تاریخ انتشار:
صادق زیباکلام از انگیزه حملهکنندگان به سفارت عربستان را میگوید
هدف ملک سلمان نبود
باور من این است که رسانهها و مطبوعات باید بیش از این در مورد سیاست خارجی بحثکنند. نباید اینگونه شود که سیاست خارجیای که تندروها دوست دارند در صدا و سیما مطرح شود. این موضوع مانند جریان هستهای است. در تمام هشت سالی که اصولگرایان قدرت را در دست داشتند به هیچ عنوان اجازه ندادند سیاست هستهای مورد نقد قرار بگیرد.
اعدام شیخ نمر باقرالنمر از سوی عربستان عاملی شد تا معترضان ایرانی، به سفارت عربستان حمله کنند. حمله به سفارت عربستان کافی بود تا ایران با بحران جدیدی روبهرو شود. با وجود آنکه دولت ایران از این اقدام تبری جست و دستور برخورد شدید با عوامل حمله را داد با این حال دولت با بحرانی پیشبینینشده روبهرو شد در حالی که خود را برای اجرای برجام آماده میکرد. همین نتایج موجب شد بسیاری حمله به سفارت عربستان را به نفع عربستان و به زیان ایران ارزیابی کنند. در این زمینه با صادق زیباکلام استاد علوم سیاسی دانشگاه تهران به گفتوگو نشستهایم. زیباکلام در لابهلای سخنان خود تاکید کرد اگر بعدها مشخص شود حمله به تحریک عربستان انجام شده است زیاد نباید تعجب کرد. او در مصاحبه خود تاکید کرد که این افراد تندرو بیش از اینکه منافع ملی ایران را تامین کنند منافع عربستان را تامین کردند.
زمانی که خبر حمله به سفارت عربستان را شنیدید شوکه نشدید؟
نهوالله.
یعنی پیشبینی میکردید که این اتفاق رخ بدهد، به هر حال در دوران دولت آقای روحانی بسیاری گمان میکردند که زمان این رفتارهای تند و افراطی به سر آمده است؟
نه، چون اینگونه عملیات، کارها و ضربه زدن به منافع ملی نه بار اول است که اتفاق افتاده و نه بار آخر است. چند سال قبل حمله به سفارت انگلستان اتفاق افتاد و هزینه زیادی از منافع ملی ما برای آن پرداخت شده است. حمله به سفارت انگلستان در طول پنج سال گذشته به اقتصاد ما میلیاردها دلار خسارت وارد کرده است. کسر قابل توجهی از ایرانیان که آمار آنها در دست نیست، برای سفر به انگلستان ناچار شدند حداقل یک بار تا دو بار به امارات و ترکیه بروند. آنها مجبور شدند به کشور دیگری برای گرفتن ویزا بروند. اگر شما دقت کنید متوجه میشوید که حمله به سفارت انگلستان بیشتر به نفع صنعت توریسم ترکیه و هتلداران ترکیه تمام شد. این اتفاق به جز اینکه به نفع ترکیش ایرلاین و هواپیمایی امارات و قطر تمام شد، هیچ سودی برای منافع ملی ایران نداشت.
در حال حاضر که دولت آقای روحانی تلاش کرده تا رویکرد دیگری را در سیاست خارجی خود در پیش بگیرد با این حال انگلیسیها علاقه و اصراری ندارند که سفارت خود را راه بیندازند و روابط را با ایران عادی کنند. در مورد سفارت عربستان هم همینطور. شاید سعودیها قلباً هم خوشحال شدند که این اتفاق افتاده و رابطه آنها با ایران قطع شده است. این اتفاق، در کوتاهمدت مساله شهادت شیخ نمر را تحتالشعاع خود قرار داد. روابط ایران را با بسیاری از کشورهای عربی اسلامی تیره و تار کرد. وقتی شما فکر میکنید که نفع این اتفاق چه بود؟، متوجه میشوید که تنها نفع آن برای عربستان بود. من در مقالهای که نوشتم به این نکته اشاره کردم که حمله به سفارت عربستان در بلندمدت آنقدر برای عربستان نفع داشت که اگر بعدها معلوم شود حملهکنندگان به سفارت، عوامل خود سفارت عربستان بودند، آدم شگفتزده نمیشود. اینقدر که این حمله به نفع عربستان تمام شد.
در حال حاضر که دولت آقای روحانی تلاش کرده تا رویکرد دیگری را در سیاست خارجی خود در پیش بگیرد با این حال انگلیسیها علاقه و اصراری ندارند که سفارت خود را راه بیندازند و روابط را با ایران عادی کنند. در مورد سفارت عربستان هم همینطور. شاید سعودیها قلباً هم خوشحال شدند که این اتفاق افتاده و رابطه آنها با ایران قطع شده است. این اتفاق، در کوتاهمدت مساله شهادت شیخ نمر را تحتالشعاع خود قرار داد. روابط ایران را با بسیاری از کشورهای عربی اسلامی تیره و تار کرد. وقتی شما فکر میکنید که نفع این اتفاق چه بود؟، متوجه میشوید که تنها نفع آن برای عربستان بود. من در مقالهای که نوشتم به این نکته اشاره کردم که حمله به سفارت عربستان در بلندمدت آنقدر برای عربستان نفع داشت که اگر بعدها معلوم شود حملهکنندگان به سفارت، عوامل خود سفارت عربستان بودند، آدم شگفتزده نمیشود. اینقدر که این حمله به نفع عربستان تمام شد.
فکر نمیکنید که این ارزیابی شما از توهم توطئه نشات گرفته باشد؟
البته من معتقد به تئوری توطئه نیستم. شاید به هیچوجه پای سعودیها در میان نباشد. اما معتقد هستم که بهرغم اینکه پای سعودیها در میان نبود ولی این نکته را باید مورد توجه قرار داد که داستان حمله به سفارت عربستان تلاشی از سوی برخی منتقدان دولت بود. جناح تندرو با این کار توانست دورنمای جدیدی را که طی دو سال مذاکره جدی، حساس و پیگیر و خستگیناپذیر دکتر ظریف و تیم همراه ایجاد شده بود و توافق هستهای تاریخی را به ثمر رساند و نگاه و تصویر جدیدی که از جمهوری اسلامی ایران ارائه کرده بود از بین ببرد. به هر حال آمدن شرکتهای غربی و ترافیک مقامات کشورهای غربی به ایران فضای تازهای را به وجود آورده بود که مطلوب جناح تندرو نبود. این فضا از نظر اقتصادی، سرمایهگذاری و سیاسی بسیار به نفع ایران بود. اما این موضوعی نبود که جناح تندرو بتواند آن را تحمل کند.
به نظر شما افرادی که سفارت عربستان را مورد حمله قرار دادند چه اهدافی را دنبال میکردند؟
باور من این است که کسانی که به سفارت عربستان حمله کردند افرادی بودند که هدفشان نه ریاض بود، نه شیخ سلمان، نه دولت عربستان و نه اعتراض به دولت آمریکا. هدف آنها ضربهزدن به دولت روحانی بود و خواستند این پیام را به جهان بدهند که مبادا جهان، فریب لبخند آقای روحانی و ظریف را بخورد.
اعتقاد شما این است که آنها میخواستند در برابر دولت روحانی قدرتنمایی کنند و به عبارتی این نکته را یادآوری کنند که سیاستهای آنها در حوزه دیپلماسی چندان کارساز نیست؟
این افراد با این کار این پیام را به دنیا دادند که روحانی و ظریف کارهای نیستند و قدرت واقعی دست ماست. به همین دلیل آنها از ایران تصویر خشن و رادیکال را به جهان ارائه کردند تا همچنان ایرانهراسی ساری و جاری باشد. آنها با این کار اعلام کردند که دوست دارند تصویر از ایران، یک تصویر تند و رادیکال باشد. آنها با این کار اعلام کردند که دوست ندارند تصویر از ایران، یک تصویر همراه با لبخند و ایجاد رابطه گرم و متقابل با دنیا باشد.
باور شما این است که اتفاق رخداده در حمله به سفارت عربستان در واقع تاوانی بود که دولت آقای روحانی پس از نهایی کردن برجام و رابطه با قدرتهای بزرگ داد. به عبارت دیگر برخی تندروها میخواستند با این کار از دولت انتقام بگیرند و دستاوردهای دولت را از بین ببرند؟
من به این نکته اعتقاد دارم. البته من با فرضیههای توطئه مخالف هستم. همواره به دانشجویان خود گفتهام که یکی از بزرگترین ضعفهای جامعه ایران رواج فرضیههای توطئه است. اما وقتی آدم فکرش را میکند متوجه میشود که هیچ توجیه دیگری باقی نمیماند. شما حمله به سفارت عربستان را از منظر عربستان بررسی کنید. واقعاً حمله کردن به سفارت چه ضربهای به عربستان وارد کرد. واقعیت این است که این حمله هیچ زیانی به عربستان وارد نکرد. تازه این حمله به نفع عربستان تمام شد. همه میدانند که خسارت واردشده به سفارت عربستان را ما باید پرداخت کنیم. شش ماه یا دو سال دیگر باید این هزینه پرداخت شود.
آیا میتوان اقدام حمله به سفارت عربستان را در راستای دغدغههای مذهبی ارزیابی کرد؟ به هر حال شیخ نمر یک شیعه بود که به بدترین روش به دست دولت عربستان گردن زده شد؟
هیچیک از یک میلیارد و چندصد میلیون مسلمانی که در دنیا زندگی میکنند نگفتند که آفرین بر جمهوری اسلامی ایران. آفرین بر انقلابیون ایران که در دهان عربستان زدند. حتی شیعهها هم نگفتند که کار تندروها در حمله به سفارت عربستان درست بوده است.
من اعتقادی به خودسری ندارم. باور من این است که برخی از منتقدان دولت خیلی دوست دارند که رابطه ایران با دنیا یک رابطه قهرگونه باشد. این افراد حیات سیاسی خود را در تنش و اقدامات رادیکال میدانند.
اما به نظر میرسد هدف حملهکنندگان به سفارت عربستان این بود که به این کشور به دنبال اعدام شیخ نمر آسیب وارد کنند. به نظر شما در این مورد موفقیتی کسب کردند؟
وقتی شما نگاه میکنید متوجه میشوید که هیچ زیانی به عربستان وارد نشده است بلکه متاسفانه همه ضرر و زیانش به جمهوری اسلامی بوده است. یک بچه کلاس اول هم میداند و تشخیص میدهد که حمله به سفارت عربستان به سود عربستان و به زیان ایران بود و این اظهر من الشمس است. به هر حال این موضوع قابل بحث نیست. به همان سفیدی ماست و سیاهی زغال میتوان تشخیص داد که حمله به سفارت عربستان چقدر به زیان ایران تمام شده است. حداقل اگر به سود عربستان نبود به زیان عربستان هم نبود. این اتفاق به زیان منافع ملی ایران تمام شد. به همین دلیل برای انسان علامت سوال به وجود میآید که افرادی که به سفارت عربستان حمله کردند واقعاً چه فکر میکردند. مگر اینها دغدغه منافع ملی کشور را ندارند. اگر دغدغه منافع ملی ایران را ندارند، پس دغدغه چه چیزی را دارند؟ نکند دغدغه منافع ملی عربستان را دارند. شاید هدفشان این است که به دنبال اعدام شیخ نمر شلوغ کنند و با شلوغ کردن مانع از بدنامی و روسیاهی عربستان شوند. همانطور که شاهد بودید بعد از حمله به سفارت عربستان همه اخبار به این موضوع اختصاص پیدا کرد و دیگر راجع به اعدام نبود. همه اخبار بر روی حمله عدهای به
سفارت عربستان در تهران متمرکز شدند. به دنبال آن بسیاری از کشورها نسبت به حمله عدهای به سفارت عربستان موضعگیری کرده و علیه ایران بیانیه دادند.
شما به نکته مهمی اشاره کردید. بعد از این اتفاق و صفآرایی برخی از کشورهای منطقه علیه ایران این نگرانی به وجود آمده است که مبادا ائتلاف ضد ایرانی با محوریت عربستان فعالیت خود را مضاعف کند. شما در این مورد چه ارزیابیای دارید، فکر میکنید بعد از این اتفاق رابطه ایران با کشورهای منطقه به چه سمت و سویی پیش برود؟
به هر حال آنچه مسلم است این است که سیاست تندروها در این جهت نبوده که برای ایران در منطقه دوستانی پیدا کنند. اگر شما نگاه کنید متوجه میشوید که روابط ایران مرتب با اغلب کشورهای منطقه بدتر و بدتر شده است. به عبارت دیگر، متوجه میشوید که ایران دوستان زیادی در منطقه ندارد. ایران با ترکیه مشکل داشته و با عربستان قطع رابطه کرده است. ایران با اغلب کشورهای حاشیه خلیج فارس رابطهای سرد داشته یا اینکه رابطه ندارد. با افغانستان و پاکستان هم رابطه چندان گرمی ندارد با اردن و سایر کشورها هم همینطور. در منطقه، ایران با حزبالله رابطه گرم و صمیمانه دارد و با بشار اسد. اگر حمایتهای خارجی و حمایت ایران و روسیه از بشار اسد نبود تاکنون بشار اسد صد بار سقوط کرده بود. ایران فارغ از حزبالله و بشار اسد با حوثیها در یمن هم رابطه خوبی دارد. اگر از این چند مورد صرفنظر کنید ایران باید فکری برای ترمیم روابط خود با سایر کشورهای منطقه بکند.
ارزیابی شما از تنشهای دیپلماتیک با وجود اقدامات گسترده دولت در جهت بهبود روابط با جهان چیست؟ به هر حال بعد از روی کار آمدن دولت روحانی دیپلماسی ما تغییر زیادی را تجربه کرد و بسیاری از کشورها برای ایجاد رابطه با ایران اعلام آمادگی کردند. به نظر شما در این میان کدام گروه بیشتر بر روی دیپلماسی کشور تاثیر میگذارند؟
تلاشهایی که دولت آقای روحانی در عرصه سیاست خارجی انجام داد با اقدامات اخیر عدهای تندرو آسیب جدی دید. به نظر من متاسفانه برخی جریانهای تندرو با روشهای غیرمنطقی تاثیرات زیاد بر دیپلماسی ایران میگذارند. رئیسجمهوری و وزیر امور خارجه در این زمینه باید چارهای اساسی بیندیشند.
شما در سخنان خود به این نکته اشاره کردید که دیپلماسی ما تحت تاثیر عدهای تندرو است که در اقلیت هستند. به نظر شما وزارت امور خارجه باید چه تدابیری به دنبال این اتفاق اتخاذ کند تا در بازی عدهای تندرو نیفتد؟ در واقع باید چه کار کند تا این بحران به بهترین شیوه حل شود؟
کار وزارت خارجه خیلی دشوار میشود. وقتی این اتفاق افتاده است آقای ظریف نمیتواند مواضع شداد و غلاظ اتخاذ کند. اگر این کار را انجام بدهد در واقع اذعان کرده که در کشور دو دیدگاه در حوزه سیاست خارجی وجود دارد. دیدگاهی هست که میخواهد تفکر تندروانه حاکم باشد. این دیدگاه میخواهد با تندروی کار دیپلماسی را پیش ببرد و دیدگاه دیگر به منافع ملی فکر میکند و میخواهد ایران دوستان بیشتری در منطقه داشته باشد. به همین دلیل وزارت خارجه مانده است که به طرف این قبیل اندیشهها برود یا منافع ملی. به نظر من دکتر ظریف، آقای روحانی و تیم همراه به هیچوجه اعتقادی به رادیکالیسم و اینکه همه دنیا را دشمن خود بکنیم، ندارند. اما در عین حال قدرتی ندارند که بخواهند این سیاست خارجی را پیش ببرند. به همین دلیل آقای ظریف در عمل ناچار میشود یکی به نعل بزند و یکی به میخ. وزیر امور خارجه ناچار میشود در سخنان خود مرتب بر این نکته تاکید کند که ایران میخواهد با عربستان رابطه خوبی داشته باشد و برای خوشایند تندروها ناچار میشود که گاهی هم به عربستان حمله کند.
در تحلیلهای صورتگرفته مرتب تلاش میشد این نکته به افکار عمومی القا شود که حملهکنندگان به سفارت عربستان عدهای خودسر بودند که از سوی هیچ جریانی هدایت نمیشدند. به نظر شما میتوان این تحلیل را قابل قبول دانست و این موضوع را به رسمیت شناخت که این عده از سوی هیچ فرد یا جریانی هدایت نمیشدند. در برابر تفکر دیگری وجود دارد که این عده را نه خودسر بلکه دگرسر میداند که برای آسیب رساندن به رقیب خود این حادثه را شکل دادند؟
من اعتقادی به خودسری ندارم. باور من این است که برخی از منتقدان دولت خیلی دوست دارند که رابطه ایران با دنیا یک رابطه قهرگونه باشد. این افراد حیات سیاسی خود را در تنش و اقدامات رادیکال میدانند. اصلاً من قبول ندارم که این عده تعدادی افراد خودسر بودهاند که به صورت خودجوش بلند شده و یکسری کارها همچون حمله به سفارت عربستان را انجام میدهند.
فکر میکنید گروههای سیاسی در برابر اقدامات تند و افراطی، در عرصه دیپلماسی که هزینه زیادی را به کشور وارد میکند باید چه مواضعی را اتخاذ کنند. به هر حال همه مردم ایران ناچار میشوند این هزینه گزاف را پرداخت کنند. به نظر شما بهتر نیست در این مورد اجماع نظری میان گروههای سیاسی به وجود بیاید؟
فکر میکنم تمام گروههای سیاسی باید به منافع ملی استناد کنند و این نکته را مورد تاکید قرار بدهند که این اقدامات جز اینکه به منافع ملی کشور آسیب وارد کند واقعاً چه سود دیگری دارد؟
به نظر میرسد این ادبیات تند و افراطی به ادبیات حاکم برخی رسانهها تبدیل شده است و این موضوع به صورتی مورد تجلیل قرار گرفته است. به نظر شما باید چه کار کرد تا این ادبیات تند و افراطی به ادبیات حاکم تبدیل نشود؟ در این میان رسانهها باید چه کار کنند؟
باور من این است که رسانهها و مطبوعات باید بیش از این در مورد سیاست خارجی بحث کنند. نباید اینگونه شود که سیاست خارجیای که تندروها دوست دارند در صدا و سیما مطرح شود. این موضوع مانند جریان هستهای است. در تمام هشت سالی که اصولگرایان قدرت را در دست داشتند به هیچ عنوان اجازه ندادند سیاست هستهای مورد نقد قرار بگیرد. در زمان دولت آقای روحانی بود که برای نخستین بار سیاست هستهای مورد نقد قرار گرفت و مشخص شد که آن سیاست، چندان هم سیاست درستی نبوده است. سیاست خارجی که به وسیله رادیکالها دیکته میشود باید مورد نقد قرار بگیرد تا تندروها با حوادثی همچون حمله به سفارت عربستان نتوانند به منافع ملی کشور آسیب برسانند.
شما در سخنان خود تاکید کردید که این اتفاق تاوانی بود که دولت روحانی پرداخت چون برجام به سرانجام رسیده بود. به نظر شما این اتفاق میتواند روند اجرای برجام را تحت تاثیر قرار بدهد یا آن را متوقف کند؟
به نظر من، حمله به سفارت عربستان نمیتواند برجام را تحت تاثیر قرار بدهد اما مشکلات زیادی را برای دولت آقای روحانی به وجود میآورد.
به نظر شما مهمترین مشکلی که برای دولت روحانی ایجاد میشود، چیست؟ آیا امکان دارد که این ابراز نگرانی به سایر کشورها هم سرایت کند که مبادا سفارت آنها هم مورد حمله قرار بگیرد؟
آن شور و اشتیاق ایجادشده به دنبال تشکیل دولت روحانی و بهبود رابطه با دنیا، تا حد زیادی فروکش میکند. مقامات غربی متوجه میشوند که ایران کشوری است که حدود 40 تا 50 نفر میتوانند به یک سفارت حمله کنند. امکان دارد که این سوال مطرح شود که این 40 تا 50 نفر میتوانند به سفارت آلمان و ایتالیا هم حمله کنند. میتوانند به یک شرکت خارجی حمله کنند. این موضوع به روابط دیپلماتیک و سرمایهگذاری خارجی ضربه میزند چون تامین امنیت بزرگترین دغدغهای است که سرمایهگذار دارد بهخصوص سرمایهگذار غربی بیشتر این دغدغه را دارد. متاسفانه آنچه را دولت آقای روحانی با خون دل ظرف دو سال ایجاد کرده بود، ممکن است تندروها ظرف دو ساعت بر باد داده باشند.
دیدگاه تان را بنویسید