تاریخ انتشار:
بررسی وضعیت وخیمترین شاخص در بازار کار
برزخ بیکاری
دستیافتن به یک شغل در اقتصاد ایران مثل یک رویای دستنیافتنی شده است. شاید این عبارت بهترین وصف بررسیهای آخرین وضعیت نرخ بیکاری بلندمدت در اقتصاد ایران باشد. آخرین بررسیها حاکی از این است که ۴۰ درصد بیکاران کشور برای رسیدن به شغل بیش از یک سال باید انتظار بکشند.
دستیافتن به یک شغل در اقتصاد ایران مثل یک رویای دستنیافتنی شده است. شاید این عبارت بهترین وصف بررسیهای آخرین وضعیت نرخ بیکاری بلندمدت در اقتصاد ایران باشد. آخرین بررسیها حاکی از این است که 40 درصد بیکاران کشور برای رسیدن به شغل بیش از یک سال باید انتظار بکشند. وضعیت این شاخص برای تحصیلکردهها حتی بدتر از این گزارش شده است. نرخ بیکاری بلندمدت باسوادترین بیکارهای کشور 2 /49 درصد محاسبه شده است. در واقع بررسی آمارهای سال گذشته (فصل دوم) بازار کار کشور نشان میدهد نیمی از افراد تحصیلکرده بیش از یک سال بیکار بودهاند. این نرخ حاصل آخرین بررسی منتشرشده موسسه عالی آموزش و پژوهش مدیریت و برنامهریزی از بازار کار کشور است. این اعلام موسسه معتبر ایرانی در حالی است که در آمارهای رسمی مرکز آمار ایران یا حتی نهادهای زیرمجموعه وزارت تعاون، کار و رفاه اجتماعی چنین شاخصی کمتر بررسی و اعلام میشود. با این حال پیش از اعلام وضعیت این نرخ در نیمه دوم سال گذشته، بررسیهایی از سوی برخی پژوهشگران یا نهادهای پژوهشی در مورد این شاخص انجام شده بود.
نرخ بیکاری بلندمدت در شروع دهه 90
اسفندماه سال 1392 اتاق بازرگانی تهران خلاصه طرح مطالعاتی مسعود نیلی و همکاران او را در قالب کتابی با عنوان «تحلیل عوامل تاثیرگذار بر عملکرد میانمدت اقتصاد ایران» منتشر کرده بود. این کتاب از معدود مراجعی است که در آن وضعیت شاخص نرخ بیکاری بلندمدت اقتصاد ایران بررسی شده است. دکتر نیلی و همکارانش محاسبه کرده بودند نرخ بیکاری بلندمدت اقتصاد ایران در سال 1390 معادل 6 /38 درصد است. یعنی 38 درصد بیکاران کشور در این سال بیش از یک سال بیکار بودهاند. این نرخ برای زنان رقم بالاتر و معادل 7 /50 درصد محاسبه شده بود که نشان میدهد در سال 1390 از هر دو زن بیکار، یک زن بیش از یک سال در جستوجوی کار بوده و نتوانسته شغل مورد نیاز خود را پیدا کند. اما وضعیت این نرخ در مردان کمی بهتر بوده و معادل 7 /33 درصد گزارش شده بود. با این حال نکته قابل تامل آن گزارش، سهم قابل توجه جوانان در این خصوص بود. بر این اساس از کل بیکارانی که دچار پدیده بیکاری بلندمدت در سال 1390 بودند، بیش از 66 درصد آنها را جوانان 15 تا 29 سال تشکیل میدادند. این وضعیت هرچند در بخش زنان کمی کمتر و معادل 63 درصد بود اما در بخش مردان 74 درصد گزارش شده بود.
در واقع در ابتدای دهه 90 معادل سهچهارم بیکاران مردی که بیش از یک سال بیکار بودند مردان جوان 15 تا 29 سال بودند.
افزایش تعداد بیکاران بلندمدت
اما آخرین بررسیها از وضعیت نرخ بیکاری بلندمدت چه نشان میدهد و در مجموع این وضعیت نسبت به آغاز دهه 90 چه تغییراتی کرده است؟ گزارش موسسه عالی آموزش و پژوهش مدیریت و برنامهریزی نشان میدهد تعداد بیکارانی که بیش از یک سال بیکار بودهاند در طی چند فصل اخیر تقریباً ثابت بوده اما تعداد آنها در فصل دوم سال 1394 نسبت به فصل مشابه سال قبل حدود 91 هزار نفر افزایش یافته است. به این ترتیب تعداد بیکاران بلندمدت کشور به حدود یک میلیون و 100 هزار نفر رسیده است. این در حالی است که طبق اعلام مرکز آمار ایران تعداد کل بیکاران کشور در سال گذشته بیش از دو میلیون و 700 هزار نفر بوده است. این دو رقم حاکی از نرخ بیکاری بلندمدت 7 /40درصدی در اقتصاد ایران است. رقمی که حاکی از رشد بیش از دودرصدی نرخ بیکاری بلندمدت در سال گذشته نسبت به سال 1390 است.
وضعیت این نرخ در گروههای جنسی مردان و زنان نیز نشان میدهد هرچند هر دو شاخص در سال گذشته نسبت به این وضعیت در سال 93 بهبود یافتهاند اما در مقایسه با سال 90 چندان بهبودی را شاهد نبودند. جزییات بررسی موسسه عالی آموزش و پژوهش مدیریت و برنامهریزی نشان میدهد نرخ بیکاری بلندمدت زنان و مردان کشور در فصل دوم سال 1394 نسبت به فصل مشابه سال قبل به ترتیب به میزان 2 /4 و 6 /4 درصد کاهش یافته است. اما این نرخ 34درصدی در مردان و 52درصدی در زنان گویای عدم بهبود این وضعیت نسبت به آغاز دهه 90 نیست.
بررسی نرخ بیکاری بلندمدت کشور بر حسب تحصیلات نیز نتایج قابل تاملی را نشان میدهد. بر این اساس نرخ بیکاری بلندمدت افراد دارای تحصیلات عالی در فصل دوم سال 1394 به رقم 2 /49 درصد رسیده است. به این معنی که در فصل تابستان 1394، بیش از 49 درصد از بیکاران دارای تحصیلات فوق دیپلم و لیسانس، بیش از یک سال است که بیکار هستند. اما نرخ بیکاری بلندمدت افراد دارای تحصیلات دیپلم و زیردیپلم در یک روند نزولی به 33 درصد در فصل دوم سال 1394 رسیده است. بیکاری بلندمدت افراد دارای تحصیلات فوقدیپلم و لیسانس در فصل دوم سال 1394 نسبت به فصل مشابه سال قبل به میزان 3 /1 درصد کاهش یافته است.
علل بیکاری بلندمدت
در کتاب تحلیل عوامل تاثیرگذار بر عملکرد میانمدت اقتصاد ایران مسعود نیلی و همکارانش توضیح دادهاند که چطور شرایط رکودی اقتصاد ایران و عدم ایجاد شغل در سالهای 1385 تا 1390 باعث افزایش نرخ بیکاری بلندمدت شده است. طبق بررسیهای آنها در سالهای 1385 تا 1390 بهطور متوسط در هر سال 744 هزار نفر به جمعیت در سن کار افزوده شده و از این تعداد حدود 137 هزار نفر به جمعیت فعال و بیش از 600 هزار نفر به جمعیت غیرفعال در هر سال طی این دوره اضافه شدهاند. از 137 هزارنفری که سالانه به جمعیت فعال اضافه شده، حدود 14 هزار نفر به تعداد شاغلان و در حدود 113 هزار نفر سالانه به تعداد بیکاران اضافه شدند. بنابراین در این دوره به ازای هر 10نفری که به جمعیت فعال اضافه شده، 9 نفر به جمعیت بیکاران و تنها یک نفر به جمعیت شاغلان اضافه شده است. در نتیجه میتوان گفت یکی از مهمترین علامتهایی که جمعیت غیرفعال برای خارج ماندن از بازار کار دریافت کرده، مربوط به شرایط رکودی این سالها و عدم ایجاد شغل در بازار کار بوده است. در واقع عاملی باعث افزایش نرخ بیکاری بلندمدت درآن دوره شده بود که در سالهای اخیر نیز در اقتصاد ایران وجود داشت. رکود
از مهمترین چالشهایی بود که دولت یازدهم از ابتدای کارش با آن مواجه بود و هنوز هم برای رفع آن سیاستهایی چون اعطای وامهای میلیاردی به هفت هزار و 500 واحد صنعتی را اجرا میکند. اما با این حال به نظر میرسد رکود، مسالهای نیست که طی یک دوره کوتاهمدت بتوان آن را ساماندهی کرد.
به جز رکود و به وجود نیامدن شغل جدید، موضوع قابل توجه دیگری نیز میتواند در افزایش نرخ بیکاری بلندمدت در اقتصاد ایران تاثیر داشته باشد. نیلی و همکارانش در پژوهش خود دلیل دیگر خارج ماندن بخشی از جمعیت در سن کار از بازار کار را مرتبط با شرایط افراد شاغل در دوره رکود عنوان کرده بودند. آنها با اشاره به روند نزولی دستمزد حقیقی در سالهای پس از 1386 این موضوع را مطرح کردند که در نتیجه روند نزولی دستمزد حقیقی، از سمت شاغلان این علامت به جمعیت در سن کار داده شده که شرایط فعلی برای یافتن شغل با درآمد مناسب چندان مطلوب نیست.
اثر مایوسکنندگی در بازار کار
اما افزایش نرخ بیکاری بلندمدت در یک اقتصاد چه تاثیراتی دارد؟ سرمایهگذاری غیربهینه از اولین نشانههای بروز چنین پدیدهای است؛ موضوعی که در گزارش موسسه عالی آموزش و پژوهش مدیریت و برنامهریزی نیز مشاهده میشود. در واقع این موضوع نشان میدهد یکی از تاثیرات بروز چنین پدیدهای غیربهینه شدن سرمایهگذاری در بخشهایی مانند آموزش کشور است. در این گزارش همچنین اشاره شده این پدیده در بازار کار از این جهت اهمیت دارد که در صورت وقوع آن، با گذشت زمان زیاد از دوره تحصیلات، سرمایه انسانی کسبشده دچار استهلاک میشود و این موضوع موجب از دست رفتن قابلیت فرد حتی در صورت وجود شغل متناسب با تحصیلاتش خواهد شد. نتیجه این مستهلک شدن سرمایه انسانی نیز عدم بهرهوری او حتی در دوران دست یافتن به شغل است. این موسسه هشدار داده که تداوم این پدیده به این معنی است که سرمایهگذاریهای انجامشده در جهت گسترش آموزش عالی نتوانسته منجر به رشد تولید از مجرای افزایش بهرهوری در بنگاههای اقتصادی شود، زیرا نهتنها بنگاهها تقاضایی برای نیروی کار با تحصیلات عالی نداشتهاند، بلکه سرمایه انسانی کسبشده نیز با بیکار ماندن افراد در یک دوره طولانی بدون
استفاده مانده و به مرور مستهلک میشود.
در کنار اینها «اثر مایوسکنندگی» نیز از جمله تبعاتی است که نیلی و همکارانش در مورد آن هشدار دادهاند. بر اساس یافتههای آنها، یکی از پدیدههایی که میتواند منجر به کاهش انگیزه افراد برای مشارکت در بازار کار شود، همین موضوع اثر مایوسکنندگی است، به این معنی که در صورتی که افراد برای مدت طولانی بیکار باشند یا به علت وجود شرایط رکودی موفق به یافتن شغلی نشوند و بیکار بمانند، تصمیم به خروج از بازار کار میگیرند. در نتیجه اثر مایوسکنندگی باعث کاهش عرضه نیروی کار در شرایط رکودی میشود. با این حال چرا در آمارهای رسمی کمتر از این شاخص مهم اقتصادی بررسیهایی منتشر میشود؟ چرا این وضعیت در افراد تحصیلکرده بدتر است و چگونه میتوان این نرخ را بهبود داد؟ پاسخ به این سوالات شاید بتواند ابهامات آینده نرخ بیکاری بلندمدت در اقتصاد ایران را کمی شفاف کند.
دیدگاه تان را بنویسید