این سو وآن سوی جغرافیای سیاست ایران پرتاب شوند یا مانند بخش سرد و گرمچشیده خود به تعاملی سازنده با دولت حسن روحانی دست یابند.
با توجه به نوع برخورد طیف تندرو اصولگرا -از یاران حلقه محمود احمدینژاد گرفته تا اعضای جبهه پایداری و جمعیت ایثارگران- با اصولگرایان باسابقه و سنتی بعید به نظر میرسد که این جریان حتی در صورت توفیق در انتخابات ارج دیده و قدر ببیند. در مقابل اما تعامل با طیف راست حامیان حسن روحانی از سویی موجب بقا و تاثیرگذاری آنان در راس هرم تصمیمسازی مجلس خواهد شد و هم احتمالاً بخشی از آرای حامیان دولت را به سبد آنان سرازیر خواهد کرد. به نظر میرسد که ابراز نگرانیهای این روزهای برخی از اصولگرایان اگر امروز این اردوگاه به هم ریخته را به خود نیاورد، در آینده به بانگ الرحیل کاروان اصولگرایی از مجلس و فضای سیاست عملی ایران بدل شود.
تنها میتوان گفت اردوگاه از همپاشیده اصولگرایان پس از انتخابات ریاستجمهوری نگران رقبایی قدرتمند، محبوب افکار عمومی و کارآزموده است که به نظر میرسد شرکت خود را در این رقابت به آنان تحمیل کرده باشند. ائتلاف میانهروها و اصلاحطلبان به رهبری روسای جمهوری دو دهه اخیر منهای دولتهای نهم و دهم از همین حالا برنامههای زیادی را برای کسب کرسیهای هرم سبزرنگ پایتخت طراحی کردهاند. برنامههایی که موجب تکاپوی بیشتر اصولگرایان برای حفظ سنگرهایشان شده است.
شاید بتوان برخی از هشدارها و ابراز نگرانی چهرههای شاخص این جریان در روزهای گذشته را نیز بر اساس همین تحلیل ارزیابی کرد. به طور مثال «خبرآنلاین» در گزارشی به اجلاس دبیران استانهای حزب موتلفه اسلامی و سخنرانی غلامعلی حدادعادل در آن پرداخت و به نقل از او نوشت: «...اصولگرایان باید همه توان خود را بر این بگذارند که مجلس آینده مجلسی اصولگرا باشد و مهم نیست از هر کدام از تشکلها و جریانهای اصولگرا چند نفر به مجلس بروند بلکه مهم پیروزی اصولگرایان است. اگر کسی دلش برای انقلاب میسوزد در شرایط فعلی نباید دم از اختلاف بزند. انتخابات مجلس آینده انتخاباتی بسیار حساس و مهم است و باید مراقب باشیم نتیجهاش مانند انتخابات مجلس ششم نشود و اصولگرایان نباید این موضوع را به هیچ وجه ساده بگیرند.» این چهره سیاسی اصولگرا در ادامه به مجلس مطلوب خود اشاره و تاکید کرد: «مجلس هفتم بهترین مصداق وحدت اصولگرایان است و امیدوارم که مجلس بعد هم مجلسی اصولگرا باشد.» مجلسی که از قضا آقای حدادعادل صدرنشین آن نیز بود. فارغ از این مباحث باید تاکید کرد که اسفندماه آتی برای کلیت جریان اصولگرا بزنگاهی بسیار سرنوشتساز بهشمار میرود.
بزنگاهی که میتواند در نگارش سرنوشت این جریان سیاسی باسابقه نقش بسیار مهمی را ایفا کند. این روزها و با توجه به توافق ایران با قدرتهای جهانی یکی از مهمترین شعارهای انتخاباتی حسن روحانی رئیسجمهور جامه عمل پوشیده و بسیاری از مردم نیز با حضور در جشنهای خیابانی نشان دادهاند که از تزریق آرامش به اتمسفر دیپلماسی ایران خرسندند. در این هنگامه اصولگرایان به ویژه اصولگریان طیف سنتی که همپای جریان میانهرو و اصلاحطلب در تاریخ جمهوری اسلامی نقش داشتهاند در برابر یک دوراهی مهم قرار گرفتهاند. آنان میتوانند مانند چند سال گذشته سرنوشت خود را با طیف تندرو اردوگاه خود گره بزنند و عملاً به عنوان دنباله این جریان این سو وآن سوی جغرافیای سیاست ایران پرتاب شوند یا مانند بخش سرد و گرمچشیده خود به تعاملی سازنده با دولت حسن روحانی دست یابند.
با توجه به نوع برخورد طیف تندرو اصولگرا -از یاران حلقه محمود احمدینژاد گرفته تا اعضای جبهه پایداری و جمعیت ایثارگران- با اصولگرایان باسابقه و سنتی بعید به نظر میرسد که این جریان حتی در صورت توفیق در انتخابات ارج دیده و قدر ببیند. در مقابل اما تعامل با طیف راست حامیان حسن روحانی از سویی موجب بقا و تاثیرگذاری آنان در راس هرم تصمیمسازی مجلس خواهد شد و هم احتمالاً بخشی از آرای حامیان دولت را به سبد آنان سرازیر خواهد کرد. به نظر میرسد که ابراز نگرانیهای این روزهای برخی از اصولگرایان اگر امروز این اردوگاه به هم ریخته را به خود نیاورد، در آینده به بانگ الرحیل کاروان اصولگرایی از مجلس و فضای سیاست عملی ایران بدل شود.
با این حال هنوز زمان انتخاب به سر نرسیده است. این روزها و در فضای بسیار سنگین رسانههای منتقد علیه حسن روحانی و تیم هستهای، بستری بسیار مناسب برای اثبات برادری اصولگرایان سنتی با دولت یازدهم فراهم شده است. بستری که میتواند پایه نوعی تعریف مجدد از منافع سیاسی این جریان در جغرافیای سیاسی ایران پس از توافق وین بهشمار آید. حمایت قاطع و همهجانبه جناح اصولگرا از توافق ایران و شش قدرت جهانی میتواند به دولت و حامیان ائتلاف میانهروها و اصلاحطلبان این نوید را بدهد که اکثریت قریب به اتفاق جریانهای سیاسی ایران در حفظ منافع ملی و حمایت از دولتمردان در پایبندی به تعهداتی که قاعدتاً بدون نظر مقامات ارشد نظام داده نشده است، همپیمان هستند.
در این فضا عرصه برای جریانهای تندرو که اتفاقاً مردم نتایج دیکته آنها در هشت سال زمامداری محمود احمدینژاد را به خوبی و با تمام وجود درک کردهاند، تنگ خواهد شد. بعید به نظر میرسد اگر تندروها نه با بیرق اصولگرایی که با بنرهای خود به رقابت اسفندماه امسال وارد شوند، با روی خوش شهروندان از نخبگان گرفته تا عوام مواجه شوند. با این توضیحات میتوان پیشبینی کرد جریان اصیل اصولگرایی از این گردنه صعب نیز افتان و خیزان هم که شده عبور خواهد کرد و در آینده میتواند نقشی متناسب و حتی فراتر از جایگاه خود در تعاملات سیاسی کشور ایفا کند. اگر بزرگان این جریان امروز به هشدارها توجه کنند و انتخابی مناسب داشته باشند، میتوانند امیدوار باشند که پایان امسال بهجای شنیدن بانگ الرحیل، صوراسرافیل را در اردوگاه خود بشنوند.
در این فضا عرصه برای جریانهای تندرو که اتفاقاً مردم نتایج دیکته آنها در هشت سال زمامداری محمود احمدینژاد را به خوبی و با تمام وجود درک کردهاند، تنگ خواهد شد. بعید به نظر میرسد اگر تندروها نه با بیرق اصولگرایی که با بنرهای خود به رقابت اسفندماه امسال وارد شوند، با روی خوش شهروندان از نخبگان گرفته تا عوام مواجه شوند. با این توضیحات میتوان پیشبینی کرد جریان اصیل اصولگرایی از این گردنه صعب نیز افتان و خیزان هم که شده عبور خواهد کرد و در آینده میتواند نقشی متناسب و حتی فراتر از جایگاه خود در تعاملات سیاسی کشور ایفا کند. اگر بزرگان این جریان امروز به هشدارها توجه کنند و انتخابی مناسب داشته باشند، میتوانند امیدوار باشند که پایان امسال بهجای شنیدن بانگ الرحیل، صوراسرافیل را در اردوگاه خود بشنوند.
دیدگاه تان را بنویسید